هدیه عشق؛ عذاب وجدان
هدیه عشق؛ عذاب وجدان
این هدیه عشق است به دیوانه که باید با درد بخنداند و با درد بگرید
غربت فقط اینستکه شخصی وسط جمع آرام بیاندیشد و خونسرد بگرید
زشت است که پیمان وسط خواندن یک شع با آمدن واژه ایلو بگرید
زشت است، ولی زشتتر اینست که عشقت بر شانه یک آدم دیگر بگرید
گریه میکرد بگذرم از او دم آخر عذاب وجدان داشت
شهریاری که نیمه من بود نفسش قطع شد ولی جان داشت
اشکهایی که وقت رفتن ریخت دیدم و فکر حال او کردم
باز برگشتناش کنارم را قبل خوابیدن آرزو کردم
Leave a Reply