خلاصه کتاب جامعه شناسی آنتونی گیدنز

بخش پنجم : دگرگونی اجتماعی در جهان امروز

           i.            جهانی شدن زندگی اجتماعی

          ii.            شهرنشینی امروزی

          iii.            تحولات احتمالی آینده

o       دراین بخش ابتدا به جهانی شدن Globalization زندگی اجتماعی پرداخته خواهد شد،

که هم بر الگوهای متغیر شهر نشینی اثر می گذارد، و هم از آنها تأثیر می پذیرد.

شهر گرایی، موضوع بعدی است .

آنگاه دربارۀ یکی از فراگیرترین تغییراتی که در حال حاضر رخ می دهد، یعنی رشد روز افزون جمعیت، بحث می شود.

در دو بخش پایانی، مستقیماً به فرایند های دگرگونی پرداخته خواهد شد.

دگرگونی اجتماعی واقعاً چیست ؟

چرا دگرگونی در دوران کنونی بسیار ژرف و دایمی گردیده است ؟

آنگاه نگاهی به آینده خواهد شد تا ببینیم الگوهای دگرگونی امروزی ما را به کجا خواهد برد.

    I.            جهانی شدن زندگی اجتماعی

o       درنتیجۀ پیوندهای رشد یابندۀ وابستگی متقابل که اکنون عملاً درزندگی هر کسی اثر می گذارد،

جهان از جنبه های مهمی به صورت یک نظام اجتماعی واحد در آمده است.

جهانی شدن Globalization، اگرچه امروز به سرعت گسترش می یابد، به هیچ وجه پدیدۀ کاملاً جدیدی نیست

و از زمانی در حدود دو یا سه قرن پیش که نفوذ غرب Western Culture شروع به گسترش در سراسر جهان کرد، آغاز گردید .

A.     جوامع جهان سوم

تشکیل ملت ها

o       اکثریت بزرگ جوامع جهان سوم  The Third World در مناطقی هستند که زمانی تحت حکومت استعماری قرار داشت

در آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی، بیشتر کشورهای جهان سوم تنها پس از جنگ جهانی دوم،

و اغلب به دنبال مبارزات خونین ضد استعماری به دولت های مستقل تبدیل شدند.

نمونه آن هند است، و گروهی دیگر از کشورهای دیگر آسیایی و دولت های بسیاری در آفریقا.

پیامدهای اقتصادی استعمار Colonialism

o       قدرت های اروپایی، مستعمرات Colonies  را به چند دلیل به دست آوردند :

1)     متصرفات استعماری بر نفوذ سیاسی و قدرت کشور استعمارگر افزوده و محل هایی برای پایگاه های نظامی در اختیار آن کشور قرار می دهد .

2)     بیشتر غربی ها به استعمار به عنوان اقوامی متمدن کننده نیز می نگریستند، که به ارتقای اقوام بومی از شرایط ابتدایی کمک می کرد .

3)     انگیزه اقتصادی مهمی وجود داشت.

o       یک ابداع مهم کشورهای استعماری، ایجاد شرکت های انحصاری Monopolized Corporations  بود.

 شرکت هایی که از دولت استعماری امتیاز داشتن حق انحضاری تولید کالا یا محصولات معینی را در ناحیه بخصوصی می گرفتند.

B.     کشورهای تازه صنعتی شونده

o       جهان سوم یک واحد یکپارچه نیست .

در حالی که اکثریت کشورهای جهان سوم از جوامع غربی و اروپای شرقی بسیار عقب هستند ،

برخی از این کشورها اکنون به طور موفقیت آمیزی فرایند صنعتی شدن را آغاز کرده اند.

این کشورها گاه به عنوان کشورهای تازه صنعتی شونده The Developing World نامیده می شوند .

ناهمگرایی بین کشورهای غنی و فقیر

o       نزدیک به بیست کشور در جهان امروز، مثل کشورهای غربی، ژاپن،استرالیا و نیوزلند، آشکارا از هر کشور دیگری ثروتمندترند.

در رأس این گروه ایالات متحدۀ آمریکا، کانادا، سوئد و سوییس، با بالاترین تولید ناخالص ملی در جهان قرار دارند.

o       فقیرترین کشورهای جهان اکثراً در آسیا و آفریقا هستند .

o       موقعیت کشورهای جهان سوم در درون اقتصاد جهانی به علت وابستگیشان به تولید محصولات نقدی به ویژه ناپایدار و متزلزل می شود .

ارتباطات میان جهان اول و سوم

o       اصطلاح جهان سوم به صورت شیوه ای مرسوم برای اشاره به جوامع کمتر توسعه یافته در آمده است،

اما از بعضی لحاظ خیلی رضایتبخش نیست.

o       این برچسب سبب می شود چنان به نظر برسد که گویی این جوامع کاملاً جدا از کشورهای صنعتی هستند ، دنیایی جدا.

اما این به هیچ وجه حقیقت ندارد، جوامع جهان سوم از دیر باز با کشورهای صنعتی پیوند داشته اند، و برعکس .

o       در دوران کنونی، در نتیجه فرایند شتابان جهانی شدن، پیوندهای بین کشورهای جهان اول وسوم پیچیده تر می شود .

C.     دیدگاهای نظری

o       علت تفاوت های عظیم ثروت و قدرت میان کشورهای صنعتی و کشورهای جهان سوم چیست؟

در کوشش برای تعیین این که چرا چنین نا برابریهای آشکار جهانی در طول چند قرن گذشته پدید آمده است،

 سه رویکرد نظری مطرح گردیده است: امپریالیسم، نظریه وابستگی و نظریه نظام جهانی .

امپریالیسم

o       نظریه امپریالیسم Imperialism، نخستین بار توسط مورخ انگلیسی ج.ا. هابسن John A. Hobson  از ۱۸۵۸ تا ۱۹۴۰ ، مطرح شد،

و به وسیله لنین Vladimir Lenin  از ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۴ ، رهبر شوروی سابق، که خود تحت تأثیر اندیشه های مارکس Karl Marx  بود، اخذ گشت .

o       امپریالیسم یعنی تلاش برای استیلا یافتن بر اقوام دیگر و تحت انقیاد در آوردن آنها، که البته استعمار Colonization  یکی از شکل های آن است .

Imperialism means to extend a country’s power through military and diplomacy

Imperialism is a policy of extending a country’s power and influence through colonization, use of military force, or other means

نوامپریالیسم

o       امپریالیسم نو New Imperialism  یا Neoimperialism  که استعمار نو Neocolonialism  شکل عمل آن است،

به معنای وضعیتی است که در آن کشوری، با داشتن استقلال سیاسی، از دست‌اندازی و دخالت کشور دیگری و یا عوامل آن آسیب ببیند

و این رابطه ممکن است دنبالهٔ رابطهٔ استعماری گذشته میان دو کشور نباشد و قدرت نوخاسته‌ای آن را پدید آورد.

در برخی از بخش‌های جهان ( مثلاً امریکای لاتین) اغلب اصطلاحات هم‌ردیف مانند «امپریالیسم اقتصادی» (یا به اصطلاح دقیق‌تر «امپریالیسم دلار») را بیشتر بکار می‌برند.

o       استعمار نو Neocolonialism ، مفهومی است که به روش‌هایی گفته می‌شود که پس از دوران استعمار کهن،

برای تسلط اقتصادی و سیاسی بر کشورها و بهره گرفتن از آنها بکار گرفته می‌شود و به نوعی معادل با امپریالیسم است

o       همگام با تحولات پس از جنگ جهانی دوم و سلب امکان استعمار کشورها بصورت مستقیم و مستعمره،

سیاست‌های جدیدی تحت عنوان استعمار نو بکار گرفته شد و شیوه‌های استعمار کلاسیک به کار خود پایان داد.

این روش، شامل شیوه‌هایی چون تک‌محصولی کردن کشورهای جهان سوم، سرمایه‌گذاری‌های خارجی توسط کشورهای ثروتمند و غیره می‌شود.

o       ورود اندیشه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جدید به مناطق مستعمره و گسترش جنبش‌های ضداستعماری (پاداستعماری)

از عوامل مهم پایان گرفتن استعمار سنتی بودند.

استعمار کهن پس از بیرون آمدن نیروهای نظامی و عوامل شناخته شده خود از مستعمره‌ها، با به قدرت رساندن هواداران داخلی،

منافع خود را در این مناطق تأمین می‌کند.

o       رشد اقتصاد «سرمایه‌داری» و صدور سرمایه برای بهره‌برداری از منابع سرزمین‌های دیگر، روابط اقتصادی کشورهای صنعتی استثمارگر

را با کشورهای کوچک وارد مرحلهٔ تازه‌ای کرد؛ به این ترتیب که کشورهای صنعتی، از راه صدور سرمایه و مکانیسم جهانی قیمت‌ها و داد

و ستد مواد خام با کالاهای ساخته شده و فشارهای سیاسی و اقتصادی، از کشورهای کم‌رشد بهره‌کشی می‌کنند

و این رابطه عنوان «استعمار نو» (نئوکولونیالیسم) به خود گرفته است و بسیاری از ملت‌های کوچک و تازه آزاد شده را

علیه این نوع رابطه سیاسی و اقتصادی برانگیخته است.

o       روش «نواستعماری» سبب می‌شود که کشورهای ضعیف با وجود استقلال سیاسی حقیقی یا ظاهری، همچنان در مراحل اولیهٔ رشد

 اقتصادی در جا بزنند و یا حتی عقب بروند، و در مقابل، کشورهای پیشرفته از بهره‌برداری منابع آنها و از راه دادوستد اقتصادی سودهای کلان بدست آورند.

o       مؤلفان بعدی در پدید آوردن نظریه های نوامپریالیسم از اندیشه های لنین و هابسن بهره گرفته اند .

آنها بیشتر به جهان امروز توجه دارند تا به دوره ای که هابسن و لنین آن را برسی کرده اند.

o       این گونه استدلال می شود که کشورهای صنعتی از طریق موقعیت برجسته اقتصادیشان در تجارت جهانی

و از طریق نفوذ شرکت های بزرگ که در مقیاس جهانی عمل می کنند، هنوز کنترل خود را حفظ کرده اند .

نظریه وابستگی

o       رویکردی که با نظریه های نوامپریالیستی پیوستگی دارد، نظریه وابستگی Dependency Theory  است.

این رویکرد در آغاز در زمینۀ تحولات جوامع آمریکای جنوبی پدیدآمده است.

o       به گفته نظریه پردازان وابستگی، جامعۀ جهانی به شیوه ای نابرابر توسعه یافته است،

به گونه ای که هسته اصلی جهان صنعتی (ایالات متحده آمریکا، اروپا، ژاپن) نقشی مسلط دارد

و کشورهای جهان سوم وابسته به آن هستند.

o       وابستگی معمولاً متضمن اتکای کشورهای جهان سوم به فروش محصولات نقدی به جهان توسعه یافته است.

o       آندره گوندر فرانک Andre Gunder Frank  ، جامعه‌شناس و اقتصاددان اهل آلمان ، از ۱۹۲۹ تا ۲۰۰۵ ،

عبارت «توسعۀ توسعه نیافتگی» The Development of Underdevelopment  را برای توصیف تکامل کشورهای جهان سوم ابداع کرده است .

او معتقد است که فقیر شدن این جوامع نتیجۀ مستقیم موقعیت فرودست آنها در رابطه با کشورهای صنعتی است.

کشورهای صنعتی به هزینه جهان سوم که محصول استعمار و نوامپریالیسم است، ثروتمند شده است.

o       به گفته آندره گوندر فرانک، توسعه و توسعه نیافتگی، دو روی یک سکه اند.

کشورهای ثروتمند یک مرکز مادرشهر را تشکیل می دهند که کشورهای اقماری (جهان سوم) پیرامون آن گرد آمده اند

و در حالی که اقتصادهایشان به اقتصادهای کشورهای پیشرفته تر وابسته است، خودشان عمدتاً دچار فقر می شوند.

نظریه نظام جهانی

o       نظریه نظام‌های جهانی World-Systems Theory  یک دیدگاه چندرشته‌ای و کلان درباره تاریخ جهان و دگرگونی اجتماعی است

که به نظام جهانی (و نه دولت-ملت) بعنوان واحد اصلی ارزیابی اجتماعی تاکید می‌کند.

o       نظام جهانی به تقسیم نیروی کار بین‌منطقه‌ای و فراملی تاکید دارد که بر این اساس جهان به سه منطقه هسته،

نیمه‌حاشیه‌ای و حاشیه‌ای تقسیم می‌شود.

o       تولید در کشورهای هسته با مهارت بالا و با استفاده از سرمایه انجام می‌شود.

 اما در بقیه کشورهای دنیا با مهارت کم و با استفاده از نیروی کار انجام می‌شود و بیشتر به استخراج مواد خام محدود می‌شود.

این حالت باعث تسلط کشورهای هسته بر دیگر کشورها می‌شود.

با اینحال گسترش ارتباطات و حمل و نقل باعث پویایی این حالت شده و در طول زمان ممکن است موقعیت کشورها عوض شود.

در هر زمان کشوری هست که فرادست جهانی (هژمون جهانی) شود.

در قرون گذشته هلند چنین موقعیتی داشت اما پس از مدتی این موقعیت خود را به بریتانیا داد و سپس در سال‌های گذشته ایالات متحده این موقعیت را تصاحب کرد.

o       نظریه نظام جهانی ، که نخستین بار توسط امانوئل والرشتاین Immanuel Wallerstein ، جامعه‌شناس و متفکر چپ‌گرای آمریکایی،

 و از بزرگ ترین متفکران سوسیالیست قرن ۲۱ ، متولد ۱۹۳۰ ،مطرح گردید، پیشرفته ترین این کوشش ها برای تعیین الگوهای نابرابری جهانی است.

 بنابر نظریه والرشتاین، از قرن شانزدهم به بعد یک نظام جهانی پدیدار گردیده است.

یک سلسله ارتباطات اقتصادی و سیاسی که در سراسر جهان گسترش یافته و مبتنی بر توسعۀ یک اقتصادجهانی سرمایه داری است.

o       اقتصاد جهانی سرمایه داری از کشورهای هسته که تقریباً با مرکز مادرشهر فرانک مطابقت کند،

نیمه پیرامونی، پیرامونی و عرصه بیرونی تشکیل شده است .

به نظر والرستین، از آنجا که کشورهای منطقۀ هسته بر نظام جهانی مسلط اند، می توانند تجارت جهانی را به سود خود سازمان دهند.

بر اساس آنچه نظریه پردازان وابستگی می گویند، کشورهای جهان اول وضعیتی ایجاد کرده اند که در نتیجۀ آن می توانند

از منابع کشورهای جهان سوم برای مقاصد خود بهره برداری کنند.

o       یک ضعف اساسی هر یک از این نظزیه ها آن است که آنها تقریباً توجه خود را منحصراً بر عوامل اقتصادی در توسعۀ نظام جهانی متمرکز می کنند.

 تأثیرات اقتصادی بسیار مهم است، اما عوامل دیگر نیز اهمیت دارد.

ملاحظات سیاسی، تأثیر جنگ و عوامل فرهنگی، همگی تأثیر عمده ای بر ایجاد وابستگی فزایندۀ جهانی داشته اند .

شرکت های فراملیتی

o       یک شرکت فراملیتی Transnational Corporation، شرکتی است که دارای کارخانه ها و شعبات در دو کشور یا بیشتر است

بزرگترین فراملیت ها شرکت های غول آسایی هستند که ثروت شان از بسیاری از کشورها فزونی دارد .

شرکت های فراملیتی به ایجاد تقسیم کار بین المللی جدید، و وابستگی متقابل اقتصادی بین جوامع، کمک کرده اند

که اکنون همۀ کشورهای جهان را عمیقاً تحت تأثیر قرار می دهد.

عاملان غیر دولتی

o       تنها از لحاظ تقسیم کار بین المللی و روابط اقتصادی نیست که جهان وابستگی متقابل بیشتری پیدا می کند.

به ویژه پس از جنگ دوم جهانی تعداد سازمانهای غیر تجارتی که نقش بین المللی دارند افزایش یافته است .

همراه با شرکت های بزرگ فراملیتی، این سازمان ها نیز اغلب به عنوان عاملان غیردولتی Non-Governmental Organizations  نامیده شده اند،

زیرا فعالیت هایشان به سیاست های دولت ها یا حکومت های خاصی وابسته نیست .

سازمان ملل و سازمان های وابسته به آن، سازمان هایی که با فرایندهایی سر و کار دارند که مستلزم ارتباط بین المللی است،

 مثل قوانین و مقررات دریانوردی برای کشتیرانی و غیره، و جامعۀ اقتصادی اروپا (EEC) از این دست هستند.

جهانی شدن رسانه ها

o       اگر امروز همه ما در یک جهان زندگی می کنیم، این امر تا حد زیادی نتیجۀ برد جهانی رسانه های ارتباطی است.

این فرایند بخشی از توسعۀ نظم اطلاعاتی جهانی است. یک نظام بین المللی تولید، توزیع و مصرف اطلاعات.

این نظم جدید اطلاعاتی، مانند جنبه های دیگر جامعۀ جهانی به طور نامتوازن توسعه یافته

و اختلافات میان جوامع توسعه یافته و کشورهای جهان سوم را منعکس می سازد.

امپریالیسم رسانه ای

o       موقعیت برتر کشورهای صنعتی و بیش از همه ایالات متحده آمریکا در تولید و گسترش رسانه ها سبب شده است

که بسیاری از محققان از امپریالیسم رسانه ای سخن بگویند.

گفته می شود که یک امپراتوری فرهنگی ایجاد گردیده است. ا

عتقاد بر این است که کشورهای جهان سوم به ویژه در برابر آن آسیب پذیرند

زیرا منابع لازم را برای حفظ استقلال فرهنگی خود را دراختیار ندارند.

   II.            شهرنشینی امروزی

شهر سنتی

o       با معیارهای امروزی، شهرها در جوامع سنتی اکثراً بسیار کوچک بودند .

نخستین شهر های جهان حدود ۳۵۰۰  سال پیش از میلاد در دره های رود نیل در مصر، دجله و فرات در عراق امروز،

 و سند در پاکستان امروزی پدیدار گردیدند.

شهر رم در دوران امپراتور اگوستوس بزرگترین شهر جهان خارج از چین بود که شمار ساکنان آن به حدود ۳۰۰ هزار نفر می رسید.

ویژگی های شهر نشینی امروزی

o       همه جوامع صنعتی امروزی به میزان بسیار زیادی شهرنشین هستند.

پرجمعیت ترین شهرها در کشورهای صنعتی تا حدود بیست ملیون سکنه دارند،

و منظومه های شهری، مجموعه شهرهایی که نواحی ساخته شده بزرگ و بهم پیوسته را تشکیل می دهند،

ممکن است جمعیت بسیار زیاد تری داشته باشند.

افراطی ترین شکل زندگی شهری امروز در آنچه بعضی ها آن را کلانشهر یا شهر شهرها نامیده اند، نمایان است.

این اصطلاح در اصل در یونان باستان برای اشاره به یک دولت شهر ابداع گردید.

o       انگلستان،نخستین جامعه ای که صنعتی شدن را تجربه کرد، نخستین کشوری بود که از جامعه ای روستایی به جامعه ای عمدتاً شهری انتقال یافت.

o       شهری شدن Urbanisrn  در قرن بیستم فرایندی جهانی است که جهان سوم به گونه فزاینده ای به آن کشانده می شود.

توسعه شهر های آمروزی: آگاهی و فرهنگ

o       تنها در آغاز قرن بیستم کارشناسان آمار و محققان اجتماعی میان شهرک و شهر تمایز قائل شدند.

o       گسترش شهرها در نتیجه افزایش جمعیت و نیز مهاجرت غیر شهرنشینان از مزرعه ها، روستاها و شهرک های کوچک پدید آمد.

این مهاجرت اغلب بین المللی بود و مردمی که دارای زمینه روستایی بودند، مستقیماً به شهر های کشوری که به آن مهاجرت می کردند، وارد می شدند.

مهاجرت تعداد بسیار زیاد اروپاییانی که از قشرهای فقیر کشاورزی بودند، به ایالت متحده آمریکا، روشن ترین نمونه آن است.

o       توسعه شهرهای امروزی تأثیر بسیار زیادی، نه تنها بر عادات و شیوه های رفتار، بلکه بر الگو های اندیشه و احساس داشته است.

از آغاز شکل گیری تجمع های بزرگ شهری در قرن هجدهم، عقائدی که در مورد اثرات شهرها بر زندگی اجتماعی ابراز گردیده

در دو قطب مختلف قرار گرفته اند، و امروز نیز همین گونه است.

o       برخی شهرها را نماینده فضیلت متمدنانه، منبع پویایی و خلاقیت فرهنگی می دانستند.

دیگران به شهر انگ دوزخی سیاه از دود می زدند، که در آن جماعت های پرخاشگر و متقابلاً بی اعتماد ازدحام کرده اند

 و غرق در جنایت، خشونت و فسادند.

نظریه های شهر نشینی Theorizing Urbanism

مکتب شیکاگو The Chicago School

o       تعدادی از نویسندگان مرتبط با دانشگاه شیکاگو از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ ،

به ویژه رابرت پارک Robert Park ،ارنست برگس Burgess  Ernestو لوئیس ورث Louis Wirth  مفاهیم و اندیشه هایی را پدید آوردند

 که برای سال های بسیاری شالوده اصلی نظریه و پژوهش در جامعه شناسی شهری Urban Sociology  بود.

o       دو مفهوم که به وسیله مکتب شیکاگو به وجود آمده است، در خور توجه ویژه است،

 یکی از این مفاهیم، به اصطلاح رویکرد بوم شناختی تحلیل شهری است Ecological Approach in Urban Analysis

و دیگری مشخص کردن شهر نشینی به عنوان یک شیوه زندگی The Characterization of Urbanism as a Way of Life ، که توسط ورث مطرح شده است.

بوم شناسی شهری Urban Ecology

o       بوم شناسی اصطلاحی است که از علوم طبیعی گرفته شده است:

مطالعه انطباق موجودات گیاهی و حیوانی با محیطشان.

o       بوم‌شناسی در فارسی ترجمهٔ واژگانی از نام اروپایی آن یعنی اکولوژی Ecology  است.

واژهٔ اکولوژی از دو لغت یونانی  Oikos  به معنای بوم، خانه، بستر زیست یا محل زندگی

و کلمه لوگوس  Logos  به معنی شناخت، علم یا دانش تشکیل شده‌است؛

بنابراین، از نظر ریشهٔ لغوی و معنای تحت‌اللفظی کلمات تشکیل‌دهنده، اکولوژی به معنی بررسی محل زندگی جانداران است،

 ولی اصطلاحاً به «اثرات محیط بر موجودات زنده، اثرات موجود زنده بر محیط و روابط متقابل بین موجودات زنده» اطلاق می‌گردد.

o       مکتب شیکاگو معتقد بود که استقرار سکونتگاه های بزرگ شهری و توزیع انواع مختلف محلات در داخل آنها،

 می تواند بر پایه اصول تشابهی درک شود.

o       شهرها به طور اتفاقی رشد نمی کنند، بلکه در واکنش به ویژگی های مساعد محیط گسترش می یابند.

برای مثال، نواحی بزرگ شهری در جوامع امروزی معمولاً در امتداد سواحل رود خانه ها، در دشت های حاصل خیز،

یا در تقاطع راه های تجاری یا راه آهن ها به وجود می آیند.

o       بنا بر نظر رابرت پارک، همین که شهر ایجاد گردید، به نظر می رسد مکانیسم بزرگ برگزیننده ای است که به گونه ای خطاناپذیر،

 افرادی را که برای زندگی در منطقه خاص یا محیط ویژه ای از همه مناسب ترند را از میان جمعیت گزینش می کند.

شهرنشینی به عنوان یک شیوه زندگی Urbanism as a Way of Life

o       نظریه ورث درباره شهرنشینی به عنوان یک شیوه زندگی بیش از آنکه به تمایز درونی شهرها توجه داشته باشد،

 به این که شهرنشینی به عنوان شکلی از زندگی اجتماعی چه هست؟ توجه نشان داده است.

ورث یاد آور می شود که در شهرها تعداد زیادی از مردم در مجاورت یکدیگر زندگی می کنند، بی آنکه اکثر افراد دیگر را شخصاً بشناسند

و این تفاوتی بنیادی با روستاهای کوچک سنتی است.

o       از آنجا که کسانی که در نواحی شهری زندگی می کنند معمولاً تحرک زیادی دارند، پیوندهای نسبتاً ضعیفی بین آنها وجود دارد.

o       نظریه ورث،مانند دیدگاه بوم شناختی که وجوه اشتراک بسیاری با آن دارد، اساساً مبتنی بر مشاهدات در شهرهای آمریکایی است

 که در عین حال به شهرنشینی در همه جا تعمیم داده شده است.

شهر نشینی و محیط مخلوق Created Environment

o       نظریه های اخیر شهرنشینی تأکید کرده اند که شهر نشینی فرایندی مستقل نیست،

بلکه باید در رابطه با الگوهای عمده دگرگونی سیاسی و اقتصادی Change Major Patterns of Political and Economic تحلیل شود.

دیوید هاروی David Harvey  و مانوئل کاستلز Manuel Castells ،دو نویسنده برجسته در مطالعات شهری امروزند

 که هر دو از اندیشه های مارکس Karl Marx  سخت تأثیر پذیرفته اند.

تجدید ساخت فضا The Restructuring of Space

o       هاروی David Harvey  تأکید می کند که شهرنشینی یکی از جنبه های محیط مخلوق است که در اثر گسترش سرمایه داری صنعتی به وجود آمده است.

شهر نشینی و جنبش های اجتماعی Urbanism and Social Movements

o       کاستلز Manuel Castells ، مانند هاروی تاکید می کند که شکل فضایی یک جامعه با مکانیسم های کلی توسعه آن رابطه نزدیک دارد.

برای شناخت شهرها ما باید فرایندهایی را که بوسیله آنها شکل های فضایی ایجاد و دگرگون می شوند درک کنیم،

طرح ها و ویژگی های معماری شهرها و محلات، مبارزات و ستیزه های میان گروه های مختلف را در جامعه بیان می کنند.

 به سخن دیگر، محیط های شهری نماینگر تحلیلات نمادین و فضایی نیروهای اجتماعی کلی ترند.

الگو های توسعه شهری The development of the City

o       تحقیقاتی که درباره فرایندهای شهری انجام شده است در آمریکا به مراتب بیشتر از بریتانیاست،

اما به طور کلی الگوی توسعه شهری در انگلستان در دوره پس از جنگ جهانی دوم بازتاب الگوهایی است که در آمریکا اندکی زودتر پدید آمده اند.

o       یکی از آشکار ترین تحولات در شهرهای آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، گسترش حومه نشینی Suburbanization  بوده است.

واژه حومه Suburbs  در اصل از اصطلاح لاتینی Suburbe ،به معنای زیر نظارت شهر گرفته شده است.

در ایالت متحده آمریکا فرایند حومه نشینی در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰  به اوج خود رسید.

زوال مناطق درون شهری Inner-City Decay

o       زوال مناطق درون شهری که طی چند دهه گذشته در همه شهرهای بزرگ آمریکا مشهود بوده است، نتیجه مستقیم رشد حومه هاست.

واقعیتی که این وضعیت را بدتر می کند این است که ساختمان ها در نواحی مرکزی شهر، بیشتر از حومه فرسوده می شوند،

میزان جرم و جنایت افزایش و بیکاری گسترده تر است.

بیشتر الگوهای اصلی دگرگونی شهری که بعد از جنگ در آمریکا دیده شد در انگلستان نیز ظاهر گردید.

شهرنشینی و تأثیرات بین المللی

o       در بررسی های شهری امروز مانند بسیاری از حوزه های جامعه شناسی، ما باید آماده باشیم که مسائل جهانی و محلی را با یکدیگر مرتبط سازیم.

بعضی از عواملی که بر مناطق در درون شهری تأثیر می گذارند، از دگرگونی هایی که کاملاً فراتر از مرزها رخ می دهند سرچشمه می گیرند.

o       لوگان John Logan  و مولوچ Harvey Molotch  در بحث شیوه های وابستگی فزاینده نواحی شهری به نظام روابط اقتصادی بین المللی،

 پنج گونه شهر نوظهور را تشخیص داده اند.

         i.            ستادی

        ii.            مرکز نوآوری

        iii.            محل تولید قطعات

        iv.            مرکز ترانزیت مهاجران جهان سوم

         v.            مراکز بازنشستگی

شهرنشینی در جهان سوم

o       نواحی شهری که اکنون به سرعت در کشورهای جهان سوم توسعه می یابند، به گونه چشم گیری با شهرهای کشورهای صنعتی تفاوت دارند.

مردم در کشورهای جهان سوم یا از آن روی به شهرها کشانده می شوند که نظام های سنتی تولید روستایی آنها از هم پاشیده،

یا به دلیل آن که نواحی شهری فرصت های شغلی برتری ارائه می کنند.

میزان مهاجرت به شهرها حتی با معیارهای جهان سوم فوق العاده زیاد است.

شهرها در اروپای شرقی

o       اگر شهرها در جهان سوم با شهرهای اروپایی غربی تفاوت دارند، شهرهای اروپای شرقی نیز همین گونه اند، اگر چه نه آنچنان زیاد .

در اکثر کشورهای غربی، زمین و توسعه صنعتی خصوصی، و بازارهای خصوصی و بازارهای خصوصی مسکن بر الگوهای شهری مسلط گردیده اند.

در شوروی، طراحی محیط های شهری در برنامه ریزی کلی اقتصاد گنجانده شده بود.

برنامه ریزان شوروی معتقد بودند که نواحی شهری نباید خیلی بزرگ شوند،

طول سفرهای روزانه باید در حداقل نگه داشته شود،

و حمل و نقل عمومی باید منبع اصلی تحرک باشد.

   III.            تحولات احتمالی آینده

o       آینده برای شهرها و شهرنشینان چه در بر دارد؟

o       در کشور های صنعتی احتمالاً گرایش به سوی گسترش شهری ادامه خواهد یافت؟

o       سیستم های پیشرفته تر ارتباط، بیش از پیش اجازه می دهد که افراد دورتر از محل های کار خود زندگی کنند.

برخی شهرهای قدیمی بتدریج که افراد به طور کلی به نواحی دیگر کشانده می شوند، همچنان از جمعیت تهی خواهند شد

 در حالی که جمعیت شهرها در کشورهای صنعتی ثابت می ماند یا کاهش می یابد،

جمعیت شهرهای جوامع جهان سوم همچنان افزایش می یابد،

به نظر می رسد که شرایط زندگی در شهرهای جهان سوم، دست کم برای مردم فقیر آنها،

حتی بیش از گذشته رو به انحطاط خواهد گذاشت.