ایرج رزمجو

تو سینه این دل من می‌خواد آتیش بگیره،مونده سر دوراهی چه راهی پیش بگیره

یکی حالا پیدا شده قدر اون رو می‌دونه،رگ خواب یار من رو رقیب من می‌دونه

یکی حالا پیدا شده قدر اون رو می‌دونه،رگ خواب یار من رو رقیب من می‌دونه

وای دارم آتیش می‌گیرم،دیگه از غصه و غم دلم می‌خواد بمیرم

وای اگه برگرده پیشم،براش پروانه می‌شم ازش جدا نمی‌شم

نمی‌تونه مرغ دلم از حسودی بخونه،نمی‌دونه روی کدوم شاخه باید بمونه

اگه یه روز ببینم کسی براش می‌میره،حسودی رو میاره دلم آتیش می‌گیره

می‌ترسم حرفهای خوبی توی گوشش بخونه،می‌ترسم اون تا به سحر تو خلوتش بمونه

وای دارم آتیش می‌گیرم،دیگه از غصه و غم دلم می‌خواد بمیرم

وای اگه برگرده پیشم،براش پروانه می‌شم ازش جدا نمی‌شم

یکی حالا پیدا شده قدر اون رو می‌دونه،رگ خواب یار من رو رقیب من می‌دونه

یکی حالا پیدا شده قدر اون رو می‌دونه،رگ خواب یار من رو رقیب من می‌دونه

یکی حالا پیدا شده قدر اون رو می‌دونه،رگ خواب یار من رو رقیب من می‌دونه

رزمجو

عروسک جون فدات شم،تو هم قلبت شکسته،که صد تا شبنم اشک،توی چشمات نشسته

منم مثل تو بودم،یه روز تنهام گذاشتن،یه دریا اشک حسرت،توی چشمام گذاشتن

چه تهمتها شنیدیم،چه تلخیها چشیدیم،عروسک جون تو میدونی،چه حسرتها کشیدیم

عروسک جون زمونه،منو این گوشه انداخت،بجای حجله بخت،برام زندون غم ساخت

بمیره اونکه میخواسته،مارو گریون ببینه،سرای سینه هامونو،زغم ویرون ببینه

عروسک جون نگام کن،چشام برقی نداره،زمستونه تو قلبم،که هیچ گرمی نداره

باید اینجا بخشکیم،تو گلدون شکسته،نه اینکه باغبون نیست،در گلخونه بسته

چه تهمتها شنیدیم،چه تلخیها چشیدیم،عروسک جون تو میدونی،چه حسرتها کشیدیم

عروسک جون زمونه،منو این گوشه انداخت،بجای حجله بخت،برام زندون غم ساخت

بمیره اونکه میخواسته،مارو گریون ببینه،سرای سینه هامونو،زغم ویرون ببینه

دلم میخواد یه روزی بعد سالها،پرستوی سعادت رو ببینی،نمیخوام بیش از این تو صورت من،نشون یاس ووحشت رو ببینی

نمیخوام بیش از این تو صورت من،نشون یاس ووحشت رو ببینی

دلم میخواد یه روزی فارغ از غم،تبسم روی لبهامون بشینه

شاید اونروزدوباره جون بگیره،نهال آرزوهامون تو سینه

شاید اونروزدوباره جون بگیره،نهال آرزوهامون تو سینه

چه تهمتها شنیدیم،چه تلخیها چشیدیم،عروسک جون تو میدونی،چه حسرتها کشیدیم

عروسک جون نگام کن،چشام برقی نداره،زمستونه تو قلبم،که هیچ گرمی نداره،

باید اینجا بخشکیم،تو گلدون شکسته،نه اینکه باغبون نیست،در گلخونه بسته،

در گلخونه بسته،در گلخونه بسته،در گلخونه بسته،

نه اینکه باغبون نیست،در گلخونه بسته،نه اینکه باغبون نیست،در گلخونه بسته

رزمجو

هرجا که دلی شکسته دیدی،یادی ز دل شکسته ام کن،هرجا به قفس پرنده ای بود،یاد از پروبال بسته ام کن

یادی ز دل شکسته ام کن،یادی ز دل شکسته ام کن

هرجا که درخت بی بری بود،با شاخه نازک و شکسته،هرجا که بلور پاک شبنم،دیدی که به روی گل نشسته،

یادی ز دل شکسته ام کن،یادی ز دل شکسته ام کن،

ای بی خبر از محبت و مهر،ای بی خبر از سرشک یاران،ای بی خبر از جدایی و من،فارغ ز خیال بیقراران،

یادی ز دل شکسته ام کن،یادی ز دل شکسته ام کن،

        هرگاه کنار تخته سنگی،یک لاله نوشکفته پژمرد،هرجا که به روی موج دریا،آن مرغ سفید بی نوا بود،

ای بی خبر از محبت و مهر،ای بی خبر از سرشک یاران،ای بی خبر از جدایی و من،فارغ ز خیال بیقراران،

یادی ز دل شکسته ام کن،یادی ز دل شکسته ام کن،یادی ز دل شکسته ام کن

رزمجو

زندگی ای روزگار ای چرخ گردون،توی سینه قلبم رو این قدر نلرزون،ای فلک ای بانی افسونگریها،با دلم کمتر کن این بازیگریها

هر که هستی هر چه هستی،بس کن این نامهربونی،هر که هستی هر چه هستی،بس کن این نامهربونی

روزگار ای شاهد ویرونی ما،خشم و قهرت باعث حیرونی ما،ای فلک بس کن دیگه آتیش نسوزون،روی زخمهامون دیگه نمک نپاشون

هر که هستی هر چه هستی،بس کن این نامهربونی،هر که هستی هر چه هستی،بس کن این نامهربونی

گاهی خوبی گاهی زشتی هم طلوعی هم غروبی،بعضی وقتها مهربونی بعضی وقتها خصم جونی،

اما وقتی سر قهری بدتر از تلخی زهری،تو کی هستی تو چی هستی هوشیاری یا که مستی،

هر که هستی هر چه هستی،بس کن این نامهربونی،هر که هستی هر چه هستی،بس کن این نامهربونی،

دل من دیگه خطا نکن،با غریبه ها وفا نکن،زندگی رو باختی دل من،مردم و شناختی دل من،

زندگی رو باختی دل من،مردم و شناختی دل من،

تا به کی سراپا حقیقتی،تا به کی خراب محبتی

همنشین این و اون میشی،خسته وپریشون میشی،

دشت بخت توکویرمیشه،مرغ آرزوت اسیرمیشه

رو به روت سراب،پشت سر خراب

ساکت وصبوری دل من،مثل بوف کوری دل من،زندگی باختی دل من،مردم و شناختی دل من

دل من دیگه خطا نکن،با غریبه ها وفا نکن،

زندگی رو باختی دل من،مردم و شناختی دل من،توی خون نشستی دل من،بی صدا شکستی،

زندگی رو باختی دل من،مردم و شناختی دل من،ساکت و صبوری دل من،مثل بوف کوری دل من

رزمجو رزمجو

نمی دانی كه من در هر ستاره كه مه را تا سحر یار و ندیم است

و یا در چهره سرخ شقایق كه خود بازیچة دست نسیم است

نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم،نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم

نمی دانی كه من در قطرة اشك كه روزی مظهر خشم تو بوده،ویا در شط خونین افقها كه روزی منظر چشم تو بوده

نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم،نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم

در اندوه غریبان در آه بی نصیبان،در آن شبنم در آن گل در عشق پاك بلبل

در ایام بهاران در آب چشمه ساران،در آن سر گشتگیها در این گمگشتگیها

نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم،نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم

من اينك در رواق كهكشانها در آوای حزین كاروانها،

درآن رنگین كمان پیرو خسته در آن اشكی كه بر مژگان نشسته

درآن جامی كه خالی مانده از می در آوایی كه برمی خیزد از نی،

نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم،نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم

در اندوه غریبان در آه بی نصیبان،در آن شبنم در آن گل در عشق پاك بلبل

در ایام بهاران در آب چشمه ساران،در آن سر گشتگیها در این گمگشتگیها

نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم،نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم

آورده خبر راوی . کو ساغر و کو ساغی،دوری به سر اومد . از او خبر اومد

چشم و دل من روشن . شد کلبه دل گلشن،وا کن در ایوون . کو گل واسه گلدون

دیدی سر ذوق اومد . با شادی و شوق اومد،زاری نکن ای دل . شیون نکن ای دل

این لحظه دیداره . پایان شب تاره،غوغا نکن ای دل . بلوا نکن ای دل

خسته تر از خسته ام . شیشه بشکسته ام،خسته تر از خسته ام . شیشه بشکسته ام

حالا که از ما گذشت . اومدن یارو باش،کار خدا رو ببین . عاقبت ما رو باش

بعد یه عمری صبوری . کنارم میاد،اشکای شوق تو جشمام . که یارم میاد

وای که پشیمون شده . زار و پریشون شده،وای که پشیمون شده . زار و پریشون شده

حالا که از ما گذشت . اومدن یارو باش،کار خدا رو ببین . عاقبت ما رو باش

بعد یه عمری صبوری . کنارم میاد،اشکای شوق تو جشمام . که یارم میاد

آورده خبر راوی . کو ساقر و کو ساقی،دوری به سر اومد . از او خبر اومد

این لحظه دیداره . پایان شب تارهغوغا نکن ای دل . بلوا نکن ای دلغوغا نکن ای دل . بلوا نکن ای دل

رزمجو

من جلوه ی هستی را،در نی نی چشمانت ديدم،تو را در خلوت شب هايم فرياد کردم،صبورانه سوختم و ساختم

با منی با من بمان، تا سرود عشقم را با عشق بسازم،

نتونستم نتونستم قد رعنا تو ببينم،آخه چشمی که پر آبه فرصت ديدن نداره،نتونستم گل سرخی واست از باغچه بچينم

آخه دستی که بلرزه جرات چيدن نداره،ترس ديدن يا شنيدن،که ميخواس بده به بادم،سايه ای بود سرد و سنگين

روی ذره اعتمادم،چه شبايی تو اتاقم،واسه تو نامه نوشتم،جای تو نامه رو خوندم،آخر از نامه گذشتم

از همون روز که تو رفتی،بی تو اما با تو بودم،ياد تو چون خون رگهام،جاری بوده تو وجودم،

از همون روز که تو رفتی غافل از اينکه تو قلبم هربونت جايی داشتم،

اگه زودتر می دونستم،دست رو دستام نمی ذاشتم،

اگه روزی،روزگاری بشه باز تو رو ببينم،وحشت از دنيا ندارم که گل سرخو بچينم،

اگه روزی،روزگاری بشه باز تو رو ببينم،گل سرخی نمی مونه که نخوام برات بچينم،

رزمجو

وای که چقد این دل عاشق بلاست،میون دل با من همیشه دعواست،بدل میگم غمو تو خونت را نده،میگه جونم مهمون حبیب خداست

چی میشه گفت به این دل دیونه،هر چی میگم باز میگیره بهونه،چی میشه گفت به این دل دیونه،هر چی میگم باز میگیره بهونه

کاشکی دلم غصه ی پنهون نداشت،خونهء غم حیات و ایون نداشت،پر میکشید خنده روی لبانم،ابر چشام یه قطره بارون نداشت

چی میشه گفت به این دل دیونه،هر چی میگم باز میگیره بهونه،چی میشه گفت به این دل دیونه،هر چی میگم باز میگیره بهونه

دل خوابه و چشمای من بیداره،از ناله های من خبر نداره،میترسم این خونه خراب عاشق،دسته گلی به آب بده دوباره

چی میشه گفت به این دل دیونه،هر چی میگم باز میگیره بهونه،چی میشه گفت به این دل دیونه،هر چی میگم باز میگیره بهونه

کاشکی دلم غصه ی پنهون نداشت،خونهء غم حیات و ایون نداشت،پر میکشید خنده روی لبانم،ابر چشام یه قطره بارون نداشت

چی میشه گفت به این دل دیونه،هر چی میگم باز میگیره بهونه،چی میشه گفت به این دل دیونه،هر چی میگم باز میگیره بهونه

رزمجو

عاقبت ظلم تو رو یه روز تلافی میکنم،اشکامو پاک میکنم با دل تبانی میکنم

میاد اون روزی که تو قهر دلمو رو ببینی،چشماتو باز بکنی حقیقتو خوب ببینی

میاد اون روزی که من نامه هاتو پاره کنم،میاد اون روزی که من غم دلمو چاره کنم

اگه اون روز برسه منم برات ناز میکنم،با غم و غصه و دردم تو را دمساز میکنم

اگه دل تاب بیاره منم به اون روز میرسم،روی ابرها میشینم به آسمونها میرسم

تو میخوای تا میتونی دل منو خون بکنی،با رقیبام بشینی منو تو دیوونه کنی

اما هر روز خوشی تنگ غروبی هم داره،شبای سرد و سیاه صبح سپیدی هم داره

میاد اون روزی که من نامه هاتو پاره کنم،میاد اون روزی که من غم دلمو چاره کنم

اگه اون روز برسه منم برات ناز میکنم،با غم و غصه و دردم تو را دمساز میکنم

اگه دل تاب بیاره منم به اون روز میرسم،روی ابرها میشینم به آسمونها میرسم

رزمجو

این جور به من نگاه نکن آتیش به هستیم نزن،مست از می عشق توام طعنه به مستیم نزن آتشی به هستیم نزن

میخوام باهات حرف بزنم . از دست من فرار نکن،بیشتر از این دل منو عاشق و بیقرار نکن از دست من فرار نکن

میخوام بدونی که دلم داره برات پر میزنه،مثل یه داروغه به هر دری سر میزنه

وقتی میای با اون چشات دنیامو پر نور میکنی،غصه تنها موندنو از دل من دوری میکنی

این جور به من نگاه نکن . آتیش به هستیم نزن،مست از می عشق توام . طعنه به مستیم نزن آتشی به هستیم نزن

میخوام باهات حرف بزنم . از دست من فرار نکن،بیشتر از این دل منو عاشق و بیقرار نکن از دست من فرار نکن

عمری اگه نگات کنم از دیدنت سیر نمیشم،هر چی دلت میخواد بگو . من از تو دلگیر نمیشم

بدون که عشق تو زده خیمه به صحرای دلم،اگر که باور نداری . گوش کن به حرفای دلم

این جور به من نگاه نکن . آتیش به هستیم نزن،مست از می عشق توام . طعنه به مستیم نزن آتشی به هستیم نزن

میخوام باهات حرف بزنم . از دست من فرار نکن،بیشتر از این دل منو عاشق و بیقرار نکن از دست من فرار نکن

میخوام بدونی که دلم داره برات پر میزنه،مثل یه داروغه به هر دری سر میزنه

وقتی میای با اون چشات دنیامو پر نور میکنی،غصه تنها موندنو از دل من دوری میکنی

این جور به من نگاه نکن . آتیش به هستیم نزن،مست از می عشق توام . طعنه به مستیم نزن آتشی به هستیم نزن

میخوام باهات حرف بزنم . از دست من فرار نکن،بیشتر از این دل منو عاشق و بیقرار نکن از دست من فرار نکن

 تو نیمه راه زندگی دل من پر خونه ،اینجا با این قشنگی هاش واسه من زندونه،اینجا با این قشنگی هاش واسه من زندونه

تو نیمه راه زندگی دل من پر خونه،اینجا با این قشنگی هاش واسه من زندونه،

وای که تموم نمیشه لجبازی هات زمونه،وای که تموم نمیشه لجبازی هات زمونه،

سر رامو گرفتی چه بد کردی زمونه،غرورم رو شکستی چه بی رحمی زمونه،

بازم این سو و اون سو منو خوب می کشونی،زمونه … آی زمونه

ببین کاسه ی صبرم چه لبریزه زمونه،تو غربت خونه کردن غم انگیزه زمونه،

بازم این سو و اون سو منو خوب می کشونی،زمونه … آی زمونه

وای که تموم نمیشه لجبازی هات زمونه،وای که تموم نمیشه لجبازی هات زمونه،

هرچی باهات راه اومدم تو باهام لج کردی،رفیق نیمه راه شدی راهتو کج کردی،

وای که تموم نمیشه لجبازی هات زمونه،وای که تموم نمیشه لجبازی هات زمونه

رزمجو — شعر