گزیده‌ای از لیلا کسری

مثل باد سرد پاییز – غم لعنتی به من زد …حتی باغبون نفهمید – که چه آفتی به من زد

رگ و ریشه هام سیاه شد – تو تنم جوونه خشکید…اما این دل صبورم – به غم زمونه خندید

آسمون مست جنونی- آسمون تشنه خونی…آسمون مست گناهی – آسمون چه رو سیاهی

اگه زندکی عذابه – یه حباب روی آبه…من به گریه ها میخندم – میگم این همش یه خوابه

آسمون تو مرگ عشقو – توی یاخته هام نوشتی…این یه غمنامه تلخه – که تو سر تا پام نوشتی

من به لحظه شکستم – اگه نزدیک اگه دورم…از ترحم تو بیزار – من خودم سنگ صبورم

آسمون پیشم شکستی – من دیگه رو پام میمونم…منو از تنم بگیری – تو ترانه هام میمونم

به خیالم که تو دنیا، واسه تو عزیزترینم..آسمون ها زیر پامه، اگه با تو رو زمینم..

به خیالم که تو با من، یه همیشه آشنایی..به خیالم که تو بامن، دیگه از همه جدایی..

من هنوزم نگرانم، که تو حرفامو ندونی..این دیگه یه التماسه، من میخوام بیای بمونی..

منو تو چه بی کسییم وقتی تکیه مون به باده..بد و خوب زندگی، منو دست گریه داده..

ای عزیز هم قبیله، با تو از یه سرزمینم..تا به فردای دوباره، با تو هم قسم ترینم..

بد و خوبمون یکی، دست تو، تو دست من بود!خواهش هر نفسم، با تو همصدا شدن بود..

با تو هم قصه ی دردم، همصدا تر از همیشه..دوتا همخون قدیمی، از یه خاکیم و یه ریشه..

من هنوزم.. نگرانم..

شبی با خیال تو هم خونه شد دل،نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل

نبودی ندیدی پریشونیامو،فقط باد و بارون شنیدن صدامو

غمت سرد و وحشی به ویرونه می زد،دلم با تو خوش بود و پیمونه می زد

نه مرد قلندر نه آتش پرستم،فقط با خیالت شبا مست مستم

الهی سحر پشت کوها بمیره،خدا این شبا رو از عاشق نگیره

نه یک شب که هر شب دلم بی قراره،می خواد مثل بارون بباره بباره،

شب مرد تنها پر از یاد یاره،پر از گریه تلخ بی اختیاره

شب مرد تنها شب بی تو مردن،شب غربت و دل به مستی سپردن

شبای جوونی چه بی اعتباره،همش بی قراری همش انتظاره

بزن تار که امشب،  باز دلم  از دنيا گرفته، بزن تار و بزن تار،بزن تا بخونم، با تو آواز بی خريدار، بزن تار و بزن تار

برای کوچه غمگينم، برای خونه غمگينم،برای تو، برای من، برای هر کی مثل ما، داره می خونه غمگينم

بزن تار ای هميشه با من و، از من قديمی تر،واسه اون که، توی کار عاشقی می مونه غمگينم

بزن تار که امشب،  باز دلم از دنيا گرفته، بزن تار و بزن تار،بزن تا بخونم،  با تو آواز بی خريدار، بزن تار و بزن تار

به راه عاشقی مردن، به خنجر، دل سپر کردن، واسه هر کی که آسون نيست،

برای جاودان بودن، واسه عاشق ديگه راهی، به جز دل کندن از جون نيست

بزن تا بخونم، همين رو می تونم،برای کوچه غمگينم، برای خونه غمگينم،

برای تو، برای من، برای هر کی مثل ما، داره می خونه غمگينم

بزن تار ای هميشه با من و، از من قديمی تر،واسه اون که، توی کار عاشقی می مونه غمگينم

بزن تار که امشب،  باز دلم از دنيا گرفته، بزن تار و بزن تار،بزن تا بخونم،  با تو آواز بی خريدار، بزن تار و بزن تار،

بزن تار و بزن تار، بزن تار و بزن تار، بزن تار و بزن تار،

تو تنهایی قلبم یه شب نقش تو افتاد،مثل اینکه خداوند تو و عشقو به من داد

تو دلتنگی دنیا باهات عشقو شناختم،با این واژه خوشبخت همه دنیامو ساختم

همش کار دلم بود دلم خواست که فدات شم،دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم

همش کار دلم بود دلم خواست که فدات شم،دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم

دلم خواست بشم عاشق دلم خواست

چی شد مستی چشمات چی شد باده ی نوشم،دیگه بی تو یه رسوای پریشون شده خونه به دوشم

هنوز عاشق و تنهای میخونه نشینم،دیگه بی تو یه دیوونم و دیوونم و دیوونه ترینم

همش کار دلم بود دلم خواست که فدات شم،دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم

همش کار دلم بود دلم خواست که فدات شم،دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم

دلم خواست بشم عاشق دلم خواست

تو رو اندازه شبهای مستی دوست دارم،تو رو قد تموم ملک هستی دوست دارم

برایم این پریشون حالیایعنی عبادت،تو رو جانا تو رو جانا به حق بت پرستی دوست دارم

سفر کردی و چشمام دوتا چشمه ی اشکن،باهام عهد اگه بستی دیگه عهدتو نشکن

نگام مونده به راهت هنوزم که هنوزه،آخه دوست داره این دل که بسوزه،که بسوزه که بسوزه

همش کار دلم بود دلم خواست که فدات شم،دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم

همش کار دلم بود دلم خواست که فدات شم،دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم

دلم خواست بشم عاشق دلم خواست. …دلم خواست عاشق ایلویی بشم

بی تو هر شب غمتو به خلوت خودم می بردم،خبری از تو نبود و لحظه ها رو می شمردم،

وقتی شب سحر میشد به بیقراری،خودمو به دست گریه می سپردم

گله و شکایتی از تو به لب نمی آوردم،تو به یاد من نبودی اما من واسه ات می مردم،

اما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم،من تو رو از تو میخواستم که به عشقت

در دنیا رو به روی خود ببندم،تو منو مثل یه بازیچه میخواستی،

که واسه ات گریه کنم واسه ات بخندم،اما من واسه ات می مردم،

اما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم،

یه شبی بی تو تو دفترچه قلبم،اونجا که آخر عشق و سر گذشته،زیر اسم خودمون واسه ات نوشتم،

راست میگی که اون گذشته ها گذشته،تو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستی،

آخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستی،تو منو مثل یه بازیچه میخواستی،

اما من واسه ات می مردم،اما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم،

یه شبی بی تو تو دفترچه قلبم،اونجا که آخر عشق و سر گذشته،

زیر اسم خودمون واسه ات نوشتم،راست میگی که اون گذشته ها گذشته،

تو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستی،آخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستی،

تو منو مثل یه بازیچه میخواستی.اما من واسه ات می مردم،اما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم

از من بگریزید که می خورده ام امروز،با من منشینید که دیوانه ام امشب

ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد،ای بیخبر از گریه ی مستانه ام امشب

یک جرعه ی آن مست کند هر دو جهان را،چیزی که لبت ریخت به پیمانه ام امشب

بی حاصلم از عمر گرانمایه فروغی،گر جان نرود در پی جانانه ام امشب

دلم گرفت از آسمون،هم از زمین، هم از زمون،تو زندگیم چقدر غمه،دلم گرفته از همه،

ای روزگار لعنتی،تلخه بهت هر چی بگم،من به زمین و آسمون،دست رفاقت نمی دم،

امشب از اون شباست که من،دوباره دیوونه بشم،تو مستی و بیخبری،اسیر میخونه بشم،

امشب از او شباست که من،دلم می خواد داد بزنم،تو شهر این غریبه ها،دردمو فریاد بزنم

دلم گرفت از آسمون،هم از زمین، هم از زمون،تو زندگیم چقدر غمه،دلم گرفته از همه،

ای روزگار لعنتی،تلخه بهت هر چی بگم،

من به زمین و آسمون،دست رفاقت نمی دم،از این همه دربه دری،تو قلب من قیامته،

چه فایده داره زندگی،این انتهای طاقته،از این همه در به دری،دلم رسیده جون من،

به داد من نمی رسه،خدای آسمون من،دلم گرفت از آسمون،هم از زمین، هم از زمون،

تو زندگیم چقدر غمه،دلم گرفته از همه،ای روزگار لعنتی،تلخه بهت هر چی بگم،

من به زمین و آسمون،دست رفاقت نمی دم،دلم گرفت از آسمون،هم از زمین، هم از زمون،

تو زندگیم چقدر غمه،دلم گرفته از همه،ای روزگار لعنتی،تلخه بهت هر چی بگم،

من به زمین و آسمون،دست رفاقت نمی دم،دلم گرفت از آسمون،هم از زمین، هم از زمون،

تو زندگیم چقدر غمه،دلم گرفته از همه،ای روزگار لعنتی

ای سفیدا ای سیاها زندگی مال شماها…من که تو دنیا غریبم خوش بحال آشناها

با همین ای آشناها بی منین ای هم صداها…تو دلا تون غم ندارین ای همه از من جدا ها

شب به چشماتون قشنگه روزتون رنگ شبا نیست…من که قهرم با زمونه عشق من عشق شما نیست

گل نازم گل ناز گل نازم گل ناز …همه حرفام تو هستی تو هستی محرم راز

من به این دل دل دیوونه میگم دنیای درد…بده دستاتو بگیرم توی این دستای سرد

موقع نی زدنه نذار که آروم بشینم…من تو مستی تو عزیزمو عزیز تر می بینم

تو ببین به کی به چی عشق منو باختی…چه کنم چی کار کنم تو منو نشناختی

تو ببین به کی به چی عشق منو باختی…

برو که بی حقیقتی، تو قلبِ من جات نیست …اونقد از تو دور شدم، که دیگه پیدات نیست

تو رفیق نا رفیق چه بد شدی ای وای …خونه آتیش زدن و بلد شدی ای وای

برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست …اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست

هوای تازه تر می خوام عاشق اون بنفشه هام …بنفشه های شهرمون

خسته از این اسارتم دنبال اون ستاره هام…ستاره های مهربون

چه کنم تو باغچه ها بنفشه نیست ناز نیست…تو نگاه نرگسا شراب شیراز نیست

برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست …اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست

چه کنم چی کار کنم ….

دلم می خواد یه آشنا قصهء پرواز و بگه…که تشنهء شنیدنم

دلم می خواد گل پونه و نرگس شیراز بیاره…هر کی میاد به دیدنم

چه کنم تو باغچه ها بنفشه نیست ناز نیست…تو نگاه نرگسا شراب شیراز نیست

برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست …اونقد از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست..

آه ای خدا کمک کن من بی صدا نمونم…تاریخ عشقو باید با عاشقا بخونم

مغرور و عاشقونه اون عاشقا که مردن…این عشق سینه سوزو به قلب ما سپردن

در انتظار کاوه هم لحظه های دردیم…آهنگر زمونه س  اونکه صداش کردیم

دل خسته ام از عالم دل بسته ام به ساقی…صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی

صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی

انگار تموم دنیا بسته س به تار مویی…برای این زمونه نمونده آبرویی

برای این زمونه نمونده آبرویی

ای همسفر سلامی محتاج یک سلامم…از می پریده مستی غم مونده توی جامم

غم مونده توی جامم

هم لحظه های دردیم این درد چاره باید…مردن مرام ما نیست عمر دوباره باید

عمر دوباره باید

دل خسته ام از عالم…دل بسته ام به ساقی…صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی

صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی

انگار تموم دنیا بسته س به تار مویی…برای این زمونه نمونده آبرویی

برای این زمونه نمونده آبرویی

آه ای خدا کمک کن من بی صدا نمونم…تاریخ عشقو باید با عاشقا بخونم

مغرور و عاشقونه اون عاشقا که مردن…این عشق سینه سوزو به قلب ما سپردن

در انتظار کاوه هم لحظه های دردیم…آهنگر زمونه س اونکه صداش کردیم

دل خسته ام از عالم دل بسته ام به ساقی…صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی

صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی

انگار تموم دنیا بسته س به تار مویی…برای این زمونه نمونده آبرویی

یه امشب شب عشقه،همین امشبو داریم،چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم،

یه امشب شب عشقه،همین امشبو داریم،چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم

عزیزان همه با هم بخونیم،که امشب شب عیده،که امشب شب عیده

بخندیم و بخونیم بدونیم،که امشب شب عیده،که امشب شب عیده

نمیدم زندگی درد دنیا،تمام غصه ها مال فردا

کیه اهل جهنم،که خونه ش تو بهشته،کی میدونه که تقدیر،تو فرداش چی نوشته

یه درمونده امروز،واسش فرقی نداره،که فردا سر راهش،زمونه چی میذاره،

عزیزان همه با هم بخونیم،که امشب شب عیده،که امشب شب عیده

نمیدم زندگی درد دنیا،تمام غصه ها مال فردا،

زمونه رنگارنگه،شب و روزش یکی نیست،خوشی دووم نداره،غمش همیشگی نیست

اگه فردا برامون،پر از صلح و صفا بود،چه خوب بود که تو دنیا،یه فردا مال ما بود

عزیزان همه با هم بخونیم،که امشب شب عیده،که امشب شب عیده

بخندیم و بخونیم بدونیم،که امشب شب عیده،که امشب شب عیده

یه قاصد خبرم داد که آفتاب لب بوم،نوشتم رو تن شب که خوشبختی تمومه

نه من مونده نه مائی،نه حرفی نه صدائی،هزار دفعه شکستم عجب حادثه هایی

نپرس از شب و روزم تو خوابم تو چه خوابی،به مستی شب و تا صبح خرابم چه خرابی

به شب زل زده بودم به این عشق،که شب مهتابی میشه،

نگاهم به هوا بود به این عشق،که روز آفتابی میشه

بهار پشت زمستون پس از تو برام قصه ی غم داشت،نبودی که نبودی پس از تو بهارم تو رو کم داشت

نپرس از شب و روزم تو خوابم تو چه خوابی،به مستی شب و تا صبح خرابم چه خرابی

به گل طعنه زدم من به این عشق،که تو فصل بهاری،به غم طعنه زدم من به این عشق،که تو عشقو می آری

بهار پشت زمستون پس از تو برام قصه ی غم داشت،نبودی که نبودی پس از تو بهارم تو رو کم داشت

نپرس از شب و روزم تو خوابم تو چه خوابی،به مستی شب و تا صبح خرابم چه خرابی

نپرس از شب و روزم تو خوابم تو چه خوابی،به مستی شب و تا صبح خرابم چه خرابی

 تو که نیستی از خودم بیخبرم،کی بیاد و کی بشه همسفرم

دل من از تو جدا نیست،این هوا بی تو هوا نیست

چی بگم از کی بگم وای،دیگه غم یکی دوتا نیست

تو که نیستی از خودم بیخبرم،کی بیاد و کی بشه همسفرم

دستم از دست تو دور،این شروع ماجراست،روز و شب هفته و ماه،قصه های غصه هاست

بودن اینجا که منم،مرگ بی چون و چراست،همه چی از بد و خوب،قصه رنگ و ریاست

تو که نیستی از خودم بیخبرم،کی بیاد و کی بشه همسفرم

عشق و مستی پیش تو،پشت دیوار سیاس،غم غربت نداره،اونجا که خونه ماست

میام اونجا که برام،خونه خاطره هاس،تو فقط به من بگو،پل نشکسته کجاس

تو که نیستی از خودم بیخبرم،کی بیاد و کی بشه همسفرم

دل من از تو جدا نیست،این هوا بی تو هوا نیست،

چی بگم از کی بگم وای،دیگه غم یکی دوتا نیست

تو که نیستی از خودم بیخبرم،کی بیاد و کی بشه همسفرم،تو که نیستی از خودم بیخبرم،

کی بیاد و کی بشه همسفرم،کی بیاد و کی بشه همسفرم،همسفرم همسفرم

قصه از کجا شروع شد،از گل و باغ و جوونه،از صدای مهربون و یه سلام عاشقونه

اومدم به مهربونی،که بگم با تو یه رنگم،تا بگم چه نازنینی،ای شکوفهء قشنگم

ای سلام عاشقونه،ای عزیز آشیونه،عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

ای سلام عاشقونه،ای عزیز آشیونه،عشقمون کاشکی همینجوری بمونه،

عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

عشق تو برای قلبم اولین و آخرینه،توئی تنها همزبونم که همیشه نازنینه

اگه ده سال اگه صد سال شب و روز با تو باشم،تو واسم هنوز همونی که برام عزیز ترینی

تو واسم هنوز همونی که برام عزیز ترینی،توتو همینی،تو عزیز ترینی،

توتو همینی،تو عزیز ترینی،توتو همینی،تو عزیز ترینی،توتو همینی،تو عزیز ترینی

عشقمون کاشکی کاشکی کاشکی کاشکی،همینجوری بمونه

ای سلام عاشقونه،ای عزیز آشیونه،عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

ای سلام عاشقونه،ای عزیز آشیونه،عشقمون کاشکی همینجوری بمونه،

عشقمون کاشکی همینجوری بمونه،عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

سفر کردم که از عشقت جدا شم،دلم میخواست دیگه عاشق نباشم

ولی عشقت تو قلبم مونده ای وای،دل دیونمو سوزونده ای وای

هنوزم عاشقم هنوزم عاشقم دنیای دردم،مث پروانه ها دورت میگردم،مث پروانه ها دورت میگردم

سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه،اخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه

غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد،نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد

هنوز پیش مرگتم من بمیرم تا نمیری،خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری

دلم از ابر و بارون بجز اسم تو نشنید،تو مهتاب شبونه فقط چشمام تو رو دید

نشو با من غریبه مث نامهربونا،بلا گردون چشمات زمین و اسمونا

میخوام برگردم اما میترسم،میترسم بگی حرفی نداری

بگی عشقی نمونده،میترسم بری تنهام بذاری

تو رو دیدم تو بارون دل دریا تو بودی،تو موج سبز سبزه تن صحرا تو بودی

مگه میشه ندیدت تو مهتاب شبونه؟،مگه میشه نخوندت تو شعر عاشقونه؟

باده فروش می بده،باده فروش می بده،باده ی نابم بده،درد شرابم بده

آفتاب از اون گوشه ایوون پرید،عشقو بهارون همه چی پر کشید

خسته شدم از بد این سرگذشت،غم نمیخوام اشک من از حد گذشت

آفتاب از اون گوشه ایوون پرید،عشقو بهارون همه چی پر کشید

خسته شدم از بد این سرگذشت،غم نمیخوام اشک من از حد گذشت

باده فروش می بده،باده فروش می بده،

دوست ندارم این همه بد دیدنو،باز به حقیقت برسونی منو

باده فروشان می و مستی میخوام،عمرمو با باده پرستی میخوام،

عاشق عاشقم منو باور کنین،باز دو سه جرعه میو بیشتر کنین

عاشقو دیوونه بدونین منو،باز به حقیقت برسونین منو

باده فروش می بده،باده فروش می بده

دلم از غصه به تنگ اومده،دنیا با من بر سر جنگ اومده

رحمی نداره دل صیاد من،می بده تا غم بره از یاد من

وقتیکه مثل شراب مست مستم میکنی،عاشق عشق میشم می پرستم میکنی

وقتیکه به من میگی جون من بسته به جونت،منو آروم میکنه اون صدای مهربونت

نمیدونم که چرا دوباره دیوونه میشی،خراب و ویرونه میشی،بتی که داغونه میشم،ابری که گریونه میشم وای

نمیدونم که چرا دوباره دیوونه میشی،دوباره دیوونه میشم،دوباره دیوونه میشی،دوباره دیوونه میشم

دل غمگین منو باز تو آروم میکنی،میشکنه طلسم غم

آخه جادوم میکنی آخه جادوم میکنی،دل غمگین منو باز تو آروم میکنی،

میشکنه طلسم غم،آخه جادوم میکنی آخه جادوم میکنی،

وقتیکه تو بد میشی باز می بینم،دنیا رو سرم خرابه،می بینم که باز دارم دق میکنم،

همه چیم نقش بر آبه،اما تامیخوام برم گریه کنون،سر به دیوارا بکوبم

باز به دادم میرسی به من میگی،عشقمی تو خوب خوبم،

باز میگم عزیز من پا رو قلبم نمیذاره،مهربونه با منو اشکمو در نمیاره

وقتیکه مثل شراب مست مستم میکنی،عاشق عشق میشم می پرستم میکنی

وقتیکه به من میگی جون من بسته به جونت،منو آروم میکنه اون صدای مهربونت

نمیدونم که چرا دوباره دیوونه میشی،خراب و ویرونه میشی،بتی که داغونه میشم،ابری که گریونه میشم وای

نمیدونم که چرا دوباره دیوونه میشی،دوباره دیوونه میشم،دوباره دیوونه میشی،دوباره دیوونه میشم

دل غمگین منو باز تو آروم میکنی،میشکنه طلسم غم،آخه جادوم میکنی،دل غمگین منو باز تو آروم میکنی

میشکنه طلسم غم،آخه جادوم میکنی آخه جادوم میکنی،وقتیکه تو بد میشی باز می بینم،دنیا رو سرم خرابه،

می بینم که باز دارم دق میکنم،همه چیم نقش بر آبه،اما تامیخوام برم گریه کنون،سر به دیوارا بکوبم،

باز به دادم میرسی به من میگی،عشقمی تو خوب خوبم،

باز میگم عزیز من پا رو قلبم نمیذاره،مهربونه با منو اشکمو در نمیاره

باز میگم عزیز من پا رو قلبم نمیذاره،مهربونه با منو اشکمو در نمیاره

نمیدونم که چرا دوباره دیوونه میشی،خراب و ویرونه میشی،

بتی که داغونه میشم،ابری که گریونه میشم وای

نمیدونم که چرا دوباره دیوونه میشی،دوباره دیوونه میشم

خرابی و خراباتی همه شب زنده دار امشب،همه عاشق همه مجنون،

به مستی بیقرار امشب،بیا ای سوته دل ساقی،به مستی بی ملالم کن،

خدایا امشب این می را،حلالم کن حلالم کن،بیادش باده مینوشم،که با دردش هم آغوشم،

به یک جرعه به صد جرعه،نشد دردش فراموشم،بگو ای مهربون ساقی،به اون نا مهربون یارم،

به حق حرمت مستی،بیاد امشب به دیدارم،بیا ای سوته دل ساقی،به مستی بی ملالم کن،

خدایا امشب این می را،حلالم کن حلالم کن،خدایا امشب این می را،حلالم کن حلالم کن،

غریبی موند و تنهایی،از این غربت دلم تنگه،بیا ساقی پناهم ده،که سقف آسمون سنگه،

مبادا ای رفیق امشب،نگیری ساغر از ساقی،نمیدونی چه کوتاهه،شب مستی و مشتاقی،

خدایا درد عشق امشب،تو قلبم آشیون کرده،به می محتاج محتاجم،که می درمون هر درده،آآآ .

بیا ای سوته دل ساقی،به مستی بی ملالم کن،خدایا امشب این می را،حلالم کن حلالم کن،

خدایا امشب این می را،حلالم کن حلالم کن،بیادش باده مینوشم،که با دردش هم آغوشم،

به یک جرعه به صد جرعه،نشد دردش فراموشم،بگو ای مهربون ساقی،به اون نا مهربون یارم،

به حق حرمت مستی،بیاد امشب به دیدارم،بیا ای سوته دل ساقی،به مستی بی ملالم کن،

خدایا امشب این می را،حلالم کن حلالم کن،بیا ای سوته دل ساقی،به مستی بی ملالم کن،

خدایا امشب این می را،حلالم کن حلالم کن،بیا ای سوته دل ساقی،به مستی بی ملالم کن،

خدایا امشب این می را،حلالم کن حلالم کن

 

خوب من حس میکنم ،بوی خوب دستاتو،داره انگار میاره ،قاصدک نامه هاتو

قاصدک دیر نکنی ،منو دلگیر نکنی،قاصدک دیر نکنی ،منو دلگیر نکنی

قاصدک وقتی بیای،چشمای من از گریه برات دون میپاشه،اگه خبرات خوب نباشه

بی تو گریه کردن چه بده ،باچشمای ماتو غم زده،گریه های مستی سردادن ،تو هوای تلخ میکده

کاش میتونستیم بمونیم ،از این غم کهنه رها،با دست هم پل بسازیم ،میون این فاصله ها

بی تو گریه کردن چه بده ،باچشمای ماتو غم زده،گریه های مستی سردادن ،تو هوای تلخ میکده

خوب من خوب من ،خوب من خوب من،خوب من خوب من ،خوب من خوب من،بی تو دلم میگیره

این پرنده بی تو ،این پرنده بی تو،تو این قفس میمیره

وقتی که نیستی بهار ،غمگین تر از پائیزه،باغچمون گل میده اما ،پرپر میشه می ریزه

خوب من خوب من ،خوب من خوب من،خوب من خوب من ،خوب من خوب من

بی تو دلم میگیره،این پرنده بی تو ،این پرنده بی تو،تو این قفس میمیره

وقتی که نیستی بهار،غمگین تر از پائیزه،باغچمون گل میده اما ،پرپر میشه می ریزه

خوب من حس میکنم ،بوی خوب دستاتو،داره انگار میاره ،قاصدک نامه هاتو

قاصدک دیر نکنی ،منو دلگیر نکنی،قاصدک دیر نکنی ،منو دلگیر نکنی

وقتیکه قهری با من ندیدنت آسون نیست،قصه غم که میشی شنیدنت آسون نیست

به گمونم دل تو جای دیگه س،دل تو پیش یه رسوای دیگه س

دست نذاشتی دیگه تو دستای من،دستاتم عاشق دستای دیگه س

به گمونم دل تو جای دیگه س،دل تو پیش یه رسوای دیگه س

دست نذاشتی دیگه تو دستای من،دستاتم عاشق دستای دیگه س،دستاتم عاشق دستای دیگه س

با تو بودن واسه من نعمت بود،از تو گفتن واسه من عادت بود،

همه حرفات واسه من آیه عشق،نفست زمزمه رحمت بود

دل من مستیشو از مستی چشمای تو ساخت،تا به عشق تو رسید پرهیزشو پاک به تو باخت

به گمونم دل تو جای دیگه س، دل تو پیش یه رسوای دیگه س

دست نذاشتی دیگه تو دستای من،دستاتم عاشق دستای دیگه س،

دستاتم عاشق دستای دیگه س،میدونستی دل دیوونه من عاشقته،عاشقت با همه جون با همه تن عاشقته

اسم تو وقتی تو شعر و تو ترانم میومد،میدونستی غزل و شعر و سخن عاشقته

حالا من هستم و تن رفته به باد،واسه من شعر و سخن رفته به باد

منم و وحشت تردید یه عشق،به گمونم دل من رفته به باد

به گمونم دل تو جای دیگه س،دل تو پیش یه رسوای دیگه س

دست نذاشتی دیگه تو دستای من،دستاتم عاشق دستای دیگه س،دستاتم عاشق دستای دیگه س،

میدونستی دل دیوونه من عاشقته،عاشقت با همه جون با همه تن عاشقته

اسم تو وقتی تو شعر و تو ترانم میومد،میدونستی غزل و شعر و سخن عاشقته

حالا من هستم و تن رفته به باد،واسه من شعر و سخن رفته به باد

منم و وحشت تردید یه عشق،به گمونم دل من رفته به باد

به گمونم دل تو جای دیگه س،دل تو پیش یه رسوای دیگه س

دست نذاشتی دیگه تو دستای من،دستاتم عاشق دستای دیگه س،دستاتم عاشق دستای دیگه س

به من امشب ای ساقی بده می دریا دریا،اونقدر امشب مستم کن که بشم دور از دنیا

بده جامی ای ساقی که بسازم با دردام،

ساقی ساقی ای ساقی باز مستم و دیوونه،غم عشق و رسواییم دیگه از کی پنهونه

هنوز دیوونشم من اسیر دل تو دستاش،عزیزم اونه اما غریبم من تو دنیاش

آخ که دیگه یادش نیست که میگفت دلدارم باش،

ساقی ساقی ای ساقی باز مستم و دیوونه،غم عشق و رسواییم دیگه از کی پنهونه

از اون بارون اشکات یه قطرش مال من نیست،یه دنیاس دلت اما یه ذرش مال من نیست

هنوز دوری و دوری از عشق و شب مستی،هنوز غریبه هستی منو نمی پرستی منو نمی پرستی

تو ای سرو ناز من سرو ناز من،قصه ساز من دنیارو چه دیدی،

گل آتیش آتیشی فدات میشم،دیوونم میشی دنیا رو چه دیدی،عزیزم دنیارو چه دیدی

گل ناز گل پونه تو قلبم زدی جوونه،گل ناز گل پونه تو قلبم زدی جوونه

هنوز بی قراریو خاطر خواهیمو هیشکی نمیدونه،هیشکی نمیدونه

نگاهت مهربونه اگه تو نگام بمونه،نگاهت که مهربونه اگه تو نگام بمونه

اونوقت میدونی چه جور کنج قلب من داری آشیونه،داری آشیونه

تو ای سرو ناز من سرو ناز من،قصه ساز من دنیارو چه دیدی

گل آتیش آتیشی فدات میشم،دیوونم میشی دنیا رو چه دیدی،عزیزم دنیارو چه دیدی

بگو در شبای تو چی میگذره،بی من از شبای تو کی میگذره،بی تو عمرم مثل آهنگ سکوت،توی لحظه های خالی میگذره

تو به می خونه نرو عزیز من،من تو دستای تو پیمونه میشم،با همه مستی و آشفتگیم،من برای تو یه می خونه میشم

بگو در شبای تو چی میگذره،بی من از شبای تو کی میگذره،بگو در شبای تو چی میگذره،بی من از شبای تو کی میگذره

دیگه من با تو غریبه نیستم،نفسات محرم دستای منه،میدونم که آشناتر شده ای،

با همون من که تو من داد میزنهتو به می خونه نرو عزیز من،من برات قصه مستا رو میگم،

مثل رقاصه معبدا میشم،سر عشق بت پرستا رو میگم

بگو در شبای تو چی میگذره،بی من از شبای تو کی میگذره،بگو در شبای تو چی میگذره،بی من از شبای تو کی میگذره

من همون شاخه نباتم به خدا،توی چشمام منه تن ناز و ببین،تو سکوتم که به عرفان میرسه،غزل خواجه شیراز و ببین

تو به می خونه نرو عزیز من،من برات باده میشم جام میشم،لعبت بهشتی رباعیات،ساقی بزم های خیام میشم

بگو در شبای تو چی میگذرهبی من از شبای تو کی میگذره،بگو در شبای تو چی میگذره،بی من از شبای تو کی میگذره

بگو در شبای تو چی میگذره،بی من از شبای تو کی میگذره،بگو در شبای تو چی میگذره

 

آه یکی بود یکی نبود، یه عاشقی بود که یه روز،بهت می گفت دوست داره، آخ که دوست داره هنوز

دلم یه دیوونه شده، واست بی آزاره هنوز،از دل دیوونه نترس، آخ که دوست داره هنوز،وای که دوست داره هنوز

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم،ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم،ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی،سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی

گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین،حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم،ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم،ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی،سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی

گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین،حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم،ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم،ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم،ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

شیرین من تلخی نکن با عاشق،تموم میشن گم میشن این دقایق

دنیای ما مال من و تو این نیست،رو کوه دیگه فرهاد کوه کنی نیست

یه روزی میاد که نمیدونیم کی هستیم،یار کی بودیم و عشق کی بودیم و چی هستیم

شیرین شیرینم واسه تو شدم یه فرهاد،شیرین شیرینم نده زندگیمو بر باد

نده زندگیمو بر باد نده زندگیمو بر باد

من نمیگم فرهاد کوه کنم من،تیشه به کوهها که نمیزنم من،

عاشق تو بی تو به کوه نمیره،وقتی نباشی تو خودش میمیره

تو ی عالم یکرنگی بگو از چی تو دل تنگی،

بازم از اون نگات پیداست که با من به سر جنگی بازم از اون نگات پیداست

بازم ساده دل تنها نداری واسم آهنگی بگو حرف تو دلت نگزار بگو از چی تو دل تنگی

بگو حرف تو دلت نگزار،آه آه آه آه آه آه

چی دیدی چی شنیدی که با من هر روز و هر لحظه یه رنگی

توی شهر فرنگ از همه رنگ رنگ و وارنگ واسه چی دو رنگی بابا سخت دورنگی

من ومی شکنی و هم با کارات من مثل ساغرم و تو سنگی

تو این دورو زمون بیدون تو نامهربون واسه چی زرنگی بابا سخته زرنگی

تو ی عالم یکرنگی بگو از چی تو دل تنگی

بازم از اون نگات پیداست که با من به سر جنگی بازم از اون نگات پیداست

دلم در سر نقاشی شب رفت،پر از طرح تموم نیمه تموم از غم و حسرت

تا نقشش می کنی هم چین و همچون بابا تو رنگش می کنی تا بشه پر خون بشه گلگون

چی دیدی چی شنیدی که با من هر روز و هر لحظه یه رنگی

توی شهر فرنگ از همه رنگ رنگ و وارنگ واسه چی دو رنگی بابا سخت دورنگی

من ومی شکنی و هم با کارات من مثل ساغرم و تو سنگی

تو این دورو زمون بیدون تو نامهربون واسه چی زرنگی بابا سخته زرنگی

تو ی عالم یکرنگی بگو از چی تو دل تنگی،بازم از اون نگات پیداست که با من به سر جنگی

بازم از اون نگات پیداست که با من به سر جنگی

دل دیوونه ای دل ای بی نشونه ای دل،ندونستی زمونه نامهربونه ای دل

وقتی شکستی از عشق عاشق شدی دوباره،ندونستی محبت خریداری نداره

دل دیوونه ای دل ای بی نشونه ای دل،ندونستی زمونه نامهربونه ای دل

حرفای عاشقونه وقتی پر از فریبه،دنیا به چشم عاشق یه دنیای غریبه

اونکه امروز آشنامه اوج عشقش تو صدامه،اونکه امروز آشنامه اوج عشقش تو صدامه

اوج عشقش تو صدامه وای میره فردا بی بهونه،درد عشقو کی میدونه میره فردا بی بهونه

درد عشقو کی میدونه درد عشقو کی میدونه وای،

یه کاری کن خدایا من از این دل جدا شم،نفرین به هر چی عشقه می خوام عاشق نباشم،

یه کاری کن خدایا من از این دل جدا شم،نفرین به هر چی عشقه می خوام عاشق نباشم،

دل دیوونه ای دل ای بی نشونه ای دل،ندونستی زمونه نامهربونه ای دل

وقتی شکستی از عشق عاشق شدی دوباره،ندونستی محبت خریداری نداره

دل دیوونه ای دل ای بی نشونه ای دل،ندونستی زمونه نامهربونه ای دل

حرفای عاشقونه وقتی پر از فریبه،دنیا به چشم عاشق یه دنیای غریبه

یه کاری کن خدایا من از این دل جدا شم،نفرین به هر چی عشقه می خوام عاشق نباشم،

می خوام عاشق نباشم می خوام عاشق نباشم،می خوام عاشق نباشم می خوام عاشق نباشم،

می خوام عاشق نباشم می خوام عاشق نباشم

دلم ای دل غافل . نذار تنها بمونی،دیگه چشماتو وا کن . ببین رفته جوونی

میخوام بیست ساله باشم . میخوام سی ساله باشم،میخوام وقتی بهاره . گل امساله باشم

دلم ای دل غافل . نذار تنها بمونی،دیگه چشماتو وا کن . ببین رفته جوونی

چه زود میرسه سرمای زمستون،میاد برف . رو گلا رو میپوشونه

دیگه هیچی حنام رنگی نداره،همین موی سفیدم یه نشونه

چقدر خاطره از عشق تو این موی سپیده،بازم دل میشه عاشق . همینم یه امیده

چقدر خاطره از عشق تو این موی سپیده،بازم دل میشه عاشق . همینم یه امیده

میخواستم که منم اهل دیاری،که باغاش گل و بلبل داره باشم

دوباره مثل روزای جوونی،یه خوشبخت و یه آتیش پاره باشم

چقدر خاطره از عشق تو این موی سپیده،بازم دل میشه عاشق . همینم یه امیده

چقدر خاطره از عشق تو این موی سپیده،بازم دل میشه عاشق . همینم یه امیده

دلم ای دل غافل . نذار تنها بمونی،دیگه چشماتو وا کن . ببین رفته جوونی

میخوام بیست ساله باشم . میخوام سی ساله باشم،میخوام وقتی بهاره . گل امساله باشم

بارالها مددی که از تو غافل نشوم،بارالها مددی غریب و سائل نشوم

کمکم کن که پر از عشق شود دفتر دل،کمکم کن که ورق پاره باطل نشوم

با تو درویش منم گذشته از خویش منم،آن کم از همگان بیش منم گذشته از خویش منم

مثل یک شاخه سنگین پرم از بار نیاز،بارالها چه کنم گر به تو مایل نشوم؟

دل درویش من این ثروت بی پرده وفا،آیه بذل توام چگونه نازل نشوم

با تو درویش منم گذشته از خویش منم،آن کم از همگان بیش منم گذشته از خویش منم

من یکی قطره و تو ساحل دریای وجود،کمتر از هیچم اگر من به تو واصل نشوم

بارالها حاصل بودنم این تحفه دل،مددی کن که سرافکنده ز حاصل نشوم،

با تو درویش منم گذشته از خویش منم،آن کم از همگان بیش منم گذشته از خویش منم

ای رفیق ای ساده طعمه خاک سیاه، شب ویرونی تو حاصل عمر تباهشب ویرونی تو حاصل عمر تباه

ای رفیق ای سادهکه دلت معصومه،عاشق درد شدی عشق تو مسمومه،عاشق درد شدی عشق تو مسمومه

ای جگر گوشه عشق تا به مابرگردی منو ما چشم به راه

مرگ بر گرد سفید مرگ بر سم سیاه،مرگ برگرد سفید مرگ بر سم سیاه

ای جگر گوشه عشق دل ما رو نشکن،پدر از درد تو سوخت ریشه توتیشه نزن،پدر از درد تو سوخت ریشه ت تیشه نزن

دشمنت بودو تو رو بنده شیطون کرد،لحظه های تو رو کشت مرگتو آسون کرد،لحظه های تو رو کشتمرگتو اسون کرد

ای جگر گوشه عشق تا به ما بر گردی من و ما چشم،به راه

مرگ بر گرد سفیدمرگ بر سم سیاه،مرگ بر گرد سفید مرگ بر سم سیاه

تو که قاصد عشقی تو بیداری و خوابم،تو که دیدی از عشقت دیگه خونه خرابم

بگیر این غمو از دل بگیر این شبو ازمن،تو ای همسفر عشق پرو بالمو نشکن

شب گریه ی مستی شب عشق یه مرده،ببین مستی چشمات عجب معرکه کرده

من از هر چی گذشتم به عشق تو رسیدم،چه هنگامه ی عشقی تو چشمای تو دیدم

اگه بی تو شکستم به پای تو نشستم،با این آتیش قلبم با این گرمی دستم

شب گریه ی مستی شب عشق یه مرده،ببین مستی چشمات عجب معرکه کرده

تو ای اومده از عشق تو دستات یه کمنده،من سر به گریبون دلم پیش تو بنده

دل عاشقم از تو بهونه نمی گیره،می خواد با تو بمونه می خواد بی تو بمیره

بغض پائیزی ابرم بغض یک غروب غمناک،شاهدشکستن من قطره بارون رو خاک

غربت هر چه غروبه غم هر چه ابردنیاست،کوله باری غریبه جاده دربه دریهاست

میون تنهای دنیا شده تنهایی نصیبم،کاش که بودی ومی دیدی این جا بی تو چه غریبم

کاش می دونستی که بی تو مرگ تدریجی هستی،یاد تو تنها رفیق توی هوشیاری ومستی

من هوای گریه کردن تو صدای گریه من،یاور خوب ونجیبم بی تو من خیلی غریبم

من هوای گریه کردن تو صدای گریه من،یاور خوب ونجیبم بی تو من خیلی غریبم

بی تو هر لحظه یه قرن هرنفس زخم کشنده،تنها با گفتن اسمت رو لبام می شینه خنده

آخ که این فقط یه لحظه است بعدازاون های های گریه است،جای هر آوازاین جا هر صدا صدای گریه است

من هوای گریه کردن تو صدای گریه من،یاور خوب ونجیبیم بی تو من خیلی غریبم

من هوای گریه کردن تو صدای گریه من،یاور خوب و نجیبم بی تو من خیلی غریبم