زبان بدن

زبان بدن

Body Language

 

اشارات بدن یا زبان بدن به انواع شکل‌های ارتباط غیر کلامی یا رفتاری اشاره می‌کند که یک فرد از طریق رفتارهای فیزیکی خود،
بدون آنکه صحبتی بکند با دیگران قادر است، ارتباط برقرار نماید.

این رفتارها می‌تواند مربوط به وضعیت و حالات بدنی Body Posture  (محل قرار گرفتن دست ها، پاها، نحوه نشستن، ایستادن، راه رفتن، خوابیدن)،
ژستها Gestures ،حالت ها، اطوارها، اَداها، حرکات و اشارات بدنی، جلوه‌های هیجانی صورت و حرکات چشم‌ها Eye Movement  باشد.

اگر شما بتوانید ذهن افراد دیگر را بخوانید و آنچه را که آنها واقعاً نیاز دارند و می‌خواهند، درک کنید
بی‌شک ارتباطات فردی و اجتماعی شما بسیار آسان و مؤثر خواهد شد زیرا با استفاده از این دانش قادر خواهید بود

در هر زمان بر طرف دیگر تأثیر بگذارید یا حداقل بتوانید درک کنید که او واقعاً دربارهٔ شما چه فکر می‌کند؟

اما از نظر علمی، ما نمی‌توانیم ذهن دیگران را بخوانیم.
در واقع اگر کسی این‌طور فکر کند، ممکن است از نظر روانشناسی دچار نشانهٔ «ذهن‌خوانی» شده باشد که یکی از شایعترین نشانه‌های اختلال تفکر است.

 آنچه که ما می‌توانیم انجام دهیم خواندن چهره و زبان بدن (تن‌گفتار) دیگران است که این دانش با ذهن‌خوانی فرق دارد.

اشارات بدن یا زبان بدن چیست؟

اشارات بدن یا زبان بدن به پیام‌های غیرکلامی اطلاق می‌شود که میان افراد توسط حرکات اعضای بدن و حالات صورت انتقال می‌یابد.
 

کینیز-ایکس Kinesics  عبارت است از مطالعهٔ روابط میان فردی از طریق حرکات، ژست‌ها، طرز قرار گرفتن بدن در حالت‌های مختلف و قیافه و حالت‌های صورت.
چهرهٔ انسان می‌تواند بیش از ۲۰۰۰۰ حالت مختلف ایجاد کند؛ بنابراین خوش بیان‌ترین قسمت بدن است.

بیشتر بیان‌ها، ترکیبات چهره‌ای یعنی مخلوطی از دو یا چند حالت اصلی است.

 ۹۳ درصد ارتباط میان فردی را اشارات بدن تشکیل می‌دهد. در حالی که تنها ۷ درصد ارتباط میان فردی شامل گفتار است.

بیشتر ما باور داریم که با نگاه کردن به حالات چهره و قیافهٔ افراد Facial Expressions  می‌توانیم به طور دقیق بگوییم که آن‌ها چه احساسی دارند.

می‌توانیم حالات صورت را به سه بعد اصلی تقسیم کنیم.
1- خوشایندی – ناخوشایندی،

2- پذیرش – رد،

3- فعالیت یا برانگیختگی.

به طور مثال شادی، خوشایند اما انزجار، ناخوشایند است.
غم، فعالیت یا برانگیختگی اندکی ایجاد می‌کند، در حالی که تعجب یا شگفت زدگی با سطح برانگیختگی یا فعالیت بسیاری همراه است.

اینکه هیجان تا چه اندازه می‌تواند توجه ما را جلب کند، یا توجه ما را به جای دیگری معطوف کند، بعد سوم است.

اشارات بدن می‌تواند گویای وضعیت درونی فرد باشد. برای نمونه می‌تواند خشم، خستگی، آرامش، گیجی و دیگر نشانه‌ها را نشان دهد.

بدن انسان‌ها احساسات را هم اس ام اس می‌کند.

عمومی‌ترین پیام‌ها یا اس ام اس‌ها عبارت اند از: آرامش یا بی قراری و دوست داشتن یا دوست نداشتن.
آرامش زمانی نشان داده می‌شود که فرد، اگر ایستاده است، دست و پاهایش را بدون نظم و ترتیب خاصی، قرار می‌دهد،

و اگر نشسته‌ است، به عقب تکیه می‌دهد، و دستها و پاهایش را باز می‌کند.

دوست داشتن معمولاً زمانی نشان داده می‌شود که به سوی طرف مقابل، شیء یا موضوع مورد نظر، اندکی خم می‌شویم؛

بنابراین، نحوهٔ قرار گرفتن بدن می‌تواند احساساتی را نشان دهد که در حالت عادی آنها را پنهان می‌کنیم.

اشارات زبان بدن (تنَگفتار) وابسته به فرهنگ یا نمادین

برخی اشارات بدنی و حرکات زبان بدن یا تَن‌گفتار، در یک گروه مورد توافق قرار گرفته‌اند
یا در فرهنگ یک جامعه، استفاده می‌شوند که معنای خاص و محدود به آن فرهنگ یا گروه هستند

و به آنها «فرهنگ‌وابسته» یا «گروه‌وابسته» گفته می‌شود و مردم به‌طور آگاهانه، آنها را به کار می‌برند.

این نوع حرکات و اشارات بدنی را «نمادین» می‌نامند و مانند آن است که جایگزین کلمات می‌شوند.

ما این اشارات بدنی را در خانه، مدرسه و دیگر محیط‌های اجتماعی یاد می‌گیریم و آنها را درست یا نادرست در ارتباطات خود به کار می‌بریم
که البته شکل آنها در طول زمان، بنا به دلایل متفاوت تاریخی و اجتماعی عوض می‌شود.

دانستن این تغییرات و شناخت آنها، به مردم کمک می‌کند که در ارتباط خود با گروه‌ها و فرهنگ‌های دیگر، کمتر دچار سوء تفاهم یا درک اشتباهی شوند،
زیرا تفاوت‌های فرهنگی در این زمینه می‌تواند موجب بی تناسبی، کج منشی یا بی علاقگی از طرف سایر افراد شود.

هرچند پژوهشگران با یافتن نقاط مشترک این حرکات در زبان بدن به افزایش آگاهی انسانها با ریشه‌های مشترک فرهنگی کمک می‌کنند
تا الگوی همجواری ارتباطی مناسبی را با یکدیگر داشته باشند.

به طور مثال در زبان بدن مربوط به دست‌ها که به اختصار می‌توان به آن «دست گفتار» Hand Gestures  گفت،
معانی متفاوتی را با توجه به فرهنگ هر جامعه‌ای می‌توان برداشت نمود.

اشارات زبان بدن (تنَگفتار) ناوابسته به فرهنگ یا جهانی

بر خلاف حرکات اشارهٔ زبان وابسته به فرهنگ که در طی زمان و از فرهنگی به فرهنگی دیگر و از یک گروه به گروه دیگر مدام در حال تغییر هستند،
حرکات اشاره‌ای در زبان بدن و به ویژه در دست‌ها وجود دارد، که به فرهنگ وابسته نیستند و زبانی جهانی به حساب می‌آیند.

آنها در طول هزاران سال و در مسیر تکامل خود به شکل امروزی مورد استفاده همگان قرار می‌گیرند.

آن‌طور که هرکس در ارتباط، به‌طور ناخودآگاه و بنا بر شخصیت خود، آنها را به نمایش می‌گذارد و تا حدی معیاری است برای رفتار اجتماعی افرادی که از آن بهره می‌برند.

مثلاً محققان در آزمایشهایی بر روی حدود یکصد نوزاد، کودک و بزرگسال دریافته‌اند، اشارات و حرکاتی که مردم در توضیح حل یک مسئله ریاضی به کار می‌برند

موجب بهبود آنها در یادآوریِ لیستی از اعداد یا حروفی می‌شود که پیشتر به حافظه‌شان سپرده‌اند.

وقتی از افراد آزمودنی درخواست می‌شود که در زمان حل مسئله، دستشان را نگه دارند و حرکت ندهند،

آنها به خوبی گذشته نمی‌توانند اعداد یا حروف را به یاد آورند و عملکردشان بسیار ضعیف می‌شود .

در حال حاضر نیز، ژنی به نام «فاکس پی دو» FOXP2  کشف شده است که خبر از دلایل ژنتیکی و تکاملی رابطهٔ بین حرکات دست و گفتار می‌دهد.
به‌نظر می‌رسد که دویست هزار سال است که در سیر تکاملیِ «انسان اندیشه‌وَرز»، دست‌گفتار بخش مهمی از ارتباطات او بوده است.

از طرفی حرکات دست هر یک از ما، بیانگر نکته‌ای است و مانند اشاره به یک بند در قرارداد است.
برخی از آنها برای کنترل گفتار شخص دیگری مورد استفاده قرار می‌گیرند، مانند بالا بردن دست به نشانهٔ توقف و برخی دیگر جایگزینی برای گفتار هستند،

مانند حرکت توهین آمیز انگشت دست توسط یک راننده که با این روش، خشم و عصبانیت خود را به رانندهٔ دیگر نشان می‌دهد.

همهٔ ما در گفت‌وشنودهای خود حرکات دست را به‌صورت ناخودآگاه تولید می‌کنیم و به ندرت ممکن است نسبت به آنها فکر کنیم

و یا از انجام آنها آگاهی داشته باشیم

اما در عمل و رفتار، ما با استفاده از کارایی بزرگ و پیچیدهٔ آنها، بخش عظیمی از ارتباطات شگفت‌انگیز خود را پوشش می‌دهیم.

حرکت دستها و اشارات زبان بدن، علاوه بر انتقال معانی در القای اعتماد یا بی‌اعتمادی یا شور و اشتیاق ناشی از دلشادی،
بی‌علاقگی یا دلمردگی به مخاطب نقش مهمی دارند.

اگر به دیگران در زمان گفت‌وشنودهایشان نگاه کنید، می‌بینید که وقتی آنها به آنچه که می‌گویند اعتماد دارند و یا سرحال هستند و با شور و اشتیاق حرف می‌زنند،
 حرکات دست و اشاره‌های زبان بدن در آنها بیشتر به چشم می‌آید، تا حدی که ممکن است تبدیل به پویانمایی شده باشد.

دستها و اشاره‌های زبان بدن آنها این نکته را می‌خواهد منتقل کند که اعتماد یا اشتیاقی وجود دارد.

شما ممکن است از این ارتباط آگاه نباشید، اما به‌طور غریزی به آن پی می‌برید و از آن استفاده می‌کنید.

بسیاری از سوء تفاهم‌ها و درک اشتباهی در گفت‌وشنود از قرار دادن دست بر روی لب ها اتفاق می‌افتد که می‌تواند
نشانگر خستگی، پنهان‌کاری، شک و یا دقت باشد.

حال اگر دستهای خود را از روی لب ها بردارید و به گفت‌وشنود ادامه دهید، خواهید دید که مقصود شما بهتر درک می‌شود.

چرا که لبهای شما در معرض دید قرار خواهد گرفت.

علاوه بر این ما نیاز داریم که برای ارتباط با دیگران دستِکم لبخندی بر لب داشته باشیم،
شاید لبخندی شبیه به «مونالیزا» که هنوز هم بعد از قرن‌ها برای مردم مبهم و معمایی است و استاد تجسمی‌دوره رنسانس،

«لئوناردو داوینچی» هنرمندی بود که به درک چگونگی اثر آن، دست یافت.

لبخندی که می‌تواند نشانگر خنده یا گریه‌ای باشد که از خشم یا ترس به وجود آمده است و انتظاری که در آن است موجب می‌شود

که مخاطب با خود بگوید: «انگار این لبخند می‌گوید، چیزی در حال اتفاق است!»

یکی از مسائل دیگر که پدر و مادرها به آن اشاره می‌کنند، زمانی است که کودکان آنها دروغ می‌گویند یا چیزی را نمی‌خواهند بگویند.
آنها گاهی بر اساس مطالعاتی که در کتابهای زبان بدن دارند، فکر می‌کنند، چون کودک با یک دست یا هر دو دست، دهان خود را می‌پوشاند،

بنابراین در حال دروغ گفتن است.

البته مطالب زیادی برای تأیید این نشانه از زبان بدن (دست‌گفتار) در هنگام دروغگویی خردسالان وجود دارد،
اما شواهد علمی که از این گفته‌ها حمایت کند، وجود ندارد.

دلیل اول آنکه اساساً نمی‌توان گفت، کودکان دروغ می‌گویند، زیرا آنها در این دوره از رشد، رؤیاپردازی می‌کنند
و همان‌طور که «ژان پیاژه» می‌گوید، اندیشهٔ خردسالان در ۴ تا ۶ سالگی به گونه‌ای است که به اشیاء بی‌جان نسبت زندگی و احساس می‌دهند

 و این روش فکرکردن، «جاندارپنداری» یا «زنده‌گرایی» Animism  نامیده می‌شود،

پژوهشگر دیگری به نام «لارنس کلبرگ» Lawrence Kohlberg زاده ۱۹۲۷ و فوت ۱۹۸۷، بر این باور بود که کودکان فکر می‌کنند که رؤیاها واقعی هستند،
مثلاً زمانی‌که از کودک ۴ تا ۶ ساله، پرسیده شود: «آیا غولی که در رؤیاهای خود دیده بود، واقعاً آنجا بود»؟

او پاسخ می‌دهد: «آن غول واقعاً آنجا بود، ولی وقتی بیدار شدم رفت. من جای پای او را کف اتاق دیدم».

دلیل دوم، استناد به حرف های کودکان است.
براساس آنچه که گفته شد هیچ‌گاه به درستی یا نادرستی، راستگویی یا دروغگویی محتوای گفتاری کودکان نمی‌توان اعتماد کرد.

زیرا پژوهشی در سال ۱۹۸۹ بر روی کودکان ۳ تا ۴ سال نشان داد که اگر کودکان مورد اشاره رؤیاپردازی کرده باشند،

رفتارهای مثبت زبان بدن (تن‌گفتاری) آنها افزایش می‌یابد مانند لبخندزدن، امااحتمال درستی این نتیجه‌گیری، تنها ۵۰ درصد اعلام شد،

در حالی که در سال ۲۰۱۳، دو پژوهشگر در مصاحبه‌های خود با ۱۹۸ کودک ۴ تا ۷ سالهٔ قربانی تجاوز نشان دادند،

که آنها وقتی دربارهٔ واقعهٔ مورد نظر حرف می‌زنند، در ساختار دستوری و معنادار بودن کلماتی که به کار می‌برند،

پیچیدگی و انسجام اطلاعات مربوط به موضوع بالاست و احتمال واقعیت داشتن آنها به حدود ۹۲ درصد می‌رسد؛

بنابراین برای تمایز میان واقعیت و رؤیاپردازی کودکان، چاره‌ای به جز دنبال‌کردن نشانه‌های گفتاری در شکل و محتوای حرفهای آنها وجود ندارد.

بیشتر در:

1        ارتباطات غیرکلامی

2        برخی نشانه ها در زبان بدن

3        چشم ها و زبان بدن

4        روش استفاده از زبان بدن

5        شناسایی افراد با زبان بدن  

6       ارتباط با افراد دشوار  

7      معنای حرکات بدن در مذاکرات  

8        زبان بدن و دروغ سنجی Paul Ekman

9        مجموعه ای به زبان انگلیسی

ارتباطات غیرکلامی

ارتباطات غیرکلامی

مؤثرترین مطالعات در این زمینه توسط چارلز داروین Charles Darwin  متولد ۱۸۰۹ – فوت ۱۸۸۲بوده که در سال ۱۸۷۲ منتشر شده.

وی در کتاب «بیان احساسات در انسان ها و حیوانات» بر این باور است که همه پستانداران به طور چشمگیری  احساساتی در چهره شان نشان می دهند.

امروزه، مطالعات درباره ارتباطات غیرکلامی در رشته­هایی نظیر زبان شناسی، نشانه شناسی، انسانشناسی و روانشناسی اجتماعی گسترش یافته است.

ارتباطات غیرکلامی نقش مهمی در تعاملات روزمره هنگام برخورد با مردم دارد. بدن انسان بی نهایت چندبعدی است که توانایی ارسال هزاران پیام غیرکلامی دارد. زمانی که با فردی روبه رو می شویم، ما معمولاً اول به چهره او نگاه می کنیم تا ببینم آیا حالات وی  بر آنچه که می گوید تأثیر می گذارد؟

 سپس ما به آهنگ صدای آنها گوش می دهیم تا بررسی کنیم که آیا نشانه هایی از احساسات در آنها وجود دارد؟  سرانجام، به کلمات صحبت  آنها گوش میکنیم تا معنای واقعی آن را درک کنیم. عموماً، ما درباره طبیعت و رفتار اشخاص بیشتر بر مبنای نشانه های غیرکلامی و بصری قضاوت می کنیم تا ارتباطات کلامی.

بیشتر مردم یک حسی درباره ارتباطات غیرکلامی دارند.  اغلب آن را زبان بدن می نامند که شامل ژست ها، حالات چهره، حرکات بدن، نوع نگاه و پوشش می شود. با این حال مفهوم زبان بدن واقعاً مبهم است و از تعدادی عناصر غیرکلامی ارتباطاتی مهم نظیر کاربرد صدا، حس لامسه، مکان، زمان و اشیاء فیزیکی به مثابه پیام غفلت شده است.

 این فرضیه ای است که دلالتی بر ارتباطات ندارد، یک ادعایی که موجب افزایش مباحث درباره آنچه که ارتباطات غیرکلامی را شکل می دهد شده است. اکنون این مفهوم بیانگر این است که همه رفتارهای غیرکلامی ارتباطات هستند.

جودی بورگون Judee K. Burgoon  ، استاد دانشگاه آریزونا ارتباطات غیرکلامی نظیر این رفتارها را البته به جزء خود کلمات تعریف می کند که یک نظام ارزشی اجتماعی مشابهی را شکل می دهد، یعنی آنها تعمداً ارسال و به طور خاص تعمداً تفسیر می شود و به طور منظم به مثابه سخنرانی جمعی اعضا استفاده شده و تفسیرهای آشکاری دارند.

ارتباطات غیرکلامی در ارتباطات افراد هم قدرتمند و هم ضروری است. اگر پیام های کلامی با ارتباطات غیرکلامی همراه نباشد، ارتباطات غیرکلامی غیر موثر خواهد بود. مهم نیست که به کجا ما نگاه می کنیم، ارتباطات غیرکلامی در کانون هر پیامی است که یا تماس های رودررو یا تلفن، درک و دریافت می شود.

در واقع، ارتباطات غیر کلامی شامل احساسات شخصی، احساسات، نگرش ها و تفکرات که از طریق حرکات بدن ژست ها، حالات بدن، بیانات چهره ای، طرز راه رفتن، حالات و نوع روابط، چه آگاهانه چه غیراختیاری، بیشتر اوقات نیمه آگاهانه همراه یا بدون همراه با زبان استفاده می شود.

بنابراین می توان گفت که ارتباطات غیرکلامی رفتاری است که مردم ناخودآگانه تفکرات و احساسات خصوصی شان را از طریق حرکات بدن انتقال می دهند.  مثلاً دست هایشان را جمع می کنند، در میان پاهایشان، می نشینند، می ایستند و پیاده روی می کنند و از لب ها، چشم ها استفاده می کنند و حتی به صورت نامحسوس لب هایشان را حرکت می دهند.

پژوهشگری به نام آلبرت محرابیان Albert Mehrabian ، متولد سال ۱۹۳۹ در یک خانواده ارمنی در ایران، و استاد بازنشسته روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، که بیشتر نوشته‌هایش در اهمیت نسبی پیام‌های غیر کلامی است،

 به این نتیجه رسیده که تاثیر کلی یک پیام:

۷ درصد کلامی ( فقط به صورت کلام) ۳۸ درصد صوتی یا آوایی ( شامل تن صدا، نوسان صدا و دیگر عوامل صوتی) ۵۵ درصد غیر کلامی یا دیداری است.

ارتباطات غیر کلامی یا دیداری قابل کنترل ترین و شاید ناخودآگاهانه ترین عنصر پیام از فرستنده به گیرنده باشد.  اگر پیام ثابت باشد، همه عناصر به طور موثری ترکیب می شوند. در صدا هیجان و اشتیاق وجود دارد، با چهره ای شاد و بدنی پرانرژی رابطه دارد، که اعتماد و اطمینان پیام را ارسال می کند.

بروس پری بیان می کند که ارتباطات مردم زمانی که کلمات هیچ معنایی ندارد شروع می شود.  ارتباطات با خیره شدن، تکان دادن، نوازش کردن، بوسیدن و زمزمه کردن شروع می شود. ارتباطات غیرکلامی هسته همه زبانها است.

انسان یک ظرفیت ذهنی قابل ملاحظه ای دارد تا بتواند صداها و حرکات را به عنوان بازنمایی نمادین اشیاء درک کند. آنها توانایی انجام هزاران زبان پیچیده با میلیون ها کلمه واحد دارند.

زمانی که زبان در متن روابط توسعه نیافته بود، ما درکی از زیبایی و معنای کلمات نداشتیم.  برای هر کودک تازه متولد، ارتباطات غیر کلامی دنیای تازه ای از روابط انگیزشی برای ارگانهای عصبی ایجاد می کند که به کودک اجازه می دهد تا ظرفیت های پیچیده زبان و همچنین ظرفیتی برای فهم و ارتباطات با کاربرد کلمات را توسعه دهد. فرایند یادگیری مستلزم این است که زبان از ارتباطات اجتماعی-عاطفی ناشی شود. صورت، نه صدا، عضو اصلی ارتباطات بشری است.

تنها بخشی از مغزمان برای ارتباطات کلامی استفاده می شود.  اغلب، بیشتر ارتباطات ما با دیگران غیرکلامی است، و درصد بالایی از آنچه که ذهنمان در ارتباطات از دیگران دریافت می کند (حتی بدون آگاهی ما) بر علائم غیرکلامی نظیر حرکات چشم، ژست های چهره، تن صدا، تاخیر در پاسخ به سوال، تکان دادن دست یا سر متمرکز شده است. گویی یک ناحیه از مغز کلمات را در یک تعامل پردازش می کند، بیشتر نواحی مغز به صورت مداوم توجه و پاسخ به فعالیت های غیرکلامی دارد که همراه کلمات می آید.

از طریق ارتباطات غیرکلامی است که معنای کلمات را یاد می گیریم.

علی رغم نقش مهمی که پیام های غیرکلامی در جامعه دارد، با این حال تعدادی کمی از افراد به شیوه های پاسخگویی به علائم غیرکلامی دیگران آگاهی دارند. مضحک است که مردم چندین سال برای یادگیری زبان های کلامی صرف می کنند، با این حال زمانی برای مطالعه نحو یا لغات رفتارهای غیرکلامی اختصاص نمی دهند. در نتیجه توانایی ارسال و تفسیر پیام های غیرکلامی ما عموماً ناکافی است.

بردوایستل و ادوار.تی هال به پردازش کلی ارتباطات توجه می کنند و مطالعات و مشاهدات پیشین آنها درباره حرکات، ژست ها و حالات بدن بود و کاربرد فضا بر پایه چارچوبی حوزه مطالعاتی به نام ارتباطات غیرکلامی است.

ری بردویستل متخصص برجسته ارتباط غیر کلامی، برآورد مشابهی از میزان ارتباطات غیر کلامی که ما بین انسان ها صورت می گیرد به عمل آورده است.

 او هم معتقد است که که بخش کلامی، حداکثر ۳۵ درصد یک پیام را تشکیل می دهد و بیش از ۶۵ درصد آن غیر کلامی می باشد.

بخش عمده ای از پیام هایی كه به دیگران منتقل می شود، برخاسته از سرنخ های غیر كلامی است، یعنی جنبه هایی از حالات بدنی و ژست ها، رفتار ظاهر و نگرش ها، كه حتی شاید فرد از وجود آنها بی خبر است.

این رابطه های غیر كلامی عبارتند از:
 

i          زبان بدن

ii         نحوهِ نشستن، ایستادن و راه رفتن

iii       نحوهِ استفاده از دستان

iv      ظاهر

v        نحوهِ پوشش

vi      نحوهِ آرایش مو و صورت و غیره

vii     نگرش

viii   اطمینان به خود

ix      احساسات

پژوهشی در دانشگاه استانفورد نیز نشان می دهد، به هنگام صحبت با شخص یا گروهی پیام ما نه از طریق آنچه می گوئیم، بلكه بیشتر از طریق چگونگی گفتن ما منتقل می شود. همین مطالعه حاكی است كه ادراك شنونده از موارد زیر تاثیر می پذیرد:

۷% توسط واژه های شما. ۳۸% توسط آهنگ صدای شما. ۵۵% توسط زبان بدن شما.

زبان بدن Body Language به بررسی این ۵۵% درصد حرکات بدن می پردازد… این بدین معنی نیست كه واژه ها بی‌اهمیت‌اند، بلكه تنها به این موضوع اشاره دارد كه هر چه به ارتباطات غیركلامی خود در حین صحبت بیشتر دقت كنید، در انتقال مطلب مورد نظرتان موفق تر هستید.

اگر امرار معاش شما مستلزم تعاملات انسانی است، (هر چند در عصر سیبرنتیك نمی توانیم از تماس های چهره به چهره با همنوعان خود اجتناب ورزیم)، در صورتی كه از تاثیر خود بر مردم آگاه باشید؛ با موفقیت بیشتری به هدف هایتان دست می یابید.

به عنوان مثال حرکات بدن انسانی که در حال بیان حقیقت است چگونه است؟! :

i          دست ها با فاصله از بدن قرار دارند و به اصطلاح، شخص دارای گاردی باز است.

ii         کف دست ها رو به بالاست! اگر دقت کرده باشید، زمانی که می خواهیم روراست بودن خود را به مخاطب متذکر شویم، کف یک دست خود را به او نشان می دهیم!

iii       شخصی که در حال بیان حقیقت است، مستقیم در چشمان شما نگاه می کند و چشمانش را از مخاطب نمی دزدد!

بالعکس، شخصی که در حال مخفی کردن حقیقت است، و یا دروغ می گوید:

i          مستقیم در چشمان شما نگاه نمی کند و چشمانش را از شما می دزدد!

ii         بیشتر به سمت پایین نگاه می کند و چشمانش را به زمین می دوزد!

iii       دست یا پای خود را بی دلیل تکان می دهد! این کار بخاطر تخلیه اضطراب صورت می گیرد، چرا که هر دروغگویی مضطرب است، تا مبادا دستش رو شود و حرفش را باور نکنیم!

iv      مویی نامرئی را از کیف یا لباس خود برمی دارد و یا غباری نامرئی را از روی لباس خود می تکاند

          اگر این حرکت از شنونده ای سر بزند، معنی اش آن است که او به حرف شما شک دارد و در عین حال به دلیلی نمی خواهد و یا نمی تواند مخالفتش را ابراز کند!

در اداره های پلیس، برای تشخیص دروغگوهای حرفه ای به تعداد پلک زدن های آنان در یک بازه زمانی مشخص توجه می کنند. چراکه وقتی شخصی درحال دروغ گفتن است، سرعت پلک زدن های او بیشتر از حالت عادی است!

زبان بدن در بین فرهنگ ها و کشورهای مختلف به جز اختلافات مختصری که در ادامه مطلب آمده است! معنای مشترک و یکسانی دارد! یکی از تفاوت ها در زبان بدن، در نشانه هاست! مثلا علامت شصت دست! در کشور های انگلیسی زبان به معنای OK است.  در بعضی کشورها اگر شصت خیلی بالا بیاید معنای خوبی نمی دهد! و معنایی مانند برو پی کارت! را خواهد داشت.

در کشور آمریکا زمانی که بخواهند مجانی سوار ماشین شوند، کنار جاده می ایستند و دست خود را بلند کرده و شصت خود را در امتداد جاده حرکت می دهند.

حال اگر همین حرکت را در کشوری آسیایی انجام دهید، بعید نیست حتی با ماشین زیرتان هم بکنند! چرا که در این کشورها این علامت معنای خوبی نمی دهد!

یک علامت دیگر، دایره ای است که به کمک شصت دست و انگشت اشاره ساخته می شود، این علامت در کشورهای انگلیسی زبان تداعی کننده حرف O از کلمه OK است! همین علامت بدون هیچ تغییری در کشور فرانسه به معنای صفر، هیچ یا پوچ است! در کشور ژاپن به معنای پول، و در کشورهای حوالی دریای مدیترانه نشانه هم جنس بازی است!

برخی نشانه ها در زبان بدن

برخی نشانه ها در زبان بدن

           I            زبان بدن در حال دست دادن:

انسان های سلطه جو زمان دست دادن دست طرف مقابل را به زیر دست خود می آورند،
طوری که دست شخص سلطه جو بالا قرار گرفته و کف دست اش رو به زمین است و کف دست شخص مقابل رو به بالاست( مثل دست گداها! )

بهترین حالت دست دادن حالتی است که دست هر دو طرف عمود باشد و کمی هم دستان هم را فشار دهند.
بالا و پایین بردن دست ها زمانی که به هم دست می دهیم، از دو بار تا پنج بار عادی است.

 

        II            دست به کمر ایستادن:

دست به کمر زدن، نشانه احساس برتری و احساس محق بودن فرد است.
دو مدل دست به کمر ایستادن داریم:
i          یکی حالتی که کف دست ها رو به زمین است، این حالت شدید دست به کمر ایستادن است.

ii         دیگری حالتی که دست روی باسن قرار می گیرد و کف دست کمی به سمت بالاست!

این حالت خفیف دست به کمر ایستادن است!

     III            دست به سینه شدن:

کسی که دست به سینه می شود وارد گارد دفاعی شده!
در کودکی زمانی که از موقعیتی خوشمان نمی آمد، یا در شرایط نگران کننده ای قرار می گرفتیم، پشت پدر یا مادر خود مخفی می شدیم،

اکنون در بزرگسالی همان حرکت را بصورت مخفیانه ( با دست به سینه شدن ) انجام می دهیم.

شخص با دست به سینه شدن و همچنین با پا روی پا انداختن بین خود و شرایط مقابل رویش حفاظی می سازد
تا در پشت سر آن احساس امنیت و آرامش بیشتری کند.

اگر در حین تبلیغ یک کالا شنونده دست به سینه شد، حتماً دلیل مخالفت اش را بیابید و بعد به ادامه تبلیغ خود بپردازید،
زیرا همانطور که افکار ما به طور ناخودآگاه حرکات بدن ما را ایجاد می کنند،

اگر مدت زمان طولانی ای در یک حالت بدنی بمانیم، طرز فکر ما را تحت تاثیر قرار می گیرد.

در یک آزمایش تعداد شصت دانشجو با شرایط هوشی نزدیک به هم را به دو گروه سی نفری تقسیم کردند،
به هر دو گروه یک استاد، یک درس یکسان را در شرایط آموزشی یکسان تدریس می کرد

با این تفاوت که، به گروه اول گفته بودند که در تمام مدت کلاس دست به سینه بنشینند

و از گروه دوم خواستند تا راحت و با گاردی باز سر کلاس حاضر شوند!

نتیجه آزمایش بسیار جالب توجه است!

گروهی که با گارد بسته و دست به سینه سر کلاس حاضر شده بودند ۳۸ درصد کمتر از گروه دیگر بحث را متوجه شده بودند!

در حالی که تنها تفاوت این دو گروه در دست به سینه نشستن شان بود!

اگر مشاهده کردید طرف مقابل تان وارد گارد دفاعی شده، با سوالی درباره موضوع نظر او را جویا شوید و پس از رفع کردن آن به ادامه بحث بپردازید!
برای این کار کافی است،مثلاً به او بگویید: “می بینم که درباره اش فکر می کنید! نظرتان تا اینجای کار چیست؟! “

و سپس به عقب تکیه داده و دستان خود را از هم باز نگه دارید طوری که کف دست ها رو به بالا باشند و بیانگر اینکه شما گوش می کنید…

       IV            پا روی پا انداختن

پا روی پا انداختن نوع خفیف تر گارد دفاعی است! و هم در حالت نشسته صورت می گیرد و هم در حالت ایستاده!
 

          V            لمس لب

در لب های انسان ها حسگرهای عصبی بسیاری وجود دارد، و با لمس لب احساس آرامش بسیاری بالایی می کنیم.
زمانی که هیجان زده می شویم لب های خود را روی هم می فشاریم،

با این کار به یاد مکیدن سینه مادر در دوران کودکی، آرام می شویم!

گاهی به جای لمس کوتاه لب ها، انگشت اشاره، انگشت های دیگر ویا دست خود را روی لب هایمان می گذاریم.
در این حالت شخص یا در حال تفکر است و یا سعی می کند جلوی خود را بگیرد و حرفی را به زبان نیاورد. مثلاً مخالفتش را ابراز نکند!

نکته ای که در تحلیل حرکات بدن باید حتماً مدنظر قرار بگیرد، این است که هرگز نباید زود قضاوت کنیم!
مبادا یک حرکت را به تنهایی و مجزا تحلیل کنیم!

بلکه باید به برایند حرکات بدن شخص مقابل توجه کرد و تا آنجا که می توانیم قضاوت خود را به تعویق بیندازیم!

باید یک حرکت را در کنار حرکات دیگر شخص تحلیل کرد تا مبادا دچار اشتباه شویم!

مثلاً ممکن است کسی که دست کمر ایستاده کلیه هایش درد می کند!

یا کسی که دست به سینه ایستاده سردش است!! و یا ده ها احتماًل دیگر…

       VI            لمس کردن چانه:

لمس چانه هم نشان از تفکر است.
در اینجا لازم است نگاه از بالا و پایین توضیح داده شود،

زمانی که شنونده لب یا چانه خود را لمس می کند، اگر سرش به سمت پایین متمایل باشد و از پایین به بالا نگاه کند در حال ارزیابی و تفکر است.

و اگر سر به سمت بالا متمایل باشد و چشم ها از بالا به پایین نگاه کنند، بیانگر تردید شنونده است!

    VII            لمس کردن چشم:

یک کودک زمانی که نمی خواهد صحنه ای را ببیند، با دست جلوی چشمانش را می گیرد،
در بزرگسالی همان حرکت را با زیرکی و بصورت مخفیانه انجام می دهیم.

بدین صورت که با دست خود چشم هایمان را می مالیم.

مردها با پشت دست و خیلی محکم این کار را انجام می دهند
اما خانم ها معمولاً بدلیل آرایشی که دارند خیلی ظریف تر این حرکت را انجام می دهند

و گاهاً به لمس کردن زیر چشم با نوک انگشت اشاره اکتفا می کنند.

 VIII            لمس کردن گوش:

خاراندن پشت گوش بوسیله شنونده، نشانه عدم تمایل به شنیدن بدگویی است!
اگر با حرکت سر به یک سمت، مثلاً چپ یا راست همراه باشد، طوری که شخص از گوشه چشم به حرف های گوینده گوش کند، نشان از تردید شنونده است.

اگر شخصی در زمان سخن گفتن پشت گوش خود را بخاراند، نشانه خوبی نیست و اثر منفی روی شنونده خواهد گذاشت!
مانند اینکه خود گوینده نسبت به سخنان خود اطمینان کافی را ندارد!

اکثرا مردها زمانی که به کسی علاقه دارند سرشان را به یک سمت متمایل می کنند و با لاله گوششان بازی می کنند!
 

       IX            مالیدن کف دست ها

مالیدن کف دست ها به هم روشی است که از طریق آن مردم به طور غیر کلامی انتظارات مثبت خود را بیان می کنند.
در بازی شخصی که تاسی را پرتاب می کند، آن را به نشانه انتظار برنده شدن، بین دست هایش می مالد؛

میزبان جلسه در حالی که دست هایش را به هم می مالد، خطاب به حاضران می گوید،

«مدتی طولانی است که در انتظار شنیدن صحبت های سخنگوی بعدی هستیم»؛

و فروشنده هیجان زده در حالی که با گردن افراشته وارد دفتر مدیر فروش می شود،

دست هایش را به هم می مالد و می گوید «رییس، همین الان یک سفارش خیلی بزرگ دریافت کردیم!»

البته گارسونی که آخر شب در حالی که دست هایش را به هم می مالد به سر میز شما می آید و می گوید،

«قربان، سفارش دیگری ندارید؟» به طور غیر کلامی درخواست انعام دارد.

          X            مالیدن انگشت شست

مالیدن انگشت شست به نوک انگشتان یا به انگشت سبابه عموماً به عنوان توقع پول شناخته شده است.
این حرکت اغلب توسط فروشنده ها استفاده می شود که در حین مالیدن انگشت شست به نوک انگشتان،

به مشتری خود می گویند: «من می توانم ۴۰ درصد به نفع شما کار کنم.»

یا شخصی که انگشت سبابه خود را به انگشت شست می مالد و خطاب به دوستش می گوید،

«۱۰ دلار به من قرض بده».

       XI            تکیه دادن به چیزی:

تکیه دادن به اشیا نشانه احساس مالکیت نسبت به آنهاست!
مثلاً مجری برنامه بیشتر از میهمانان آن برنامه به میز تکیه می دهد!

    XII            دایره ساختن با دست، در فضا:

ساختن دایره ای فرضی در فضا به کمک یک دست و یا حتی دو دست، بیانگر تسلط فرد به موضوع مورد بحث است!
 

 XIII            تکینیک حرکات آینه ای:

تکنیک حرکات آینه ای، یکی از راه های نفوذ در دلهاست!
به کمک این روش شما می توانید با سرعتی غیر قابل باور در دل دیگران نفوذ کنید،

دیگران را با خود همراه کنید تا جایی که حتی با اولین ملاقات به شما اطمینان کنند!

تکنیک بسیار ساده است:
تنها کافی است حرکات بدن شخص مورد نظر خود را تقلید کنید!

طرز نشستن، حرکات دست، جهت قرار گرفتن سر و …

مراقب باشید مبادا رفتار شما آنقدر افراطی یا سریع باشد که شخص احساس کند مورد تمسخر شما قرار گرفته است.
این تکنیک به این دلیل بسیار موثر است که شخص بصورت کاملاً ناخودآگاه احساس صمیمیت بسیار زیادی نسبت به شما پیدا می کند.

چرا که انسان های همفکر و هم حس، حالات بدنشان به هم بسیار شبیه است.

  XIV            مکان نشستن:

در برخورد با مردها و زن ها، مکان نشستن با هم متفاوت است:
مردها وقتی با شخصی احساس صمیمیت می کنند، روبروی او می نشینند!

و نسبت به تازه واردی که روبروی آنها بنشیند، حس و نظر خوبی نخواهند داشت.

زنان زمانی که با شخصی احساس صمیمیت می کنند، کنار او می نشینند!
و نسبت به تازه واردی که کنار آنان بنشیند، حس و نظر خوبی نخواهند داشت.

در نخستین برخورد، پیشنهاد می شود برای موفقیت در ارتباط، اگر طرف مقابل شما مرد است ابتدا مکان ایستادن
 و یا صندلی خود را کنار او قرار دهید و سپس آرام آرام موقعیت خود را به روبروی او، تغییر دهید.

برای اولین برخورد با یک خانم، بالعکس عمل کنید، ابتدا روبروی او و سپس آرام آرام در کنارش قرار بگیرید.

     XV            امتداد جهت پاها:

انسان ها همواره به سمت کسی، چیزی و یا موقعیتی می ایستند که نسبت به آن تمایل بیشتری دارند.
در گفتگو های سه نفره، زمانی که به صورت مثلثی می ایستیم، همواره رو به روی کسی می ایستیم که به او تمایل بیشتری داریم.

گاهی پیش می آید که مجبوریم به سمت شخص و موقعیت دیگری توجه کنیم ( ولی کماکان تمایل مان به سمت شخص قبلی است )
در این مواقع، روی خود را به سمتی که مجبور شده ایم برمی گردانیم، اما هنوز هم امتداد پاهای ما رو به سمت شخص قبلی است!!

اشخاصی که در اتاق، امتداد پاهایشان رو به سمت درب خروجی است، به ادامه گفتگو تمایلی ندارند
(خسته شده اند یا بیرون از اتاق کاری دارند) و می خواهند هرچه سریع تر از اتاق خارج شوند!

  XVI            دست زیر چانه:

یک شنونده در چند حالت دستش را زیر چانه اش قرار می دهد:
یکی در زمانی که مشتاقانه به حرف سخنران گوش می دهد و مجذوب آن بحث شده است.
در این حالت شنونده معمولاً کمی به سمت جلو متمایل می شود.

انگشت شصت خود را زیر چانه قرار می دهد و یکی از انگشتان دیگرش (مثلاً انگشت اشاره) را روی لب قرار می دهد.

توجه داشته باشید اگر همین حالت شصت و انگشت اشاره (که روی لب قرار گرفته است) با تکیه دادن شنونده به صندلی

و احیاناً با پا روی پا انداختن او همراه باشد، نشان از شنیدن منتقدانه و متفکرانه است!

در این شرایط نباید زیاد تعجب کنید اگر شنونده منتقد، با دست دیگرش آرنج دستی که زیر سر قرار داده است را نگه دارد!

چرا که این حرکت، یکی از حالات ظریف دست به سینه شدن( گارد دفاعی ) است.

یکی دیگر از شرایطی که شنونده دستش را زیر چانه می زند، حالتی است که او از بحث خسته شده!!
این حالت را به راحتی می توان از حالت قبلی تمیز داد، چرا که شنونده ای که خسته شده باشد،

از دست خود به عنوان یک تکیه گاه برای سر استفاده می کند و اگر دستش را از زیر سر بردارد، سرش خواهد افتاد!

و یک سوال؟! اگر این شنونده انگشتانش را هم روی لبش قرار داده باشد چه معنایی را می دهد؟!

او هم خسته شده و هم مخالفتش را از شما پنهان می کند.

XVII            تکان دادن سر

تکان دادن سر در جهت بالا و پایین، معنای تایید و بله را می دهد!
یک شنونده باهوش از همین حرکت سر برای نفوذ در دل سخنران استفاده می کند.

یک بار این حرکت را سر یک کلاس امتحان کنید!

وقتی استاد در حین توضیح دادن درس به دانشجو ها نگاه می کند، شما سرتان را آرام و پیاپی به سمت بالا و پایین (طوری که معنای بله بدهد!) تکان دهید،

خواهید دید که در مدت بسیار کمی، توجه استاد در میان تمامی شاگردان به شما جلب خواهد شد!

این حرکت را در گفتگو های دو نفره هم انجام دهید!
این حرکت کوچک سر، معجزه می کند!

این حرکت پیام های ناخودآگاهی را به شنونده ارسال می کند

مثل: من به تو توجه می کنم! هوش و حواسم به توست عزیزم! گوش می کنم گلم! درکت می کنم! و ….

حرکت دیگری که با سر انجام می دهیم، حرکت سر به سمت چپ و راست است.
این حرکت معنای نفی می دهد.

XVIII            گزیدن لب ها

گزیدن لب ها یکی از مهم ترین نشانه ها از قرار داشتن فرد در وضعیت استرس زا است.
در بسیاری از مواقع زمانی که انسان ها اشتباهی را مرتکب می شوند، بی اختیار لب ها خود را می گزند.

در این مواقع انسان سعی می کند، به طور ناخودآگاه با گزیدن لب ها، فرو بردن آن ها به داخل دهان

و تماس زبان با آن ها خود را از زیر بار روانی خارج کند.

گزیدن لب ها یعنی یا اشتباه کرده یا می ترسد!
 

  XIX            در دست گرفتن مچ، ساعد، بازو

مردان سرشناس خانواده سلطنتی بریتانیا معروف به این هستند که هنگام قدم زدن سر خود را بالا نگه می دارند،
چانه را جلو می دهند و با یک دست، ناحیه مچ به پایین دست دیگر را در پشت خود می گیرند.

این علامت نه تنها توسط اعضای خاندان سلطنتی بریتانیا استفاده می شود، بلکه بسیاری دیگر از اعضای خاندان های

سلطنتی کشورهای جهان از آن استفاده می کنند.

در مراتب پایین تر، این علامت توسط پلیسی که نگهبانی می دهد،
مدیر مدرسه هنگامی که در مدرسه قدم می زند،

پرسنل ارشد نظامی و سایر صاحب منصبان مورد استفاده قرار می گیرد.

این حرکت حاکی از برتری و اطمینان به خود می باشد.

علامت «مچ در دست» نباید با علامت «گرفتن ساعد با دست دیگر» که نشانه رنجش و ناکامی است اشتباه گرفته شود.
در این حالت، یک دست ساعدِ دست دیگر را خیلی سفت می گیرد.

 انگار که یک دست در تلاش است تا دست دیگر را از حرکت باز دارد.

جالب اینجاست که هر چه بیشتر دست به سمت بالا حرکت کند، میزان عصبانیت فرد بیشتر شده است.

منابع:

وبلاگ تخصصی زبان بدن

سایت مردمان

چشم ها و زبان بدن

چشم ها و زبان بدن

از دیر باز فکر خود را معطوف به چشم و اثر آن بر رفتار انسانی نموده ایم. ما همه از اصطلاحاتی مانند چشم غره، نگاه زیرکانه، چشم های شیطنت آمیز، برق چشم ها استفاده کرده ایم. زمانی که از این اصطلاحات استفاده می کنیم، به طور غیر عمدی اشاره به اندازه مردمک های چشم شخص داریم.

در کتاب “حکایت هایی که چشم ها می گوید” آمده که چشم ها احتمالاً دقیق ترین و نمایان ترین علایم ارتباط انسانی می باشند، زیرا آن ها نقاط کانون بدن هستند و مردمک ها به طور مستقل عمل می کنند. در شرایط نور معمولی، مردمک های چشم در حالی که رفتار یک فرد از مثبت به منفی و بالعکس تغییر پیدا می کند، کوچک و بزرگ می شوند.

هنگامی که شخصی هیجان زده می شود، مردمک های چشم او شاید تا چهار برابر اندازه معمولی بزرگ شوند. از طرفی، یک حالت عصبانی و منفی باعث کوچک شدن مردمک ها می شود که معروف به “چشم های خروسی” یا “چشم های ماری” می باشد.

چشم ها در روابط عاشقانه بسیار مورد استفاده قرار می گیرند.

زنان از آرایش چشم جهت تاکید بر نمایش چشم خود استفاده می کنند.

چنانچه زنی عاشق یک مرد باشد، مردمک های چشمش بزرگ می شوند و مرد بدون اینکه متوجه باشد به درستی پی به رازِ زن می برد. از این جهت، ملاقات های رمانتیک و عاشقانه اغلب در مکان های کم نور برنامه ریزی می شوند تا موجب بزرگ شدن مردمک ها شود.

در بسیاری از کشورهای آسیایی (خصوصاً ژاپن، کره و تایلند) تماس چشمی قوی و مدام در حین مکالمه نشانه گستاخی است. در حقیقت در فرهنگ این کشورها به کودکان از بچگی یاد می دهند که نگاه خود را برگردانند و از تماس چشمی مستقیم پرهیز کنند.

علایم دستیابی دیداری

علایم دستیابی دیداری شیوه ای می باشد كه مـا را قادر می سازد با مشاهده حركات چـشـم هـا بـه نـحـوه اندیشیدن فرد پی ببریم. مـبـنـای ایـن علم بر پایه ارتباط تنگاتنگ جسم و ذهن بوده و آنـكـه افـراد با حـركـت دادن چـشمـهایـشـان رونـد تـفـكـرات بـاطـنـی خـود را آشـكـار می سازند. فراگیری آن ما را یقیناً در بهبود برقراری ارتبـاط با دیگران در زندگی یاری خواهد داد.

تشخیص حركات چشم قدری به تمرین و ممارست نیـاز دارد، زیرا برخی افراد حركات چشم بسیار كنـد و آرام، مختصر، زیركانه و یا تعمدی دارند كه اغلب اوقات ارزیابی چشم را پیچیده و دشوار می گردانـد.

حـركات چـشـمـها نشان دهنده آن است كه فرد چگونه می اندیشد، آیا وقایع گذشته و یا آینده را در تصور خود می پروراند؟ صدایی را در باطن خود دوبـاره می شـنـود و یا صدای جـدیـدی را در ذهن خود می آفریـنـد؟ در دلـش بـا خود حرف می زند و یا توجهش معطوف به احساساتش می باشد؟

جهت رمز گشـایی حركات چشم ها صورت را به ۳ بخش فوقانی- میانی- تحتانی در ذهن خـود مجسم كنید.

اكنون مجدداً آن ۳ بخش را از وسط به ۲ بخش چپ و راست تقسیم كنید.

حركت چشم به سمت هر یك از این ۶ منطقه را می توان اینگونه تفسیر كرد:

i          بالا: دیداری

ii         وسط: شنیداری

iii       پایین: تكلم و احساسات

سمت چپشان مربوط به اطـلاعـات یـادآوری شده و سمت راستشان مربوط به اطلاعات خلق شده می باشد. به این مفهوم كه شخص به مـنظور دستیابی به مناطق مرتبط با حواس پنجگانه مغز بطور غیر ارادی چشمانش را به جهات مختلف حركت می دهد.

               1.            چشمها بالا وچپ: نیـمكره غیـر بـرتـر تـجـسـمات فكری – تصویر ذهنی یادآوری شده – دستیابی به خاطرات بصری

               2.            چشمها بالا و راست: نیـمـكره بـرتـر تجسمات فكری-تصویر ذهنی خلق شده-قوه مخیله

               3.            چشمها وسط و چپ: نیـمـكره غـیر برتر پردازش حـس شـنـوایی-دستیابی به خاطرات اصوات-افتراق تن صدا

               4.            چشمها وسط و راست: نـیـمـكره بـرتر پـردازش حـس شنوایی-تجسم اصوات جدید

               5.            چشمها پایین و چپ: ندای درون-گفتگوی باطنی-ایجاد كلام

               6.            چشمها پایین و راست: احساسات، حـس لامـسه و هـم احشایی-دستیابی به احساسات، عواطف، احساس سردی وگرمی، درد، فشار، حركت و جاذبه

               7.            چشمها مستقیم بسمت روبرو و متسع: دسـتـرسـی سـریع و آنی به تمام اطلاعات حسی (معمولاً بصری)

روش استفاده از زبان بدن

روش استفاده از زبان بدن

ارتقاء زبان بدن تغییر چشمگیری در مهارت های اجتماعی، جذابیت و حال و هوای کلی شما ایجاد خواهد کرد.
 

توصیه خاص و مشخصی درمورد طریقه استفاده از زبان بدن وجود ندارد.
احتمالاً شما در برخورد با افراد مختلف و در موقعیت های مختلف، از زبان بدن خود به طور متفاوتی استفاده می کنید.

مطمئناً زبان بدن شما در برخورد با رئیستان نسبت به برخورد با دوستانتان کاملاً متفاوت است.

آنچه در این جا مطرح می شود به شما کمک خواهد کرد که چطور به طرز کارآمدتر و بهتری از زبان بدن خود استفاده کنید.

اول اینکه، برای تغییر زبان بدن، باید از زبان بدن خود آگاه باشید.
از نحوه نشستن، ایستادن، استفاده از دست ها و پاها، و طرز صحبت با دیگران آگاه باشید.

می توانید در جلو آینه تمرین کنید.

ممکن است اینکار به نظرتان کمی مسخره و احمقانه بیاید، اما مطمئن باشید که کسی نگاهتان نمی کند.

درعوض باعث می شود قبل از رفتن در جلسات و مجامع عمومی و برخورد با افراد، کمی پیش خودتان تمرین کرده و آماده شوید.

نکته دیگر این است که چشمانتان را ببندید و طریقه نشستن و ایستادنتان را در ذهن خود مجسم کنید تا اطمینان بیشتری به خود و آرامش پیدا کنید.
آنطور که دوست دارید خودتان را در ذهنتان مجسم کنید و بعد سعی کنید آن را به مرحله عمل درآورید.

می توانید زبان بدن دوستان، مانکن ها، ستاره های سینما یا سایر افراد را هم که فکر می خوب هستند را نگاه کنید.

ببینید آنها چه می کنند که شما نمی کنید.

تکه های رفتاری مختلف را که دوست دارید از افراد مختلف بردارید و در برخورد با دیگران امتحان کنید.

ممکن است بعضی از این نکات به نظر شما مصنوعی بیاید.
اما ایرادی ندارد، فقط تا زمانیکه این حرکات و منش ها جزء وجود شما نشده باشد، ممکن است مصنوعی به نظر برسد.

با تمرین بیشتر می توانید این رفتارهای جدید را یاد بگیرید.

یادتان باشد، رفتار شما مستقیماً بر احساس شما تاثیر می گذارد.

اگر کمی بیشتر لبخند بزنید، احساس شادمانی بیشتری خواهید داشت.

اگر صاف و صوف تر بنشینید، احساس انرژی و اعتماد بیشتری پیدا خواهید کرد.

اگر حرکاتتان را کندتر کنید، احساس آرامش بیشتری می کنید، و…

ممکن است در ابتدای کار حرکات و رفتارهای جدیدتان کمی اغراق آمیز به نظر برسد.
اما ایرادی ندارد، مطمئن باشید که مردم آنقدرها هم که شما فکر می کنید به حرکات و رفتارهای شما توجه ندارند، آنها درگیر مشکلات خودشان هستند.

برای رسیدن به تعادل بیشتر کمی بیشتر تمرین کنید و رفتار و حرکات خودتان را خوب کنترل کرده و زیر نظر داشته باشید.

دست ها یا پاها را ضربدری قرار ندهید –
مطمئناً تا به حال شنیده اید که قرار دادن دستها به صورت ضربدری (همان دست به سینه) باعث می شود دیگران تصور کنند حالت دفاعی به خود گرفته اید.

حال باید بدانید که قرار دادن پاها نیز در همین وضعیت چنین فکری را ایجاد می کند.

پس سعی کنید همیشه دست ها و پاهایتان را باز قرار دهید.

ارتباط چشمی برقرار کنید، اما به دیگران زُل نزنید –
اگر با افراد مختلفی در حال صحبت هستید، برای ایجاد ارتباطی بهتر با همه آنها به یک میزان ارتباط چشمی برقرار کنید

و ببینید به حرفهایتان گوش می دهند یا نه.

اما برقرار کردن ارتباط چشمی بیش از انداره به طرف مقابل احساس خوبی منتقل نمی کند.

نداشتن ارتباط چشمی هم باعث می شود خودتان احساس ناامنی کنید.

اگر تابه حال عادت نداشته اید که موقع حرف زدن با طرف مقابلتان ارتباط چشمی برقرار کنید،

 ممکن است در اول کار کمی برایتان دشوار باشد، اما با تمرین بیشتر به آن عادت می کنید.

مکان بیشتری را اشغال کنید – 
مثلاً اگر موقع نشستن یا ایستادن، پاهایتان را کمی فاصله بدهید و از هم باز نگاه دارید،

نشان می دهد که اعتماد به نفس زیادی دارید و از خودتان کاملاً مطمئنید.

شانه هایتان را رها کنید –
وقتی احساس فشار می کنید، این احساس بیش از همه جا در شانه های شما جمع می شود.

ممکن است کمی بالاتر از حد معمول قرار بگیرند.

سعی کنید شانه هایتان را شل و آزاد کنید.

آنها را کمی تکان داده و کمی عقب ببرید.

وقتی طرف مقابلتان صحبت می کند شما با تکان های سر او را تصدیق کنید –
انجام هرازگاه این کار باعث می شود طرف مقابلتان حس کند که به حرفهایش گوش می دهید.

 اما اغراق نکنید.

دولا و خمیده ننشینید، صاف بنشینید –
اما در حالت ریلکس و آرمیده نه در فشار.

خم شوید، اما نه خیلی زیاد –
اگر می خواهید به طرف مقابلتان نشان دهید که به صحبت هایش علاقه مندید، کمی به سمت آن فرد خم شوید.

اگر می خواهید به دیگران نشان دهید که اعتماد به نفس دارید و از خودتان مطمئن هستید، کمی به عقب خم شوید.

اما در این خم شدن ها اغراق نکنید.

خم شدن بیش از اندازه به جلو شما را محتاج و نیازمند به طرف مقابل نشان می دهد

و خم شدن بیش از اندازه به عقب باعث می شود فردی خودخواه و متکبر به نظر برسید.

لبخند بزنید و بخندید –
یادتان باشد، خیلی خودتان را جدی نگیرید.

راحت بنشینید و وقتی کسی حرف خنده داری می زند لبخند بزنید و بخندید.

اگر فرد مثبتی باشید، دیگران تمایل بیشتری برای حرف زدن و مراوده با شما خواهند داشت.

اما اولین نفری نباشید که به لطیفه های خودش می خندد، چون باعث می شود فردی عصبی و نیازمند توجه به نظر برسید.

وقتی به کسی معرفی می شوید لبخند بزنید، اما این لبخند را خیلی ادمه ندهید چون دورو به نظر خواهید رسید.

به صورتتان دست نزنید –
اینکار باعث می شود عصبی جلوه کنید و حواس شنونده و مخاطب را نیز منحرف می کند.

سرتان را بالا نگاه دارید –
چشمانتان را به زمین ندوزید، با اینکار خجالتی و نامطمئن به نظر خواهید رسید.

سرتان را مستقیم و بالا نگاه دارید و چشم هایتان را به افق روبرویتان بیاندازید.

کمی حرکاتتان را کندتر کنید –
اگر آرام تر راه بروید، مطمئن تر و با اعتماد به نفس تر به نظر می رسید.

اگر کسی شما را خطاب می کند، به سرعت سرتان را به جهت او برنگردانید، کمی آرامتر به سمت صدا برگردید.

بی قرار نباشید –
از حرکات تیک دار و عصبی مثل تکان دادن پا یا زدن روی میز با انگشت ها اجتناب کنید.

این حرکات موقع صحبت کردن حواس طرف مقابلتان را پرت می کند و شما را فردی بی قرار و ناآرام نشان می دهد.

روی حرکاتتان تمرکز داشته باشید.

از دستها با اطمینان بیشتری استفاده کنید –
به جای ضرب گرفتن با دستانتان یا دست کشیدن روی صورتتان، سعی کنید از آنها برای کمک به رساندن مطلبی که در موردش صحبت می کنید استفاده کنید.

از دست ها برای توصیف چیزهای مختلف یا تاکید در حرفی که می زنید می توانید استفاده کنید.

اما زیاد از آنها استفاده نکنید، چون باعث پرت کردن حواس شنونده می شود.

کنترل دست هایتان باید در دستتان باشد!

لیوان یا فنجان نوشیدنیتان را کمی پایینتر بگیرید –
آنرا را جلو سینه تان نگیرید.

نه تنها لیوان و فنجان و گیلاس نوشیدنی، بلکه هر چیز دیگر را در جلوی سینه نگیرید، چون شما را در حالت دفاعی قرار می دهد.

در عوض آن را کمی پایینتر آورده و در اطراف پاهایتان قرار دهید.

ستون فقراتتان تا پشت سرتان ادامه دارد –
بعضی از افراد عادت دارند صاف و مستقیم و در حالتی بسیار خوب بنشینند،

 اما گردنشان را رها می کنند که باعث می شود سرشان کمی از بدنشان جلوتر بیاید.

این افراد باید بدانند که ستون فقراتشان تا ابتدای گردنشان نیست، بلکه تا پشت سرشان ادامه دارد.

از اینرو برای داشتن حالتی بهتر، خوب است که تا انتهای ستون فقرات خود را صاف و مستقیم نگاه دارید.

خیلی نزدیک نایستید –
همه آدم ها اگر مخاطبشان خیلی نزدیکشان باشد، زود خسته می شوند.

اجازه بدهید مخاطبتان حریم شخصی خود را حفظ کند و به آن تجاوز نکنید.

آینه –
معمولاً وقتی دو نفر رابطه نزدیکی با هم داشته باشند و خوب با هم ارتباط برقرار کنند، بعد از مدتی ناخودآگاه زبان بدن همدیگر را کپی می کنند.

مثلاً اگر طرف مقابل به جلو خم شود، شما هم به جلو خم می شوید.

اگر دستش را روی پایش بگذارد شما هم همین کار را می کنید.

اما حواستان باشد که این واکنش ها را بلافاصله انجام ندهید و همه این رفتارها را کپی نکنید.

رفتاری خوب ومناسب داشته باشید –
رفتاری مثبت، آرام، و باز داشته باشید.

احساس و زبان بدن شما تاثیری متقابل بر هم دارند.

فکر کنید تا حرکاتی مثبت داشته باشید!

شما می توانید زبان بدن خود را تغییر دهید، اما این هم مثل یاد گرفتن هر چیز جدید دیگر زمان می برد.
مخصوصاً چیزهایی مثل بالا نگاه داشتن سر وقتی چندین و چند سال عادت کرده اید که سرتان را پایین بیندازید و کفش هایتان را نگاه کنید.

 اگر بخواهید چندین حرکت را توامان تغییر دهید، مطمئناً گیج و سردرگم می شوید.

سعی کنید چند نمونه از این حرکات را اتخاذ کرده و سه الی چهار هفته آنها را تمرین کنید.
پس از عادت کردن کامل به این چند حرکت، چند رفتار دیگر را برداشته و تمرینات خود را به همین شیوه ادامه دهید.

در آخر خواهید دید آنچه که فکر نمی کردید بتوانید یاد بگیرید را طی مدت زمان کمی یاد گرفته اید .

منبع: سایت مردمان

شناسایی افراد با زبان بدن

شناسایی افراد با زبان بدن

 

این سؤال که چگونه او را بشناسم ذهن کثیری از آدمیان را به خود مشغول کرده است .
او را ،یعنی : دوستم را ، محبوبم را ، معشوقم را ، برادرم را ،رئیسم را ، همکارم را ، زیردستم را ،همسایه ام را ،

یا آنرا که قرار است با او مصاحبه استخدامی انجام دهم ،چگونه بشناسم؟

درست است که روان پزشکان و روان شناسان، زودتر از سایر مردم، بر رفتار و گفتار اشخاص مهر تشخیص می گذارند،
ولی مخفی کاری های آدمیان و به اصطلاح رفتار دو گانه شان، باعث می شود که انسانها ،

بویژه در مواقع جلب منفعت یا دفع ضرر، خود را به گونه ای دیگر نشان دهند تا لطمه نخورند.

اگر انسانها بتوانند از اطرافیان خود و دیگرانی که با آنان در روابط اجتماعی شان در تماسند، شناختی کاملتر داشته باشند،
بی تردید خواهند توانست با آنان رابطه ای سالمتر، کم برخوردتر یا بی برخوردتر ، سنجیده تر و ماندگارتر داشته باشند،

 رابطه ای بدون برد و باخت، بدون آزاراندن و آزرده شدن، بدون آسیب دیدن و آسیب زدن .

چه بسا انسانهایی که اگر آنان را دردیدارهای نخست بشناسیم ، هرگز آنها را به عنوان، دوست، همکار یا همسر و … انتخاب نمی کنیم

و اگر بتوانیم، هزاران سال نوری از آنان فاصله می گیریم تا به لحاظ اجتماعی و از همه مهمتر عاطفی، لطمه نخوریم.

و چه بسا انسانهایی که ناگزیر از تداوم ارتباطمان با آنان هستیم و اگر آنها را بهتر بشناسیم، می توانیم در ساعت های حضور در کنارشان،

رابطه بهتری با آنها برقرار کنیم، مانند نزدیکان، خویشاوندان یا همکاران در یک محیط کاری .

اما مسئله شناخت یکدیگر، زمانی نگران کننده می شود که به فکر بزرگترین سرمایه گذاری عاطفی زندگی مان می افتیم،
اندیشه یافتن همدم و همراهی همیشگی و ازخود می پرسیم :

به راستی چگونه می توان فردی را که قرار است عمری، در قفس تنگ دنیا همنفسمان باشد، آنچنانی که هست، بشناسیم؟

 آنجا که آدمیان در پس هزاران نقاب با تو روبرو می شوند، وچون پای منفعتی در میان باشد، بیشتر و بیشتر ،

و هر زمان که در موقعیتی پر استرس نقابی فرو شکند، یقین نداری که آیا آنچه هم اینک می بینی، چهره واقعی اوست

یا باز هم نقابی دیگر و چهره ای در پس چهره سابق!؟

به راستی آن که با او مواجهیم کیست؟

دارای کدام خصوصیات اخلاقی است ؟

آیا همین است که می گوید ؟

همین است که نشان می دهد ؟

همین است که چهره اش می گوید ؟

همین است که دوستان ، همکلاسی ها،نزدیکان، آشنایان و همکارانش در باره او می گویند؟

برای شناخت هر انسان، از چند طریق می توان اقدام کرد.
اگرچه شناختِ نسبتاً کامل، از مجموع این راه ها به دست می آید،

اما معمولاً نمی توان به تمامی آن ها اقدام کرد.

راه های اصلی برای شناخت انسان عبارتند از :
 

1 – شناسایی بر مبنای خصوصیات ظاهری یا ریخت‌شناسی Morphology که مشتمل بر شناسایی چهره و اندام ها است.

2 – شناسایی از طریق فیزیولوژی یا کاراندام‌شناسی Physiology  و شاخه های علم زیست شناسی Biology  مانند: گروه های خونی .

3 – شناسایی بر مبنای روان شناسی Psychology: ویژگی های رفتاری، خلق و خو، شخصیت و ویژگی های کلامی .

4 – شناسایی بر مبنای آثار انسانی از قبیل خط شناسی Graphology ، امضاء شناسی Signatue Analysis  و بررسی نقاشی و طراحی.

شما می توانید در اولین دیدار، اطلاعات زیادی از طرف مقابل به دست آورید.
مثلاً مشاهده رفتار او با همراه یا همراهان خود، یا نحوه وقت گذرانی وی قبل از دیدار و شروع گفتگویتان،

می تواند در این مسیر به شما کمک کند.

برای یک ارتباط خوب غالباً اولین مسئله این است که از کجا آغاز کنیم؟
ابتدا با ذکر اسم مخاطب، به او خوش آمد بگویید، خود را معرفی کنید.

در ابتدای آشنایی، ادای عبارت هایی مانند از ملاقات شما خوشوقتم مناسب است.
 

اگر طرف مقابل مضطرب است، با یک جمله اطمینان بخش مختصر، می توانید اضطرابش را کم کنید.
مثلاً بپرسید: پیدا کردن آدرس برایتان مشکل نبود؟

با این جمله ، سر صحبت باز می شود.

رفتار و برخورد طبیعی و همراه با خوشرویی، برای ایجاد آرامش در وی مفید و مهم است.
 

اگر شخصی گمان کند که بعضی از جنبه های نامطلوب شخصیتش بر نحوه برخورد شما تاثیر نامطلوب بگذارد،
 از اظهار کردن این مطالب خودداری می نماید، مگر یقین حاصل کند که با ابراز آنها، احترام شما را نسبت به خود از دست نخواهد داد.

به همین دلیل، روابط شما با فرد مقابل، تاثیر عمیقی در آنچه می گوید، و آنچه پنهان می دارد، می گذارد.

قطع نشدن صحبت ها با زنگ تلفن و میزان راحتی اتاق، در گفتگوی شما بسیار مؤثر است.
 

مهمترین نقش شما، گوش دادن و درک و فهمیدن طرف مقابل است.
به همین دلیل، نشان دهید که شخصی علاقه مند و مهربان هستید که برای فرد مقابل، اهمیت قائلید، اما به گونه داوری وقضاوت،

 با دیدگاه ها و مطالب او برخورد نمی کنید.

شما برای روشن شدن ذهن خود و کسب اطلاعات، سؤال های گوناگونی را مطرح می کنید.
این سؤال ها در عین حال، می توانند تلقینی و زیرکانه نیز باشند.

شما می توانید با کشف دستاورهای موفقیت آمیز و استعدادهای فرد مقابل خود، به شکل گیری احترام به نفس او کمک کنید
و با تعدیل وجدان اخلاقی سخت گیرش، او را در کم کردن احساس گناه شدیدی که دارد، یاری کنید تا بدینوسیله، ارتباط صمیمانه تری با او برقرار سازید.

شناسایی از نحوه راه رفتن یا دست دان نیزامکان پذیر است-
اگر هنگام راه رفتن، قدم هایی محکم و سریع بر دارد و سر خود را بالا نگه می دارد ،

بیانگر آن است که از اعتماد به نفس خوبی برخوردار است.

اما اگر شل و آهسته قدم بر می دارد، نشانه آن است که ضعیف و سست اراده است.
 

اگر هنگام دست دادن، خیلی شل دست بدهد و نگاهش به سمت دیگری باشد، او فرد قابل اعتمادی نیست،
و شاید سست عنصر و تنبل باشد، و اگر مردباشد، احتمالاً به زنها بدبین است.

کسانی که هنگام دست دادن، دست طرف مقابل را مدت زیادی در دست خودنگاه می دارند،
معمولاً افرادی خودخواه و متکبرند و شاید دوست داشته باشند دیگران از آنها زیاد تعریف کنند.

شکل دست دادن یک انسان سالم، با اراده، پر استقامت در برابر مشکلات، آن است که برای مدت کوتاهی دست فرد مقابل را نگه می دارد،
و به طور ناخودآگاه به چشم او نگاه می کند و کمی هم خم می شود.

دست دادن از خصوصیاتی است که افراد نمی توانند به آن تظاهر کنند و بیانگر خصلتهای درونی آنهاست.

منبع: سایت ارتباط موفق

ارتباط با افراد دشوار

ارتباط با افراد دشوار

o       همه ما هر روز با افراد دشوار سر و کار داریم. گاهی اوقات کافی است در آیینه نگاه کنیم تا یکی از آنها را ببینیم. نمی‌توان همیشه از افراد مسئله ساز دوری کرد. شناخت این افراد و چگونگی برخورد با آنها به ما کمک خواهد کرد تا ارتباطات بهتری داشته باشیم.

o       شاید هیچ چیز به اندازه برخورد با این افراد، خسته کننده و ملال آور نباشد. این افراد انرژی ما را تحلیل می برند، احساساتمان را تحریک می کنند، حوصله همه را سر می برند و ما را در حالتی نامطلوب قرار می‌دهند. این رفتارها در محل کار براحتی می تواند یک محیط شاد را نابود کنند، کارایی را کاهش دهد و روحیه افراد را پایین آورد.

o       هر یک از ما نیز به نوعی در درون خود شخصیت دشواری را پنهان کرده ایم. گاهی اوقات کافی است در آیینه نگاه کنیم تا آن را بهتر ببینیم. برخی از ما می‌توانیم این شخصیت را بخوبی مخفی کنیم، اما گاهی در موقعیتهای رقابتی و شرایط حاد،  مثل رانندگی در ترافیک، انجام یک بازی رقابتی و … آن را نشان می‌دهیم.

o       جامعه به ما یاد داده است که بهترین روش رفتار با افراد مسئله سازی که ما را آزار می دهند، نادیده گرفتن آنهاست. به همین علت از کودکی آموخته ایم با چنین افرادی معاشرت نکنیم. اما نادیده گرفتن این موقعیتها به ضرر ماست، زیرا نحوه برخورد ما با شخصیت دشوار درونی و دیگر افراد بدقلق هنری است که هر فردی از آن اطلاعی ندارد. برخورد مناسب با این افراد باعث می شود از فشارهای عصبی ناشی از رفتارهای ناشایست دیگران بکاهیم و کار خود را موثرتر و سودمندتر انجام دهیم.

o       افراد دشوار یا افراد بدقلق یا افراد مسئله ساز، در هر شکل و لباسی ظاهر می شوند، ولی خصوصیات مشترک همه آنها این است که رفتار و برخورد آنها همیشه برای یک نفر ایجاد مشکل می کند. هنگام برخورد با افراد دشوار باید علائمی را که از خود بروز می دهند بشناسیم و ماهیت آن را تشخیص دهیم. به این ترتیب می توانیم اثر نامطلوب رفتار آنها را به کمترین حد برسانیم.

این یک واقعیت مسلم است که هنگامی می توانیم در دیگران نفوذ کنیم که آنها را همانطور که هستند ببینیم، نه آنگونه که آنها می خواهند یا خودمان میل داریم.

o       ما باید حضور افراد دشوار را در زندگی‌مان بپذیریم. رفتار دوستانه و به دور از خشونت، الگوی مناسبی برای برخورد با افراد دشوار است. یادگیری کنترل احساسات و واکنشهای شخصی نیز هنگام برخورد با افراد دشوار اهمیت بسیاری دارد. باید از خود بپرسیم چرا این افراد برای ما مسئله ساز هستند و سعی کنیم نگرش منفی نسبت به این اشخاص را در خود از بین ببریم، زیرا گاهی اوقات علت رفتارهای دشوار دیگران، رفتارهای غیر اصولی خود ماست.

o       وقتی با یک فرد دشوار برخورد می کنیم باید به این موضوع توجه کنیم که چه چیز باعث می شود یک نفر چنین گفتار و رفتاری داشته باشد، در این صورت در موقعیتی قرار می گیریم که نه تنها می توانیم شرایط دشوار را کنترل کنیم، بلکه طرف مقابل را نیز یاری می دهیم مشکل خود را حل کند.

انواع اشخاص مسئله ساز و روش برخورد با آنها

o       به طور کلی می توان انواع افراد دشوار را به صورت زیر طبقه بندی کرد:

1-    زورگو و متخاصم

o       این شخصیت عصبانی و متخاصم است و عصبانیت خود را با اعمال زور نشان می دهد. خصومت، کینه توزی، استفاده از کلمات نیشدار، امتناع از کارهای گروهی و خودپسندی و تکبر از جمله ویژگی های این افراد است. دلشان می خواهد همیشه غالب و مسلط باشند و سعی می کنند با توسل به هر شیوه و روشی به خواسته های خود برسند.

o       راه حل: درمقابل آنها بایستید، اما سعی نکنید با آنها بجنگید. هرگز رفتار آنها را تحمل نکنید، بلکه در مقابل آنها قاطع، محکم، جسور و با اعتماد به نفس باشید.

2-    همیشه شاکی

o       از نظر این افراد تنها چیزی که زندگی به آنها عطا کرده، بدشانسی است. آنها به جای پیدا کردن راه حل برای مسائل و مشکلات، عادت کرده اند که شکایت کنند و بهانه بگیرند. نگرشهای این افراد مسموم و متاسفانه بیماری آنها واگیر است. این افراد بندرت سعی می کنند شرایط ناخواسته را تغییر دهند، در عوض دائم مثل بچه ای که به او اجازه کاری داده نمیشود رفتار می کنند. اجازه ندادن باعث منفی بافی او می شود. جمله معروف آنها این است: « هیچ کس مرا دوست ندارد».

o       راه حل: به این افراد نشان دهید که مسائل آنها را می بینید و می شنوید، زیرا آنها به محیط حمایتی و تشویق احتیاج دارند. باید سطح فشار و استرس را برای این افراد پایین آورد. به آنها اجازه شکایت کردن ندهید، مگر زمانی که راه حلی برای مشکل پیش آمده داشته باشند.

3-    وسواسی و کمال گرا

o       این افراد دلشان می خواهد کارها به بهترین نحو ممکن انجام گیرد. چنین افرادی درعین حال که ممکن است خسته‌کننده و ملال آور به نظر برسند، دارای مهارتهای تجزیه و تحلیلی اند که مستلزم توجه زیاد به جزئیات است. استانداردهای عملکرد این افراد در سطح بسیار بالایی قرار دارد. در برخی مواقع کار خوبی که توسط دیگران مورد تمجید واقع می شود، از نظر این افراد قابل قبول نیست. جمله معروف آنها این است:« این کار می توانست بهتر انجام شود».

o       راه حل: در صورتی که در برخورد با این افراد، واقعیتها و منطق را ارائه دهید، می توانید بهترین بهره را از آنها ببرید. حرفهای این افراد را درباره بهتر انجام شدن کارها جدی نگیرید. آنها معمولاً نقاط ضعف خودشان را بیان می کنند نه نقاط ضعف شما را. با این افراد به گونه ای کار کنید تا بتوانند انتظارات واقعی داشته باشند و عمل کنند.

4-    افراد یخی

o       این افراد برای تغییر آمادگی ندارند وهر تغییری هر چند کوچک می تواند آنها را نگران و آشفته ساخته و آغازی برای رفتار منفی باشد. جمله معروف آنها این است:« راه قدیمی بهتر است».

o       راه حل: در مقابل این افراد صبور باشید، زیرا ممکن است در مسیر انجام تغییرات مانع تراشی کنند. این افراد را در تغییر درگیر کنید یا از تغییرات تدریجی برای ایجاد فرصت مناسب برای آنها استفاده کنید.

5-    افراد بسته

o       راههای برقراری ارتباط با این افراد مسدود است. این افراد بسیار تودار و دیرجوش هستند و تنهایی و خلوت را به بودن در میان جمع ترجیح می دهند. آنها هرگز درباره تفکرات و احساسات خود صحبت نمی کنند و به همین دلیل ارتباطات محدودی دارند. « حوصله ندارم» یا « فعلاً وقت ندارم» از جملاتی است که آنها برای فرار از جمع از آن استفاده می کنند.

o       راه حل: برای برقراری ارتباط با این افراد باید حوصله کنید. ممکن است مدتی طول بکشد تا این گونه افراد احساس راحتی بکنند و با شما راحت تر و بهتر برخورد کنند. هنگام صحبت با این افراد از سوالات باز استفاده کنید و آنها را به شرکت در بحثها تشویق کنید.

6-    کم حرف و منفعل

o       این افراد زیاد سخن نمی گویند. حتی اگر اصرار کنید، فریاد بکشید یا از آنها خواهش کنید، جوابی بیشتر از آری یا خیر نخواهید شنید. این افراد حتی زمانی که باید از حقوق خود دفاع کنند، ساکت می‌مانند. در نتیجه غالباً مورد ظلم قرار می گیرند. فرد منفعل همیشه احساس ناامنی می کند و اعتماد به نفس بسیار پایینی دارد. غالباً از شرکت در تصمیم گیریها امتناع میکنند و یا نظری ارائه نمی دهند.

o       راه حل: این افراد شدیداً به اعتماد به نفس و حمایت احتیاج دارند و باید بطور مستقیم از آنها انجام اموری را که می توانند انجام دهند خواسته شود. تشویق نیز در ایجاد اعتماد به نفس آنها بسیار موثر است.

7-    افراد تنبل

o       افرادی که می گویند: «کار من نیست». این افراد دائم از زیر بار قبول مسئولیتهای بیشتر شانه خالی کرده و منفی بودن خود را با رد کردن انجام کارهایی که باید برعهده بگیرند، ظاهر می کنند. معمولاً دوستان و همکاران این افراد باید کارهای مربوط به آنها را انجام دهند و این در حالی است که این افراد انجام آن کارها را جزء وظایف آنها می دانند نه وظایف خودشان. جمله معروف آنها این است: «‌این کار جز وظایف و شرح شغلی که من باید انجام دهم نیست».

o       راه حل: سعی کنید شرح شغل این افراد را واضح و روشن در اختیار آنها قرار دهید، تا جایی برای توجیهات آنها باقی نماند. بازرسی و کنترل غیر محسوس نیز در برخی مواقع می تواند کارساز باشد.

8-    شایعه پراکن ها

o       این افراد از شایعه بعنوان سلاح قوی جهت کنترل دیگران و محیط استفاده می کنند. با پخش شایعه و درگیر کردن دیگران در مسائل مربوط به آن لذت می برند و احساس مهم بودن می کنند. جمله معروف آنها این است: « اجازه بده من بگویم چه اتفاقی دارد می افتد».

o       راه حل: بهترین راه جلوگیری از شایعه سازی در سازمان، دادن اطلاعات و حقایق لازم و کافی به افراد است. وقتی افراد سازمان از کلیه اطلاعات مربوط به مسائل سازمان آگاهی داشته باشند، به شایعه و افراد شایعه پراکن توجهی نمی کنند. در نتیجه انگیزه ای برای این افراد بمنظور ایجاد شایعه و پخش آن باقی نمی ماند.

9-    افراد منفی گرا

o       این افراد نگرش بدی نسبت به دنیا دارند. آنها فکر می کنند که دنیا بر سرشان خراب شده است. آنها از شیوه انجام امور ناراضی هستنــد و مهم نیست شما چقدر تلاش کنید تا کاری برایشان انجام دهید. در واقع این افراد همیشه نیمه خالی لیوان را می‌بینند و برای انجـــام یک کار بیشتر بر عواقب منفی آن تأکید دارند تا نتایج مثبت. این افراد اعضای خوبی برای کارهای گــــروهی نیستند. جمله معروف آنها این است:« من می دانـم این کار شدنی نیست».

o       راه حل: تغییر نگرش افراد منفی گرا کار آسانی نیست. باید آنها را مجبور به تطبیق با عادتهای مثبت کرد تا از عادتهای منفی دور شوند. ایجاد تفکرات مثبت و نشان دادن نتایج خوب کارهایی که امیدی به انجام آنها ندارند می تواند به این اشخاص کمک کند.

10-  افراد غیر متعهد

o       این افراد آن‌قدر برای انجام کاری بهانه می آورند تا شخص دیگری آن را انجام دهد و یا آن‌قدر در انجام تصمیمی تعلل می کنند که ارزش آن از بین می رود. آنها کار خود را بطور جدی انجام نمی دهند، زیرا کار برای آنها اولویت ندارد. انجام امور شخصی و پرداختن به مسائل غیر کاری برای آنها مهمتر از انجام کارهای سازمانی است. جمله معروف آنها این است: « او می تواند منتظر شود».

o       راه حل: دلیل اصلی تأخیر و تعلل آنها را سوال کنید. این افراد معمولاً احتیاج به اهداف و استانداردهای واضح و انتظارات رسمی دارند و اینها باید به او ابلاغ شود. همچنین آنها به یک سیستم نظارتی بسته نیازمندند تا نتوانند براحتی از زیر کار شانه خالی کنند.

11-  افراد همیشه منتقد

o       این افراد همیشه با کلمات نیشدار و انتقادات بی‌مورد خود، دیگران را آزار می‌دهند. آنها درباره هر ایده ای، انتقادات خاص خود را دارند؛ چه آن ایده، خوب باشد یا بد هدف این افراد مخالفت با تمام چیزهایی است که گفته می‌شود. آنها هر جا می روند مشکلات را پیدا می کنند. جمله معروف این افراد این است:«ایده بدی است».

o       راه حل: در مذاکره و گفتگو با افراد انتقاد کننده بر اطلاعات تمرکز کنید. از آنها درباره علت انتقاد و مخالفتشان سوال کنید و همیشه آنها را برای اطلاعات بیشتر تحت فشار قرار دهید. هرگز رفتارهای نامناسب چنین افرادی را تأیید نکنید.

12-  افراد خودخواه

o       افراد خودخواه، همیشه می خواهند راه خود را ادامه دهند و فکر می کنند همه چیز را می دانند. در واقع این افراد می خواهند نداشتن امنیت خود را به گونه ای پنهان کنند.

o       راه حل: با این افراد تنها بر اساس حقایق و واقعیتها رفتار کنید. قبل از ملاقات با آنها تمام اطلاعات مورد نیاز را بدست آورید و خود را برای پاسخ به سوالات آنها آماده کنید. به یاد داشته باشید برخورد تهاجم آمیز یا تسلیم در برابر آنها کارساز نخواهد بود.

13-  افراد فداکار ( قربانی)

o       این افراد قلب خونین سازمان هستند. آنها زود سرکار می آیند و دیر می روند و یار و پشتیبان همکاران و دوستانشان هستند. از آنها هرکاری که بخواهید انجام می‌دهند، زیرا این افراد معمولاً به دلیل مسائل شخصی ترجیح می دهند. بیشتر اوقات زندگی خود را در محیط سازمان بگذرانند. در صورتی که از خدمات آنها قدردانی نکنید، منفی گری آنها آغاز می شود. جمله معروف افراد فداکار این است:« من زندگی ام را وقف این شرکت کردم، ولی برای هیچ کس مهم نیست».

o       راه حل: به حرفهای این افراد گوش دهید و به آنها نشان دهید که وجودشان تا چه اندازه برای سازمان اهمیت دارد. از تلاشها و همکاری آنها صمیمانه قدردانی کنید و این کار را در حضور دیگر کارکنان انجام دهید.

14- افراد خود سرزنش کن

o       این افراد همواره کمبودهایی را در عملکرد کاری و رفتاری خود می یابند و دائم خود را ملامت می کنند.  آنها از هیچیک از جنبه های زندگی شخصی و کاری خود راضی نیستند. جمله معروف آنها: « من توبیخ خواهم شد. من می توانستم این کار را بهتر انجام دهم».

o       راه حل: اعتماد به نفس آنها را بالا ببرید و از کارهای مثبت و خوب آنها قدردانی کنید. به آنها نشان دهید آن‌طور که خودشان فکر می کنند بی دست و پا و کار خراب کن نیستند.

15-  افراد پرحرف

o       این افراد به قدری حرف می زنند که اجازه صحبت به افراد دیگر نمی دهند. جالب اینجاست کـه بیشتر حرفهای آنها اصلاً ربطی به موضوع مورد بحث ندارد و صرفاً از دست دادن وقت و زمان مفید است.

o       راه حل: برخورد با این افراد این است که به آنها تنها چند دقیقه فرصت صحبت کردن داده شود. در صورتی که باز هم به حرف زدن ادامه دادند، به هیچ وجه رفتار آنها را تحمل نکنید. به آنها بگویید، باید بروید و فرصتی برای گوش دادن به حرفهای آنها ندارید.

16-  افراد نامنظم

o       این افراد در انجام وظایف و شرکت در جلسات، نظم و ترتیب را رعایت نمی کنند و نوعی آشفتگی در رفتار و کردار آنها دیده می شود. آنها دائم به دنبال وسائل خود می‌گردند و همیشه در جلسات تأخیر دارند.

o       راه حل: برای برخورد با این افراد نظم و انضباط را عامل مهمی در ارزیابی عملکردشان اعلام کنید و آنها را به مرتب بودن تشویق کنید.

17-  افراد بی مسئولیت

o       این افراد تحمل قبول مسئولیت یا توبیخ بابت اشتباه را ندارند. آنها از زیر بار مسائل شانه خالی می کنند و انگشت اتهام خود را همیشه به سمت دیگران نشانه می روند. جمله معروف آنها این است: « من این کار را نکردم، فلانی آن کار را انجام داد».

o       راه حل: با آنها قاطع برخورد کنید و بطور مستقیم اشتباهشان را با دلیل برایشان توضیح دهید تا نتوانند اشتباه را به دیگری منتقل کنند.

18- افراد پوست تخم مرغی

o       این افراد بسیار حساس هستند و بی‌اهمیت ترین مسائل آنها را ناراحت می‌کند. روحیه حساس آنها باعث می شود دیگران در برخورد با آنها بسیار محتاط باشند و از برقراری ارتباط با آنها احساس راحتی نکنند.

o       راه حل: بازخورد، به این افراد باید سریع و مستقیم نباشد، بلکه به آرامی و با توجه به شخصیت آنها باشد. در برقراری ارتباط با آنها شخصیت حساسشان را در نظر بگیرید.

19-  افراد ریزنگر

o       این افراد همواره می گویند:« من احتیاج به چک کردن مجدد کار دارم، شاید چیزی از زیر دستم رد شده باشد». آنها به جزئی‌ترین و ریزترین موارد یک مسئله توجه می کنند و گاهی به خاطر یک مسئله کوچک اوقات دیگران را تلخ می کنند.

o       راه حل: آنها را عادت دهید در کنار توجه به جزئیات به مسائل کلی و اصلی توجه کنند. آنها باید یاد بگیرند کلیات و جزئیات را با هم در نظر بگیرند و به دلیل مسائل جزئی کل پروژه را به تأخیر و خطر نیاندازند.

20-  افراد محتاج

o       این افراد به نظر می رسد که با شما موافق هستند، اما چنانچه کاری را که آنها از شما خواسته اند انجام ندهید، مسئله ساز می شوند.

o       راه حل: این افراد به تأیید بسیار نیاز دارند. به آنها نشان دهید، دوستشان دارید و برایشان ارزش قائلید.

نکاتی در برخورد با افراد دشوار

o       همه افراد در برخی شرایط غیر قابل پیش بینی و تحریک پذیر می شوند. در برخورد با افراد مسئله ساز موارد زیر را همواره به خاطر داشته باشید:

i          تفاوتهای افراد را بیشتر و بیشتر بشناسید. تفاوتها همواره منجر به اصطکاک می شود. اگر تفاوت میان انسانها را یک موهبت و نه یک مسئله بدانید، می توانید به خوبی موقعیتهای دشوار را اداره کنید.

ii        مطمئن باشید که همه افراد سازش و هماهنگی را دوست دارند. این اندیشه که دیگران به دنبال تحقیر و صدمه زدن به ما هستند، درست نیست. مطمئن باشید همه توافق و یکدلی را دوست دارند. با اعتقاد به این مسئله شما فرصت پیدا می کنید، درهای گفتگو را برای رسیدن به توافقات دوجانبه باز کنید.

iii      باور کنید که می توانید در کنار افراد مسئله ساز بدون تنش و اصطکاک کار کنید. شما ممکن است که با افراد دشوار دوست و صمیمی نباشید، اما می توانید با آنها رفتار مسالمت آمیز داشته باشید. سعی کنید به خواسته های هم احترام بگذارید.

iv     در تله افراد دشوار گرفتار نشوید. وقتی دیگران به گونه ای رفتار می کنند که شما عصبانی و خشمگین می شوید، در واقع شما را در تله خود گرفتار کرده اند. ما اغلب در تله رفتارها، گفتارها، لبخندها و نگاههای افراد گرفتار می شویم. نباید اجازه دهیم رفتارهای افراد مسئله ساز، ما را در کنترل رفتارمان دچار مشکل سازد و آنها را بر ما مسلط گرداند.

v        گوش کنید؛ گوش کنید؛ گوش کنید.  وقتی دیگران بدانند شما حرفهای آنها را می شنوید و به مسائلشان اهمیت می دهید، کمتر رفتارهای دشوار را از خود بروز می‌دهند.

vi     برای ایجاد رابطه بهتر افراد را با نام صدا بزنید. نام هر فرد گرمترین آهنگی است که او می شنود و دوست دارد بشنود.

vii   افراد را سرزنش نکنید. سرزنش افراد، آنها را برای بروز رفتارهای مسئله ساز مستعد می سازد.

viii مراقب بلندی و لحن صدا و زبان بدن خود باشید. استفاده از زبان بدن به شما کمک می کند ارتباط بهتری را با دیگران برقرار سازید. با برقراری ارتباطات عمیق و اصولی، فرصت کمتری برای نشان دادن تعارضات و رفتارهای دشوار ایجاد می‌شود.

ix     از به کار بردن کلمات زیر پرهیز کنید: باید، ولی، من می خواهم…، متاسفم، نمی‌توانی و……

x        اگر طالب صداقت هستید با دیگران نیز صادقانه برخورد کنید و به تعهدات خود عمل کنید.

xi     استفاده از کلمات جادویی را بیاموزید. در دامنه لغات ما، کلمات زیادی وجود دارند که اثرات فوق العاده ای بر جای می گذارند. این کلمات را بیابید و از آنها استفاده کنید.

xii   فنون مذاکره را یاد بگیرید چرا که موفقیت در زندگی امروز در گرو ارتباطات خوب است و مذاکره در این راه به شما کمک می‌کند.

   

منبع: سایت  .fekreno.org

معنای حرکات بدن در مذاکرات

معنای حرکات بدن در مذاکرات

o       یكی از مهم ترین خصوصیات انسان كه او را نسبت به سایر موجودات برتری می دهد، قدرت تكلم و سخن گفتن اوست.

او می تواند با به كارگیری كلمات و جملات احساسات و نیات درونی اش را بیان كند و دیگران را از آن آگاه نماید.

o       از طرفی خواسته یا ناخواسته در فضایی كه آن را سكوت و خاموشی می نامیم،

و با زبان بی زبانی تنها با آنچه زبان حركات بدن Body Language  و اجزای آن خوانده می شود،

می تواند به خوبی احساسی را انتقال داده یا معنای كلامی را تغییر دهد.

o       هرگز اظهار دوستی و علاقه شخصی در حالی كه اخم كرده و ترشرویی نشان می دهد، قابل قبول نیست.

بنابراین به كارگیری این ۲ زبان در یك جهت و راستا می تواند به خوبی در بیان هیجانات، عواطف و احساسات به كار رود.

اما در میان دنیای خاموش و بی زبانی، زبان های گویای دیگری هم هستند.

o       زبان بدن شامل دو قسمت است .

i          یکی زبان حرکات بدن

ii        دیگری زبان آرایش و ظاهر بدن :

  I            بازکردن دکمه های کت:

o       افرادی که با شما بی ریا وصمیمی هستند، غالباً دکمه های کت خود را باز کرده یا حتی آنرا از تن  در می آورند،

 اما در یک مذاکره رسمی اینچنین نیست .

در این شرایط افراد زمانی کت خود را در می آورند که امکان دسترسی به توافق وجود داشته باشد،

به عبارت دیگر هر قدر هوای اطاق گرم باشد، اگر طرفین احساس دسترسی به توافق را نداشته باشند، کتشان را در نمی آورند.

  II            انداختن پا روی پا:

o       در هنگام مذاکرات هر گاه یکی از طرفین یا هر دوی آنها پاهای خودرا روی هم می اندازند،

 نشانه این است که وارد مرحله جدیدی از مذاکره می شوند، مرحله ایی که امکان تفاهم کمرنگ می شود .

اگر انداختن پا روی پای دیگر با گذاشتن دستها در زیر بغل بصورت ضربدر همراه باشد، اوضاع وخیم تر است

و باید یک فکر جدی برای تغییر وضعیت انجام داد تا طرف مقابل از حالت تدافعی خارج شود.

   III            کشیدن دست به چانه :

o       این علامتی از زبان رفتار است که در هنگام تصمیم گیری بکار می رود.

کشیدن دست به روی چانه معمولاً با حالتی از چهره همراه است که در آن چشم ها کمی جمع می شوند.

افرادی دیگر ممکن است در این حالت لب بالایی را لمس کنند وآنرا بکشند

بعضی مردها با سبیل یا ریش خود بازی می کنند که همگی دلیل بر تعمق و ارزیابی است.

در بازی شطرنج نیز افرادی که قرار است حرکت بعدی را انجام دهند در بسیاری از موارد چنین اشاره ایی را از خود نشان می دهند

 که پس از تصمیم گیری متوقف می شود .

    IV            برداشتن عینک:

o       برداشتن آهسته عینک جهت تمیز کردن آن در شرایطی که نیازی به این عمل نیست اشاره تعویقی است،

این عمل در طی یک مذاکره ممکن است چندین بار انجام گیرد.

در چنین حالتی شخص می خواهد با طفره رفتن از پاسخ یک سؤال یا ایجاد تاخیر در پاسخ،

 مطالبی را در ذهن خود بررسی کرده وموقعیت خود را مرور نماید.

o       در هر حال این افراد می خواهند زمانی را برای پرسش یا پاسخ خود در اختیار بگیرند.

اشاره مشابه دیگر می تواند گذاشتن عینک در کنار دهان باشد.

  V            دست زدن به بینی:

o       این علامت رفتاری و یا مالیدن بینی با انگشت اشاره، نشانه شك و تردید در مورد مطالب گفته شده در یك گفتگو یا مذاكره می باشد؛

به ویژه اگر این اشاره همراه با متمایل شدن شخص به انتهای صندلی باشد.

اما مراقب باشید كه این اشاره را با كسی كه بینی خود را‎ می خاراند اشتباه نكنید.

  VI            مالیدن پشت گوش و چشم

o       اشاره دیگری در زمینه شك و تردید، مالیدن پشت گوش یا كنـار آن است كه حاكی از شك و تردید در ارائه یك پاسخ یا سبك وسنگین كردن آن است.

در بسیاری از مواقع پس از این عمل دست به سمت چشم رفته و عمـل مالیـدن چشـم انجام می شود.

 

  VII            ضرب گـرفتـن روی مـیـز:

o       كسی كه با ریتمی یكنواخـت و كسل كننده به روی میز ضرب میزند، می خواهد احساس بی قراری خود را بیان كند.

اشارات مشابه دیگـر می تواند این باشد كه فرد مرتباٌ‌ دكمه خودكار خود را بالا و پایین می زند و یا با پاشنه پا به زمین ضربه میزنـد.

پیام مستقیم این اشارات برای شما این است كه باید دریابید كه حرفهایتان كسل كننده یا بی روح است ویا اینكه برای طرف مقابل تازگـی نــــدارد.

  VIII            قراردادن مچ یك پا به روی مچ پای دیگر:

o       این اشاره ایست كه در مواقع بسیاری بروز می كند.

مثلا”‏در جلسات دوستانه یا رسمی كه شخص تحت فشار روانی؛ تنش یا استرس قرار گرفته است.

o       مهمانداران هواپیما در این زمینه تجربیات مفیدی دارند ،

آنها به راحتی می تواننـد افرادی كه از مسافرت با هواپیما می ترسند را تشخیص دهنـد،

زیرا این افراد با پاهای گره خورده و قراردادن یك مچ به روی مچ دیگر می نشینند به خصوص در هنگـام برخواستن هواپیما.

o       همچنین بسیاری از افراد در موقعیت های تنش زا مانند شركت در مصاحبه یا آزمونی برای استخدام، مچ پاهای خود را روی هم می اندازند.

اصولاّ علائم زبان رفتار بیشتر با یكدیگر و در یك مجموعـه ظـاهر می شوند و به همین ترتیب باید با هـم تعبیر شونـد.

به عنوان مثال اگر فرد مقابل شمـا پایش را از روی پا بردارد و كمـی به طرف شما خم شود،

شما می توانید نتیجه بگیرید كه وی به سخنان شما علاقمند شده و مایل است بیشتر بداند.

o       پس توجه به زبان رفتار را در خود تقویت كنید و همواره در هنگـام مواجـه شدن با واكنش منفی از طرف مقابل در صدد متعادل كـردن اوضــاع برآیید.

در این مواقع بهتر است به جـای ایـنكه شـیوه قـبلی خود را ادامه دهید و بر آن اصــرار ورزید سیاست جدیدی را در پیش گیرید،

چراكه اگر فردی از رفتار یا گفتار شما ناراحت یا عصبانی باشد، علائم رفتاری او پیشاپیش این موضوع را به شما هشدار می دهند .

علائم منفـی زبـان رفتـار:

1       نوك پاهـا در جهت مخالـف شماست یا به سمت درب خـروجی است

2       تمـاس چشمـی محدود

3       تكان دادن سریع سـر به جهـت تائیـــد

4       لمس كردن و مالیدن پشـت گـردن

5       نگـاه كردن به سقـف و آسمـان

6       چرخـیدن به دور و اطــراف و سـایر اشـاراتی كه در بــالا به آنهــا اشاره شد.

چشمها

   I            سطح چشم ها:

o       در یك گـروه، معمولاً فـردی كـه سطح دیـد چشمانش از سایرین بالاتر است، رهبر محسوب می گردد.

هنگامی كه شما ایـستـاده باشید و دیگران نشسته، قطعاً شما را در موضع قدرت قرار میدهد.

   II            مالش چشم:

o       زمانی كه فردی چشمش را با انگشت اشاره مالش می دهـد، نـشـانـگر فریب و نیرنگ می باشد.

از آنجایی كه فرد میـخواهد تماس دیداری را قطع كند، بهانه ای بدست می آورد كه به این طرف و آن طرف نگاه كند.

ایـن حـركت غیر ارادی یـك افــشـاگر حسابی است كه فرد دارد دروغ می گوید.

 III            چشم برگرداندن:

o       این معمولاً یك علامت مسلم از نیرنگ، گناه و دروغگویی است.

   IV            چشمان بسته:

o       هرگاه چشمان یك فرد برای لحظه ای طولانی تـر از چـشم بر هم زدن متعارف بسته

و ابروها نیز برخاسته شود پیـام چنـیـن اسـت: بـه حرف زدن خود خاتمه بده.

   V            حركت چشم به سمت بالا:

o       این نشانه غضب و عصبانیت است.

  VI            نگاه مختصر به اطراف:

o       این ژستی خـجـالت گـونه و عشوه گرانه است.

فرد جسورانه خیره می شود، در حالیكه سرش را پایین انداخته و به سمت مخالف كج میكند.

اشـاره بـر كمرویی بی باكانه دارد.

 VII            نگاه ممتد:

o       این بی تردید یك نشانه گرایش جنسی است.

شخصی كه تماس چشمی برقرار می كند، چشم برگردانده، سپس مجدداً به چشمان شما نگاه می كند،

 می گویـد: مایلم با شما بیشتر آشنا شوم.

  VIII            نگاه خیره شدید:

o       این نشانه خلق تهاجمی، سلطه جویانه و تهدید آمیز است.

   IX            نگاه به بالا و پایین:

o       هنگامی كه آقایی نگاهش را به سر تا پای یك خانم می اندازد، به او می فهماند كه به اندام فیزیكی وی علاقه مند است.

   X            چشمك:

o       چشمك یك علامت غـرض آلود است.

نـشانـگر آن اسـت كـه رمز و رازی میـان فردی كه چشمك میزند و فردی كه به او چشمك زده می شود برقرار است.

   XI            بالا انداختن همزمان دو ابرو:

o       در میان یك اتاق شلوغ، مفهوم آن كاملاً واضح و روشن است: مایلم با شما ملاقات كنم.

  XII            بالا انداختن یك ابرو:

o       زمانی كه یك ابرو بالا انداخته می شود در حالی كه ابرو دیگر پایین باقی می ماند،

 مفهومش این است: حرف شما را باور نمیكنم.

  XIII            ابروهای گره خورده:

o       زمانی كه هر دو ابرو به سمت همدیگر كشیده می شود، باعث پدید آمدن شیار بین آن دو می شـود،

 كه دلالت بر اضطـراب، درد، تـرس و یـا آمـیـزه ای از ایــن هیجانات دارد.

  XIV            پوشاندن صورت:

o       زمانی كه دست بر روی صورت می آید مـفـهومش چنین است:

شوكه شده ام. این ژست بین فرد و موقعیت مزاحم و مـتـجاوز فاصله می اندازد.

دهان

   I            خنده زوركی:

o       این نیشخند كنترل شده است و تا چشمها گسترش نمی یابد.

  II            دهان كجی:

o       گوشه لبها را مانند پوزخند به عقب برده و دندانها را نمایان می گرداند.

  III            تبسم با دهان گشوده:

o       دندانهای بالا نمایان شده و بـه طرف می فهماند كه مایل هستید بیشتر با او آشنا شوید.

  IV            تبسم با لبان بسته:

o       این لبخند تنها برای ادای احترام و ادب و نزاكت است.

  V            در هم كشیدن لبها:

o       هرگاه فردی لبهایش را در هم كشید به مفهوم آن است كه طرف مقابلش را جذاب و دلربا یافته.

  VI            لبهای سفت و جمع شده:

o       دال برتنش و عدم پذیرش است.

  VII            جویدن لبها:

o       وقتی فردی لب پایین خود را جویده و سرش را تكان میدهد نشانگر خشم فرد است.

 VIII            تماس با لب:

o       هرگاه انگشت اشاره بطور عمودی برای لحظه ای به طرف بالا آید میگوید: ساكت باش.

o       ولی هرگاه انگشت اشاره به لب پایین تماس پیدا كند و دهـان انـدكـی باز شود مفهومش چنین است: “می خواهم با شما صحبت كنم”

 IX            خمیازه كشیدن:

o       خواب آلودگی تنها علت خمیازه نمی باشد، بلكه “خمیازه اجتماعی” نیز وجود دارد.

خمیازه ای كه در یك موقعیت استرس زای خفیف پدید می آید.

هنگامیكه مردد هستید چه كاری میخواهید انجام دهید خمیازه روشی است برای خریدن زمان

 دست ها (از مچ تا سر انگشتان)

  I            دست دادن محكم:

o       فردی كه دستش را دراز كرده و سـپـس دسـتـانـش را بـه طـریقی می چرخاند كه دستش بالا و كف دستش پایین قرار می گیـرد،

سـعی در توفق و برتری جویی دارد.

این نوع دست دادن اغـلب اوقـات در مـوقـعـیـت هـای سیـاسی و دیپلماتیك كاربرد دارد.

 II            دست دادن بسیار محكم:

o       نشانگر شور و اشـتیاق و سلطـه گـری اسـت.

بـی تـردیــد میتوان فهمید چه كسی اینجا فرمان میدهد.

 III            دست دادن شل:

o       فردی كه تـنـها انگشتان دستـش را دراز میكند و یا دستهایش مانند ماهی شل است، می گوید:

مایل نیستم به مـن دسـت بزنید، من صمیمیت را دوست ندارم.

o       همچنین نشانه ضعف، انقیاد و مطیع و تسلیم بودن نیز می باشد.

هر گاه آقایی در یك موقعیت كاری از این دست دادن استفاده می كند،

 امكان دارد چنین برساند كه قصد دارد مخفیانه اعمال نفوذ در موقعیت نماید.

 IV            دست دادن با هر دو دست:

o       هرگاه از دست چپ برای در برگرفتن و پوشاندن دستهای فشرده شده استفاده گردد،

دست دادن دستكش وار نامیده شده و راستی و صمیمیت زیاد را می رساند مانند یك در آغوش گرفتن كوچك و ظریف.

 V            حركت انگشت:

o       ضربه آهسته، مضراب زدن و یا ریتم یكنواختی را با انگشتان نواختن، دلالت بر بی تابی و ناشكیبایی دارد.

یك حركت نمادین گریز می باشد.

انگشتان عمل راه رفتن را گرچه بدن بی حركت است انجام می دهند.

A series ” Gestures of hands “. A part 9

  VI            دستهای پـنهان:

o       این ژست مرموز و آب زیر كاهانه است.

فرد می گوید: مایل به گفتگو با شما نمی باشم.

خصوصاً در مورد دستهایی كه عمیقاً در جیــب ها فرو شده باشد،

 جایی كه برای تماس و گرفتن دست و یا هر گونه رابطه صمیمانه وجود نخواهد داشت.

  VII            دستها به روی زانو:

o       وقتی كف دستها بـه طـرف بـالا بـاشـد، شـخص گـشـاده رو و پـذیـرا می باشد.

وقتی كف دستها پایین باشـد مـمكـن اسـت پـای فـریبكاری و تعرض در میان باشد.

 VIII            مناره كردن انگشتان:

o       هنگامی كه فردی انگشتان خود را به هم فشرده و چـانـه و دهان را روی سر انگشتان قرار می دهد، نـشانگر تفكر عـمـیق است.

مانند زمانی كه شخص به امید شنیدن جواب می باشد.

همچنین حایلی اسـت بـرای مـحـافـظـت كـردن از قفسه سینه، پایین صورت و دهان.

 IX            مشت پوشیده شده با دست باز:

o       فـرد در ایـن حـالت خشـمگین است اما می كوشد كه آرام بماند.

به اصطلاح خود را كنترل كند.

اما مراقب این فرد باشید چون امكان دارد هر موضوع كوچكی منجر به آن گردد كه كنترلش را از دست بدهد.

    X            پرتاب دست:

o       شـخصـی كـه مـی خـواهـد عـقایدش را به اجبار تحمیل كند، ممكن است دستش را بطرف شنونده و جلو پرتاب كند.

درحالت پرخاشگرانه خفیفتر، تنها از انگشتان استفاده می گردد.

  XI            قلاب كردن دستها پشت سر:

o       این یك ژست متكبرانه می باشد.

خصوصاً زمانی كه فرد به عقب تكیه داده باشد.

او می گوید: من آنقدر بر شما سلطه دارم كه نیاز به دفاع كردن از خودم ندارم.

  XII            بازی كردن با حلقه ازدواج:

o       این علامت عصبی بودن و نـشـانگر آن است كه مشكلی در ارتباط وجود دارد.

خصوصاً زمانی كه فرد همزمان در مـورد هـمسـرش در حـال صحبت كردن می باشد.

   XIII            تكان بیقرار دست ها:

o       این تلاش بدن برای رهایی می باشد.

هـورمـون آدرنـالیـن در حال ترشح شدن است، اما فرد نمی داند چگونه رهایی یابد.

كلـنـجار رفـتـن بـا سـر آسـتـیـن پیراهن و یا جواهر آلات روی مچ به دیگران میـگوید كه: شما احتیـاج بـه تـوجـه داریـد.

در كـافه ایـن عمل جایز و مناسب است اما در جلسات كاری منحرف كننده و موجب حواس پرتی می گردد.

  XIV            دست زدن به كراوات:

o       این رفتار مردانه می گوید:می خواهم تاثیر خوبی از خودم بجا بگذارم.

این روش اوست كه می خواهـد بـه شـما بـفـهــماند شدیداً در تـلاش اسـت تـا خوشنودتان سازد.

   XV            دست كشیدن در میان موها:

o       وقتی افراد نمی دانـنـد چه چیز باید بگویند اغلب اوقات دستشان را میان موها می كشند.

نـاظـری كه قـادر است زبان بدن را متوجه شود، آگاه است كه فرد در مورد كاری كه می خواهد انجام دهد و یا چیزی كه میخواهد بگوید تردید دارد.

پا ها

  I            تكان دادن پاها:

o       وقتی فردی طوری نشسته كه یك پا را روی پـای دیـگر انـداخته و یك پا را در هوا تكان می دهد پیام این است:

من حوصله ام سـر رفته.

حـركات نـشـانـگر گـریز است اگرچه بدن فرد ساكن و بدون حركت می باشد.

  II            انداختن پاها روی هم در ناحیه زانو:

o       این حالت متداول بطور یـكسان در مردان و زنان رایج می باشد.

o       مفهومش این است كه: من بـسـیار آسـوده خاطر هستم.

  III            قوزك پا روی زانو:

o       این معمولاً عملی مردانه می باشد.

می گوید: من قاطعانه از حقوقم دفاع می كنـم اما بـا آرامـش هسـتم.

این همان ژست اصیل پا روی پا اندازی كابویی است.

  IV            انداختن پا روی هم در ناحیه قوزك:

o       این ژسـت در مـردها بیش از زن ها مورد استفاده قرار می گیرد.

می گوید: من مودبانه در آرامش هستم.

  V            به هم پیچیدن پاها:

o       این ژست در خانمها رایج می باشد.

زن پاهایش را به هم می پیچانـد طوری كه یك پایش را به پشت قوزك پای دیگرش قلاب می كند.

مردها انجام دادن این كار را دشوار می پندارند.

بـه هم فشردگی این حالت برداشت  در آغوشگیری را در ذهن تداعی می سازد.

 VI            قفل كردن پاها:

o       این نیز نمونه ای از ژست زنانه میباشد.

او در حالی كه ایستاده یك پا را به پشت پای دیگر قفل می كند.

این عمل معمولاً به مفهوم آن است كه فرد عصبی و ناراحت می باشد.

 

 دست ها

 I            خم كردن بازوها:

o       این كار می گوید: من پر زور و نیـرومند هستم.

بالا آوردن یـك بازو نیز راهی برای جلب توجه می بـاشد.

هر دو دسـت را بـجلو دراز كردن ژست خوش آمد گویی می باشد.

  II            دستها به پشت:

o       وقتی دستها به پشت كمر قلاب می گردند، مفهومش این است كه فرد وضعیت را تحت كنترل خود دارد.

می گوید: من راحت هستم

 مشابه حركتی كه سربازان زمانی كه در حالت خبردار نیستند به خود می گیرند.

  III            دستها به جلو:

o       هنگامی كه ما مضطرب می باشیم، تمایل به نگاه داشتن دست هـای خود در جلوی بدن خود داریم تا بتوانیم یك سد حفاظتی ایجاد گردانیم.

  IV            دسته ای قلاب شده:

o       بر خـلاف دسـت به سـینه بودن كه دستها بطور متقاطع به روی سینه قرار می گیرند،

این ژست در افرادی مشاهده می شود كه در شرایط اضـطراب آمـیزی قرار دارند.

در واقع چنین به نظر می آید برای حفظ جانشان به خودشان دست آویخته اند.

  V            دستهای تا شده:

o       زمانیكه دستها مقابل بدن همدیگر را قطع می كنند، معمولاً نشانگر وضعیت تدافعی می باشد.

فرد می گوید: من تمایل ندارم به هرچیزی كه با عقایدم در تضـاد می باشد گـوش دهـم.

اغـلب مردم از مانعی كه این طرز ایستادن پدید می آورد آگاهی ندارند.

اما بـی تـردیـد بـرای سـد كـردن هـر گونه تعدی و مزاحـمت بكار گرفته می شـود.

خصوصاً وقتی كه لبهای درهم و اخم نیز با آن همراه گردد.

  VI            دراز كردن دست :

o       زمانی كه یك مرد نشسته و دست خود را دراز كرده، او میـ گوید:

من اینجا را تحت كنترل خود دارم.

o       اگر یك زن این كا را انجام دهد، مـردها معمولاً اینگونه می پندارند كه او از حد و حدود خود تجاوز كرده است.

هر چنـد زمـانـی كه تنها یك دست را روی صندلی مجاور قرار می دهد، می گوید: می خواهم مانند شما (مردها) باشم.

  VII            دست به كمر بودن:

o       دستها دو طرف كمر به طوری كه آرنج به طرف خارج بدن قرار مـیـ گیرد.

 فرد می گوید: از من فاصله بگیر.

این یك عمل نا آگاهانه می باشد كه مـا هـرگاه احساس جامعه ستیزی داشته باشیم و یا در محل پر ازدحامی قرار داریم

 و تـمایـل نداریم دیگران نزدیك به ما شوند اعمال می كنیم.

  VIII            شانه بالا انداختن:

o       شانه ها بر آمده گشته و كف دستها به سمت خارج می چرخنـد.

پیام روشن و واضح می باشد: من شما را نمی شناسم و یا من نمی تـوانم به شما كمك كنم.

دلالت بر احساس درماندگی فردی است كه این ژست را به خود می گیرد.

راست قامت ایستادن:

o       حالت ایستادن افراشته می گوید شما انسان با اعتماد به نفس، صادق و موفقی هستید.

حتـی اگـر كـوتـاه قـد باشید، گرفتن یك ژست مطمئن و بی پروا شما را پر ابهت نشان خواهد داد.

گامهای كوتاه-بلند:

o       استفاده از تمام طول پا در هنگام راه رفتن، گامهای بلند برداشتن و كمر را راست و سر را بالا نگاه داشتن بیانگر یك حالت مطمئن و با صراحت می باشد.

برعكس گام های ریز و با شانه های قوز كرده فرد را ترسو و آسیب پذیر می نماید.

احوالپرسی دوستانه:

o       با اندك بالا آوردن ابرو زمانیكـه بـرای نـخستین بار شخصی را ملاقات می كنید، شما را علاقه مند، با نشاط و هوشیار می نماید.

رویارویی نزدیك:

o       هر فردی مجاز و نیازمند مقدار معینی حـریـم شـخـصـی در پـیـرامـون خودش می باشد.

معمولاً آن حریم شخصی تا یک تا دو متر شمـا امـتـداد مـی یـابد.

محدوده صمیمی و خودمانی نیم متر امتداد دارد.

زمانیكه فردی خیلی نزدیك به جلو می آید منجر به مزاحمت و ناراحتی می گـردد.

این یـك عـمل تـجاوز كارانه می باشد كه مرزها و حدود دیگران را رعایت نكرده و احترامی برای آنها قائل نمی باشد.

این طرز رفتار می تواند سبـب شود تا یـك فـرد مـنـفعـل و بی اراده، احساس آسیب پذیری كرده و حالت تدافعی به خود گیرد.

تا زمانی كه از شما در خواست نشده عقب بمانید.

بی رغبتی:

o       اگر می خواهید برتر از دیگران جلوه كنید، پشت به دیوار تكیه زده و دست به سینه بایستید.

پیام روشن است: مزاحم نشوید.

گردن:

o       هنگامیكـه دسـت بـه طرف بالا تاب خورده و خودش را به پشت گردن قلاب می كند، نشانه خشم می باشد.

در دوران بدوی این ژست به ضربه سختی بر سر فرد مقابل منجر می گشت.

اما در جامعه متمدن می باید از این عمل اجتنـاب ورزیـد.

افرادیكه زبان بدن را متوجه می شوند از توانمندی این عمل آگاه هستند.

بی قراری (وول خوردن):

o       در موقعیت اجـتمـاعی هرگاه با پول خرد داخل جیبتان بازی كنید و صدای جیرینگ جیرینگ آن را درآورده یا با موها و یا لباستان كلنجار رویـد،

علامت واضحی است كه شما عصبی، بی قرار و هیجان زده می بـاشـیـد.

بـرای گـذاشتن تاثیر خوب بر روی دیگران سعی كنید این حركات تهییج آمیز و بیتاب گونه را در خود فرو نشانید.

كشیدن شلوار:

o       این عمل در مردان بیش از زنان انجام می شود. چون مردها هستند كه اغلب اوقات شلوار به تن می كنند.

پارچه شلوار یك پا به نشانه نـابـاوری بـه بــالا كشیده می شود.

مانند این می ماند كه پایش را روی یك چیز ناخوشایند گـذاشـته و می كوشد آن را از روی شلوارش بتكاند.

به دیوار تكیه زدن:

o       زمانیكه شما به دیوار و یا درب ورودی با آرامش خاطر بسیار، تـكیه می دهید، به دیگران می گویید كه بمانند.

این روشـی اسـت برای طولانی كردن گفتگو خصوصاً وقتی كه در موقعیت های اجتماعی قرار دارید.

ارتباط نزدیك:

o       دو فردیكه با هم گفتگو كرده و همدیگر را در یك جایگاه و همسو می یابند، انس و علاقه متقابل را نمایان میكند.

افرادیكه برای مدت زمان مدیدی با یكدیگر بوده اند حركات یكدیگر را تـقـلـیـد و تـكرار كـرده و حـتـی كلمات و الفاظ یكسانی را همزمان بیان میكنند.

نزاع:

o       هنگامی است كه دو فرد رو در روی هم، اما برخـلاف مـورد قـبلـی می ایستند كه بیانگر خشونت و تند خویی شدید می باشد.

در شرایط عادی هر دو فرد در هنگام صحبت كردن اندكی از یكدیگر فاصله می گیرند.

امـا هرگاه بخواهند با یكدیگر زورآزمایی و نزاع كنند خود را در حالت بینی به بینی قرار می دهند كه تقابل بسیار خطرناكی است.

تعظیم كردن:

o       این ژست ادای احترام دنیای كهن، دیگر كاربردی جـز در محافل دیپلماتیك و موقعیت های رسمی ندارد.

هر چند كه در زمانهای گذشته بـه عنوان ادای احـترام و درود فرستاندن متعارف بكار می رفته است،

اما اكنـون در اغـلـب اوقـات تـوسـط هـنرمـندان و مجریان بر روی سن مورد استفاده قرار می گیرد.

موی سر

o       برخی از كارشناسان بر این باورند كه مدل موی شخص می‌تواند نشان‌گر تصویر شخصی، كیفیت زندگی، میزان عملگرایی،

خودنمایی، اثرگذاری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد باشد.

o       برخی نیز بر این باورند كه موی شخص می‌تواند نشانگر بالندگی عاطفی و ناحیه‌ی زیستی باشد.

o       مفاهیم مختلف مدل‌های مختلف مو را در طول دهه‌های گذشته از نظر بگذرانید.

فرضاً، در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم، موی بلند شخص نشانه‌ عصیان‌گری و شورشگری بود،

اما در دهه‌ ۹ یك راننده‌ كامیون بیابان نیز موهایش را بلند می‌كند تا بسان سلطان موسیقی راك جلوه كند.

باید توجه داشت كه موهای بلند دخترك ۱۵ ساله تفسیر متفاوتی با موهای بلند یك زن ۵۵ ساله دارد.

o       اسرار شناخته شده‌ انواع مدل مو.

باید توجه داشت كه نشانه خوانی باید همراه با نشانه‌های آشكار سایر ویژگی‌های فرد باشد

 تا بتواند فرد را به سوی تشخیص درست رهنمون شود.

 I            موی بلند و موی كوتاه مردان

o       باور غالب این است كه موی كوتاه نشانه‌ محافظه كاری و سازگاری و موی بلند نشانه‌ ماهیتی هنری و عصیان‌گری است.

 این باور گهگاه درست می‌نمایاند؛ ولیكن در همه‌ موارد این گونه نیست، زیرا موهای بسیار كوتاه می‌تواند نشانه‌ی موارد زیر باشد:

i          فرد احتمالاً اهل ورزش است؛

ii        در حال طی كردن دوره‌ نظام بوده و یا این كه در گذشته یك نظامی بوده است؛

iii      شخص در سازمان و یا اداره‌ای كار می‌كند كه مجبور است مویش را كوتاه نگه دارد؛

iv     این امر می‌تواند نشان‌گر گرایشات هنری، عصیان‌گری و مدگرایی باشد

(در صورتی كه مو به طور غریبی رنگ شده باشد و یا این كه بسیار كوتاه باشد)؛

v        ممكن است نشانه‌ی محافظه‌كاری فرد باشد؛

vi     احتمالاً شخص به نوعی مشغول درمان بوده و یا این كه این امر از ضرورت درمانی ناشی شده است؛

vii   احتمال دارد فرد این گونه بپندارد كه جذابتر می‌نمایاند؛

viii فرد به دلیل راحتی و سهولت كاری، موی كوتاه را ترجیح می‌دهد.

o       اگر چه تامل در خصوص موارد بالا می‌تواند برای تشخیص ماهیت اشخاص راهگشا باشد،

لیكن بسندگی صرف به این ذهنیات و كلیشه‌ها می‌تواند بازدارنده باشد.

 II            موی آراسته مردان:

o       مردی كه با موی آراسته، سشوار كرده و تافت زده ظاهر می‌شود و این امر را با لباس و كفش گرانقیمت همراه می‌كند،

خواهان به رخ كشیدن موقعیت و پایگاه غبطه‌برانگیز اجتماعی و شغلی خود است.

o       این حالت می‌تواند نشانه‌ كامیابی اقتصادی، خودمهم پنداری و اثرگذاری بر روی دیگران باشد.

معمولاً مردان این گونه برای موی سر خویش سرمایه‌گذاری پولی و زمانی نمی‌كنند.

در هر حال، استنباطی كه از این حالت می‌توان كرد این است كه چنین مردانی بدین وسیله قدرت،

توان مالی و برتری پایگاه اجتماعی خویش را به رخ دیگران می‌كشند.

o       بعلاوه، همین برداشت را می‌توان به ناخن‌های آراسته نیز تعمیم داد.

  III            نشانه‌های مرتبط با ریزش، كم پشتی و طاسی سر مردان

o       مردانی كه معدود تارهای موی باقیمانده بر روی سر خود را با دقت و وسواس محسوسی شانه می‌كنند و به اصطلاح به آن حالت می‌دهند،

در واقع بدین وسیله خودخواهی خود را نشان داده و در عین حال نسبت به قضاوت و داوری دیگران غافل هستند.

زمانی كه من با چنین مردانی برخورد می‌شود، نخستین سوالی كه به ذهن خطور می‌كند این است كه آیا این مرد نمی‌داند

 كه ما چشم داریم و همه چیز را می‌بینیم.

o       نكته‌ی قابل توجه این كه این برداشت‌ها وحی منزل نیست و در همه‌ حالات استثنا به چشم می‌خورد.

 IV            استفاده از كلاه گیس و كاشتن و ترمیم موی سر:

o       مردانی كه با ترمیم موی سر خویش كم پشتی و یا ریزش آن را جبران می‌كنند، بدین وسیله نخوت و فقدان اعتماد به نفس خویش را نشان می‌دهند.

بعلاوه، بدین وسیله فرد با جذاب نشان دادن خویش اعتماد به نفس از دست رفته را كسب می‌كند.

در هر صورت، از نشانه‌های این نوع اقدامات ترمیمی مردان می‌توان به مواردی چون برخورداری از امكانات مادی، نقص زدایی و ظاهر گرایی اشاره كرد.

V            استفاده از انواع كلاه‌ها:

o       مردان طاسی كه از كلاه بیس‌بال برای پوشش این نقیصه‌ خود استفاده می‌كنند، در واقع در برابر پیر شدن از خود مقاومت نشان می‌دهند.

در این ارتباط باید به این نكته توجه كرد كه بسیاری از مردان طاس برای حفاظت از فرق و كاسه‌ سر خویش در برابر آفتاب سوزان از این كلاه‌ها استفاده می‌كنند؛

 لیكن اگر مردان طاس در منزل نیز از این كلاه‌ها استفاده می‌كنند، این امر می‌تواند نشان‌گر فقدان خودباوری و اعتماد به نفس باشد.

 VI            موی رنگ شده:

o       مردانی كه موی سر خود را رنگ می‌كنند، عمدتاً خواهان پوشاندن موهای سفید خود هستند و بدین وسیله خود را جوان می‌نمایانند.

روشن است كه این وسیله در همه‌ حالات و مقاطع سنی نمی‌تواند راهگشا باشد.

فرضاً چنان چه مرد 75 ساله‌‌ای دارای موهای مشكی یك‌دست باشد، در آن صورت پنهان‌كاری كاملاً بی‌مورد است.

در هر صورت، از ویژگی‌های این اشخاص می‌توان به خودخواهی، واقعیت گریزی و بسان كبك عمل كردن اشاره كرد.

 VII            ریش و سبیل:

o       برخی از مردم بر این باورند كه ریش و سبیل می‌تواند نشانه‌ راز آلودگی شخص باشد.

باید توجه داشت كه این برداشت درست نبوده و مردان به دلایل مختلف از موی صورت استفاده می‌كنند.

o       ریش و سبیل می‌تواند به موارد زیر دلالت كند:

i          مرد می‌پندارد كه بدین شكل جذاب‌تر می‌نمایاند؛

ii        مرد جوان بدین وسیله خود را سالدار می‌نمایاند؛

iii      با استفاده از ریش، فرد سن و سال و چروك‌های صورت خود را می‌پوشاند؛

iv     فرد بدین وسیله نقص صورت خود را می‌پوشاند؛

v        مرد ریشو بدین شكل ماهیت عصیانگرانه‌ خویش را می‌نمایاند؛

vi     مرد در جایی شاغل است كه از این بابت محدودیتی را به شخص تحمیل نمی‌كنند.

o       دقیقاً به طول و شكل و شمایل ریش و سبیل مردان توجه كنید، زیرا ریش و سبیل‌های بلند می‌تواند گرایشات سیاسی لیبرالیستی مردان را بنمایاند.

از سوی دیگر، ریش و سبیل نامرتب، كثیف و ناآراسته می‌تواند نشانه‌ی ویژگی‌هایی چون كاهلی، دلمردگی، اختلالات و عوارض روحی و فیزیكی،

فقدان قدرت داوری و سایر كاستی‌ها و نقایص بهداشتی باشد.

 VIII            ابروان پرپشت و نامرتب و موهای زیاد دماغ و گوش مردان

o       این اشخاص به ظاهر خویش اهمیتی نمی‌دهند.

برخی از این مردان بر این باورند كه مرتب كردن و آراستن موهای این قسمت‌های صورت عملی نادرست و نامردانه است.

  IX            مدل موی نامتعارف و نمایان:

o       مدل و یا رنگ موی غیر عادی و نامتعارف می‌تواند دلالت بر موارد زیر داشته باشد:

i          ماهیت ناسازگار؛

ii        فرد ماهیتی عصیانگرانه و شورشی دارد؛

iii      فرد شیفته‌ ماجراجویی است؛

iv     فرد گرایشات مدپرستانه و هنری دارد؛

v        فرد دارای شغلی نامتعارف بوده و سبك زندگیش نامتعارف است؛

vi     شخص بدین وسیله خواهان عضویت در یك گروه هم سال خاص است؛

vii   سازگاری با مدل‌‌های غالب و حاكم در اجتماع؛

viii بی‌توجهی به صورت‌های ظاهر؛

ix     میل به منحصر به فرد بودن و جلب توجه كردن؛

x        تاثیرات فرهنگی (سن و سال فرد، نژاد و گروه‌های مختلف اجتماعی).

   X            موی زنان

o       مدل موی زنان در قیاس با چگونگی موی مردان محدودیت چندانی ندارد، زیرا مردم آسان‌تر انواع مدل موی سر زنان را می‌پذیرند،

چون مدگرایی عمدتاً از آن جنس مونث است.

با این وجود، موی سر نمایان و نامتعارف زنان نیز تعابیر و تفاسیر خاص خود را دارا می‌باشد.

  XI            موهای كوتاه و بلند:

o       بر اساس فرهنگ ما، جوانی و جذابیت جسمانی زنان با موی بلند تعریف و تبیین می‌شود.

به همین دلیل، بلندی و كوتاهی موی زنان تفاسیر خاص خود را دارا می‌باشد.

حال اگر علیرغم این نگرش فرهنگی زنی مویش را كوتاه نگه دارد، باید به موارد زیر توجه كرد:

i          موی زیبا، كوتاه و آراسته این حالت می‌تواند نشان‌گر تمایلات هنری فرد بوده و در عین حال از برخورداری مالی حكایت كند.

باری، هزینه كردن مبلغ قابل توجهی از درآمد برای آرایش مو می‌تواند نشانه‌ اهمیت دادن به ظاهر شخصی،

میل به پذیرفته شدن، اهمیت دادن به نظرات دیگران و احتمالاً عدم ایمنی باشد.

ii        موی كوتاه معمولی زنان چون نگه داشتن موی بلند دشوار و هزینه بر است،

بسیاری از زنان موی خود را كوتاه می‌كنند تا از دنگ و فنگ نگهداری موی بلند در امان باشند.

در هر صورت، از نشانه‌های بارز این حالت می‌توان از عملگرایی فرد نام برد، به ویژه اگر این حالت با سایر ویژگی‌های عملگرایی همراه شود.

iii      موی بسیار كوتاه سبب توجه دیگران می‌شود

چنان چه لباس زنی زرق و برق دار و زننده باشد، جلب توجه كردن این حالت مو نمود می‌یابد.

احتمال دارد كه موی بسیار كوتاه دلالت بر ضرورت‌های درمانی داشته باشد.

فرضاً، زنانی كه شیمی درمانی می‌شوند، چاره‌ای جز این ندارند.

  XII            موهای بلند زنان:

o       چون فرهنگ ما موی بلند را نشانه‌ی جذابیت و زیبایی می‌داند، زنی كه بیش از چهل سال سن دارد

و در عین حال موهایش را به طور نمایانی بلند نگه می‌دارد، در برابر پیر شدن از خودش مقاومت نشان می‌دهد

و ادا و اطوار جوانان و چشم نوازان را در می‌آورد.

o       از ویژگی‌های این زنان می‌توان به مواردی چون ذهنیت گرایی، رویاپردازی و واقعیت‌گریزی اشاره كرد.

o       موی بلند نمایان یك زن ممكن است حالت چشم‌نوازی نداشته باشد و این كیفیت سبب شود كه بپندارد

كه بدین شكل جذابیت جنسی محسوسی كسب می‌كند.

o       موی بلند نامتعارف می‌تواند نشانه‌ عصیانگری و ماهیت شورشی بر علیه آداب و سنن دست و پا گیر و بازدارنده باشد،

 زیرا بسیاری از زنان موی بلند نمایان را نشانه‌ی آزادی و فارغ بودن از هر گونه محدودیتی می‌دانند.

حال اگر نوع لباس زن این برداشت را تقویت كند، در آن صورت این نشانه انكار ناپذیر می‌شود.

  XIII            موی بلند كثیف و ژولیده

o       می‌تواند نشان‌گر خصوصیاتی چون فقدان قوه‌ تشخیص و داوری، بیماری، كاهلی و تنبلی، تن‌آسایی، ماهیتی شورشی،

دلزدگی و لاقیدی شخص باشد.

o       در صورت كثیف بودن موی سر، برای خواندن زنان لازم است كه به سایر شاخص‌های بهداشتی نیز توجه شود.

  XIV            موی پوش داده:

o       پوش دادن مو می‌تواند نشان‌گر سالمندی زن بوده و در عین حال می‌تواند نمایانگر ناحیه‌ی زیستی زن باشد.

 فرهنگ حاكم بر مناطق مختلف سبب می‌شود كه اشخاص اولویت و ارجحیت فرهنگی را در ظاهر خویش دخالت دهند.

این حالت تا حدی كم پشتی مو را جبران می‌كند و هم این كه سبب صرفه‌جویی در هزینه‌های آرایشی می‌شود.

  XV            رنگ مو:

o       رنگ كردن مو در بین این جنس طبیعی است.

مگر آن كه زنی مویش را به طور نامتعارفی رنگ كرده باشد و این رنگ كاملاً به چشم بخورد.

از سوی دیگر، چنان چه زنی سفیدی مویش را با رنگ كردن بپوشاند، این امر می‌تواند گویا باشد.

برای مثال، این اشخاص متوسل به تمارض و وانمود كردن نشده و واقعیت سنی خویش را به راحتی پذیرا می‌شوند.

در برابر این گروه، اشخاصی هستند كه به دلایل حساسیت‌های آلرژیكی اقدام به رنگ كردن نمی‌كنند.

در هر صورت، در هنگام خواندن شخصیت زنان باید ظرایفی از این دست نیز لحاظ شود.

  XVI            موی صورت و تن زنان:

o       در ایالات متحده، هنجار غالب فرهنگی این است كه زنان موهای زیر بغل را زدوده و پاهای خود را عاری از هر گونه موی زبر سازند.

به علاوه، موهای ابرو نیز باید آراسته باشد.

زنی كه هراسی از رویش مو در تنش ندارد، باید به فرهنگ دیگری تعلق داشته باشد.

باری، زنی كه در ایالات متحده متولد شده باشد، ولیكن اقدام به زدودن موهای نواحی مختلف تنش نكند،

می‌تواند نشانه‌هایی چون عصیانگری، دلبستگی به باور رهایی و طبیعت باوری را به دست دهد.

o       از سایر نشانه‌ها نیز می‌توان به افسردگی، كاهلی، دلزدگی و راحت طلبی اشاره كرد.

از سوی دیگر زنی كه دستی به سر و صورت خویش نمی‌كشد و نسبت به موهای پراكنده‌ صورت و ابروی خود بی‌توجه است،

 بدینسان اعتراض خود را نسبت به هنجارها و قیودات تحمیلی جامعه می‌نمایاند و اهمیتی به نظر دیگران در این خصوص نمی‌دهد.

بعلاوه، شاید كیفیت بزرگ شدنش بر اساس باورهای خاصی بوده باشد.

چند نکته آخـر :

o       سخن آخر اینكه بدانید بهترین شیوه قرار گرفتن در كنار هم با زاویه نود درجه است نه مستقیم در روبروی هم

و به همین لحاظ بهترین میـز برای مذاكـره یك میز گـرد است نه میز چهـارگوش.

هنگامی به سخنان دیگران گوش می دهید با كمی خم شدن به جلـو در صندلی، به طرف مقابل نشان دهید كه به سخنانش توجه دارید

و علاقمندید ولی مراقب باشید كه در این كار افراط نكنید و بیش از هفتاد و پنج درجه خم نشوید

چون با این كار طرف مقابل را در تنگنا قرار می دهید و بعید نیست كه وی به شكل تدافعی دست ها را زیر بغل قرار دهد .

تماس چشمی خود را بطور مناسب با گوینده حفظ كنید.

افراط در تماس چشمی موجب اعمال فشار به طرف مقابل و كاهش آن نمایانگر عدم اعتماد به سخنان او یا عدم تمایل به شنیدن بقیه آنهاست.

منبع: سایت پزشکان بدون مرز