خلاصه کتاب جامعه شناسی آنتونی گیدنز
بخش چهارم : نهادهای اجتماعی-قسمت اول
o نَهاد یا نهاد اجتماعی که در مواردی مؤسسه Institution یا سازمان اجتماعی نیز نامیده شده اند، یکی از ساختارهای اجتماعی است.
نهادها، ساختارها و سازوکارهای نظم و همکاری هستند که رفتار گروههای انسانی را در اجتماعات معین راهبری میکنند.
نهادها، ازطریق اهداف و پایداری اجتماعی و زندگیها و مقاصد افراد انسانی بازشناسی میشوند و با ساختن و تقویت قواعد، رفتار افراد را در مناسبات اجتماعی هدایت میکنند.
o واژه “نهاد” معمولاً برای اشاره به آداب و رسوم و الگوهای رفتاری ای که برای جامعه و همچنین سازمانهای رسمی خاص دولتی و خدمات عمومی اهمیت دارد، به کار میرود.
نهادها، به عنوان ساختارها و سازوکارهای نظم اجتماعی، درمیان افراد جامعه، یکی از اصلیترین موضوعات مطالعه در علوم اجتماعی و اقتصاد به شمار میآیند.
نهادها در رشته حقوق، دغدغه اصلی و در مقررات گذاریهای سیاسی و تقویت روابط اجتماعی، سازوکار رسمی به حساب میآیند.
ایجاد و تحول نهادها یک موضوع اصلی در تاریخ محسوب میگردد.
o برای اجرای مدیریت شهری و کشوری در شهرها و روستاها، سازمانها و ارگانهای گوناگون دولتی مستقر شدهاند.
ادارات کل و نهادهای مربوطه معمولاً در شهرهای بزرگ یا مراکز استانها قرار دارند. تعداد این نهادها در ایران به بیش از ۱۳۰ عدد میرسد.
نهاد واژهای عمومی دربرگیرندهٔ اداره، ستاد، کمیته، بنیاد، سازمان، ارگان، تعاونی، نهضت، جمعیت، انجمن، سرپرستی، مرکز، کانون، آموزشگاه، وزارتخانه، شرکت، تشکل، مؤسسه، بنگاه، مجمع، حزب، جبهه، شورا، شرکت، خانه، گروه، هیئت، سرای، دفتر، شبکه و غیره است که کمابیش هرکدام تعریف خود را دارد و حوزه و قوانین کاری هر گونه از نهادها با هم مقداری تفاوت دارد.
o نهاد اجتماعی وسیله پیوند زندگی اجتماعی هستند. آنها تجربیات اساسی زندگی را که انسان ها در کنش متقابل با یکدیگر پیدا می کنند، و از طریق آنها تداوم در طول نسل ها به دست می آید، را فراهم می کنند.
o قسمت های این بخش:
i. نهادهای خویشاوندی، ازدواج و خانواده Marriage and the Family
ii. آموزش و پرورش Educational Institutions، ارتباطات و رسانه ها Mass Media
iii. دین و مذاهب Religion and Schools
iv. نظام اقتصادی Financial Institution
I. خویشاوندی، ازدواج و خانواده
o مطالعه خانواده و ازدواج یکی از مهمترین حوزه های جامعه شناسی است.
ازدواج،نهاد اجتماعی بسیار فراگیری است، با این وجود، مانند سایر جنبه های زندگی اجتماعی، تفاوت های زیادی در الگوهای خانواده و ازدواج در میان فرهنگ های گوناگون وجود دارد.
اینکه :
i. چه چیزی خانواده محسوب می شود؟
ii. ارتباط خانواده با خویشاوندان دیگر چیست؟
iii. با چه کسانی می توان ازدواج کرد؟
iv. زن و شوهر چگونه انتخاب می شوند؟
v. ارتباطات میان ازدواج و تمایلات جنسی چیست؟ همه اینها در فرهنگ های گوناگون بسیار متفاوت است .
o خانواده گروهی از افرادی است که با ارتباطات خویشاوندی مستقیماً پیوند یافته اند و اعضای بزرگسال آن مسئولیت مراقبت از کودکان را به عهده دارند.
o پیوند های خویشاوندی ارتباط میان افراد است، که یا از طریق ازدواج برقرار گردیده اند، یا از طریق تبار که خویشاوندان خونی را با یکدیگر مرتبط می سازد.
o ازدواج می تواند به عنوان پیوند جنسیِ از نظر اجتماعی به رسمیت شناخته شده، و پسندیده، بین دو فرد بزرگسال تعریف شود.
o در اکثر جوامع غربی، ارتباطات خویشاوندی عملاً محدود به تعداد محدودی خویشاوندان نزدیک است . در بعضی جوامع کوچک، همه افراد با دیگران خویشاوند بوده، یا خود را با دیگران خویشاوند می پندارند.
o در بیشتر جوامع سنتی، گروهبندی های خویشاوندی Kinship بزرگی وجود دارند، که از روابط مستقیم خانوادگی کاملاً فراتر می روند، یکی از انواع مهم این گروه بندی ها طایفه Clan است. طایفه یا کلان گروهی است که همه اعضایش خود را از تبار آن می دانند، یا از طریق مردان یا از طریف زنان و اصالت خود، خود را به نیای مشترکی Common Descent در چندین نسل عقب تر می رسانند. طایفه های اسکاتلند و جوامع بسیاری در آفریقا و اقیانوس آرام از این دسته هستند.
o گروه های طایفه ای ممکن است نسبتاً کوچک باشند، اما گاهی تعداد آنها به صد ها یا حتی هزاران نفر می رسد.
o روابط خانوادگی در گروه های خویشاوندی بزرگتر همیشه شناخته شده است . عملاً در همه جوامع می توانیم آنچه را که جامعه شناسان و مردم شناسان خانواده هسته ای Nuclear Family یا Elementary Family نامیده اند، تشخیص دهیم که شامل دو بزرگسال است که با هم در خانواده ای با فرزندان خود یا کودکانی که به فرزندی پذیرفته اند زندگی می کنند .
o در جایی که خویشاوندانی غیر از یک زوج متاهل و کودکان یا در یک خانواده یا در تماس نزدیک و مداوم با یکدیگر به سر می برند، ما از خانواده گسترده Extended Family سخن می گوییم. خانواده گسترده را می توان گروهی مرکب از سه نسل یا بیشتر دانست که یا در یک مسکن و یا در کنار یکدیگر زندگی می کنند.
o خواه خانواده هسته ای باشد یا گسترده، خانواده های دیگری داریم که از آنها به خانواده های راهیابی و خانواده های فرزندزایی یاد می کنند.
خانواده راهیابی، خانواده ای است که شخص در آن متولد می شود. خانواده فرزندزایی، خانواده ای است که فرد به عنوان بزرگسال به آن وارد می شود و نسل جدیدی از کودکان در آن پرورش می یابند.
o هنگامی که زوج متاهل در نزدیکی پدر و مادر عروس یا با آنها زندگی کنند، این شیوه مادر بومی نامیده می شود. الگوی پدر بومی در جایی وجود دارد که زوج متاهل نزدیک پدر و مادر داماد یا با آنها زندگی می کنند.
o در جوامع غربی، ازدواج و بنابراین خانواده با تک همسری Monogamy پیوستگی دارد. تک همسری معمول ترین سبک ازدواج در تمام جهان نیست، چند همسری Polygamy هر نوع ازدواجی را توصیف می کند که اجازه دهد شوهر یا زن بیش از یک همسر داشته باشد. چند همسری شامل چند زنی Polygyny و چند شوهری Polyandry (که خیلی کمتر معمول است) می شود.
o یکی از مورخین به نام لارنس استون Lawrence Stone برخی از تغییراتی را که به تحول شکل های خانواده قرون وسطی به شکل های زندگی خانوادگی امروزی منجر گردیده اند ترسیم کرده است. او در طول یک دوره، سه مرحله سیصد ساله از ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰، سه مرحله اصلی در تحول خانواده را تشخیص می دهد.
شکل مسلط خانواده که استون آن را خانواده دودمانی باز می نامد Open-Ended, Low-Keyed, Unemotional Authoritarian Institution. این خانواده نوعی خانواده هسته ای بود که در خانه نسبتاً کوچکی زندگی می کردند، اما عمیقاً با روابط اجتماعی محلی از جمله روابط با خویشاوندان دیگر احاطه گردیده بودند
خانواده دودمانی باز، با آنچه استون خانواده پدر سالاری محدود می نامند جانشین گردید که از اوایل قرن شانزدهم تا آغاز قرن هجدهم دوام یافت.
خانواده پدر سالاری محدود هم بتدریج با خانواده هسته ای محدود جانشین شد. گروهی که با رشته های عاطفی نزدیک پیوند یافته تمام توجه خود را به پرورش کودکان معطوف می سازد.
o در دوران قرون وسطی، خانواده و اجتماع محلی کانون اصلی تولید کالاها و خدمات بودند، گروه خانوادگی معمولاً یک واحد تولید یکپارچه بود و همه اعضای خانواده در فرایند تولید همکاری می کردند. از حدود قرن هفدهم در اروپا و اندکی دیرتر در آمریکا که کشاورزی تجاری در واحد های تولیدی بزرگ رو به توسعه گذاشت، خانواده های کشاورز کوچک تر از زمین های خود جا به جا گردیدند. در این حالت خانواده دیگر یک واحد تولید نبود، لذا این تغییرات خانواده دودمانی باز را در میان همه طبقات از هم پاشید.
از نخستین سالهای صنعتی شدن بسیاری از زنان علاوه بر مراقبت از کودکان در داخل خانه، برای کار به بیرون از خانه رفته اند اما این حالت در میان گروه های مرفه تر وجود نداشت و باورشان این بود که جای زن در خانه است و مرد باید نان آور باشد.
o تغییر در ماهیت عشق و رابطه آن با تمایلات جنسی با این تحولات در هم تنیده بود، آرمانهای عشق رمانتیک در همان زمانی پدیدار گردیدند که ازدواج اساس اقتصادی اش را از دست داد. با آغاز قرن بیستم این اعتقاد به طور کلی بوجود آمد که خانواده یک قلمرو ارضای شخصی است. که در آن نزدیکی و صمیمیت عاطفی و جنسی میان زن و شوهر در درجه اول اهمیت قرار دارد.
o همچون غرب، در دیگر نقاط جهان نیز صنعتی شدن و زندگی شهری امروزی بر زندگی خانوادگی تاثیر گذاشت و باعث توفق خانواده هسته ای شد و دیگر نظام های خانوادگی از هم پاشید.
o اما خانواده و ازدواج در انگلستان ویژگی های خاص خود را دارد که تعدادی از این ویژگی را بر می شمریم: خانواده انگلیسی تک همسر است و تک همسری در قانون رسمیت یافته است اما با در نظر گرفتن میزان زیاد طلاق که اکنون در انگلستان وجود دارد; برخی محققان اظهار کرده اند که الگوی ازدواج انگلیسی را باید تک همسری پی در پی نامید.
o ازدواج انگلیسی بر پایه اندیشه عشق رمانتیک نهاده شده است. خانواده انگلیسی از نوع خانواده پدر تباری و نو بومی است. خانواده انگلیسی هسته ای است.
طلاق
o سی سال گذشته شاهد افزایش بیشتر میزان طلاق Divorce همراه با کاهش تقبیح آن بوده است. یک یا دو کشور صنعتی هنوز طلاق را به رسمیت نمی شناسند و در رفراندمی در ایرلند در سال ۱۹۸۶ اکثریت علیه دادن اجازه طلاق به زن و شوهر رای دادند. در پاسخ به اینکه چرا طلاق متداول تر شده است، چندین عامل دخالت دارند که مربوط به تغییرات اجتماعی گسترده تر می شوند.
o مفهوم پیوند گسستگی Uncoupling که توسط دیان وُن Diane Vaughan بیان شده است، به تغییر از روابط نزدیک و صمیمی درازمدت، به وضعیت تنها زیستن اشاره می کند.
o خانواده علاوه بر جنبه های خوشایند آن دارای جنبه های ناخوشایندی نیز هست، یکی از این جنبه های ناخوشایند، جدا از ستیزه ها، تنش ها و طلاق، تجاوز جنسی نسبت به کودکان و خشونت خانوادگی است.
o در برخی جوامع، کمون ها و زندگی مشترک بدون ازدواج Cohabitation ، جایگزین ازدواج و خانواده شده اند، هرچند که در این جوامع خانواده به معنی کلی آن از بین نرفته است. زندگی مشترک بدون ازدواج به گونه فراینده ای در اکثر کشور های غربی گشترش یافته است، در این مدل، زوجی بدون آنکه ازدواج کرده باشند با هم زندگی می کنند و رابطه جنسی دارند.
o امروزه هر چند اشکال گوناگون روابط اجتماعی و جنسی پدیدار گشته است، و ازدواج دیگر شرط تجربه منظم جنسی برای زن یا مرد نیست، اما کماکان ازدواج و خانواده همچنان نهاد های پابرجا و استواری هستند.
II. آموزش و پرورش، ارتباطات و رسانه ها
o اصطلاح مدرسه School از یک واژه یونانی به معنای فراغت یا تفریح Leisure گرفته شده است. در جوامع ما قبل صنعتی تعلیم و تربیت تنها در دسترس افراد محدودی بود که وقت و پول لازم برای دنبال کردن آن را داشتند.
o آموزش و پرورش Education به صورت امروزی به تدریج ظهور کرد. تا یک قرن و نیم پیش، فرزندان ثروتمندان اغلب توسط معلمان خصوصی آموزش داده می شدند.
o گسترش آموزش و پرورش همواره با آرمان های دموکراسی همگانی پیوند نزدیک داشته است . اصلاحگران استفاده از آموزش و پرورش برای همه را به مشابه وسیله ای برای کاهش نابرابری ها در نظر گرفته اند هر چند که پژوهش های جامعه شناختی بیان داشته است که: آموزش و پرورش بیشتر به بیان و تاکید مجدد نابرابری های موجود گرایش دارد تا تغییر آنها.
o مطالعاتی در خصوص نابرابری در آموزش و پرورش انجام شده است. یکی از این پژوهش ها توسط کلمن James Samuel Coleman در آمریکا صورت پذیرفت، این پژوهشگر نتیجه گیری کرد که منابع مادی فراهم شده در مدارس چندان تفاوتی در عملکرد آموزشی به وجود نمی آورد ، عامل تعیین کننده، زمینه اجتماعی و خانوادگی کودکان است.
o در مقابل این دیدگاه پژوهشی توسط مایکل راتر Michael Rutter در سال ۱۹۷۰ صورت پذیرفت و نشان داد که تفاوت های سازمان مدرسه می تواند عوامل خارجی موثر بر پیشرفت تحصیلی را خنثی کنند.
o دیدگاه های نظری متعددی درباره ماهیت آموزش و پرورش امروزی و پیامد های آن در زمینه نابرابری وجود دارد. یکی از رویکرد ها بر مهارت های زبانی تاکید می کند.
o بازیل برنشتاین Basil Bernstein استدلال کرده است که کودکانی که دارای زمینه های اجتماعی گوناگونی هستند، علائم یا شکل های گفتار متفاوتی در طی سال های نخستین زندگیشان به وجود می آورند، که بر تجربه تحصیلی بعدی آنها تاثیر می گذارد. به گفته او کودکانی که زبان گفتاری بسط یافته رافرا گرفته اند، بیشتر ازکودکانی که از قالب زبان محدود فراتر رفته اند، می توانند تقاضاهای آموزش و پرورش رسمی را برآورده سازند.
o ساموئل بولز Samuel Bowles و هربرت جنتیس Herbert Gintis معتقدند که آموزش و پرورش تاثیر نیرومندی در جهت برابری اقتصادی نداشته آنها می گویند که آموزش و پرورش امروزی باید به عنوان پاسخی به نیازهای اقتصادی سرمایه داری صنعتی درک شود.
o ایلیچ Ivan Illich یکی دیگر از نظریه پردازان است که بر برنامه پنهان مدارس تاکید می کند که چیز های بسیاری در آنجا آموخته می شود که هیچ ارتباطی با محتوای رسمی دروس ندارد.
o پیر بوردیو Pierre Bourdieu می گوید: شاید روشنگرترین شیوه، ارتباط دادن برخی از موضوعات این سه دیدگاه نظری با همدیگر از طریق مفهوم بازتولید فرهنگی باشد.
بازتولید فرهنگی Cultural Reproduction به شیوه هایی اطلاق می شود که به کمک آنها مدارس همراه با نهادهای اجتماعی دیگر، به دایمی کردن نابرابری های اجتماعی و اقتصادی در میان نسل ها کمک می کنند.
o الگو های نابرابری جنسی در تعلیم و تربیت به طور کامل نابرابریهای مربوط به طبقه یا قومیت را منعکس نمی سازند. از لحاظ عملکرد تحصیلی، دخترها در دبستان و مراحل اولیه آموزش متوسطه بهتر از پسر ها عمل می کنند .
از آن پس معمولاً دخترها عقب می افتند و نسبت آنها در بعضی از حوزه های درسی کمتر از دیگران است. در رشته های علوم، مهندسی و پزشکی در سطح مدارس آموزش عالی و دانشگاه ها هنوز دانشجویان مرد غالب هستند.
o سازماندهی و آموزش در دوران مدارس به حفظ نابرابری های جنسی گرایش داشته اند. قوانین و مقررات مربوط به لباس های ویژه دختران و پسران و تصاویر مطالب کتاب های درسی سنخ سازی جنسی را تشویق می کنند، همچنین شواهدی وجو دارد که معلمان با دختران و پسران به شیوه های متفاوتی رفتار می کنند.
o آموزش و پرورش همگانی به هیچ وجه به طور کامل در سراسر جهان برقرار نگردیده است. در بسیاری از کشور هایی که برنامه های سواد آموزی تاسیس کرده اند نیز این برنامه ها اکثراً کمک اندکی به این مساله بزرگ کرده است. حکومت های استعماری نیز در کشورهای مستعمره، نظام های آموزشی اروپایی ایجاد می کردند که با نیازهای مناطق مستعمره ربط زیادی نداشت.
o امروزه باید تعلیم و تربیت به عنوان جزئی از نظام های ارتباط همگانی درک شود. برای مدتی بیش ازنیم قرن روزنامه ها وسیله اصلی انتقال سریع و جامع اطلاعات به توده مردم بودند.
نفوذ آنها با ظهور رادیو، سینما و مهم تر از همه تلویزیون به تدریج کاهش یافته است. بدون شک باید گفت که نظام های سیاسی امروزی به شهروندان مطلع وابسته اند.
o محققان نتیجه گیری کرده اند که تلویزیون تاثیر بیشتری از هر نو آوری فنی دیگر خارج از حوزه انتقال در آمدزا بر زندگی روزانه داشته است .
تحقیقات وسیعی نیز به منظور ارزیابی اثرات برنامه های تلویزیونی انجام شده است. اینکه تلویزیون تا چه اندازه می تواند خشونت را در بینندگان به خصوص کودکان تقویت کند، دارای نظرات ضد و نقیضی است . برخی را عقیده براینست که تلویزیون خشونت را در کودکان تقویت می کند و گروهی معتقدند که کودکان برنامه ها را با ربط دادن آنها به سایر نظام های معنا در زندگی روزانه شان تفسیر می کنند.
o در پایان اینکه رسانه های همگانی، تاثیر عمیقی بر زندگی ما دارند. این رسانه ها نه تنها به عنوان سرگرمی، بلکه بسیاری از اطلاعات مورد نیاز ما را فراهم می سازند.