خلاصه کتاب جامعه شناسی آنتونی گیدنز

بخش چهارم : نهادهای اجتماعی-قسمت دوم

o       قسمت های این بخش:

           i.            نهادهای خویشاوندی، ازدواج و خانواده Marriage and the Family

          ii.             آموزش و پرورش Educational Institutions، ارتباطات و رسانه ها Mass Media

         iii.            دین و مذاهب Religion and Schools

         iv.            نظام اقتصادی Financial Institution

 

    III.            دین

o    انواع اعتقادات و سازمان های دینی آنقدر فراوان است که محققان رسیدن به یک تعریف عموماً پذیرفته شده از دین را بسیار دشوار یافته اند. در غرب اکثر مردم دین را با مسیحیت یکی می دانند.

o    امیل دورکیم Émile Durkheim در صور بنیانی حیات دینی  The Elementary Forms of the Religious Life با برشمردن تعاریف رایج در ارتباط با دین همچون:

«دین به مثابه دیدگاهی اعتقادی در رابطه با مواردی که در قالب علم نمی‌گنجد» و

«دین به عنوان دستگاهی برای تنظیم روابط با موجودات خاص همچون خدایان، شیاطین، فرشتگان، ارواح و…»  به رد این تعابیر می‌پردازد و دین را بدین گونه تعریف می‌کند:

دین عبارت است از دسته‌ای همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی، الهی، غیبی، ملکوتی، Gnostic, Heavenly, Metaphysical و مجزا از امور ناسوتی، دنیوی، انسانی، ارضی،   Worldly, Mundane, Secular, Temporal, Terrestrial, Earthy که این باورها و عقاید و روش‌هایِ ثابت و غیرِ قابلِ تغییرِ همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام امت متحد می‌کند.

o    برای احتراز از افتادن در دام تفکر یکسویه فرهنگی درباره دین، شاید بهتر باشد بحث را با گفتن این مطلب به طور کلی آغاز کنیم که دین چه نیست.

o    دین Religion نباید با یکتا پرستی Monotheism و دستور العمل های اخلاقی Ethics  که ناظر بر رفتار مومنان است یکسان پنداشته شود.

تک خدایی یا یکتاپرستی عبارت است از باور به یک خدای یگانه و بی همتا، ایزدی که همه چیز و همه پدیده‌ها و هستی را آفریده یا دربر می‌گیرد.

یکتاپرستی انواع گوناگون دارد از جمله:

           i.  خداباوری Theism

این روش، باور به یک «خدای شخصیت‌دار» است، یعنی خدایی با یک منش و شخصیت ویژه. این بینش بر این باور است که خداوند همگام و همراه و جدای از این جهان نیست و جهان و انسان را آفریده‌است. این روش باور داشتن به دین را نیز پذیرا است.

         ii.  دادارباوری Deism

این بینش قبول خدا منهای دین و مذهب (خدای فارغ از شرایع) است. دادارباوران از راه خرد و بخردانگی به وجود یک خدا معتقد می‌شوند و به اینکه پیامبرانی یا کتاب‌هایی از سوی آفریننده به زمین آمده باور ندارند.

       iii.  همه‌خدایی Pantheism

همه‌خداباوران یا بدیگر سخن، گرایندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا می‌دانند. بسته به تعریف این مفهوم، بی‌خدایان، خداپرستان و دادارباوران همه می‌توانند در این بینش مشترک باشند.

       iv.  خدافراگیردانی Panentheism

خدا-فراگیردانی All-in-God گونه‌ای از خداپرستی است که معتقد است خدا دربرگیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست.

         v.وحدت وجودی Sufi Metaphysics

بدین معنا که خدا را برابر با جهان هستی بدانند. همه چیز خداست و در عین حال هیچ چیز خدا نیست. جزو دیدگاه‌های عرفای اسلامی است. همه پدیده‌های مخلوق را جلوه‌ای از خدا می‌دانند

o    دین لزوماً به تبیین این موضوع نمی پردازد که چرا دنیا بدین گونه هست؟ و چگونه به وجود آمده است؟

o    در نهایت دین را نمی توان با امور فوق طبیعی یا مابعدالطبیعه Metaphysics یکسان پنداشت.

o    اما دین چه هست؟

o    دین متضمن مجموعه ای از نهادهاست که احساس حرمت یا خوف را طلب می کند

و با شعایر یا تشریفات و مراسمی که توسط اجتماع مومنان انجام می شود، پیوند دارد.

توتم آیینی و همزاد آیینی

o    دوشکل دین که غالباً در فرهنگ های کوچک تر دیده می شوند، توتم آیینی و همزاد آیینی است.

o    توتم Totem برای اشاره به انواع حیوانات و گیاهان به کار برده می شود که گمان می رود دارای قدرت های فوق طبیعی هستند

o    همزاد آئینی Doppelgänger or Doppelga(e)nger یا Double-Goer یا Double-Walker اعتقاد به ارواح یا اشباح است، که تصور می شود همزاد انسان Double of a Living Person و در دنیای انسان ها ساکن هستند.

یهودیت،مسیحیت و اسلام

o    پر نفوذ ترین ادیان سه گانه یکتا پرست در تاریخ جهان یهودیت،مسیحیت و اسلام است.

o    دین یهود کهن ترین این سه دین است که قدمت آن تقریباً به ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می رسد. بسیاری از عقائد یهودی توسط مسیحیت اخذ شده و به صورت جزئی از این دین درآمد. امروز مسیحیت بیشترین پیروان را دارد و شاخه های اصلی آن مذاهب کاتولیک رومی ،آئین پروتستان و مسیحیت ارتودوکس شرقی است.

o    خاستگاه اسلام که دومین دین بزرگ در جهان است، با خاستگاه مسیحیت تا اندازه ای همانندی دارد. اسلام از آموزش های پیامبر در قرن هفتم میلادی سرچشمه می گیرد.

دین اسلام بسیار گسترش یافته است و نزدیک به ۶۰۰ ملیون پیرو در سراسر جهان دارد.

ادیان خاور دور

o    ادیان مختلفی در خاور دور وجود دارد، که یکی از آنها آئین هندو است . این آئین یک دین چند خداگرای است و عملاً فقط در شبه قاره هند استقرار یافته است.

ادیان اخلاقی شرق شامل آیین بودا کنفوسیوس و آیین تائو است این ادیان خدائی ندارند. آنها بیشتر بر آرمانهای اخلاقی تاکید می کنند.

نظریه های دین

o    رویکرد های جامعه شناختی نسبت به دین هنوز شدیداً تحت تاثیر اندیشه های سه نظریه پرداز کلاسیک جامعه شناسی، یعنی:

           i.    مارکس Karl Marx از ۱۸۱۸ تا ۱۸۸۳

         ii.     دورکهایم Émile Durkheim از ۱۸۵۸ تا ۱۹۱۷

       iii.      وبر Max Weber از ۱۸۶۴ تا    ۱۹۲۰ است.

o    آنها معتقد بودند که مذهب اساساً یک توهم Illusions است.

کارل مارکس هرگز مذهب را به تفصیل مطالعه نکرده است و اندیشه هایش را از تعدادی مؤلفان علوم الهی و فلسفی ادیان قرن نوزدهم اخذ کرده است.

یکی از این مؤلفان لودویک فویر باخ Ludwig Andreas Feuerbach بود که کتاب معروفی به نام جوهر مسیحیت The Essence of Christianity نوشت. مارکس این نظر را می پذیرد که دین نشان دهنده از خود بیگانگی Alienation انسان است. مارکس در عبارتی مشهور اعلام کرد که دین”تریاک خلق” بوده است.

Religious suffering is, at one and the same time,

the expression of real suffering and a protest against real suffering.

Religion is the sigh of the oppressed creature,

the heart of a heartless world,

and the soul of soulless conditions.

It is the opium of the people.

o    دورکهایم دین را اساساً با نابرابری های اجتماعی یا قدرت مرتبط نمی سازد. بلکه آن را به طبیعت کلی نهادهای جامعه مربوط می کند.

وی قویاً این واقعیت رامورد تأکید قرار می دهد که ادیان هرگز فقط یک موضوع اعتقادی نیستند. دورکهایم می گوید: در فرهنگ های کوچک سنتی تقریباً همه جنبه های زندگی تحت نفوذ دین است. او معتقد است که با توسعه جوامع امروزین، نفوذ مذهب رو به زوال می گذارد.

o    ماکس وبر در مقابل دورکهایم به مطالعه وسیعی درباره ادیان سراسر جهان پرداخت . اودر کتاب آداب پروتستان و روح سرمایه داری The Protestant Ethic and the Spirit of Capitalism

و کتاب ها و مقالات دیگرش به طور گسترده درباره تأثیر مسیحیت بر تاریخ غرب نوشت. اما نتوانست مطالعه خود را که درباره اسلام طرح ریزی کرده بود به پایان برساند.

وبر مسیحیت را به مشابه یک دین رستگاری در نظر می گیرد که متضمن این عقیده است که انسان ها اگر اعتقادات دینی را بپذیرند،  و از اصول اخلاقی آن پیروی کنند، می توانند رستگار شوند.

انواع سازمان دینی

o    یکی از شیوه های طبقه بندی سازمان های دینی Religious Organizations نخستین بار توسط ماکس وبر و همکارش، مورخ دینی ارنست ترلچ Ernst Troeltsch مطرح گردید. وبر و تروئلچ میان کلیسا ها Churches و فرقه ها Sects تمایز قائل گردیدند.

o    کلیسا یک مجتمع دینی بزرگ رسمی است که ساخت بوروکراتیک دارد.

o    فرقه ها سازمان های کوچکی اند و هدفشان بازگرداندن پاکی اولیه اصول عقائدی است که به دست کلیساهای رسمی آلوده شده اند. مذهب فرقه ایست که نهادی شده است و دارای شکلی دایمی است.

کیش گروهی است با سازمان یافتگی کمتر، متشکل از افرادی که از یک رهبر پیروی کرده، یا آرمان های دینی همانندی را دنبال می کنند.

مسیحیت و جنسیت Christianity, Gender and Sxuality

o    در مورد مسئله دین مسیحیت و جنسیت باید گفت که سازمان های دینی و به خصوص کلیساها در دین مسیح عموماً زیر سلطه مردان است، در این دین نهادها اکثراً مردانه هستند، موضوعی که از دید فعالان جنبش های زنان پنهان نمانده است ،  در سال ۱۸۹۵ ، الیزابت کدی استانتون Stanton مجموعه تفسیر هایی بر کتاب مقدس، تحت عنوان انجیل زنان منتشر کرد.

o    در آئین بودایی به طور سنتی به زنان اجازه داده شده است راهبه باشند، که تنها راه بیان مستقیم اعتقاد دینی زنانه درمسیحیت نیز بوده است.

o    جنبش های هزاره مسیحی

o    جنبش هزاره ای، گروهی است که یا به علت تغییری بزرگ و ناگهانی در زمان حاضر یا از طریق تلاش برای بازگشت عصری طلایی  که گمان می رود در گذشته وجود داشته، به مؤمنان وعده رستگاری جمعی نزدیک را می دهد. جنبشی که متضمن فعالیت های پیامبران – مفسران حرفه ای یا الهام یافته عقائد مذهبی رسمی است.

مسأله دنیوی شدن

o    دیدگاهی که مارکس، دورکهایم و وبر، همگی در آن سهیم بودند این بود که دین سنتی بیش از پیش در دنیای مدرن  به صورت امری حاشیه ای در می آید و دنیوی شدن امری اجتناب ناپذیر است . از این سه جامعه شناس شاید تنها وبر می توانست حدس بزند که یک نظام دینی سنتی ممکن است تجدید حیات عمده ای پیدا کند، و این دقیقاً آن چیزی است که در دهه ۱۹۸۰ رخ داد .

 

o    بر طبق آمار سال ۱۸۵۱ در حدود ۴۰ درصد بزرگسالان در انگلستان و ویلز هر یکشنبه به کلیسا می رفتند . در سال ۱۹۰۰ این نسبت به ۳۵ درصد و تا سال ۱۹۵۰ به ۲۰ درصد کاهش یافته و امروز در مجموع تقریباً ۱۱ درصد است. تقریباً ۷۰ درصد کل جمعیت، خود را وابسته به کلیسای انگلستان می دانستند، هر چند اکثر آنها اگر هم به کلیسا رفته باشند،  در تمام عمرشان عملاً بیش از چند بار نبوده است .

o    اما وصع سازمان های دینی در ایالات متحده از چند جهت غیر عادی است. آزادی بیان مذهبی مدتها پیش از آنکه در هر جامعه غربی دیگری رواج یابد یکی از موارد قانون اساسی آمریکا را تشکیل می داد. ایالات متحده همچنین بیش از هر کشور صنعتی دیگر دارای گروه های مذهبی بسیار گوناگون است.

o    حدود ۴۰ درصد جمعیت آمریکا به طور متوسط هر هفته به کلیسا می روند. تقریباً حدود ۹۵ درصد آمریکایی ها می گویند که نوعی اعتقادات مذهبی دارند. بیشتر آنها به خداوند و زندگی پس از مرگ اذعان کرده و می پذیرند که انجیل توسط خداوند نازل شده است.

o    به کاهش نفوذ دین در جامعه، دنیوی شدن اطلاق می گردد. اما باید گفت که دنیوی شدن ، جنبه ها یا ابعاد متعددی دارد. بر خلاف این دیدگاه، هر چند نفوذ دین کاهش یافته است، اما دین در حال زوال نیست. ادیان هم می توانند به عنوان نیرو های محافظه کار و هم به مشابه نیروهای انقلابی عمل نمایند.