گزیده ای از محسن چاوشی

خطِ رو پیشونیم، چشم­هایِ بارونیم، دست­هایِ لرزونم، پاهایِ بی­جونم،

روحِِ سرگردونم، گُل­هایِ ایوونم، حتّیٰ چوب سیگارم، فندکِ تب­دارم، دوست­دارم برگردی.

خندهِ غمگینم، پلک­هایِ سنگینم، الکلِِ توِ خونم، خونهِ زندونم، خونهِ متروکم، گُل­هایِ گلدونم،

بارِِ روی دوشم، شونهِ داغونم، دوست­دارم برگردی، دوست­دارم برگردی.

تو هم عهدی که با من بسته بودی، مگر بهرِِ شکستن بسته بودی؟

توِ سنگین­دل چرا از روز اوّل، نگفتی دل به رفتن بسته بودی؟ نگفتی دل به رفتن بسته بودی!

بغض­هایِ پنهونم، چشم­هایِ گریونم، حالِ خوب و بدم ­رو، به چشم­هات مدیونم،

خیلی دل­تنگِ توام، نمیخوای برگردی؟

 

یه پاییزِ زرد رو، زمستونِ سرد رو، یه زندونِ تنگ رو، یه زخمِ قشنگ رو، غمِ جمعه عصر رو، غریبیِ حصر رو، یه دنیا سوال رو تو سینه­ام گذاشتی

جهانی دروغ رو، یه دنیا غروب رو، یه دردِ عمیق رو، یه تیزیِ تیغ رو، یه قلبِ مریض رو، یه آهِ غلیظ رو، یه دنیا محال رو، تو سینه­ام گذاشتی

رفیقم کجایی؟ دقیقاً کجایی؟ من بی تو کجایم؟ تو بی من کجایی ؟

یه دنیا غریبم، کجایی عزیزم، بیا تا چشم­هام رو، تو چشم­هات بریزم…نگو دل بریدی خدایِ نکرده، ببین خوابِ چشم­هات با چشم­هام چه کرده

همه جا رو گشتم، کجایی عزیزم، بیا تا رگ­هام رو تو خون­اِت بریزم، بیا روت­رو رو کن، من­رو زیرو­رو کن،بیا زخم­هام­رو یه جوری رفو کن

عزیزم کجایی؟ دقیقاً کجایی؟ من بی تو کجایم؟ تو بی من کجایی ؟

توی ماشین، توی مترو ، تو اتاق، تو خیالم، توی جاده، تو خیابون ، سر کارم، پشت فرمون

به تو فکر می­کنم و به تو فکر می­کنم، به تو فکر می­کنم و به تو فکر می­کنم

وقتی چشمات بازه بازن ، یا که چشمات خوابه خوابن، وقتی گرمه وقتی سرده ، وقتی دنیا پر درده

وقتی قلبم زیر پاته ، یا که بارون تو چشاته، وقتی تلخی وقتی زهری ، وقتی با من میگی قهری

به تو فکر می­کنم و به تو فکر می­کنم، به تو فکر می­کنم و به تو فکر می­کنم

بعضی وقتا خود اخمی، بعضی وقتام خود زخمی، من ببازم یا نبازم ، هرچی شد دوباره بازم

به تو فکر می­کنم و به تو فکر می­کنم، به تو فکر می­کنم و به تو فکر می­کنم

هفته های تلخ من ، بوی تنهایی میدن، نمیدونم که یهو ، چرا اینجوری میشن

بی تو هفته های من ، پر غصه و غمن، پر غصه و غمن ، بی تو هفته های من

هفته ها میگذره اما ، گل من نیومده، دارم از غصه میپوسم ، چقد این روزا بده

پرم از تنهایی ، پرم از غصه و غم، بیخیال اصلا تو ، نمی فهمی چی میگم

مرگ هر لحظه برام ، قامتم آب شده، دل پر طاقت من ، دیگه بی تاب شده

بغض تنهایی من ، بی تو داره وا میشه، انگاری که روحم از ، تن تو جدا میشه

وقتی نیستی دنیا ، مثل زندونه برام، بی تو چیزی جز غم ، که نمیمونه برام

خونه زندونه برام ، ناجیه آزادی ،این همه زندون رو ، تو به قلبم دادی

به تو گفتم قبل رفتنت ، اگه نباشی یک روز ، می­میرم از پا میفتم

به تو گفتم ، خودمو می­کشم و ، پر می­زنم تو آسمونو، بگو گفتم یا نگفتم ، بگو گفتم یا نگفتم

به تو گفتم زنده ام ، با نفس خیال چشمات ، چشاتم تنهام گذاشتن،

حالا من موندم و اشک ، بغض و آه و ، عکس پاره­های تو و من، بگو گفتم یا نگفتم ، بگو گفتم یا نگفتم،

مگه بت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره، حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره،

دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده،عطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریده