نوشته‌ها

شغال و عرب

شغال و عرب فرانتس کافکا ما در واحِه {نقطه‌ای سرسبز در میان صحرا}‌ اردو زده بودیم. همراهانِ‌مان خوابیده بودند. قامتِ بلند و سفید عربی از پیشم گذشت؛ به شترها رسیدگی می‌کرد و به خوابگاه خودش می‌رفت. در سبزه‌زار به دراز کشیدم؛ کوشیدم بخوابم؛ ن…