نوشته‌ها

لاله

لاله صادق هدایت از صبحِ زود ابر‌ها جابه‌جا می‌شدند و بادِ موذیِ سردی می‌وزید. پائینِ درخت‌ها پُر از برگِ مُرده بود، برگ‌های نیمه‌جانی كه فاصله‌به‌فاصله در هوا چرخ می‌زدند به زمین می‌افتادند. یك‌دسته كلاغ با همهمه‌وجنجال به‌سویِ مقصدِ نامعلومی می‌رفت.…