گزیده ای از ایرج جنتی عطائی

به خاطر آور كه آن شب به برم-گفتی كه بی تو ز دنیا بگذرم-كنون جدایی نشسته بین ما-پیوند یاری شكسته بین ما

گریه می كنم با خیال تو به نیمه شب ها-رفته ای و من بی تو مانده ام غمگین و تنها-بی تو خسته ام دل شكسته ام اسیر دردم

از كنار من می روی ولی بگو چه كردم-رفته ای و من آرزوی كس به سر ندارم-آه قصهء وفا با دلم مگو باور ندارم

نترسون باغ  رو از گل، نترسون سنگ  رو از برف

نترسون  ماه رو  از ابر، نترسون کوه  رو  از حرف

نترسون  بید رو  از  باد، نترسون   خاک   رو  از   برگ

نترسون عشق  رو  از  رنج،  نترسون   ما  رو   از   مرگ

نه تیر  و دشنه،  نه دار و  زندون،…  ستاره ها  رو  از  شب  نترسون!

چه  ترسی داره  بوسه بر لبِ  خونین  آزادی؟

چرا وحشت کنم از عشق؟،    چرا   برگردم   از   شادی؟

از این  خاموشه  تا  خورشید ،   چه ترسی  داره    پل   بستن؟

از این سرچشمه  تا  دریا،   خوشا  شکفتن   و  رستن

نترسون  عاشق ها  رو  از  این   کولاکِ    تاراج

به خواب   افتادن  از عشق،    پرو  باله  به  معراج

کجا پروانه ترسید از حریرِ شعله پوشیدن ؟…   کجا شبنم هراسید  از شرابِ  نور  نوشیدن؟

از این شب گوشهِ خاموش، از این تکرار بی رویا …سلام ای صبح آزادی، سلام ای روشنِ فردا

باور كن ، صدامو باور كن-صدایی كه تلخ و خسته ست-باور كن ، قلبمو باور كن-قلبي كه كوهه اما شكسته ست-شكسته ست

باور كن ، دستامو باور كن-كه ساقهء نوازشه-باور كن ، چشم منو باور كن-كه يك قصيده خواهشه

وسوسهء عاشق شدن-التهاب لحظه هامه-حسرت فرياد كردنه-اسم كسی با صدامه

اسم تو هر اسمی كه هست-مثل غزل چه عاشقانه ست-پر وسوسه مثل سفر-مثل غربت صادقانه ست

باور كن اسممو باور كن-من فصل بارون برگم-مطرود باغ و گل و شبنم-درختم درخت خشكی-تو دست تگرگم

باور كن هميشه باور كن-كه من به عشق صادقم-باور كن حرف منو باور كن-كه من هميشه عاشقم

تو اگر میداستی-که چه زخمی دارد-که چه دردی دارد-خنجر از دست عزیزان خوردن

از من خسته نمی پرسیدی-آه ای مرد چرا تنهائی

تو خاموشی خونه خاموشه-شب آشفته گل فراموشه-بخواب که امشب پشت این روزن-شب کمین کرده رو به روی من

تب آلوده تلخ و بی کوکب-شب شب غربت شب همین امشب-لای لایی من به جای تو شکستم-تو نبودی من به سوگ غم نشستم

از ستاره تا ستاره گریه کردم-از همیشه تا دوباره گریه کردم-لالالالا آخرین کوکب-لباس رویا بپوش امشب

لالالالا ای تن تب دار-اشکامو از رو گونه هام بردار-لالالالا سایه بیدار-نبض مهتابو دست من بسپار

لای لایی من به جای تو شکستم-تو نبودی من به سوگ غم نشستم-از ستاره تا ستاره گریه کردم-از همیشه تا دوباره گریه کردم-

تو خاموشی خونه خاموشه-شب آشفته گل فراموشه-بخواب که امشب پشت این روزن-شب کمین کرده رو به روی من

تب آلوده تلخ و بی کوکب-شب شب غربت شب همین امشب

ما به هم محتاجیم-مثل دیوونه به خواب-مثل گندم به زمین-مثل شوره زار به آب

ما به هم محتاجیم-مثل ما به آدما-مثل ماهیا به آب-مثل آدم به هوا

دستامون از هم اگه دور بمونه-شب شیشه ای دیگه نمی شکنه-از تو این شیشه ای همیشگی-خورشید مقوایی سر می زنه

به عزای دوری دستای ما-کوچه ها ، ساکت و بی صدا می شن-بوی رخوت همه جا رو می گیره

همه ی درها ، به غربت وا می شن-جاده هامون که به خورشید می رسن-مثل تاریکی ، بی انتها می شن-ما به هم محتاجیم

کمکم کن کمکم کن نذار اینجا بمونم تا بپوسم-کمکم کن کمکم کن نذار اینجا لب مرگو ببوسم

کمکم کن کمکم کن عشق نفرینی بی پروایی می خواد-ماهی چشمه ی کهنه هوای تازه ی دریایی می خواد

دل من درياییه چشمه زندونه برام-چکه چکه های آب مرثیه خونه برام-تو رگام به جای خون شعر سرخه رفتنه-تن به موندن نمی دم موندنم مرگ منه

عاشقم مثل مسافر عاشقم عاشق رسیدن به انتها-عاشق بوی غريبانه ی کوچ تو سپیده ی غريب جاده ها

من پر از وسوسه های رفتنم رفتن و رسیدن و تازه شدن-توی یک سپیده ی طوسی سرد مسخ یک عشق پر آوازه شدن

کمکم کن کمکم کن نذار این گمشده از پا در بیاد-کمکم کن کمکم کن خرمن رخوت من شعله می خواد

کمکم کن کمکم کن من و تو باید به فردا برسیم-چشمه کوچیکه برامون ما باید بريم به دريا برسیم

دل ما دریاییه چشمه زندونمونه-چکه چکه های آب مرثیه خونمونه-تو رگ بودن ما شعر سرخه رفتنه-کمکم کن که دیگه وقت راهی شدنه

ای به داد من رسیده، تو روزای خود شکستن،ای چراغ مهربونی، تو شبای وحشت من

ای تبلور حقیقت، توی لحظه های تردید،تو شبو از من گرفتی، تو منو دادی به خورشید

اگه باشی یا نباشی، برای من تکیه گاهی،میون این همه دشمن، تو رفیقی جون پناهی

یاور همیشه مومن،تو برو سفر سلامت،غم من نخور که دوریت،برای من شده عادت،

ناجی عاطفه من شعرم از تو جون گرفته،رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته

اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم،قدراون لحظه نداره که منو دادی نشونم

وقتی شب شب سفر بود توی کوچه های وحشت،وقتی همسایه کسی بود واسه بردنم به ظلمت

وقتی هر ثانیه شب طپش هراس من بود،وقتی زخم خنجر دوست بهترین لباس من بود

تو با دست مهربونیت به تنم مرحم کشیدی،برام از روشنی گفتی پرده شب و دریدی

ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخر من،به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من

مقصدت هر جا که باشه هر جای دنیا که باشی،اونور مرز شقایق پشت لحظه ها که باشی

خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود،تنها دست تو رفیقه دست بی ریای من بود

آخر ای محبوب زیبا بعد از آن دیر آشنایی-آمدی خواندی برایم قصه ی تلخ جدایی

مانده ام سر در گریبان بی تو در شب های غمگین-بی تو باشد همدم من یاد پیمان های دیرین

آن گل سرخی که دادی در سکوت خانه پژمرد-آتش عشق و محبت در خزان سینه افسرد

کنون نشسته در نگاهم تصویر پر غرور چشمت-یک دم نمی رود از یادم چشمه های پر نور چشمت

ضیافت های عاشق را-خوشا بخشش ، خوشا ایثار-خوشا پیدا شدن در عشق-برای گم شدن در یار

چه دریایی میان ماست-خوشا دیدار ما در خواب-چه امیدی به این ساحل-خوشا فریاد زیر آب

خوشا عشق و-خوشا خون جگر خوردن-خوشا مردن-خوشا از عاشقی مردن-اگر خوابم اگر بیدار

اگر مستم اگر هوشیار-مرا یارای بودن نیست-تو یاری کن مرا ای یار-تو ای خاتون خواب من-من تن خسته را دریاب

برای من که در بندم-چه اندوه آوری ای تن-فراز وحشت داری-فرود خنجری ای تن

غم آزادگی دارم-به تن دلبستگی تا کی ؟-به من بخشیده دلتنگی-شکستن های پی در پی

در این غوغای مردم کش-در این شهر به خون خفتن-خوشا در چنگ شب مردن-ولی از مرگ شب گفتن

چرا تن زنده و عاشق-کنار مرگ فرسودن-چرا دلتنگ آزادی-گرفتار قفس بودن

قفس بشکن که بیزارم-از آب و دانه در زندان-خوشا پرواز ما حتی-به باغ خشک بی باران

برای خواب معصومانه ی عشق-کمک کن بستری از گل بسازیم-برای کوچ شب هنگام وحشت-کمک کن با تن هم پل بسازیم

کمک کن سایه بونی از ترانه-برای خواب ابریشم بسازیم-کمک کن با کلام عاشقانه-برای زخم شب مرهم بسازیم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو-میون سفره ی شب تو با من-بذار بین من و تو دستای ما-پلی باشه واسه از خود گذشتن

تورو میشناسم ای شبگرد عاشق-تو با اسم شب من آشنایی-از اندوه و تو و چشم تو پیداست-كه از ایل و تبار عاشقایی

تورو میشناسم ای سر در گریبون-غریبگی نكن با هق هق من-تن شكستتو بسپار به دست-نوازشهای دست عاشق من

به دنبال كدوم حرف و كلامی-سكوتت گفتنه تمام حرفاست-تورو از طپش قلبت شناختم-تو قلبت قلب عاشقهای دنیاست

تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه-منو به جشن نور و آینه بردی-چرا از سایه های شب بترسم-تو خورشید و به دست من سپردی

كمك كن جاده های مه گرفته-من مسافرو از تو نگیرن-كمك كن تا كبوترهای خسته-روی یخ بستگی شاخه نمیرن

كمك كن از مسافرهای عاشق-سراغ مهربونی رو بگیریم-كمك كن تا برای هم بمونیم-كمك كن تا برای هم بمیریم

 

کجای این جنگل شب پنهون می‌شی خورشیدکم؟-پشت کدوم سد سکوت پر می‌کشی چکاوکم؟

چرا به من شک می‌کنی؟ من که منم برای تو-لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو

دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقم‌و؟-پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق‌هقم‌و؟

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین-حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین

سفر نکن خورشیدکم ترک نکن من‌و نرو-نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو

نذار که عشق من و تو اینجا به آخر برسه-بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین-حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین

نوازشم کن و ببین عشق می‌ریزه از صدام-صدام کن و ببین که باز غنچه می‌دن ترانه‌هام

اگر چه من به چشم تو کمم، قدیمی‌ام، گمم-آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین-حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین

تحمل کن عزیز دل شکسته-تحمل کن به پای شمع خاموش-تحمل کن کنار گریه من-به یاد دلخوشیهای فراموش

جهان کوچک من از تو زیباست-هنوز از عطر لبخند تو سرمست-واسه تکرار اسم ساده تو ست-صدایی از منه عاشق اگر هست

منو نسپار به فصل رفته عشق-نذار کم شم من از آینده تو-به من فرصت بده گم شم دوباره-توی آغوشه بخشاینده تو

به من فرصت بده برگردم از من-به تو برگردمو یار تو باشم-به من فرصت بده باز از سر نو-دچار تو گرفتار تو باشم

به من فرصت بده باز از سر نو-دچار تو گرفتار تو باشم-نذار از رفتنت ویرون شه جانم-نذار از خود به خاکستر بریزم

کنار من که وا میپاشم از هم-تحمل کن، تحمل کن عزیزم-به من فرصت بده رنگین کمون شم-از آغوش تو تا معراج پرواز

حدیث تازه عشق توام من-به پایانم نبر از نو بیآغاز-منو نسپار به فصل رفته عشق-نذار کم شم من از آینده تو

به من فرصت بده گم شم دوباره-توی آغوشه بخشاینده تو-به من فرصت بده برگردم از من-به تو برگردمو یار تو باشم

به من فرصت بده باز از سر نو-دچار تو گرفتار تو باشم-به من فرصت بده باز از سر نو-دچار تو گرفتار تو باشم

شب آغاز هجرت تو-شب در خود شکستنم بود-شب بی رحم رفتن تو-شب از پا نشستنم بود

شب بی تو-شب بی من-شب دل مرده های تنها بود-شب رفتن-شب مردن-شب دل کندن من از ما بود

واسه جشن دلتنگی ما-گل گریه سبد سبد بود-با طلوع عشق من و تو-هم زمین هم ستاره بد بود

از هجرت تو شکنجه دیدم-کوچ تو اوج ریاضتم بود-چه مومنانه از خود گذشتم-کوچ من از من نهایتم بود

به دادم برس-به دادم برس-تو ای ناجی تبار من-به دادم برس-به دادم برس

تو ای قلب سوگوار من-سهم من جز شکستن من-تو هجوم شب زمین نیست-با پر و بال خاکی من

شوق پرواز آخرین نیست-بی تو باید دوباره بر گشت-به شب بی پناهی-سنگر وحشت من از من

مر حم زخم پیر من کو؟-واسه پیدا شدن تو آینه-جاده سبز گم شدن کو؟-بی تو باید دوباره گم شد

تو غبار تباهی-با من نیاز خاک زمین بود-تو پل به فتح ستاره بستی-اگر شکستم از تو شکستم

اگر شکستی از خود شکستی-به دادم برس-به دادم برس-تو ای ناجی تبار من-به دادم برس-به دادم برس

تو ای قلب سوگوار من-شب بی تو-شب بی من-شب دل مرده های تنها بود-شب رفتن-شب مردن-شب دل کندن من از ما بود

دلبرکم چیزی بگو-به من که از گریه پرم-به من که بی صدای تو-از شب شکست میخورم

دلبرکم چیزی بگو-به من که گرم هق هق ام-به من که آخرینه-آواره های عاشقم

چیزی بگو که آینه-خسته نشه از بی کسی-غزل بشن گلایه ها-نه هق هق دلواپسی

نذار که از سکوت تو-پرپر بشن ترانه ها-دوباره من بمونمو-خاکستر پروانه ها

چیزی بگو اما نگو-از مرگ یاد و خاطره-کابوس رفتنت بگو-از لحظه های من بره

چیزی بگو اما نگو-قصه ما بسر رسید-نگو که خورشیدک من-چادر شب بسر کشید

دقیقه ها غزل میگن-وقتی سکوتو میشکنی-قناریا عاشق میشن-وقتی تو حرف میزنی

دلبرکم چیزی بگو-به من که خاموش توام-به من که همبستر تو-اما فراموش توام

چیزی بگو که آینه-خسته نشه از بی کسی-غزل بشن گلایه ها-نه هق هق دلواپسی

نذار که از سکوت تو-پرپر بشن ترانه ها-دوباره من بمونمو-خاکستر پروانه ها

چیزی بگو اما نگو-از مرگ یاد و خاطره-کابوس رفتنت بگو-از لحظه های من بره

چیزی بگو اما نگو-قصه ما بسر رسید-نگو که خورشیدک من-چادر شب بسر کشید

چیزی بگو اما نگو-از مرگ یاد و خاطره-کابوس رفتنت بگو-از لحظه های من بره

چیزی بگو اما نگو-قصه ما بسر رسید

ستاره های سربی-فانوسک های خاموش-من و هجوم گریه-از یاد تو فراموش-تو بال و پر گرفتی

به چیدن ستاره-دادی منو به خاک-این غربت دوباره-دقیقه های بی تو-پرنده های خسته ن

آیینه های خالی-دروازه های بسته ن-اگه نرفته بودی-جاده پر از ترانه-کوچه پر از غزل بود

به سوی تو روانه-اگه نرفته بودی-گریه منو نمیبرد-پرنده پر نمیسوخت-آینه چین نمیخورد

اگه نرفته بودی و اگه نرفته بودی-شبانه های بی تو-یعنی حضور گریه-با من نبودن تو

یعنی وفور گریه-از تو به آینه گفتم-از تو به شب رسیدم-نوشتمت رو گلبرگ

تو رو نفس کشیدم-از رفتن تو گفتم-ستاره دربدر شد-شبنم به گریه افتاد

پروانه شعله ور شد-اگه نرفته بودی-جاده پر از ترانه-کوچه پر از غزل بود-به سوی تو روانه

اگه نرفته بودی-گریه منو نمیبرد-پرنده پر نمیسوخت-آینه چین نمیخورد-اگه نرفته بودی و اگه نرفته بودی

ستاره های سربی-فانوسک های خاموش-من و هجوم گریه-از یاد تو فراموش…

لینک دانلود

ﻗﺼﻪی ﻣﻦ و ﻏﻢ ﺗﻮ  ‫ﻗﺼﻪی ﮔﻞ و ﺗﮕﺮﮔﻪ            ‫ﺗﺮس بی ﺗﻮ زﻧﺪه ﺑﻮدن  ‫ﺗﺮس ﻟﺤﻈﻪهای ﻣﺮﮔﻪ

‫ای ﺑﺮای ﺑـﺎ ﺗﻮ ﺑﻮدن  ‫ﺑﺎﻳﺪ از ﺑﻮدن ﮔﺬﺷﺘﻦ       ‫ﺳﺮ ﺑـﻪ بیداری ﮔﺮﻓﺘﻪ  ‫ذهن ﺧﻮاب آﻟﻮدهی ﻣﻦ

‫همیشه میون ﻗﺎب ﺧﺎلی درهای ﺑﺴﺘﻪ           ‫ﻃﺮح اﻧﺪام ﻗﺸﻨﮕﺖ ﭘﺎک و روﻳﺎیی ﻧﺸﺴﺘﻪ

‫ﻛﺎش میشد ﭼﺸﺎم ببینن  ‫ﻃﺮح اﻧﺪام ﺗـﻮ داره     ‫زﻧﺪه میشه ﺟﻮن میگیره  ‫ﭘﺎ ﺗﻮی اﺗﺎق میذاره

‫ﻛﺎش میشد ﺻﺪای ﭘﺎهات  بپیچه ﺗـﻮ ﮔـﻮش داﻟﻮن       ‫ﻃﺮف داﻟﻮن ﺑﮕﺮده  ‫ﺳﺮ آﻓﺘﺎب ﮔﺮدوﻧﺎﻣﻮن

‫ﻛﺎش میشد دوﺑﺎره ﺑﺎﻏﭽﻪ  ‫ﭘـﺮ گلهای ﺗـﻮ ﺑـﺎﺷﻪ   ‫ﻏﻨﭽﻪی سفید ﻣﺮﻳﻢ  ‫ﺑﺎ ﻧـﻮازش ﺗﻮ واﺷﻪ

 ‫ﻛﺎش میشد اﻣﺎ نمیشه   ‫ نمیشه بیای دوﺑﺎره       ‫ نمیشه دﺳﺘﺎت ﺗﻮ ﮔﻠﺪون    ‫گلهای ﻣـﺮﻳﻢ ﺑﺬاره

‫ﻛﺎش میشد اﻣﺎ نمیشه   ‫اﻳـﻦ ﻣـﺮام روزﮔـﺎره     ‫رﻓﺘﻨﺖ همیشگی ﺑﻮد    ‫دﻳﮕﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻧﺪاره

هر چه تبر زدی مرا؛ زخم نشد، جوانه شد          شعر من از عذاب تو، گزند تازیانه شد

 ضجه‌ی مغرور تنم، ترنم ترانه شد             حماسه‌ی زوال من، در شب تلخ گم شدن

 ضیافت خواب تو را، قصه‌ی عاشقانه شد       برای رند در‌به‌در، این من عاشق سفر

وای که بی کرانی، حصار تو کرانه شد         وای که در عزای عشق، کشته شد آشنای عشق

وای که نعره‌های عشق، زمزمه‌ی شبانه شد       ای تکیه‌گاه تو تنم، سنگر قلب تو منم

وای که نیزه‌ی تو را، سینه‌ی من نشانه شد       درخت پیر تن من، دوباره سبز می‌شود

که زخم هر شکست من، حضور یک جوانه شد     وای که در حضور شب، در بزم سوت و کور شب

 شب‌کور وحشت تو را، قلب من آشیانه شد          وای که آبروی تو، مرد انالحق گوی تو

بر آستان کوی تو، جان داد و جاودانه شد   من همه زاری منم، زخمی زخمه‌ی تنم

برای های‌های من، زخمه‌ی تو بهانه شد        درخت پیر تن من، دوباره سبز می‌شود

توی تنهایی یك دشت بزرگ        كه مثل غربت شب بی انتهاست

یه درخت تن سیاه سربلند       آخرین درخت سبز سرپاست

رو تنش زخمه ولی زخم تبر         نه یه قلب تیر خورده نه یه اسم

شاخه‌هاش پر از پر پرنده‌هاست      كندوی پاك دخیل و طلسم

       چه پرنده‌ها كه تو جاده كوچ        مهمون سفره‌ی سبز اون شدن

چه مسافرا كه زیر چتر اون        به تن خستگی‌شون تبر زدن

تا یه روز تو اومدی بی خستگی         با یه خورجین قدیمی قشنگ

با تو نه سبزه نه آینه بود نه آب           یه تبر بود با تو با اهرم سنگ

 اون درخت سربلند پرغرور       كه سرش داره به خورشید می‌رسه منم‌منم

اون درخت تن سپرده به تبر        كه واسه پرنده‌ها دلواپسه منم‌منم

من صدای سبز خاك سربی‌ام       صدایی كه خنجرش رو به‌خداست

صدایی كه توی بهت شب دشت        نعره‌ای نیست ولی اوج یك صداست

 رقص دست نرمت ای تبر به‌دست       با هجوم تبر گشنه و سخت

آخرین تصویر تلخ بودنه          توی ذهن سبز آخرین درخت

حالا تو شمارش ثانیه‌هام        كوبه‌های بی‌امونه تبره

تبری كه دشمنه همیشه‌ی       این درخت محكم و تناوره

 من به فكر خستگی‌های پر پرنده‌هام             تو بزن، تبر بزن

من به فكر غربت مسافرام        آخرین ضربه رو محكم‌تر بزن