اختلال های جنسی
تعریف و انواع ناکارآمدیها و مشکلات جنسی
اختلالات جنسی را میتوان به مشکلاتی که در یک یا چند مرحله از مراحل آمیزش جنسی بروز و سبب کاهش لذت جنسی یا عدم دستیابی به اوج لذت جنسی میشوند تعریف کرد.
چرخه پاسخ جنسی انسان فرایندی فیزیولوژیکی دارد که مراحل برانگیختگی، تهییج، اوج لذت جنسی، و فرونشینی را شامل میشود. اختلالات جنسی مشکلاتی هستند که در این چرخه رخ روی میدهند. بروز مشکلات اتفاقی یا دورهای در کارکرد جنسی امری متداول است.
ناکارآمدی جنسی را میتوان در کل به عنوان نقصی مستمر در تمایل یا پاسخ جنسی تعریف کرد که باعث بروز مشکلات بین فردی یا ناراحتی شخصی میشود.
گاه این ناکارآمدیها مستقل از سایر اختلالات روانشناختی یا بیماریهای جسمانی و گاه ناشی از عوامل عضوی می باشد.
تجارب و نگرشهای بر آمده از عواملی همچون شیوهٔ تربیت، عوامل شخصیتی، عدم آگاهی، یا مورد سوء استفاده جنسی واقع شدن در سنین پائین فرد را مستعد ابتلا به ناکارآمدی جنسی میکنند.
از جمله دیگر علل پیشایند این پدیده میتوان به تعارض با همسر، بیوفائی، تغییرات زیستی مربوط به سن، افسردگی، و یا ناتوانی اتفاقی به واسطه خستگی مفرط، فشار روانی، اضطراب، یا مصرف الکل اشاره کرد.
ناکارآمدی ممکن است به واسطهٔ انتظار کشیدن ناتوانی، واکنش همسر، ارتباط کلامی ضعیف، و محدودیت مهارتهای جنسی تداوم یابد.
به دلیل وسعت عواملی که در ناکارآمدیهای جنسی نقش دارند، متخصصان بالینی باید بسیاری از ابعاد فعالیت جنسی را به دقت مورد بررسی و کنکاش قرار دهند.
تعریف لیبیدو (Libido) یا انرژی روانی جنسی
Libido-انرژی روانی-جنسی
لیبیدو یا زیست مایه
• رایج ترین کاربرد واژهٔ لیبیدو، «شهوت»، یا «زیست مایه» در معنی «شور و هوس جنسی» است.
• لیبیدو یا زیست مایه از نظر زیگموند فروید Sigmund Freud عاملی است غریزی و پر از انرژی در درون نهاد id که تمایل به بقا و فاعلیت دارد. به نظر او لیبیدو انرژی روانی-جنسی است. منبع آن اروس Eros یعنی مجموع غرایز زندگی است.
o لیبیدو با مرگ میجنگد . میکوشد انسان را در هر زمینه به پیروزی برساند. این نیرو را شهوت نیز مینامند. لیبیدو بیش از هر چیز معنای جنسی دارد.
• یونگ Carl Jung لیبیدو را به عنوان غریزهٔ عمومی حیات یا انرژی روانی تعریف میکند که برخلاف نظر فروید، قابل تقلیل به غریزهٔ جنسی نیست، بلکه دربرگیرندهٔ همهٔ کنشهای انسانی میباشد. -برای نمونه گرسنگی و میل به تقلید-
o به طور کلی لیبیدو به دست طبیعت بین نظامهای مختلف کنش سرشکن میشود و نمیتوان آن را به طور کامل از این کنشها منصرف ساخت.
• کم شدن یا از دست دادن لیبیدو ممکن است ناشی از عوامل عضوی مانند پیری یا بیماری مزمن باشد. تعارضهای هیجانی هم ممکن است باعث کاهش لیبیدو شوند. در روانکاوی بیش از همه به این نوع دوم لیبیدو توجه میشود.
In psychoanalysis, the term “libido” is used to describe a mental – psychic and emotional- energy associated with instinctual biological drives.
• سالها پیش فروید، « اصل لذت » Pleasure Principle را معرفی کرد . این اصل بیان میکند که «ارگانیسم» در جستجوی محرکهایی است که به او «احساس لذت» بدهند و از محرکهایی که برای او «رنج» Suffering و «درد» Pain Psychic ایجاد کنند فاصله می گیرد .
o جستجوی لذت و احتراز از رنج منجر به حرکت ما از نقطه ای که در آن قرار داریم به سوی نقطه دیگر می شود، نقطه ای که درآن لذت ببیشتری می بریم یا رنج و فشار کمتری را متحمل می شویم . این تمایل حرکت Motivation را انگیزش یا سائق Drive می نامیم .
• لیبیدو Libido میزان انرژی سائق لذت است و شدت تمایل ارگانیسم را به لذت بردن نشان میدهد . لیبیدو دارای خواصی است که یکی از آنها «تحرک لیبیدو» Libido mobility نامیده میشود یعنی در گذر زمان سوژه های مختلفی هدف لیبیدو قرار می گیرند .
o اگر در هر مرحلهِ زندگی ، فرد به شیء لیبیدویی مربوط به آن دوره دست یابد و انرژی لیبیدویی تخلیه شود، فرد ارضا شده و وارد مرحله بعدی میشود ، عدم ارضاء لیبیدو در یک مرحله ، منجر به توقف در آن مرحله می شود Libido Fixation ، در واقع فرد در آرزوی بدست آوردن آنچه خاص آن مرحله بوده در آن ایستگاه متوقف میشود .
• زندگی شبیه به یک بازی است ، شاید هم باید بگوئیم همه بازی ها به نوعی «نماد زندگی» هستند . در یک بازی کامپیوتری برای عبور از یک مرحله و ورود به مرحله بعدی بازی ، باید میزان خاصی امتیاز جمع کرد در غیر اینصورت بازی مکرراً تکرار می گردد.
در ادامه ، مراحل مختلف «بازی لیبیدو» را مرور می کنیم و ویژگی های رفتار فرد را در هر مرحله مورد بررسی قرار می دهیم
بازی های لیبیدویی
۱- بازی با اسباب بازی
• در مرحله اول بازی زندگی ، فرد با کنجکاوی و اشتیاق به دنیای اشیاء می نگرد و عاشق اسباب بازی هاست. ساعتها از وقت او صرف «ور رفتن» با اسباب بازی ها می شود و از این طریق «لذت» می برد.
o اگر در این مرحله فرصت کافی برای این بازی در اختیار فرد قرار گیرد ، پس از مدتی علاقه فرد به اشیاء کمرنگ تر می شود . به این معنا که اشیا بدلیل «کاربردشان» مورد علاقه اند نه بدلیل « بودنشان » ! یک ماشین اسباب بازی را نمی توان سوار شد بنابراین کاربردی ندارد . برای یک کودک این ماشین اشتیاق ایجاد می کند ولی برای فردی که مرحله بازی با اسباب بازی ها را گذرانده ، این ماشین ارزش چندانی ندارد .
o اما اگر در این مرحله فرصت بازی با اسباب بازی ها در اختیار فرد قرار نگیرد، فرد میتواند تا آخر عمر در اشتیاق « اسباب بازی ها » بماند .
o افراد زیادی را می بینیم که به اشیا عشق می ورزند : کلکسیون هایی از مجسمه ها، ظروف ، زیور آلات و عتیقه جات گردآوری می کنند . کمدها و گنجه های پر از وسایل بدون کاربرد یا وسایلی که برای صاحب شان کاربرد چندانی ندارد نشان دهنده تثبیت در این مرحله هستند .
• شیفتگی در مقابل مدل های جدید اتومبیل ، مقروض شدن برای خرید وسایلی که تفاوت چندانی در زندگی ما ایجاد نمی کنند ، افراط در خرید کردن Oniomania از دیگر نشانه های تثبیت لیبیدو در این مرحله هستند .
۲- بازی با همبازی
• در مرحله بعدی ، نقطه هدف اشتیاق فرد از «اسباب بازی» به سمت «همبازی» جابجا می شود . کودکی که از مرحله اسباب بازی گذر کرده ترجیح میدهد به جای بازی کردن با یک اسباب بازی پرزرق و برق ، یک همبازی پیدا کند که با یک توپ پلاستیکی با او بازی کند .
o جستجوی همبازی ، کودکان را به کوچه و خیابان و خانه دوستان می کشد و زمینه ارتباط اجتماعی را برای آنها فراهم میکند .
o اگر فرد این مرحله را با موفقیت بگذراند می تواند به مرحله بعدی بازی برود در غیر اینصورت ممکن است سالها ـ و حتی تا پایان عمر ـ در این مرحله بماند .
o کسانیکه در این مرحله مانده اند بطور افراطی به ارتباطات دوستانه تمایل دارند. افرادی که آنها را «دوست باز» می نامیم ، کسانیکه به بهای از دست دادن رفتارهای هدفمند و برنامه های ضروری زندگی، وقت خود را صرف دوستانشان می کنند ، در این مرحله بازی « جا مانده اند ».
o « قمار بازی افراطی » Pathological Gambling یا Compulsive Gambling یکی دیگر از جلوه های جاماندن در این مرحله بازی است .
o افرادی که در این مرحله جا می مانند ممکن است دچار وابستگی به مواد شوند اما آنچه آنها را به سوی مصرف مواد می خواند نه « نشئه مواد » ، که «بزم مواد» است: ساعتها همنشینی و وقت گذرانی با دوستان، مطلوب آنهاست و مواد تنها بهانه ای است برای دور هم جمع شدن. گرچه بدیهی است که مصرف مکرر مواد فرد را دچار «وابستگی فیزیولوژیک » هم می نماید .
۳- بازی با همبازی غیر همجنس
• در شروع دوره نوجوانی، بالارفتن سطح هورمونهای جنسی موجب افزایش توجه به جنس مخالف می شود . این تغییر باعث می شود همبازی مورد علاقه یک همبازی غیر همجنس باشد . اما هدف از ارتباط غیر همجنس در این مرحله ، ارتباط جنسی نیست بلکه هدف داشتن یک همبازی است .
o در واقع این مرحله از زندگی باعث می شود ارتباط اجتماعی گسترش یابد و فرد بتواند با افراد غیر همجنس خود نیز ارتباط پیدا کند. اما « جاماندن » در این مرحله باعث تمایل افراطی به ارتباط با جنس مخالف می شود . نکته قابل توجه این بازی، «غیر جنسی» بودن آن است . فرد تمایل دارد با «همبازی» خود روابط «عاشقانه» داشته باشد ، ابراز عشق کند و عبارات عاشقانه بشنود اما بشدت نسبت به جزء جنسی در بازی احساس بدی پیدا می کند .
o در واقع این مؤلفه را موجب «آلوده شدن» عشق می داند . اگر همبازی او تمایل خود را برای نزدیکی جنسی اعلام کند ، این فرد احساس می کند عشق او دروغ است و فریبی بوده برای ارتباط جنسی. به دلایلی، تعداد دخترانی که دراین مرحله بازی جا می مانند بیش از پسران است و این مسأله موجب این باور شده که تمایل جنسی در زنان بیشتر کیفیت رومانتیک دارد تا جسمانی . نامه نگاری عاشقانه ، تمایل به اشعار و آوازهای عاشقانه، جستجو برای پیدا کردن «بهانه هایی» برای کارهای مشترک با جنس مخالف بدون اینکه کنایات و اشارات جنسی آن را « آلوده کند »
o در موارد شدید «هذیان های عشقی» Erotic Delusions از نشانه های تثبیت دراین مرحله است . کسانی که آنان را « شخصیت های نمایشی » Histrionic می نامیم نیز از جاماندگان در این مرحله بازی هستند .
۴- بازی های رقابتی
• در این مرحله بازی علاقه به « اثبات خود به دیگران » بخش عمدۀ بازی می شود . اینجا مهم است که در بازی « برنده » شویم تا اینکه « مشغول بازی باشیم » . وجود این مرحله از زندگی برای بالا بردن کوشایی و سرسختی ما در زندگی ضروری است همانطور که «اریک اریکسون» می گوید: این مرحله سخت کوشی در برابر حقارت است .
o کسانیکه در این مرحله ، پیروزی ها و موفقیت هایی راکسب میکنند و در زمینه ای از زندگی گوی سبقتی را می ربایند و بر سکوی پیروزی می ایستند می توانند این مرحله بازی را به پایان برسانند .
o بلند پروازی ها و «جاه طلبی» Ambition دراین افراد همه زندگی را تحت تأثیر قرار نمیدهد. اما کسانی که در این مرحله جا بمانند تمام زندگی را میدان مسابقه ای می دانند که هدف آن «اثبات برتری خود نسبت به دیگران» است .
o آنها حاضرند بهای سنگینی را بپردازند تا به مقام بالای اجتماعی دست یابند و برای بدست آوردن «ریاست » یا « شهرت » خود را به آب و آتش می زنند .
o عدم گذر از این مرحله منجر به این می شود که فرد تمام زندگی خود را صرف رقابت و جاه طلبی کند تا جایی که همه مولفه های زندگی تحت تأثیر همین یک موضوع قرار می گیرند . شخصیت های خود شیفته Narcissistic نمونه ای از چنین اشخاصی هستند .
o ناکامی شدید در این مرحله همراه با زمینه زیستی ـ روانی روان پریشی Psychosis می تواند منجر به شکل گیری هذیانهای بزرگ منشی Grandiosity Delusions شود . در واقع فرد سعی می کند با تغییر دادن واقعیت و خلق، یک دنیای تخیلی Distortion که در آن او به برتری می رسد، آنچه در بازی واقعی بدست نیاورده جبران کند.
o افراد وابسته Dependent با «آویزان شدن» به افراد قدرتمند سعی می کنند این مرحله بازی را بگذرانند. در واقع آنها تلاش می کنند عضو یا هوادار «تیم برنده» باشند.
o افراد متعصب که به عقیده، ملیت، مذهب یا نژاد خود چنان تعصب Prejudice دارند که هر کس مخالف این موضوع تعصب باشد را بی ارزش و پست میدانند، در واقع بدنبال راهی برای اثبات برتری خود نسبت به دیگران هستند .
o جالب اینجاست که اگر همه آدم ها عقیده آنها را بپذیرند، «نبرد» آنها به پایان نمی رسد ، آنها به بخشی خاص یا شعبه ای خاص از آن مذهب یا عقیده می چسبند
تا به گونه ای با دیگران متفاوت باشند و این تفاوت را دلیلی بر اثبات برتری خود می دانند .
o بازی «جاماندگان» دراین مرحله ، جزو پرهزینه ترین مسایل برای جامعه بشری است . «میلان کوندرا» Milan Kundera درکتاب « زندگی جای دیگری است » Life Is Elsewhere به زیبایی شرح زندگی کسی که در این مرحله گیر کرده است را می آورد.
۵- بازی های جنسی
• در این مرحله زندگی ـ که بطور طبیعی با پایان نوجوانی و رسیدن به جوانی فرا میرسد ـ دوباره علاقه به غیر همجنس افزایش می یابد با این تفاوت که هدف رابطه با غیر همجنس، رسیدن به لذت نزدیکی جسمانی است. وجود این مرحله در زندگی بطور طبیعی جزئی ضروری است تا حیات ادامه یابد.
o اما «جاماندن» در این مرحله منجر به افراط در روابط جنسی می شود . فرد جامانده در این مرحله آنقدر بطور افراطی با موضوع «سکس» درگیر است که نمی تواند با فردی از جنس مخالف مراوده داشته باشد و کشش شدیدی را برای نزدیکی با او در خود حس نکند .
• گروهی از نظریه پردازان واژه «اعتیاد جنسی» Sex Addiction را برای این افراد پیشنهاد کرده اند. جالب است که گاهی جاماندگان در مرحله قبل (اثبات خود) موضوع جنسی را برای اثبات خود بر میگزینند و با مبتلایان به اعتیاد جنسی اشتباه گرفته می شوند ، مردانی که پی در پی بدنبال ایجاد روابط جنسی هستند
و مرتب مشغول «لاف زدن» درباره روابط جنسی خود هستند و بیش از آنکه خود موضوع سکس برای آنها جذاب باشد برایشان مهم است که برای دیگران بگویند که « چه ها کرده اند ! » دچار جاماندن در مرحله اثبات خود هستند .
o زنانی که با اغوا گری جنسی seduction بدنبال این هستند که افراد زیادی را به خود جذب کنند و آنها را « تشنه از لب آب برگردانند ! » مسأله جنسی ندارند بلکه بدنبال «اثبات خود» هستند .
۶- بازی «مامان و بابا»
• بطور طبیعی ، بعد از رابطه جنسی ، زاد و ولد پیش می آید . از نظر روانی نیز طی کردن طبیعی مرحله جنسی باعث می شود که «لیبیدو» معطوف به «نقش والدانه» parenting گردد. آنگاه فرد به جای علاقه جنسی معطوف به افراد متعدد، علاقه به همسری پیدا می کند که در «لانه سازی» و مراقبت از کودکان با او همکاری کند .
o هدف لیبیدو به جای لذت بردن مستقیم ، لذت بردن غیر مستقیم خواهد بود: فرد با فراهم کردن اسباب بازی برای کودکش لذت می برد، بازی کودک با همبازی و موفقیت او در رقابت ها، پدر و مادر را ارضا می کند.
• بطور طبیعی این مرحله از زندگی همچون مرحله جنسی برای دوام حیات ضروری است . اگر پدر و مادر از فراهم کردن لانه و کاشانه برای فرزندانشان لذت نمی بردند فرزندان رها شده در جهان ناامن چه وضعیتی پیدا می کردند ؟
o اما جاماندن دراین مرحله از بازی باعث می شود که حتی زمانی که فرزندان ، خود به مرحله استقلال و «لانه سازی» رسیدند ، مادر یا پدر دست از مراقبت از آنها برندارند .
o انسانهایی را می بینیم که با وجود فراهم بودن شرایط و سن مناسب، قادر به ازدواج و تشکیل خانواده نیستند و وقتی که والدین آنها را ملاقات می کنیم «چسبندگی» یک یا هر دوی آنها را به فرزند احساس می کنیم . آنها با مراقبت افراطی ،ترساندن فرزند و ایجاد این ذهنیت که او ناتوان است و تصمیمات اشتباه میگیرد او را چنان « زمین گیر » میکنند که او «برای همیشه » در لانه آنها بماند و نیاز آنها را برای بازی مامان و بابا ارضا کند .
۷- خط پایان
• مروری بر آنچه گفته شد نشان می دهد که گروه زیادی از مردم، تا پایان زندگی!، در میان بازی «گیر می کنند». اما اگر از همه مراحل بازی عبور کنیم «خط پایان» بازی کجاست؟ در این چنین وضعیتی، انرژی «لیبیدو» تخلیه می شود . فرد همه لذت ها را « به جا » و « به اندازه » تجربه کرده و تمایل به «پایان بردن» بازی در او پدید می آید .
o در اینجا سائق Drive دیگری به جای لیبیدو ، به صحنه می آید که به آن « سائق مرگ» Thanatosensitivity یا Death drive گفته می شود .
o اگر فرد به این خط پایان نرسیده باشد و در هر یک از مراحل بازی گیر کرده باشد ، فکر کردن درباره مرگ ، یا هر اتفاقی که «مرگ» را به ذهن فرد یاد آوری می کند ،
او را دچار یک بحران ترس و وحشت می کند . بسیاری از افرادی که در کلینیک با ترس از بیماری و با نشانگان هایی همچون حمله وحشت یا اختلال وحشت یا اختلال هراس Panic Disorder و خود-بیمار-انگاری یا Hypochondriasis مراجعه می کنند، در عمق ذهن دچار «ترس از مرگ» می باشند .
• از سوی دیگر فرا رسیدن زودرس « سائق مرگ »، نه تنها نشانه رسیدن به «خط پایان» نیست بلکه نشانه نا امیدی و ناکامی عمیق Frustration از طی کردن مراحل بازی است و نوعی «فرار از بازی» محسوب می شود .
o همانند رقابت گری که هنگامی که خود را نزدیک به شکست می بیند، بازی را به هم می زند ، ناتوانی در ارضا «لیبیدو» باعث فرارسیدن زودرس سائق مرگ «تاناتو» می گردد .
• فرارسیدن زودرس سائق و غریزۀ مرگ، باعث «میل به تخریب» Destruction می شود . فرد اقدامات خشن و بی رحمانه انجام می دهد ، علاقه به شکستن قوانین و مقررات دارد ، کارها را نیمه تمام می گذارد آنچه خود یا دیگران ساخته اند را ویران می کند ، کسانیکه آنها را « شخصیت های ضد اجتماعی » Antisocial می نامیم، نمونه ای از این افراد هستند .
• گاهی نیز فرا رسیدن زودرس سائق و غریزۀ مرگ، منجر به تمایلات: خود تخریبی ، میل به خودکشی، ناتوانی از لذت بردن و احساس پوچی می گردد که نمونه بارز آن را در «شخصیت های مرزی» Borderline می بینیم .
• رسیدن به موقع به خط پایان ، بر خلاف زودرسی سائق مرگ، بسیار «نرم و آرام» اتفاق می افتد . هیچ علاقه ای به تخریب و خودکشی وجود ندارد . نگاه به زندگی همچون نگاه به داستانی شیرین که به پایان رسیده است با احترام و علاقه است، هر چند انتظار «داستان بعدی» با علاقه و کنجکاوی در کنار آن قرار دارد .
یونگ در برابر فروید: شورش پسر ضد پدر
رابطهی مودتآمیز و در عین حال تنشآلود یونگ با فروید، داستانی است که بر حسب مفاهیم همان نظریهای که فروید بنیانش را گذاشت و یونگ بسط و گسترش داد قابل فهم است.
در روانکاویِ فرویدی، رابطهی پدر و پسر بر حسب مثلثی اُدیپی تبیین میشود که در رأس آن «مادر» قرار دارد و در دو سوی قاعدهاش «پسر» و «پدر». پسر که توجه و محبت مادر را انحصاراً برای خود میخواهد، پدر را رقیب خود میانگارد و میکوشد تا با حذف او از این رابطه مادر را همچون اُبژهای یکتا «تصاحب» کند. این البته آروزیی است که در ژرفترین لایههای ذهن ناخودآگاهِ پسر شکل میگیرد و از این رو، خود از آن بیخبر است. اما به هر رو، همین میل ناخودآگاهانه باعث انواع و اقسام تخالفجوییها و تنشها در روابط پدر و پسر میشود.
مطابق با نظریهی فروید، اگر پسر بتواند از این مرحله با سلامت روان عبور کند، این رقابت جای خود را به همانندسازی هویت بین او و پدر میدهد، و در غیر این صورت پسر مبتلا به «عقدهی اُدیپ» خواهد شد که سایهی سنگینی بر مراحل بعدیِ زندگی او خواهد افکند. شرحی که یونگ در زندگینامهاش (زندگینامهی من: خاطرات، خوابها و تفکرات، از رابطه خود با فروید به دست میدهد، همچون داستانی است که میشود این رابطهی اُدیپی را به سهولت در آن تشخیص داد. یونگ چند سالی پیش از آشنایی با آراء و اندیشههای فروید، در تحقیق راجع به بیماریهای روان و نحوهی درمان بیماران روانگسیخته مسیری کمابیش موازی با مسیر فروید را طی کرده بود. او در بسط و تکوین آزمون موسوم به «تداعی واژگان» متوجه این موضوع شد که شخص تحلیلشونده در واکنش به واژههایی که بنا به دلایلی ناخودآگاه برای او ناخوشایند و ناراحتکننده هستند، بیشتر مکث میکند. پرسشی که او میخواست پاسخ دهد این بود که چرا بیمار با شنیدن این کلمات مضطرب میشود و تمرکز خود را از دست میدهد. یونگ این واژگان را از بقیه جدا میکرد و میکوشید تا ربط بین آنها را بیابد. این روش کمک میکرد تا تداعیهای این کلمات در ضمیر ناخودآگاه بیمار را مشخص کند و از این راه به تعارضهای روانی او پی ببرد. انتشار کتاب دورانساز فروید با عنوان تفسیر رؤیا در سال ۱۹۰۰، بر یافتههای یونگ مُهر تأیید زد، زیرا فروید استدلال میکرد که امیال ناخودآگاهانه و خاطرات باقیمانده از ضایعههای روحی غالباً در رؤیاهای بیماران بازتاب مییابند و حتی میتوانند به صورت نشانههای روانرنجوری در کارکرد بدن بیمار نیز اختلال ایجاد کنند. این تبیین از حیات ناخودآگاه انسان، روشن میکرد که چرا بیماران یونگ در آزمون تداعی برای واکنش نشان دادن به کلماتی خاص دچار تردید میشدند و زمان طولانیتری وقت صَرف میکردند. در واقع، آن واژگان باعث تداعیهای ناخودآگاهانهای در ذهن بیمار میشدند و خاطرات اضطرابآوری را از زندگی گذشتهاش به یاد او میآوردند که او نمیخواست به خاطر آوَرَد. بدین ترتیب، نقطهی اشتراک رویکرد یونگ با نظریهی فروید، تأکید هر دوی آنها بر جنبههای ناخودآگاهِ انسان بود. یونگ در زندگینامهاش اشاره میکند که کتاب فروید را در همان اولین سال انتشار خوانده بود، اما تازه سه سال بعد بود که توانست همسویی آراء خودش با فروید را دریابد: «سالها قبل یعنی به سال ۱۹۰۰، کتاب فروید را تحت عنوان تعبیر و تفسیر رؤیا خوانده بودم ولی چون در آن ایام موضوع آنچنان که باید دستگیرم نشده بود، با بیاعتنایی آن را به گوشهای انداخته بودم. در بیستوپنجسالگی هنوز تجربهی کافی برای درک نظریات علمیِ فروید را نداشتم. در سال ۱۹۰۳، برای بار دوم این کتاب را برای مطالعه در دست گرفتم و اینبار بود که دیدم مطالب این کتاب با افکار و نظریات خودم ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ دارد» . یونگ چنان شیفتهی نظریه فروید شد که وقتی کتاب خودش با عنوان پژوهشهایی دربارهی تداعی واژگان در سال ۱۹۰۶ منتشر شد، بلافاصله نسخهای از آن را برای فروید فرستاد. فروید هم پس از خواندن کتاب یونگ دریافت که سمتوسوی کلیِ تحقیقات خودش با پژوهشهای یونگ انطباق دارد و به همین دلیل او را به وین دعوت کرد. شرح ملاقات این دو متفکر بزرگ در زندگینامهی یونگ بیشتر به روایتی از وصل مرید و مراد و پایان فراغ دو دلداده شباهت دارد: «دیدار نخستِ ما در ماه مارس ۱۹۰۷ در شهر وین صورت گرفت. این ملاقات ساعت یک بعدازظهر شروع شد و ما بیوقفه به مدت سیزده ساعت با یکدیگر به گفتوگو نشستیم» .
جانبداری از آراء فروید در محافل پزشکی برای یونگ چندان سهل یا بدون هزینه نبود و با این حال او قاطعانه از فروید حمایت کرده بود. همانگونه که یونگ متذکر میشود، فروید در محافل علمی و دانشگاهی «عنصری نامطلوب» تلقی میشد زیرا مطابق با نظریهی او بیمارهای جسمانی میتوانستند منشأیی غیرجسمانی داشته باشند. از منظر پزشکانی که ریشه همه بیماریها را در بدن میدیدند، این دیدگاه بیشتر به خرافه شباهت داشت و به همین دلیل، استناد یونگ به آثار فروید یا اظهار اینکه یافتههای پژوهشیِ خودش در خصوص تداعی با نظریهی فروید همخوانی دارند، میتوانست در کار حرفهای او مشکل به وجود آورد و، از این هم مهمتر، استخدام او در دانشگاه زوریخ را با مانع مواجه کند. با این همه، یونگ در همراهی با فروید هیچ تردیدی به خود راه نداد. در زندگینامهاش میخوانیم که یک روز هنگام کار در آزمایشگاه، «شیطان» او را وسوسه کرد که نتایج آزمایشهایش را بدون نام بردن از فروید منتشر کند تا از مشکلاتی که مخالفان نظریه روانکاوی برایش ایجاد میکردند مصون بماند. اما بلافاصله همزادش از درون به او ندا میدهد که این کارْ «فریبکارانه و خدعهآمیز» خواهد بود و زندگیاش را بر مبنای دروغ بنا خواهد کرد. پس از شنیدن این ندای باطنی است که یونگ تصمیم قطعی به حمایت از فروید میگیرد و، آنطور که خود مینویسد، «از آن پس بهطور علنی و آشکار در زمره یکی از پیروان فروید درآمدم و برای اثبات صحت آراء و نظرات او خود را آماده ورود به کارزار و میدان نبرد کردم». این احساس یکطرفه نبود و متقابلاً فروید هم در سیمای یونگ، پژوهشگری توانا را میدید که میتوانست نظریه او را از راههایی دیگر ثابت کند. فروید در عصبشناسی تخصص داشت، حال آنکه یونگ روانپزشک بود و لذا تحقیقاتش مکمل کارهای فروید محسوب میشد. همراهی یونگ یقیناً به پیشبرد نظریه روانکاوی کمک میکرد، زیرا آزمایشات او در زمینه تداعی واژگان شواهدی تجربی در اثبات وجود انگیزههای ناخودآگاهانه (بنیانیترین فرضیهی فروید) به دست داده بود. همچنین سابقهی چندینسالهی یونگ در درمان بیماران مبتلا به روانگسیختگی (اسکیزوفرنی) در یکی از مشهورترین مراکز رواندرمانیِ اروپا (تیمارستان بورگهولتسلی در زوریخ) به اعتبار روانکاوی میافزود، زیرا این نظریه را وارد عرصههایی میکرد که فروید هنوز به آنها وارد نشده بود. بدین ترتیب، همهی زمینههای لازم برای همکاری یونگ و فروید فراهم بود، مضافاً اینکه فروید میتوانست یونگ جوان را «جانشین» خود فرض کند. بنا به توصیه و درخواست شخصیِ فروید بود که یونگ در سال ۱۹۱۰، پس از تشکیل «انجمن بینالمللی روانکاوی»، هم ریاست بر این انجمن را پذیرفت و هم سِمَتِ سردبیریِ اولین نشریه در حوزهی روانکاوی را.
با این همه و اگر چه نقطهنظرات و برخی روشهای این دو اندیشمند در بسیاری زمینهها به هم نزدیک و حتی همسان بود، اما با تفحّص در زندگینامه یونگ میتوان دریافت که نشانههایی از اختلاف نظر نیز از همان ابتدا بروز پیدا کرده بودند. حتی پیش از ملاقات با فروید، یونگ به این موضوع توجه کرده بود که در روانکاوی فرویدی بیش از حد بر امیال جنسی و نقش این امیال در تنظیم حیات روانی انسان تأکید میشود. فروید اعتقاد داشت که امیال جنسی به ضمیر ناخودآگاه واپس رانده میشوند زیرا تحقق آنها غالباً با ملاکهای اخلاقی یا قانونی و غیره جور درنمیآیند. در مجموعه «سازوکارهای دفاعی» که فروید برمیشمرَد، «سرکوب» مکانیسمی دفاعی است که از طریق آن، راه ورود تکانهها و امیال ناپسند یا افکار و خاطرات ناراحتکننده به ضمیر آگاه سد میگردد تا به ضمیر ناخودآگاه واپس رانده شوند. مطابق با نظریه فروید، علت سرکوب را باید در آسیب روانیای دید که به امیال جنسی بیمار ربط دارند، اما یونگ از تجربهی درمان بیماران روانی در تیمارستان بورگهولتسلی به این نتیجه رسیده بود که دلایل مهمترِ واپسرانی و سرکوب را باید در مسائل و موضوعات دیگری مانند ناسازگاریهای اجتماعی و مشکل بیمار در انطباق با محیط جستوجو کرد. ملاقات و گفتوگوی سیزدهساعته با فروید، کمکی به رفع این اختلاف نظر نکرد. در این ملاقات، فروید همچنان شورمندانه و با تعصب از دیدگاه خود درباره «لیبیدو» (نیروی شهوی) دفاع میکند و البته یونگ به او در مقام نظریهپرداز و پژوهشگری ارشد احترام میگذارد. باید به خاطر داشته باشیم که در آن زمان، یونگ سیودو سال داشت، در حالی که فروید پنجاهساله بود.
از نظر یونگ، «لیبیدو» در نظریه فروید حکم عقیدهای جزمی (یا «دُگم») را پیدا کرده بود. فروید متعصبانه همهچیز را به این اصل فرومیکاست و هیچگونه تردیدی را در خصوص اهمیت این شالوده یا اصل بنیادین روا نمیدانست. یونگ به این نکته توجه میکند که هنگام سخن به میان آوردن از «لیبیدو»، حتی حالات چهره فروید دگرگون میشد: «وقتی او درباره نظریه شور و اشتیاق جنسی، ساختهوپرداخته خود، سخن میگفت، لحن کلام او الحاحآمیز و تا اندازهای هیجانزده بود، به طوری که در تمامی طول این مدت، نشانهها و علائم حالات ظاهری او، که در شرایط عادی با آمیزهای از شک و تردید و نگرش انتقادی نسبت به همهچیز همراه بود، از چهرهی او به کلی محو و زایل گردیده و به جای آن حالتِ عمیقاً تهییجشدهای به خود میگرفت». قاطعیت و جزمیت فروید در خصوص این موضوع چنان زیاد بود که از نظر یونگ، فروید به رغم اینکه اعتقادات دینی نداشت اما عملاً برای مفهوم «لیبیدو» قداست قائل میشد.
سرانجام این اختلاف همچون غدهای چرکین سر باز کرد و باعث شد این دو نظریهپرداز و متفکر بزرگ پس از هفت سال همکاری، راه خود را از هم جدا کنند. از گفتههای یونگ اینطور به نظر میآید که فروید همچون پدری سختگیر، فقط تبعیت محض را از او انتظار داشته است. یونگ یا میبایست به اقتدار و اصول خدشهناپذیر فروید گردن میگذاشت تا همچنان «ولیعهد» فروید باقی بماند، و یا اینکه با شورش ضد پدر مکتب جداگانه خویش را در روانشناسی نظریهپردازی کند و البته با این کار جایگاه خود به عنوان فرزند و وارث اندیشهی فروید را از دست بدهد. او در نهایت تصمیم گرفت گزینه دوم را انتخاب کند، هرچند که پیامدهای روانی این تصمیم، زندگی او را تا چندین سال تحت تأثیر خود قرار داد. حتی پیش از انشعاب رسمی یونگ از «انجمن بینالمللی روانکاوی»، فروید متوجه رفتار شورشگرانه او شده بود و از این بابت احساس نگرانی میکرد. این نگرانی آنقدر افزایش یافت که فروید در سال ۱۹۰۹، زمانی که به اتفاق یونگ برای ایراد سخنرانی به دانشگاه کلارک در آمریکا رفته بود، دو بار در بحث با او از حال رفت و غش کرد. بار اول، وقتی که یونگ از علاقه خود به مطالعه درباره اجساد مومیاییشده مردگان صحبت میکرده، و بار دوم وقتی که یونگ درباره «آمنوفیس چهارم» (یکی از فراعنه مصر باستان در قرن چهاردهم پیش از میلاد مسیح) سخن میگفته است، فروید ناگاه از حال میرود. در نوبت اول، فروید پس از به هوش آمدن به یونگ میگوید با خود به این نتیجه رسیده بوده که علت صحبتهای یونگ درباره اجساد و مردگان و مومیاییها این بوده که ناخودآگاهانه آرزوی مرگ فروید را در سر میپرورانده است. علت غش کردن فروید در نوبت بعدی هم دلالتمند است. در آن لحظه، یونگ راجع به فرعونی در مصر باستان حرف میزده که گفته میشود نام پدرش را از روی الواح و ستونهای یادبود پاک کرده بوده است. پیداست که در این مورد، فروید ناخودآگاهانه به جایگاه پدرگونه خودش نسبت به یونگ میاندیشیده است. یونگ میگوید وقتی فروید به هوش آمد، «در آن حالتِ ضعف، طوری به من خیره شده بود که گویی پدر من است». البته کاربرد لفظ «پدر» در اینجا استثنا نیست و یونگ آن را در موارد دیگری نیز برای توصیف نحوهی صحبت کردن فروید با او به کار برده است. مثلاً در جایی اشاره میکند که فروید هنگام بیان اهمیت «لیبیدو»، لحن پدری را داشت که فرزندش را مورد خطاب قرار میدهد: «وی این مطلب را با حالت تهییجشده خاصی ادا میکرد، لحنی که معمولاً پدرْ فرزند خود را مورد خطاب قرار میدهد». از «پدر» پنداشتن فروید توسط یونگ نباید تعجب کرد، زیرا به گفتهی یونگ، فروید او را با لفظ «فرزند عزیزم» مورد خطاب قرار میداده است.
راه «پدر و پسر» زمانی کاملاً از هم جدا شد که یونگ با انتشار کتاب معروف خود با عنوان گشتارها و نمادهای نیروی شهوی دو چالش بزرگ را ضد روانکاوی فرویدی مطرح کرد: نخست اینکه «لیبیدو» یگانه منشأ انگیزههای ناخودآگاهانه نیست، و دوم اینکه علاوه بر ضمیر ناخودآگاه فردی، لایهی ژرفتری از روان را نیز میتوان مفروض تلقی کرد که یونگ «ضمیر ناخودآگاه جمعی» نامید. بخش نخست این کتاب در سال ۱۹۱۱ و بخش دوم آن یک سال بعد در ۱۹۱۲ منتشر شد. ایدههای مطرحشده در این کتاب دیدگاههای فروید درباره «لیبیدو» و ضمیر ناخودآگاه را چنان تغییر میداد که زمینه همکاری آنان عملاً از بین رفت و در نتیجه یک سال بعد، در ۱۹۱۳، یونگ از مقام خود به عنوان رئیس «انجمن بینالمللی روانکاوی» و سردبیری نشریه آن استعفا کرد و از آن پس راه مستقل خود را در پیریزی مکتبی که به نام «روانشناسی تحلیلی» معروف شده است ادامه داد. البته باید دقت کنیم که یونگ هرگز مفاهیم اساسی روانکاوی را به کلی رد نکرد. مفهوم «ناخودآگاه» در اندیشههای او همچنان شالوده فهم جهان پیچیده درون انسان است. به طریق اولی، یونگ هرگز نقش امیال جنسی را در حیات روانی انسان انکار نمیکند. اما برداشت او از امر جنسی و مفهوم «لیبیدو»، برخلاف فروید، نه برداشتی محدود و اکید، بلکه کاملاً شاملشونده و گسترده است. یونگ «لیبیدو» را «نیروی هستی» مینامد، نیرویی که از جمله ــ اما نه منحصراً ــ در امیال جنسی تبلور مییابد. از نظر او، تجلی «لیبیدو» را همچنین میتوان در نمادهای جهانشمولی یافت که در اسطورهها (نه اسطورههای این یا آن ملت معیّن، بلکه در اسطورههای عامِ بشر) به چشم میخورند. یکی از آشناترین این اسطورهها که مصداقهایش با تفاوتهای جزئی در فرهنگ و ادبیات ملتهای مختلف به وفور وجود دارند، اسطوره «قهرمان» است. در این اسطوره، به قهرمانی برمیخوریم که میبایست با حیوانی درنده و عظیمالجثه همچون اژدها بجنگد تا ملت خود را از بلا یا مصیبتی که به آن گرفتار آمدهاند برهاند. یونگ پیکار بین این قهرمان اسطورهای و حیوان درنده را صورتی نمادین از تلاش نَفْس در دورهی نوجوانی برای استقلال از مادر و کسب فردانیت میداند. البته وسعت اندیشه یونگ بسیار زیاد است و او علاوه بر اسطوره «قهرمان» دهها اسطورهی دیگر را در آثارش از همین منظر روانکاوانه تبیین کرده.
همانطور که اشاره کردیم، یونگ علاوه بر برداشتی نو از مفهوم «لیبیدو»، دیدگاه فروید در خصوص فردی بودن ضمیر ناخودآگاه را هم به چالش گرفت. در اینجا بد نیست به یکی از رؤیاهای یونگ اشاره کنیم که انگیزهای شد برای کشف «ضمیر ناخودآگاه جمعی». مطابق با شرحی که او در زندگینامهاش میدهد، هنگام اقامت در آمریکا برای سخنرانیهای دانشگاه کلارک، یونگ شبی خواب دید که در طبقه دومِ خانهای دوطبقه و در سالنی قرار دارد که در جایجایش اشیاء قدیمی به چشم میخورد. آنگاه تصمیم میگیرد که به طبقه پایین برود و آنجا را هم ببیند. وقتی از راهپله پایین میرود و به طبقه همکف میرسد، میبیند که اسباب و اثاث طبقه پایین بسیار قدیمیتر از وسایلی بودند که در طبقه بالا دیده بود. در اینجا همهچیز بسیار کهنه و حتی قرون وسطایی به نظر میرسید؛ همچنین نور این قسمت از ساختمان کمتر از طبقه بالا بود. سپس دری بزرگ میبیند که بازش میکند و با پایین رفتن از پلکانی سنگی به زیرزمینی بسیار قدیمی با سقف گنبدیشکل میرسد که از دیوارهایش چنین برمیآمد که متعلق به دوره روم باستان است. یکی از قطعات سنگفرش این زیرزمین را که حلقهای فلزی به آن وصل بوده بالا میبرد و راهپله باریکی میبیند که از آن هم پایین میرود تا اینکه به غاری تاریک میرسد. در این غار بقایای استخوانهای اجساد و نیز تکههای ظروف سفالیِ شکستهشدهای را میبیند که روی زمین ریختهاند. همچنین باقیماندههای دو جمجمه متلاشیشده انسان نیز به چشم میخورند. در این هنگام است که ناگهان از خواب میپرد. هنگامی که یونگ این رؤیا را با فروید در میان میگذارد، فروید آن را به پیروی از روش روانکاوانهاش به آرزویی کامنیافته نسبت میدهد. به اعتقاد فروید، مواجهه یونگ با استخوانها و جمجمهها، حکایت از آرزوی مرگخواهی برای کسی دارند که یونگ ناخودآگاهانه از او متنفر بوده است. اما یونگ رؤیای خود را به گونهای دیگر تفسیر کرد. مطابق با تحلیل او، خانهای که یونگ به خواب دیده بود، ایماژی از روان انسان است و بخشهای مختلف این خانه در واقع ساختار روان را بر او آشکار میکنند. در اینجا بد نیست که بخشی از تفسیر یونگ را از زبان خودش نقل کنیم:
«طبقهی همکف نماد و نشانگر لایه نخستینِ خودآگاهِ من بود. به تناسب نزول به طبقات پایینتر و عمیقترِ خانه، محیط آن نیز بیگانهتر و تاریکتر میشد. در داخل غار به بقایای یک فرهنگ ابتدایی ــ یعنی به دنیای یک انسان ابتدایی و نخستین که در باطن من جای داشت ــ راه جسته بودم، دنیایی که به استعانت ضمیر آگاه من، مشکل بود نوری از روشنایی در آن تاباند و به سهولت به درون آن راه یافت. ضمیر انسان ابتدایی با حیات و روح جانوران مرز مشترکی دارد، همچنان که غارهای ماقبل تاریخ، پیش از آنکه دست انسان سلطهگر و انحصارطلب به سوی آنها دراز گردد، کُنام وحوش و زیستگاه جانوران بوده است.»
میبینیم که در این تفسیر، خبری از امیال جنسی و تلاش برای تشخیص آرزویی استتارشده در کار نیست. یونگ بر خلاف فروید میکوشد تا این رؤیا را به منزلهی راهنمای یافتن لایههای ذهن قرائت کند. مطابق با این قرائت، طبقه فوقانی و همکف این خانه، سطوح مختلف ضمیر آگاه را تشکیل میدهند (بر حسب مصطلحات نظریه روانکاوی، میتوان گفت به ترتیب ضمیر آگاه و ضمیر نیمهآگاه) و به همین علت نور آنها رفتهرفته کمتر میشود. طبقهی زیرزمین بازنمودی از ضمیر ناخودآگاه فردی است که خاطرات قدیمیتر و نیز امیال و هراسهای سرکوبشده را در بر میگیرد. اما دخمه غارمانندی که یونگ پایینتر از این زیرزمین کشف میکند، در واقع لایه عمیقتری از روان است که نه به فرد، بلکه به کل نوع بشر مربوط میشود و تجربیات و استنباطهای عام انسان را در خود جای میدهد. به اعتقاد یونگ، جمجمههای باقیمانده در آنجا نمادی از اجداد انسان است که میراث روانی مشترک همهی ابناء بشر را به وجود آوردند. بر خلاف فروید که با تأکید بر امیال جنسی باب تحلیل رؤیاهای بیمارانش را میگشود، یونگ این رؤیا را نشانه وجود درهای دیگری میداند که برای راه بردن به معنای ضمنیِ رؤیاها میتوانند گشوده شوند. آنگونه که خود میگوید، این «رؤیا حاکی از آن بود که برای رهیافت و رسیدن به حالت آگاهی و شعور به ترتیبی که شرح دادم، ابواب و مسیرهای گسترده و گوناگونی وجود دارد: اول طبقه غیرمسکون و عریضوطویلِ بخش بهاصطلاح همکفِ خانه که به شیوه قرون وسطایی آراسته و تزئین یافته بود، سپس زیرزمین رومیایی و سرانجام و در وهلهی آخر، غار ماقبل تاریخیِ آن».
دیدن این خوابِ رازآمیز، یونگ را به صرافت اندیشیدن به موضوعی انداخت که در نظریهی فروید مغفول مانده بود. پرسشی که یونگ کوشید پاسخ دهد این بود که: آیا میتوان علت برخی رفتارها یا استنباطهای ناخودآگاهانهی افراد را در جایی به غیر از ضمیر ناخودآگاه شخص خودشان جستوجو کرد و یافت؟ یونگ با مثبت فرض کردن پاسخ این پرسش، در مسیری گام برداشت که ضد فلسفهی جان لاک (فیلسوف قرن هجدهم) بود. بر خلاف جان لاک که ذهن بشر را «لوحی سفید» میدانست و اعتقاد داشت تجربیات هر کس به تدریج در آن حک میشوند، یونگ به این نتیجه رسید که ذهن انسان در بدو تولد «تهی» نیست، بلکه همچون بدن واجد محتوایی پیشینبنیاد است. یونگ عناصر این محتوای پیشینبنیاد را اصطلاحاً «کهنالگو» مینامید و آنها را ایماژهای جهانشمولی میدانست که در اذهان همهی انسانها، صَرف نظر از نژاد و زبان و دینشان، وجود دارد. یونگ از راه سالها تحقیق دربارهی اسطوره و دین و کیمیاگری و پدیدههای فراهنجار نتیجه گرفت که هر یک از ما وارث تجربیات عام بشر است و بی آنکه خود بداند جهان پیرامونش را بر حسب آن تجربیات حلاجی و درک میکند. پژوهشهای یونگ او را وارد حوزههای فراروانشناسی کرد ــ حوزههایی از قبیل غیببینی و اندیشهخوانی (یا «تلهپاتی») و طالعبینی ــ و این نیز دلیل مضاعفی برای دوریِ بیشازپیشِ او از استادش فروید شد، چندان که دیگر زمینهای برای ادامهی نظریهپردازیهای مشترک بین او و فروید باقی نماند.
با بازخوانی داستان رابطهی یونگ و فروید میتوان گفت که نظریهی روانکاوی حکم مادری را داشت که یونگ، در جایگاه پسر، نمیتوانست قبول کند که هم به او تعلق داشته باشد و هم به پدری سلطهجو و انعطافناپذیر (فروید). از سوی دیگر، فروید هم به جای میدان دادن به رشدوکمالِ فردیِ فرزندِ معنویاش، صرفاً میخواست که این فرزند گام در همان مسیری بگذارد که پدر پیشتر گشوده بود. به عبارتی، فروید در پی آن بود که یونگ را به «ولیعهد» خود تبدیل کند، حال آنکه یونگ به ولیعهدی رضایت نداشت و سودای پادشاهی را در سر میپروراند. یونگ نهایتاً همچون فرزندی عاقشده از این پدرِ سختگیر و اطاعتطلب جدا شد. او نه فقط با استعفا کردن از ریاست «انجمن بینالمللی روانکاوی» و مقام سردبیریاش از جرگه روانکاوی فرویدی بیرون رفت، بلکه چنان دچار افسردگی شد که حتی از مقام استادی در دانشگاه زوریخ هم کنارگیری کرد و چندین سال عزلت گزید. از این دوره در زندگی حرفهای یونگ معمولاً با عنوان «تأمل در نَفْس» یاد میشود. ریچارد بیلسکر از قول برخی زندگینامهنویسان یونگ میگوید که او دچار نوعی «فروپاشی کامل روانی» شده بوده است. هرچند که جدایی یونگ از فروید برای هر دوی آنان حکم رویدادی سخت و گرانبار را داشت، اما یقیناً ضربه روحی و روانیای که بر اثر این رویداد به یونگ وارد شد به مراتب سختتر بود. شورش پسر ضد پدر، هم برای پدر ناراحتکننده است و هم بویژه برای پسر. یونگ چنان در خود فرو رفت که حتی کار حرفهای روانپزشکانه خود را هم محدود کرد و از تعداد بیمارانی که در مطب خصوصیاش میپذیرفت کاست. هشت سال طول کشید تا یونگ بتواند کتاب بعدی خود، با عنوان سنخهای روانی، را بنویسد و منتشر کند. با این همه، امروز با ارزیابی کارنامه پُربار او باید بگوییم، این جدایی و محنتهای روانیِ ناشی از آن نهایتاً به صلاح یونگ و روانکاوی بود. بر خلاف قول مشهوری که بهترین شاگرد را کسی میداند که «راه استاد را ادامه میدهد»، باید گفت شاگرد واقعاً ممتاز و متمایز آن کسی است که به جای ادامه دادن راه استاد، طرح نو درمیاندازد و از استاد خود پیشی میگیرد، حتی اگر لازمه این کار مخالفت با برخی از آراء استاد باشد. همانطور که یونگ در نامهای خطاب به فروید از زرتشتِ نیچه نقلقول میکند، «فقط آن شاگردی که حق استاد خویش را به شایستگی ادا نکند تا به ابد شاگرد باقی میمانَد».
برگرفته از:
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
دانشنامه روانشناسی مردمی
انواع اختلالات جنسی
انواع اختلالات جنسی
1. اختلال کاهش میل جنسی. عدم خیال پردازی جنسی یا میل به رابطه جنسی به طور مستمر یا عود کننده.
.
2. اختلال بیزاری جنسی. اجتناب و پرهیز مفرط از نزدیکی با شریک جنسی
3. اختلال برانگیختگی جنسی در زنان. عدم تولید روان کننده طبیعی در پاسخ به برانگیختگی. یک اختلال ناتوانی مداوم یا عود کننده برای رسیدن به برانگیختگی جنسی، یا برای حفظ برانگیختگی تا اتمام فعالیت جنسی است.
.
4. اختلال نعوظ مردان. ناتوانی در ایجاد یا حفظ نعوظ در آلت تناسلی مرد در طول فعالیت جنسی.
.
5. اختلال اوج لذت جنسی در زنان. تاخیر در رسیدن یا عدم رسیدن به اوج لذت جنسی به دنبال تهییج جنسی به طور مستمر یا عود کننده.
در نوع اختلال اوج لذت جنسی اولیه، بیمار هرگز اوج لذت جنسی را تجربه نکرده است.
زنان مبتلا به این بیماری گاهی اوقات می توانند به یک سطح نسبتا پایین از هیجان جنسی دست یابند.
نا امیدی، بی قراری، درد لگن و یا احساس سنگینی در لگن ممکن است به دلیل تورم رگها رخ دهد.
6. اختلال اوج لذت جنسی در مردان. مشکل در رسیدن یا تاخیر در رسیدن به اوج لذت جنسی. این اختلال باعث بروز ناراحتی و مشکلات فردی و بین فردی قابل توجهی میشود.
7. انزال سریع یا زودرس. هنگامی رخ می دهد که یک مرد سریع اوج لذت جنسی را تجربه کند. انزال زودرس، انزال سریع، اوج سریع، اوج زودرس نیز نامیده شده است.
8. مقاربت دردناک. مقاربت جنسی دردناک با توجه به علل پزشکی یا روانشناسی
9. واژینیسموس. انقباض اسپاسم دردناک مهبل (واژن) در پاسخ به تماس فیزیکی یا فشار. این وضعیت دلیل جسمی یا روانی دارد و در توانایی یک زن به شرکت در هر نوع نفوذ تاثیر می گذارد.
10. پارافیلیا- انحراف جنسی. یک بیماری با تمایلات جنسی و برانگیختگی غیر طبیعی با فعالیت های شدید یا خطرناک به اشیاء ، شرایط، و یا افراد غیر معمولی است.
11. PTSD ناشی از قطع آلت تناسلی و یا سوء استفاده جنسی دوران کودکی. PTSD یک اختلال اضطرابی است که می تواند پس از یک یا چند واقعه آسیب زا مانند تنشهای بزرگ، تجاوز جنسی، جنگ، و یا تهدیدات دیگر، در افراد است ایجاد شود.
سایر مشکلات جنسی:
1. نارضایتی جنسی (نامشخص)
2. فقدان میل جنسی
3. ناتوانی جنسی
4. عدم لذت جنسی
5. بیماری های مقاربتی
6. تاخیر و یا عدم وجود انزال،علی رغم وجود تحریکات کافی
7. عدم توانایی کنترل زمان انزال
8. عدم توانایی رهاسازی ماهیچه های واژن جهت مقاربت
9. تولید ناکافی روان کننده در زنان، قبل و در طول مقاربت
10. سوزش و درد در فرج و یا داخل مهبل در تماس
11. ناراحتی یا سردرگمی مربوط به گرایش جنسی
12. مشکلات جنسی قبل یا بعد از جراحی در افراد تغییر جنسیتی و فراجنسیتی.
13. سندرم تحریک جنسی مداوم
14. اعتیاد جنسی.
15. تمایلات جنسی بیش از حد.
16. همه اشکال ختنه در دختران
17. بیماری های پس از لذت جنسی، POIS ، سندرم Dhat ، پس از مقاربتی PCT ، و سردردهای جنسی.
اختلالات مهم جنسی
اختلالات مهم جنسی
اختلال های ناکارآمدی عملکرد جنسی به این موارد طبقه بندی شده اند:
۱- اختلال میل جنسی
اختلالات تحریک و میل جنسی قبلا در زنان به عنوان سردمزاجی، و در مردان به عنوان ناتوانی جنسی شناخته می شد. ناتوانی جنسی مردان اکنون به عنوان اختلال نعوظ شناخته می شود.
سرد مزاجی زنان با توصیف مشکلات خاص خود با چهار دسته زیر جایگزین شده اند: عدم تمایل جنسی ، فقدان برانگیختگی جنسی ،درد هنگام مقاربت، و عدم اوج لذت جنسی.
هم در مردان و هم در زنان این شرایط می تواند منجر به گریز و اجتناب از تماس جنسی شود. در مردان، امکان ناتوانی نسبی یا کامل در رسیدن و یا حفظ نعوظ، و یا عدم وجود هیجان جنسی و لذت از فعالیت جنسی نیز وجود دارد.
این اختلالات ممکن است علل پزشکی، مانند کاهش جریان خون و یا عدم تولید روان کننده در مهبل داشته باشد. بیماری های مزمن نیز می توانند منشا باشند.
۲- ناتوانی نعوظ مردان
اختلال نعوظ یک ناتوانی عملکرد جنسی است که عدم توانایی در ایجاد یا حفظ نعوظ آلت تناسلی مرد است. علل اختلال نعوظ ممکن است روانی یا فیزیکی باشد.
علل پزشکی آن زمینه های مختلف دارد، از جمله آسیب به بخش های عصبی که مانع یا تاخیر نعوظ می گردد. دیابت و بیماری های قلبی عروقی، به کاهش جریان خون به بافتهای آلت تناسلی مرد منجر می شود. البته بسیاری از آنها از نظر پزشکی قابل برگشت است.
علل روانی نیز با کمک روانپزشک و یا روانشناس قابل اصلاح است.
برآورد شده است که حدود 152 میلیون مرد در جهان از اختلال نعوظ رنج می برند. با این حال، انگ اجتماعی، سواد کم سلامت و تابوهای اجتماعی میزان دقیق شیوع را سخت کرده است.
۳- انزال زودرس
انزال زودرس اتفاق انزال قبل از رسیدن به اوج لذت جنسی در شریک، و یا طول زمانی مقاربت کوتاه است.
هیچ طول زمان استانداردی برای آن وجود ندارد، اما به طور کلی، تصور می شود انزال زودرس انزالی است که در کمتر از 2 دقیقه از زمان ورود آلت تناسلی مرد رخ دهد.
برای تشخیص، بیمار باید سابقه انزال زودرس مزمن ، انزال کوتاه، و احساس نارضایتی دو طرف باشد. نظریه های جدید نشان می دهد که انزال زودرس ممکن است زمینه عصبی و اختلال سیستم عصبها داشته باشد.
۴- اختلال رسیدن به اوج لذت جنسی
اختلال (تاخیر مداوم یا عدم) رسیدن به اوج لذت جنسی، ریشه های فیزیکی، روانی، و یا دارویی دارند. تاثیر منفی داروهای ضد افسردگی و یائسگی بسیار شایع است.
۵- دردهای مقاربتی
اختلال درد جنسی بیشتر مختص زنان است. مقاربت دردناک و واژینیسموس (یک اسپاسم غیر ارادی عضلات دیواره واژن در زمان مقاربت) ، دو اختلال شناخته شده اند.
مقاربت دردناک ناشی از خشکی واژن است که به علت عدم تولید مایع روان ساز کافی در زنان ایجاد می شود. روان سازی ضعیف ممکن است از نبود هیجان و تحریک کافی، و یا از تغییرات هورمونی ناشی از یائسگی، بارداری و شیردهی باشد. التهاب ناشی از کرم های ضد بارداری و فومها هم می توانند خشکی دهند. ترس و اضطراب از رابطه جنسی هم می تواند علت باشد.
مشخص نیست که دقیقا چه چیزی باعث واژینیسموس می شود، اما تصور این است که آسیب های جنسی گذشته (مانند تجاوز) یا باورها ممکن است نقش بازی کنند.
یکی دیگر از اختلال درد جنسی در زنان وولو است. در این وضعیت، زنان احساس سوزش و درد در هنگام رابطه جنسی دارند که به نظر می رسد با مشکلات پوست در ارتباط باشد.
۶- بیماری های پس از مقاربت
بیماری های پس از رسیدن به اوج لذت جنسی باعث بروز علائمی در مدت زمان کوتاهی پس از رسیدن به اوج لذت جنسی یا انزال می شود. یک بیماری پس از مقاربت PCT است که همراه با احساس سودا، مالیخولیا، و اضطراب بعد از مقاربت جنسی است و تا دو ساعت طول می کشد. سردرد جنسی در جمجمه و گردن در حین فعالیت جنسی، از جمله استمناء یا اوج لذت جنسی نیز رخ می دهد.
در مردان، سندرم بیماری POIS باعث درد عضلانی شدید در سراسر بدن بلافاصله پس از انزال رخ می دهد و علائم آن ممکن است تا یک هفته طول بکشد.
سندرم Dhat از دیگر وضعیت هایی است که در مردان رخ می دهد. یک سندرم فرهنگی محدود است که باعث خلق و خوی مضطرب و ملال بعد از رابطه جنسی می شود.
۷- اختلالات جنسی نادر در مردان
– بیماری عروق. اختلال نعوظ ناشی از بیماری عروق است که معمولا تنها در میان افراد مسن با آترواسکلروز دیده می شود. بیماری های عروقی در افراد مبتلا به دیابت، بیماری عروق محیطی، فشار خون بالا و کسانی که سیگار می کشند شایع است. هر اختلال جریان خون به آلت تناسلی فرد را دچار اختلال در نعوظ میکند.
– کمبود هورمون علت نسبتا نادر اختلال نعوظ است. در افراد مبتلا به نارسایی بیضه مانند سندرم Klinefelter ، و یا کسانی که پرتو درمانی، شیمی درمانی کرده اند،یا در دوران کودکی اوریون داشته اند، بیضه ها ممکن است تستوسترون تولید نکنند. دیگر علل هورمونی ناتوانی نعوظ شامل تومورهای مغزی، پرکاری تیروئید، کم کاری تیروئید و یا اختلالات غده آدرنال است.
– ناهنجاری های ساختاری و تغییر شکل آلت تناسلی مرد مانند بیماری Peyronie میتواند مقاربت جنسی را دشوار کند.
– داروها می توانند سبب اختلال نعوظ باشند. افرادی که داروی کاهش فشار خون، داروی ضد روان پریشی، داروی ضد افسردگی، آرام بخش، مواد مخدر، آنتی اسیدها یا الکل مصرف میکنند می توانند دچار مشکلات عملکرد جنسی و کاهش میل جنسی شوند.
– نغوظ دائم نعوظ دردناک است که در صورت عدم وجود تحریک جنسی رخ می دهد و برای چند ساعت ادامه دارد. در این وضعیت، وقتی خون وارد آلت تناسلی مرد می شود به دام افتاده و قادر به تخلیه نیست. اگر وضعیت به سرعت درمان نشود، می تواند منجر به زخم شدید و از دست رفتن دائمی عملکرد نعوظ شود. این اختلال در مردان و کودکان رخ میدهد. افراد مبتلا به بیماری سلول داسی شکل و برخی داروها می توانند این اختلال را ایجاد کنند.
۸- ناکارآمدی جنسی در زنان
سه نظریه روانی اجتماعی برای ناکارآمدی جنسی زنان عبارتند از: نظریه خود درکی، فرضیه بیش توجیهی ، و فرضیه توجیه ناکافی:
– نظریه خود درکی. فرد نسبت به نگرش های خود، با توجه به احساسات خود ، رفتارهای خود و با تکیه بر مشاهدات خود، و شرایطی که در آن است قضاوت می کند.
– فرضیه بیش توجیهی. کاهش علاقه ذاتی شخص وقتی که کاری را برای پاداش های خارجی انجام میدهد.
– فرضیه توجیه ناکافی. بر اساس تئوری ناهماهنگی شناختی کلاسیک (تناقض بین دو شناخت و یا بین یک شناخت و رفتار)، این نظریه می گوید که فرد یکی از شناخت ها و یا رفتارها را تغییر می دهد تا باعث کاهش پریشانی و ثبات گردد.
۹- یائسگی
سیستم واکنش جنسی در زنان پیچیده است و حتی امروزه به طور کامل درک نشده است. شایع ترین اختلالات جنسی در زنان که به یائسگی مرتبط شده و عبارتند از عدم تمایل و میل جنسی که عمدتا به فیزیولوژی هورمونی مربوط است.
۱۰- پیری زنان
آیا پیری به طور مستقیم در عملکرد جنسی زنان و در دوران یائسگی تاثیر دارد یا نه یکی دیگر از چالش ها است. پیری تاثیر قوی بر عملکرد جنسی و اختلال در زنان است، به طور خاص در زمینه های تمایل و علاقه جنسی، و فرکانس اوج لذت جنسی.
ابتدا باید درک کرد که چگونه تغییرات فیزیولوژیکی در مردان و زنان می تواند میل جنسی را تحت تاثیر قرار دهد. با وجود تاثیر منفی ظاهری، یائسگی می تواند بر روی مسائل جنسی و عملکرد جنسی، اعتماد به نفس جنسی و راحتی، اثر مثبت داشته باشد.
تعریف انحراف جنسی
انحراف جنسی
Paraphilia – Sexual Perversion – Sexual Deviation
فروید: عصبیتِ منفی Negative Neuroticism، انحراف جنسی است.
• نابهنجاری جنسی یا پارافیلیا یک واژه زیست پزشکی برای تعریف برانگیختگی جنسی توسط اشیا، اشخاص و موقعیتها به صورت ناهنجار میباشد.
o یک پارافیلی دارای انحرافات جنسی همراه با حس لذت نسبت به موقعیتهای غیرمعمول و افراطی است. واژه پارافیلی در سال ۱۹۲۰ توسط ویلهم استکل Wilhelm Stekel روانشناس اتریشی به کار گرفته شد. اختلالات پارافیلی به وسیله تکانهها Impulsivity ، خیالپردازیها Fantasies یا اعمال جنسیای که غیرمعمول، انحرافی یا غریب هستند، مشخص میگردد.
o پارافیلی در مردان شایعتر از زنان است. علت بروز پارافیلی تا کنون به طور دقیق مشخص نشده است. روشهای درمانی به کار گرفته شده برای درمان پارافیلی تنها به میزان متوسط موفقیتآمیز بودهاند، برخی از آنها عبارتند از: روان درمانی بینشمدار، رفتار درمانی و دارو درمانی
o فعالیت پارافیلیائی به صورت وسواسی است. بیماران، به طور مکرر در رفتار انحرافی خود گرفتار هستند و قادر به کنترل تکانه خود نمی باشند. در شرایط استرس، اضطراب، یا افسردگی، احتمال انجام رفتار انحرافی بیشتر است. ممکن است بیمار چندین بار عزم کند که این رفتار را کنار بگذارد. ولی معمولاً قادر به ترک آن برای مدت طولانی نیست، و واکنش نمائی و متعاقب آن احساس گناه شدید رخ میدهد.
Stekel: In anxiety, the libido is transformed into organic and somatic symptoms. In doubt, the libido is transformed into intellectual symptoms. The more intellectual someone is, the greater will be the doubt component of the transformed forces. Doubt becomes pleasure sublimated as intellectual achievement.
تعریف رابطه جنسی
۱- تعریف اخلاقی: علاقه دو جنس مخالف به یکدیگر بر طبق اصول و موازین صحیح اجتماعی و ازدواج بر اساس سن، نژاد، طبقه اجتماعی، تحصیلات.
۲- تعریف علمی: علاقه جنسی دو جنس مخالف به یکدیگر بدون اینکه این علاقه با هیچ گونه خصوصایت غیرعادی و ناموزون همراه باشد.
تعریف انحراف جنسی
انحراف جنسی عبارتست از عملی که به منظور ارضای تمایلات جنسی انجام می گیرد. ولی عمل مذکور برخلاف عرف معمول بوده و اکثریت مردم به انجام آن عمل همگاهی ندارند و منحرف جنسی به عمل انحرافی اعتیاد پیدا می کند.
در واقع می توان گفت: منحرف جنسی شخصی است که تحت تاثیر بدآموزیهای محیط قرار گرفته، بدون اینکه هدف توالد و تناسل داشته باشند، و بدون توجه به هنجارهای موجود به اعمالی دست می زند که یک نوع عمل جنسی است. پس به طور کلی هر گاه عمل جنسی از معیار و مقیاس عادی خارج شود، اصطلاح انحراف جنسی مطرح است.
ویژگی های انحراف جنسی
به طور کلی روانشناسان برای منحرفین جنسی ویژگی یکسانی را بر شمرده اند که عبارتند از:
۱- منحرفین جنسی اشخاصی هستند که هدف آنها از زندگی جنسی بهره برداری و احساس لذت مانند افراد عادی مردم نیست و عشق جنسی آنها از نوع دگرجنسگرایی Heterosexuality نبوده و به عبارت دیگر هدف از لذت جنسی آنها با اهداف سایر افراد عادی مردم در این خصوص اختلاف دارند.
۲- این اشخاص دارای اختلالات و ناراحتیهای عصبی هستند و این عوامل تا حدی در دگرگون کردن شخصیت آنها نیز تاثیر خواهد گذاشت.
۳- ارتکاب انحرافات و جرایم جنسی به ندرت تابع اراده بوده و زیادتر تابع فعل و انفعالات شدید روانی است.
۴- با وصف موارد فوق کمتر دیده شده است که منحرفین جنسی مرتکب اعمال شدید و خطرناک جنسی شده باشند.
o با توجه به مطالب فوق باید گفت، مجرمین جنسی نمونه ای از توده عظیمی از اشخاص هستند که دارای اعمال و رفتار و عادات ناموزون و غیرعادی و یا به عبارت دیگر انحرافات جنسی هستند و قسمت اعظم این توده عظیم در اجتماعات هیچگاه شناخته نمی شوند .
o اعمال آنها برای پلیس کشف نمی شود و علل انحراف عده ای از این اشخاص، بیماری های عصبی و روانی است.
جنس و طبقه منحرفین جنسی
منحرفین جنسی از چه جنس و طبقه ای هستند؟
هر چند پاسخ به این سوال نسبتاً مشکل است و نمی توان جواب قطعی داد ، اما آنچه که در این تحقیق با توجه به مطالعات و ارقام و آمار موجود در این زمینه وجود دارد، مطالب زیر را به طور نسبی می توان بیان کرد.
۱- بیشتر انحرافات و جرائم جنسی به مردها نسبت داده شده است و دانشمندان معتقدند آنقدر که مردها مرتکب این انحرافات و جرائم می شوند، زنان کمتر دامن خود را به این اعمال می آلایند.
دلیل این امر آنست که اولا احساسات و سلوک جنسی زن و مرد کاملا متفاوت است و زنان بهتر از مردان می توانند خود را کنترل و محافظت کند، این انحرافات در خفا و پنهانی محفوظ میماند و ابراز نمی شوند. معهذا باید دانست که اگر زن مبتلا به انحرافات جنسی باشد، اعمال و آثار انحرافی او فوق العاده از مردها شدیدتر و خطرناکتر است.
o بسیاری از انحرافات اخلاقی و جنسی در میان طبقات بالای جامعه و بسیاری نیز متعلق به طبقات پایین جامعه می باشد.
اگر رویه دیگری که یکی از مقوله های مهم و بغرنج انحراف جنسی است را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل علمی و اجتماعی قرار دهیم متوجه خواهیم شد که فقر اقتصادی از عوامل مهم و موثر این پدیده است.
o دکتر برونر Jerome Bruner علل انحرافات جنسی را نسبت به امکانات مادی شان به طریق زیر بررسی می کند.
۱- تنگدستی ۵% – عادی و متوسط الحال بودن ۳۵%
۲- فقر و نداری ۲۲% -مرفه بودن ۳۴% زندگی تجملی ۴%
• حال این سوال پیش می آید چه عاملی در به وجود آمدن انحراف جنسی موثر است و چه چیزی باعث به وجود آمدن انحراف جنسی می شود؟
در این مورد نظرات گوناگون وجود دارد که مرور آنها می تواند ما را در یافتن پاسخ یاری دهد.
۱- بعضی عوامل بیولوژی را مرجع و منشا انحرافات جنسی دانسته، و اعتقاد دارند که انحرافات جنسی، نتیجه امراض عقلی، التهابات مغزی و آزار رسانی جنسی است.
۲- برخی دیگر انحراف جنسی را در اثر عوامل جسمی قبل از دوران بلوغ از قبیل اختلال در وظایف غدد می دانند.
۳- عده ای انحرافات جنسی را اکتسابی دانسته و آن را نتیجه عوامل خارجی محیط می دانند ، که معلول ناتوانی و عدم هماهنگی مجرم با مقتضیات و شرایط اجتماعی است.
۴- روانکاوان تاکید کرده اند که منشا انحرافات جنسی عوامل اکتسابی است. بدین ترتیب که فرد در زمان کودکی به رفتار جنسی غیرعادی گرفتار می شود و به عللی آن را ادامه می دهد.
۵- فروید عقیده دارد که عقده اودیپ منشا بسیاری از انحرافات جنسی است.
o ژان ژاک روسو Jean-Jacques Rousseau در کتاب قراردادهای اجتماعی، رابطه جرائم و انحرافات جنسی عنوان کرده است که انسان ذاتاً خوب است، و اگر فردی فاسد می شود، این فساد ناشی از شرایط اجتماعی است.
o یک جنایت کار معروف آمریکایی مهمترین انگیزه های جرم را قدرت طلبی، غریزه جنسی و انحراف جنسی و ماجراجویی می داند، و از این طریق به انگیزه های جنسی که به طرق مختلف در ساختمان و عناصر متشکله آن موثرند پی برد. البته باید دانست که روانکاوان مکتب فروید زیادتر از سایر دانشمندان به اصول عقاید فوق متکی بوده و معتقدند که جرائم غیر جنسی در بسیاری از مواقع از انگیزه ها و اهداف غیر مرئی و پنهانی جنسی افراد شروع می شوند.
o عده ای دیگر از دانشمندان معتقدند که گرچه نمی توان تاثیر عوامل و انگیزه های جنسی را در جرائم غیر جنسی در وقوع جرائم غیر جنسی همیشگی و ثابت نبوده بلکه وجه تصادفی و اتفاقی دارد. استدلال این گروه این است هر گاه چگونگی و کیفیت وقوع جرم غیر جنسی مورد بررسی قرار دهیم، به تجربه خواهیم دید که این جرائم و جنایات با وضع عصبی و روانی مرتکبین رابطه مستقیم دارد. به عبارت دیگر وقوع این جرائم مولد کیفیت عصبی مرتکبین آن جرم است. همچنین می افزایند اگر ما به صورت دقیق جرائم غیر جنسی را مورد مطالعه قرار دهیم خواهیم دید که آن جرم از نوع جرائم غیرجنسی به شمار خواهد آمد. ولی هر گاه به انگیزه مجرم زیادتر از روش ارتکاب و چگونگی عمل او توجه کنیم یقیناً آن جرم در زمره جرائم جنسی طبقه بندی خواهد شد.
o اما در مورد نظریه تصادفی بودن انگیزه جنسی در وقوع جرایم غیر جنسی باید گفت:
1. اصولا بسیاری از جرائم به طور ناگهانی و تصادفی به وقوع می پیوندد و تعداد جرائم از پیش تعیین شده بسیار اندک است. حتی اگر جرمهای تصادفی از جرمهای از پیش تعیین شده بیشتر نباشد کمتر نخواهد بود.
2. هر گاه ما روش ارتکاب جرم را در بسیاری از جرائم غیرجنسی مورد مطالعه قرار دهیم، آن جرم در زمره جرائم غیرجنسی و اگر هدف و انگیزه جرم را مورد توجه قرار دهیم ، آن جرم را جز جرائم جنسی طبقه بندی خواهد شد.
3. گر چه تاثیر وضع غیرعادی عصبی را در وقوع جرائم نمی توان انکار کرد، ولی این مطلب دلیل آن نیست که انگیزه ها و عوامل جنسی نتوانند از راه مختل کردن اعصاب در وقوع جرائم غیرجنسی عرض اندام کنند.
4. اگر علل وقوع جرائم را از لحاظ عوامل محیطی مطالعه کنیم، فقر به عنوان عاملی مهم توجه ما را جلب می کند. بنابراین اگر فقر به عنوان یک محرومیت اجتماعی بعلت نداشتن وسیله برای رفع احتیاجات مادی علت پیدایش جرم محسوب شود. می توان گفت که هر گاه اهمیت نیازهای جنسی پیش از احتیاجات مادی نباشد، حداقل در عرض آن قرار دارد. و هر گاه فقر به عنوان یک محرومیت اجتماعی باعث پیدایش جرم شود، محرومیت جنسی نیز به تبع آن باعث پیدایش جرم می شود.
5. جرائم جنسی هر گاه به فرض بعید در وقوع سایر جرائم تاثیر نداشته باشند، لااقل در مطالعه آمار جرائم می بینیم که این جرم از لحاظ کمیت در درجات اول اهمیت قرار خواهد داشت و از نظر کیفیت نیز شاید بعد از قتل نفس هیچ جرمی از لحاظ ضرر اجتماعی و هتک حیثیت و شرف قابل قیاس با این نوع جرم نباشد.
6. احتیاجات جنسی افراد بشر یکی از مهمترین معضلات و مسائل اجتماعی را به وجود می آورد، که هرگاه دولتها توجه کافی به آن نکنند یقیناً جرائم و جنایات دیگری را به طور غیرمستقیم بوجود خواهد آورد.
• اما سوالی که مطرح است این است آیا انحرافات جنسی درمانی خواهد داشت یا خیر؟ آیا تاکنون پیشنهادی در این زمینه داده شده است؟ و اگر چنین پیشنهادی وجود دارد و مسئولین امر راه را از چاه باز می شناسند، پس علت چیست که این معزل بزرگ، همچنان عرض اندام می کند؟
یک دانشمند و کارشناس امور جنسی آمریکا معتقد است که یگانه و بهترین راه مبارزه با جرائم جنسی فقط آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت است. وی می افزاید این تعلیم تربیت:
1. در بدایت امر در مورد والدین اطفال اعمال شود تا آنها به رموز پرورش فرزندان خود آشنا شوند.
2. در مرحله دوم اطفال باید مورد آموزش و پرورش قرار بگیرند تا بتوانند بوسیله تعلیم و تربیت بر عادات ناپسند خود فائق آیند.
3. در مرحله سوم باید منحرفین جنسی مورد آموزش و پرورش قرار بگیرند تا ضمن تعلیم و تربیت به آنها فرصت داده شود. به معالجه خویش بپردازند و پس از تزکیه کامل اعمال و رفتار خود به عنوان افراد مفیدی به اجتماع ملحق شوند.
فحشا و روسپیگری
• فحشا و روسپیگری برآوردن خواهش های جنسی در برابر پول است. فحشای مردان، زنان، کودکان و فحشای قانونی که توسط حکومتهای ملی و محلی در بعضی کشورها پذیرفته شده است. در این آمیزش جنسی تنها رابطه میان، که دلیل اصلی او برای ارزانی داشتن دسترسی جنسی به حامی اش است پولی است که به امر پرداخت می شود.
لازم به ذکر است که روسپیگری با فروپاشی اجتماعات کوچک محلی توسعه نواحی شهری بزرگ و غیر شخصی و تجاری شدن روابط اجتماعی ارتباط مستقیم دارند.
روسپیان اساسا از زمینه اجتماعی فقیرتر برمی خیزند. اما تعدادی از زنان طبقه متوسط نیز در میان آنها وجود دارند.
انواع روسپیگری بر حسب تعهد شغلی و زمینه شغلی
۱- روسپیگری موقتی :
بسیاری از زنان فقط به طور موقتی به روسپیگری اشتغال دارند و چند باری پیش از آنکه روسپیگری را برای مدتی طولانی یا برای همیشه ترک کنند به خودفروشی می پردازند.
۲- روسپیان اتفاقی :
کسانی هستند که غالباً در مقابل در اختیار گذاشتن خود پول قبول می کنند. اما به طور نامنظم و برای کمک به درآمدشان از سایر منابع!
۳-فاحشه ها :
به طور منظم و مستمر به روسپیگری اشتغال دارند و منبع اصلی درآمدشان را روسپیگری تشکیل می دهد. و عبارتند از زنان خیابانی، زنان تلفنی، زنان خانگی، زنان فاحشه خانه،
لازم به ذکر است که بیشتر زنان به طور منظم به معامله پایاپای جنسی اشتغال داشتند. مانند: ارائه خدمات جنسی در عوض تلویزیون، پوشاک، وسایل الکتریکی، و تعمیرات ماشین.
شیوع
• پارافیلیها نادر هستند و در میان مردان بیش از زنان شیوع دارند (حدود ۲۰ به ۱) . اما دلیل این تفاوت میان زنان و مردان مشخص نیست.
o با اینکه در بسیاری از این اختلالات، رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی دیده میشود، در مواردی هم تهاجمی یا آسیبرسان به دیگران نیستند.
o در میان این اختلالات، پدوفیلی، نمایشگری، چشم چرانی، دیگرآزاری و مالشگری جرم محسوب میشوند. اما داشتن تخیلات یا رفتارهای پارافیلیایی همیشه به معنای مبتلا بودن به بیماری روانی نیست. این تخیلات یا رفتارها ممکن است در اشکال بسیار خفیفی وجود داشته باشند و باعث اختلال کارکرد فرد و مانع ایجاد روابط سالم فرد با دیگران نشوند و به فرد یا دیگران آسیب نرسانند و به پیگرد قانونی نیانجامند. ممکن است این تمایلات در حد تخیلات در هنگام فعالیت جنسی باقی بمانند.
علت انحرافات جنسی
• دقیقا معلوم نیست که چه عواملی پارافیلی ایجاد میکنند. برخی کارشناسان ضربههای عاطفی در دوران کودکی مانند مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتن را مقصر میدانند. برخی دیگر معتقدند این اشیاء یا موقعیتها هنگامی به صورت عامل تحریک جنسی این افراد درمیآید که به صورت مکرر و متوالی باعث فعالیت جنسی خوشایندی شده باشند.
o در اغلب موارد افراد مبتلا به پارافیلی در ایجاد رابطه شخصی و جنسی با دیگران مشكل دارند. بسیاری از پارافیلیها در دوران نوجوانی آغاز میشود و تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند.
شدت و بروز تخیلات مربوط به پارافیلی در هر فردی متفاوت است و ممکن است با افزایش سن کاهش یابد.
• انحرافات جنسی را می توان از جهتی به سرکوبی شدید و غیرعادی میل جنسی دانست. بیماران مبتلا به انحرافات جنسی از ابزار تمایلات سالم به جنس مخالف احساس خطر می کنند
و رفتار انحرافی به آنها امنیت بیشتری می دهد. بدین جهت میل جنسی آن ها فقط در ارتباط با جنس مخالف بازداری می شود.
عوامل روانی بوجود آورنده انحرافات جنسی:
• مهمترین عوامل روانی عبارتند از :
o محرومیت از روابط جنسی طبیعی، تحت شرایط محروم کننده شدید که در آن زن و مرد فرصت رابطه جنسی طبیعی ندارند، انحرافات جنسی افزایش می یابد.
o انزوای کودکی، کودکانی که در دوران طفولیت و کودکی مدت طولانی از دیگران جدا بوده اند، در روند تکامل روانی- جنسی خود اختلال پیدا کرده اند. انحرافات مربوط به انزوای کودکی شامل بچه بازی و همجنس گرایی و زنا می باشد که در واقع جبرانی است برای محرومیت های عاطفی دوران کودکی.
o وقایع خاص که سبب یادگیری انحرافات در کودکی و نوجوانی می شود.
همجنس گرایی: اغلب هنگامی شروع می شود که در دوران کودکی به فرد تجاوز شود و یا فرد بدآموزیهایی داشته باشد.
شی ء پرستی (جایگزین کردن شی ء بجای دستگاه جنسی طرف مقابل): ممکن است به علت شرطی شدن هیجان جنسی با شیء در دوران کودکی یا نوجوانی به وقوع بپیوندد. مثلا در یک زمان یک شی ء را ببیند و توام با آن خاطره ای که باعث تحریک می شود، بعد از آن با دیدن آن شی ء خاص باعث تحریک او می شود.
ضربه زدن به نشیمنگاه کودک دردی توام با لذت در او ایجاد می کند و در نتیجه در بعضی از کودکان ممکن است سبب بیماری مازوخیسم یا خودآزاری گردد.
o اضطراب اخته شدن، ممکن است عورت نمایی و تماشگری جنسی برای تسکین این اضطراب باشد.
o تثبیت یا بازگشت به دوران کودکی، جهالت در امور جنسی، همانند سازی جنسی، : این بدلیل حل نشدن بحران ادیپی اتفاق می افتد و ترانس سکسوالیسم و مبدل پوشی در واقع نشاندهنده همانندسازی با والد جنس مخالف هستند تا والد همجنس، مثلا مردی که لباس زنانه میپوشد در واقع با مادر خود همانندسازی میکند.
بازداری کلی شخصیت، ترس از مسئولیت و ترس از جنس مخالف .
• ترس از جنس مخالف، استمناء، شی پرستی جنسی و همجنس گرایی ممکن است به دلیل ترسی باشد که فرد در دوران کودکی، در رابطه با مسائل جنسی و در رابطه با جنس مخالف بخصوص با مادر و محارم پیدا می کند. طبق این نظریه فرد به علت ترس از رابطه با جنس مخالف، با همجنس خود که از آن کمتر می ترسد و بیشتر با آن آشناست رابطه می گیرد.
• نقش سازی یا نقش بازی: عبارت است از الگو پذیری، تقلید نمودن و ادای نقش فردی و اجتماعی از طرف دختر با قراردادن زن در آن فرهنگ به عنوان الگو و ازطرف پسر با پذیرفتن آن فرهنگ خاص به عنوان سرمشق و الگو. این الگوپذیری و نقش پذیری شامل نحوه تکلم، حرکات، تفریح و بازی، پوشیدن لباس و آرایش و بسیاری از رفتارهای دیگر می شود.
• ممکن است عدم موفقیت در گرفتن نقش صحیح جنسی سبب اختلال جنسی گردد. عواملی که سبب عدم موفقیت می شوند:
۱- نداشتن خصوصیات جسمانی کافی و لازم: مثلا پسری که ساختمان بدنی زنانه دارد نسبت به پسری که دارای ساختمان جسمی قوی است، نقش جنسی مردانه را دشوارتر به خود می گیرد.
۲- فشار اجتماعی و خانوادگی فرد برای نقش پذیرفتن به او فشار می آورد : مثلا اگر توقعات جامعه و بخصوص خانواده، شدیداً با امکانات جسمی و روانی کودک در نقش پذیری جنسی مغایر باشد، کودک دچار تعارض می شود و درنتیجه زمینه انحراف را آماده می سازد.
۳- فقدان الگوی صحیح مرد یا زن در خانواده : معمولا این الگو شامل پدر و مادر می باشد، که آن ها همانند سازی جنسی کودک را شکل می دهند. اگر در جریان رشد، پسر نتواند با پدر خود به درستی و به اندازه کافی همانند سازی سالم جنسی نماید یعنی از او الگوی نادرستی بیاموزد یا امکان الگوسازی از پدر (در صورت نبود پدر) را نداشته باشد، امکان انحراف جنسی در او ایجاد می شود.
۴- یکی از علل انحرافات جنسی جهالت و عدم دانش صحیح در رابطه با مسائل جنسی است، تعداد زیادی از منحرفین جنسی از کسانی بودند که فهم روشن و درستی ازمسائل جنسی نداشته و نیز در دوران کودکی از فهمیدن موضوعات به سختی بازداری، ترسانده و منع می شدند.
۵- ترس را از عوامل دیگر انحراف جنسی می توان نام برد، ترس از عهده دار شدن مسئولیت است، کسانی که شخصیت آن ها برای قبول مسئولیت ها و مسائل مربوط به آن رشد کافی نکرده است.
• بطور کلی علت همه اختلالات و انحرافات جنسی در صورتی که مشکل جسمانی و پزشکی خاصی وجود نداشته باشد، بر میگردد به عوامل روانی و تجربیات تلخ و یا شیرین گذشته فرد.
یکی از عوامل مهم اختلالات و حتی انحرافات جنسی عامل افسردگی است . این اظهار نظر با توجه به تجربیات بالینی بسیار زیادی است که تا کنون با افراد مختلفی از این دسته بدست آمده است. افسردگی یک پریشانی روانی است که می تواند هم در رفتار و افکار و احساسات فرد آشکار باشد و یا می تواند بصورت پنهان وجود داشته باشد . (مثلا چرا یک فردی که کاملا سرحال و با نشاط است ناگهان میبینیم یکروز بعد خود کشی کرده).
o بنابراین بسیاری از مشکلات و اختلالات رفتاری و ذهنی در ذهن عامه مردم و حتی شاید بسیاری از متخصصین علوم رفتاری و روانشناسی که آنرا افسردگی نمی دانند اما در واقع علامتی از افسردگی باشد که فرد آن را دارا می باشد. برای مثال فردی که دچار افسردگی است این افسردگی حالات بی حوصلگی، بی حالی، لذت نبردن از زندگی و … و همچنین بی میلی و یا مشکلات جنسی -که فرد آنرا افسردگی نمیداند- را بهمراه دارد.
o دومین عامل اختلالات و انحرافات جنسی بر می گردد به تجربیات دوران گذشته.تجربیات دوران گذشته در سرنوشت فرد بسیار اثر گذار است. چند مثال برای تفهیم مطلب. پسر بچه چهار ساله ای که در کف اتاق دراز کشیده ناگهان پاهای خواهر خود و ناخن های لاک زده او را می بیند و برایش جذاب و زیبا بنظر می رسد و آن را می بوسد و یا لیس می زند. این پسر بچه چهار ساله در سن سی سالگی با مشکل فتیشیزم و یا پا پرستی که برایش مشکلات زیادی در ارتباط با جنس مخالف فراهم نموده برای درمان مراجعه می کند که علایمی از افسردگی را نیز بهمراه داشت.
مردی با همسر خود دچار اختلافات خانوادگی و نزاع می شود. پس از مدتی مجددا با هم آشتی می کنند. اما پس از آن بطور کلی تمایل جنسی خود را به همسرش از دست می دهد.
جالب اینکه پس از مدتی با خانمی آشنا میشود و با او ازدواج می کند بدون هیچگونه مشکلی. اما پس از مدتی مجددا بعد از یک مشاجره و نزاع توان جنسی خود را از دست می دهد.
درمان
• درمان انحرافات جنسی دشوار و با مشکلات قابل ملاحظه ای همراه است.
• مواردی از انحرافات جنسی که با پیش آگهی بد همراه هستند:
o شروع زودرس
o دفعات بالای اعمال انحرافی
o نداشتن احساس گناه یا شرم از رفتار خود
o مصرف مواد
• مواردی از انحرافات جنسی که با پیش آگهی خوب همراه هستند:
o هوش طبیعی
o وجود فقط یک نوع انحراف جنسی
o عدم مصرف مواد
o فقدان خصوصیات شخصیت ضداجتماعی غیرجنسی
o وجود دلبستگی موفقیت آمیز در بزرگسالی
درمان باید زیر نظر روانپزشک و تیمی متشکل از روانشناس و مددکار اجتماعی صورت گیرد و درمان خودسرانه مجاز نیست
• پنج نوع مداخله روانپزشکی برای درمان افراد مبتلا به انحرافات جنسی به کار گرفته میشود:
۱- کنترل خارجی
o مطلع کردن ناظرین، همتایان و یا سایر اعضای بالغ خانواده وتوصیه به آنها برای محدود کردن یا از بین موقعیت های انحرافی
o گزارش به مقامات قضایی و زندانی کردن ( معمولا با مولفه درمانی همراه نیست)
۲- کاهش سایق های جنسی
o استفاده از داروها
۳- درمان اختلالات همزمان مثل افسردگی و اضطراب و روانپریشی و غیره
۴- درمان شناختی رفتاری به منظور از بین بردن الگوهای آموخته شده انحرافات جنسی و تعدیل رفتارها به شکل قابل قبول از نظر اجتماعی
• این مداخلات عبارتند از:
o آموزش مهارتهای اجتماعی
o آموزش جنسی
o بازسازی شناختی برای مواجهه و تخریب ایحاد دلیل تراشی هایی که برای تایید قربانی کردن و آزار دیگران به کار میروند
o ایجاد همدلی با قربانیان
o فنون آرام سازی
o حساسیت زدایی
۵- روان درمانی بینش گرا برای درک دینامیک خود و حوادث موجد انحراف جنسی نظیر طرد شدن واقعی یا خیالی
۶- درمان جراحی مثل اختگی – درمان موثر- و جراحی مغز برای برداشتن قسمتی از هیپوتالاموس که مسوول تولید هورمون جنسی است – تاثیر ناچیز-
• اغلب موارد پارافیلی با مشاوره و رواندرمانی درمان میشود تا به فرد کمک شود رفتارهایش را تغییر دهد.
• داروها ممکن است به کاهش احساس اجباری که فرد مبتلا پارافیلی برای انجام آن رفتارها تجربه میکند، کمک کنند و میزان تخیلات و رفتارهای انحرافی را کاهش دهند.
o در افرادی که بروزهای مکرر رفتارهای خطرناک یا نابهنجار جنسی را تجربه میکنند، ممکن است درمان هورمونی تجویز شود.
o بسیاری از این داروها باعث کاهش میل جنسی فرد میشوند. درمان پارافیلی وقتی بیشترین تاثیر را دارد که به صورت درازمدت انجام شود. عدم تمایل به پذیرش درمان ممکن است مانع موفقیت آن شود. ضروری است که افرادی که پارافیلیهای آنها ماهیتی مجرمانه دارد، پیش از آسیبرساندن به دیگران و ایجاد مشکلات قانونی برای خودشان به افراد متخصص مراجعه كنند.
تاریخچه تحقیقات :
نخستین تحقیق عمده در مورد رفتار جنسی توسط آلفرت آلفرد کینزی Alfred Kinsey در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در آمریکا صورت گرفت. در این تحقیق کینزی و پژوهشگران همکارش با مخالفت از سوی بسیاری از سازمانهای مذهبی روبرو گردیدند. ولی وی همچنان بر مطالعات خود پافشاری نمود.
عمل وی در روزنامه ها و کنگره های مختلف به عنوان کاری غیراخلاقی محکوم گشت. وی سرانجام توانست تاریخچه زندگی جنسی ۱۸۰۰۰ نفر را که نمونه نسبتاً گویایی از جمعیت سفیدپوستان آمریکا بود به دست آورد. نتایج مطالعات کینزی برای اکثر مردم شگفت آور و تکان دهنده بود زیرا تفاوت زیادی را میان انتظارات عموم مردم در مورد رفتار جنسی رایج در آن زمان و رفتار جنسی واقعی آشکار ساخت.
در واقع زمانی که مرحله آزادسازی روابط جنسی در دهه ۱۹۲۰ آغاز گردید و بسیاری از جوانان خود را از قوانین سخت اخلاقی که بر نسلهای پیشین حاکم بود، آزاد احساس کردند، به همین دلیل رفتار جنسی تا حد زیادی تغییر کرد . اما مسائل مربوط به تمایلات به گونه ای که اکنون معمول گردیده است علنا مورد بحث قرار نمی گرفت و افرادی که در فعالیتهای جنسی که هنوز، از نظر عموم به شدت ناپسند شمرده می شدند شرکت داشتند، آنها را پنهان می کردند بی آنکه کاملا آگاه باشند دیگران تا چه اندازه به اعمال مشابهی مشغول هستند.
اما در واقع می شود گفت که دوران آزادمنشانه تر دهه ۱۹۶۰ نگرش های اعلام شده را با واقعیتهای رفتار جنسی نزدیکتر کرد. تحقیقات کنزی آخرین تحقیق گسترده در این زمینه است.
اما آنگونه که پیداست و تحقیقات پراکنده دیگر نشان می دهند بیشتر جوامع غربی و بعضاً شرقی دیر یا زود به نقطه ای خواهند رسید که سوئد در اوائل دهه ۱۹۷۰ به آن رسید. هنگامی که حدود ۹۵ درصد مردان و زنان در آن کشور دارای تجربه آمیزش جنسی قبل از ازدواج بوده اند.
ادامه: انواع انحراف جنسی
منابع:
1. گروه سلامت سیمرغ
2. parsiteb.com
3. tanzimekhanevadeh.com
4. wikipedia.org
5. iranpsy.ir
6. drshamshiri.com
انواع انحراف جنسی
انواع انحراف جنسی
Paraphilia Types
انحراف جنسی یک اختلال جنسی است که تمایلات جنسی فرد خارج از چارچوب رابطه جنسی طبیعی باشد.
• پارافیلی یا انحراف جنسی انواع متعددی دارد.
• انحراف جنسی مشکلات کنترل تکانه جنسی است که با تخیلات، امیال و رفتارهای مکرر جنسی متمرکز بر اشیاء،
فعالیتها یا موقعیتهای غیرمعمولی مشخص میشود که برای دیگران از لحاظ جنسی محرک نیست.
o در اغلب موارد این اشیاء، فعالیتها یا موقعیتها برای اینكه افراد کارکرد جنسی داشته باشند، ضروریاند.
o امیال و رفتارهای فرد مبتلا به پارافیلی ممکن است باعث ناراحتی قابل توجه یا اختلال کارکرد شخصی،
اجتماعی یا شغلی شود.
o فرد دچار پارافیلی را ممکن است «منحرف» بخوانند و این رفتارها ممکن است پیامدهای اجتماعی و قانونی وخیمی برای او داشته باشد.
• تمایلات جنسی همجنس خواهانه Homosexuality – به جز افرادی که دارای نقص جسمانی یا موارد بیولوژیکی می باشند-
• خود ارضایی
• پارافیلی یا انحراف جنسی انواع متعددی دارد و با رفتارهای متعددی ممکن است بروز کند؛ از جمله:
1. نمایشگری Exhibitionism :
• نمایشگری با تخیلات، امیال یا رفتارهای شدید و برانگیزاننده جنسی مشخص میشود
و شامل نشان دادن دستگاه تناسلی به یک فرد غریبه و بیخبر است.
o افراد دچار این مشکل، نیاز به غافلگیری، تکان دادن یا تاثیرگذاری بر طعمههای خود دارند.
o این عارضه معمولا محدود به نشان دادن است و فرد بیش از این حد، آسیبرسانی انجام نمیدهد
ولی در معرض مشکلات قانونی قرار خواهد گرفت.
o تماس واقعی جنسی با قربانی نادر است اما ممکن است فرد حین نمایشگری یا تخیل درباره آن به خودارضایی بپردازد.
o افراد میخواهند که به جنس مؤنث شوک وارد کنند، واکنش زن تصدیقی برای سالم بودن آلت تناسلی به بیمار است.
o رواندرمانی بینشمدار، شرطیسازی انزجاری.
o زنان باید سعی کنند که به مرد عورتنما توجهی نکنند، چرا که او خطرناک نیست، اگرچه نفرتانگیز است، یا به پلیس خبر دهند.
2. یادگارپرستی Fetishism:
• امیال جنسی فرد مبتلا به این مشکل بر اشیای غیرزنده متمرکز است.
• این فرد با پوشیدن یا لمس یك شیء به تحریک جنسی میرسد؛
برای مثال لباس، کفش زنانه، لباس زیر زنانه و مانند آنها.
o فرد یادگارپرست ممکن است روابط با همسر را کنار بگذارد یا فعالیتهای جنسیاش را با این تمایلات ترکیب کند.
o وقتی شیء یادگار به کانون منفرد میل جنسی تبدیل میشود، فرد آمیزش جنسی با همسر را ترك میكند.
o مبتلایان به انحراف جنسی یادگارپرستی یا بت پرستی به جای آنکه با جنس مخالف خود عشق ورزند
و با خود او تماس عادی و طبیعی حاصل کند یکی از اعضای بدن مانند مو، گوش، دست
و غیره و یا با شیئی که به معشوق تعلق دارد مانند لباس زیر، کفش، دستمال، عطر و چیزهای دیگر تهیج جنسی میشود،
انحراف فتیشیسم در مردان بیش از زنان است.
o انگیختگی جنسی با اجسام بیجان مثلاً کفش، مو، لباس
o تقریباً همیشه در مردان دیده میشود، اغلب به دنبال آن احساس گناه اتفاق میافتد.
o رواندرمانی بینشمدار، شرطیسازی انزجاری، غرقهسازی تجسمی
یعنی بیمار با یادگار، آنقدر خودارضائی میکند که اثر انگیختگی را از دست بدهد -اشباعسازی خودارضائی-
3. مالشگری Frotteurisme:
• در فرد دچار این مشکل، کانون امیال جنسی، لمس یا مالش دستگاه تناسلی به بدن یک فرد ناآشنا و بیخبر است.
o در اغلب موارد، این رفتار را مردان در محیطهای شلوغ با زنان انجام میدهند.
این عارضه نیز ممکن است برای فرد مبتلا مشکلات قانونی به دنبال داشته باشد.
o مالیدن آلت تناسلی به جنس مؤنث برای ایجاد انگیختگی و ارگاسم
o در مکانهای شلوغ اتفاق میافتد، مثلاً مترو، معمولاً مردان منفعل و فاقد اعتمادبهنفس آن را انجام میدهند.
o رواندرمانی بینشمدار، شرطیسازی انزجاری، گروهدرمانی، دارو
4. پدوفیلی – بچه بازی Pedophilia:
• افراد مبتلا به این عارضه تخیلات، امیال یا رفتارهایی شامل فعالیت جنسی غیرقانونی با بچههای بالغ نشده
عموما 13 سال یا کمتر دارند.
o این رفتارها ممکن است شامل طیفی از رفتار ، از برهنهکردن تا تماس جنسی اجباری، باشد.
o برخی از پدوفیل ها عمل جنسی را فقط با کودکان انجام میدهند – پدوفیل انحصاری- و به بزرگسالان تمایل ندارند.
o برخی دیگر فقط با خانواده و بستگان نزدیک این كار را انجام میدهند -زنای با محارم-.
o گاهی هم بچههای دیگر قربانی میشوند.
o پدوفیل های شکارچی ممکن است از زورگویی یا تهدید به افشا برای تداوم سوءاستفاده خود استفاده کنند.
o پزشکان و سایر کارکنان بهداشتی از لحاظ قانونی موظفند که چنین سوءاستفادههایی از افراد صغیر را گزارش کنند.
o این فعالیت نوعی تجاوز هم محسوب میشود و محکومیتهای سنگینی به دنبال دارد.
o %۹۵ هتروسکسوال، ۵% هموسکسوال، خطر تکرار رفتار زیاد است.
o بیمار از برقراری روابط جنسی با بزرگسالان میترسد، اعتمادبهنفس پائین است.
o ۱۰ تا ۲۰% کودکان تا سن ۱۸ سالگی، مورد تعرض قرار میگیرند.
o قرار دادن بیمار در واحد درمانی، گروهدرمانی، رواندرمانی بینشمدار، دارو برای کاهش میل جنسی
5. خودآزاری جنسی Sexual masochism:
• افراد مبتلا به این عارضه بر تخیلات، امیال و رفتارهایی متمرکزند که شامل عمل -واقعی نه، شبیهسازی شده-
مورد توهین قرار گرفتن و کتک خوردن است یا هر چیز دیگری که باعث رنج بردن آنها شود تا به ارضای جنسی برسند.
o این اعمال خودآزارانه ممکن است به توهین شفاهی محدود یا شامل کتک خوردن،
بستن دست و پا و دیگر موارد سوءاستفاده باشد.
o افراد خودآزار ممکن است تخیلاتشان را روی خودشان پیاده کنند،
مثلا پوستشان را سوراخ کنند یا ببرند یا خودشان را بسوزانند،
یا به دنبال همسرانی باشند که از توهین و آزار دیگران لذت ببرد -دیگرآزار یا سادیست-.
o گاهی در میان افراد عادی هم تخیلات یا رفتاری شبیه دیگرآزاری یا خودآزاری وجود دارد
اما در اغلب موارد این برونریزی به صورتی توافقشده به شکل فانتزی انجام میشود.
افراد میدانند که این رفتار یک «بازی» است و از ایجاد درد یا جراحت واقعی اجتناب میشود.
o شخص وقتی آزار می بیند لذت جنسی به او دست می دهد.
فعالیت های مازوشیستی ممکن است به صورت خیال آزار دیدن و یا به صورت اعمال زجرآور مختلف از قبیل فرو کردن
سنجاق و یا سوزن به بدن، سوزاندن دست با آتش – زخمی کردن بدن و مشاهده خون و شفاهی
مانند فحش و تحقیر باشد. مازوخیسم در زنان بیشتر از مردان است.
o لذت جنسی، با سوءرفتار جنسی یا روانی قرار گرفتن، یا تحقیر شدن و آزارخواهی حاصل میشود.
o دفاع در مقابل احساس گناه مربوط به ارتباط جنسی، مجازات و تنبیه را به خود برمیگرداند.
o رواندرمانی بینشمدار، گروهدرمانی
6. دیگرآزاری Sexual sadism:
• افراد مبتلا به این عارضه تخیلات مداومی دارند که در آن تحریک جنسی با رنج روانی یا جسمی
-از جمله توهین و وحشت ایجاد کردن- در شریک جنسی ایجاد میشود.
o در شدیدترین شکل، دیگرآزاری جنسی ممکن است با اعمال غیرقانونی مانند تجاوز، شکنجه وحتی قتل همراه شود.
o البته باید توجه داشت که گرچه تجاوز ممکن است تظاهری از دیگرآزاری جنسی باشد،
اما اغلب موارد تجاوز به این عارضه مربوط نمیشود و درد قربانی، تحریک جنسی متجاوز را بیشتر نمیکند.
o در عوض تجاوز شامل ترکیبی از ارضای جنسی و اعمال قدرت بر قربانی است.
o افراد دچار دیگرآزاری جنسی به درمان شدید روانپزشکی نیاز دارند و ممکن است به دلیل اعمالشان مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.
o آزار جنسی در محل کار زنان بسیار معمول است.
آزار جنسی در محل کار می تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته های جنسی تعریف شود.
ممکن است شکلهای خشنی به خود بگیرد، مانند هنگامی که به یک کارمند زن گفته می شود که
با یک برخورد جنسی رضایت دهد یا اخراج خواهد شد:
این موضوع در اکثر جوامع وجود دارد به گونه ای که از هر ده زن در انگلستان هفت زن در دوره زندگی شغلی خود
به مدتی طولانی دچار آزار جنسی قرار گرفته است.
البته آزار جنسی تا اندازه ای زیرکانه تر است
برای مثال فهماندن به زن که پذیرفتن خواهشهای جنسی پاداشهای دیگری به همراه خواهد آورد.
و یا عدم پذیرفتن این خواهشها نوعی مجازات مانند جلوگیری از ترفیع یا اخراج را به دنبال خواهد داشت.
o تصمیم در مورد اینکه کجا و با چه کسی روابط جنسی داشته باشیم
از اعمال کنترل بر زندگی خودمان است و آزار جنسی این حق انتخاب را سلب می کند.
o در محاوره عمومی اصطلاح سادیسم به عنوان زجر و ظلم اطلاق میگردد
در جرم شناسی و روانشناسی، فردی که از راه آزار دادن شریک جنسی لذت برده
و جنون آزار دارد سادیسم نامیده میشود.
o آزار ممکن است بدنی مانند گاز گرفتن، شلاق زدن، کتک زدن، زخمی نمودن
و یا به صورت شفاهی مانند فحش دادن، تحقیر کردن و غیره می باشد.
o برانگیختگی جنسی در اثر رنج دادن روانی یا جسمی شخص دیگر.
o اغلب در مردان دیده میشود. در بعضی موارد منجر به تجاوز جنسی میگردد.
o رواندرمانی بینشمدار، شرطیسازی انزجاری
7. دیگرپوشی Transvestic fetishism:
• در این عارضه که به آن «فتیشیسم دیگرپوشانه» هم میگویند،
پوشیدن لباس زنانه باعث تحریک جنسی یا تشدید تحریک جنسی مردان میشود.
o معمولا برانگیختگی جنسی شامل شریک جنسی واقعی نمیشود
اما ممکن است فرد در تخیل خودش را در قالب شریک جنسی زن هم تصور کند.
o برخی از این مردان فقط به لباسهای زنانه خاصی مثل لباس زیر علاقه دارند
و برخی دیگر لباس کامل زنانه را به همراه آرایش مو میپسندند.
o دیگرپوشی به خودی خودی اشکالی ایجاد نمیکند،
به جز اینکه فرد برای برانگیختگی یا تجربه لذت جنسی به آن نیازمند است.
8. چشمچرانی Voyeurism:
• این اختلال شامل رسیدن به تحریک جنسی از طریق مشاهده شخص بیخبر و ناراضی
در حال برهنه شدن یا در حال انجام فعالیت جنسی است.
o فرد چشمچران ممکن است به خودارضایی هم دست بزند و به دنبال تماس جنسی با فردی که مشاهده میکند، نیست.
o برانگیختگی جنسی با نگاه کردن به اعمال جنسی (مقاربت یا شخص برهنه) حاصل میشود.
o ممکن است در زنان هم اتفاق بیفتد، ولی در مردان شایعتر است.
o نوع دیگر آن گوش دادن به مکالمات اروتیک است -مثل ارتباط جنسی تلفنی
o معمولاً در مدت عمل چشمچرانی، خودارضائی اتفاق میافتد.
o معمولاً بهدلیل ولگردی یا چشمچرانی دستگیر میشوند.
o رواندرمانی بینشمدار، شرطیسازی انزجاری.
9. حیوانخواهی Zoophilia
o ارتباط جنسی با حیوانات
o در مناطق روستائی شایعتر است، ممکن است فرصتطلبانه باشد
o تغییر رفتار، رواندرمانی بینشمدار
10. مردهخواهی Necrophilia
o مردهخواهی یا مردهبازی یا مردهبارگی یا نکروفیلیا
o نام نوعی عمل غیرمتعارف جنسی است که در آن ارضای میل جنسی از طریق تماس با جسد مردگان حاصل میشود.
o گفتنی است این عمل سابقهای طولانی در طول تاریخ دارد و ریشه آن به هزاران سال قبل از میلاد برمیگردد..
11. مدفوع دوستی Coprophilia
o مدفوع دوستی نوعی انحراف جنسی است که شامل برانگیختگی جنسی و لذت بردن از مدفوع است.
o در مدفوعخواهی شخص از مدفوع کردن روی شریک جنسی یا بالعکس و یا حتی خوردن مدفوع لذت میبرد.
o در تنقیهخواهی، کاربرد تنقیه بعنوان بخشی از تحریک جنسی است.
o مدفوع کردن روی شریک جنسی یا برعکس
o تثبیت در مرحله مقعدی رشد
o رواندرمانی بینشمدار.
12. ادراردوستی Urolagnia
o ادرار دوستی نوعی انحراف جنسی است که در آن فرد هنگام برانگیختگی جنسی
مایل به دریافت ادرار شریک جنسی خود است.
o ادرار دوستی عناوین دیگری مانند «دوش طلایی» Golden shower و «آب پاشی» watersports دارد.
o فرد ادرار دوست ممکن است دوست داشته باشد که با ادرار دوش بگیرد یا اینکه روی لباسش ادرار شود.
o حتی ممکن است علاقهمند به نوشیدن ادرار باشد.
o گاهی بوی ادرار نیز برای فرد ادرار دوست می تواند خوشایند باشد.
13. سایر
List of paraphilias:
I. Abasiophilia- is a psychosexual attraction to people with impaired mobility, especially those who use orthopaedic appliances
II. Acarophilia- is a paraphilia consisting of sexual arousal from scratching.
III. Acrotomophilia- refers to a paraphilia in which an individual expresses strong sexual interest in amputees
IV. Agalmatophilia- is a paraphilia involving sexual attraction to a statue, doll, mannequin or other similar figurative object.
V. Algolagnia- is a sexual tendency which is defined by deriving sexual pleasure and stimulation from physical pain often involving an erogenous zone.
VI. Andromimetophilia- Gynemimetophilia– Transvestophilia- Attraction to transgender people is romantic or sexual attraction toward transgender people
VII. Apotemnophilia- is a neurological disorder characterized by the intense and long standing desire for amputation of a specific limb
VIII. Autassassinophilia- a person is sexually aroused by the risk of being killed
IX. Autoandrophilia/Autogynephilia- refers to “a man’s paraphilic tendency to be sexually aroused by the thought or image of himself as a woman
X. Biastophilia- sexual arousal is dependent on, or is responsive to, the act of assaulting an unconsenting person, especially a stranger
XI. Chremastistophilia- sexual arousal is obtained from being robbed, being held up, or alternatively from being charged for sexual services
XII. Chronophilia- an individual experiences sexual attraction limited to individuals of particular age ranges
XIII. Coprophagia- or coprophagy is the consumption of feces.
XIV. Coprophilia- is the paraphilia involving sexual arousal and pleasure from feces
XV. Crush fetish- when someone crushes objects, food, and sometimes small animals (insects) with their body, usually under their foot, or when crushed oneself.
XVI. Dacryphilia- one is aroused by tears or sobbing. The term covers all forms of pleasure from the tears of others. The arousal is achieved when viewing a person in emotional distress.
XVII. Dendrophilia-people are sexually attracted to or sexually aroused by trees. This may involve sexual contact or veneration as phallic symbols or both.
XVIII. Dippoldism-is used to refer to the spanking (or other corporal punishment) of minors for sexual motives.
XIX. Emetophilia-an individual is sexually aroused by vomiting or observing others vomit, also referred to as a vomit fetish. استفراغخواهی
XX. Eproctophilia- Flatulence fetishism spend an abnormal amount of time thinking about farting and flatulence and have recurring intense sexual urges and fantasies.
XXI. Erotic asphyxiation- intentional restriction of oxygen to the brain for the purposes of sexual arousal. اختناق شهوانی
XXII. Erotophonophilia- Lust murder is sexual arousal or gratification contingent on the death of a human being.
XXIII. Exhibitionism- is the act of exposing in a public or semi-public context those parts of one’s body that are not normally exposed.بدننمایی..
XXIV. Formicophilia- is the sexual interest in being crawled upon or nibbled by insects, such as ants, or other small creatures.
XXV. Frotteurism- interest in rubbing, usually one’s pelvic area or erect penis, against a non-consenting person for sexual pleasure. مالشدوستی
XXVI. Gerontophilia- is the sexual preference for the elderly. پیرگرایی
XXVII. Homeovestism- arousal of a person by wearing clothing appropriate to their gender,
XXVIII. Hybristophilia- being with a partner known to have committed an outrage, cheating, lying, known infidelities or crime, such as rape, murder, or armed robbery.
XXIX. Infantophilia- an adult or older adolescent experiences a primary or exclusive sexual attraction to prepubescent children. بچهخواهی
XXX. Katoptronophilia- activities such as having sex in front of mirrors, masturbating in front of mirrors, enacting other paraphilias in front of a mirror,
XXXI. Kleptolagnia- is the state of being sexually aroused by theft. A kleptolagniac is a person aroused by the act of theft.
XXXII. Klismaphilia- enjoyment of, and sexual arousal from, enemas .خواهی تنقیه
XXXIII. Lactaphilia- Erotic lactation is sexual arousal by breastfeeding on a female’s breast. the practice can also be referred to as adult suckling,. تحریک دهانی نوک پستان
XXXIV. Macrophilia- is a fascination with or a sexual fantasy involving giants, more commonly expressed as giantesses (female giants) زن بزرگ
XXXV. Masochism- is the condition of experiencing recurring and intense sexual arousal in response to enduring extreme pain, suffering, or humiliation.
XXXVI. Mechanophilia- involving a sexual attraction to machines such as bicycles, motor vehicles, helicopters and aeroplanes
XXXVII. Microphilia- sexual attraction to Tiny beings.
XXXVIII. Narratophilia- a sexual fetish, in which the telling of dirty and obscene words or stories to a partner is sexually arousing. The term is also used for arousal by means of listening to obscene words and stories.
XXXIX. Nasophilia- Nose fetishism, nose partialism, or nasophilia is the partialism for the nose.
XL. Necrophilia- also called thanatophilia, is a sexual attraction or sexual act involving corpses.
XLI. Object sexuality- objectophilia is a sexual fetish focused on particular inanimate objects.
XLII. Odaxelagnia- involving sexual arousal through biting, or being bitten.
XLIII. Olfactophilia- or osmolagnia is a paraphilia for, or sexual arousal by, smells and odors emanating from the body, especially the sexual areas.
XLIV. Omorashi- is a fetish subculture recognized predominantly in Japan, in which participants experience arousal from having a full bladder or arousal for seeing someone else experiencing the feeling of a full bladder.
XLV. Paraphilic infantilism- also known as autonepiophilia and adult baby syndrome is a sexual fetish that involves role-playing a regression to an infant-like state.
XLVI. Partialism- with an exclusive focus on a specific part of the body other than the genitals.
XLVII. Pecattiphilia- involves sexual arousal from performing an act believed to be sinful
XLVIII. Pedophilia- or paedophilia is a psychiatric disorder in which an adult or older adolescent experiences a primary or exclusive sexual attraction to prepubescent children
XLIX. Pictophilia- Pornography addiction is an addiction model of compulsive sexual activity with concurrent use of pornographic material, despite negative consequences to one’s physical, mental, social, or financial well-being.
L. Plushophilia- involving stuffed animals.
LI. Pygophilia- Sexualization of the buttocks has occurred throughout history, especially of the feminine gender
LII. Pyrophilia- is a relatively uncommon paraphilia in which a subject derives gratification from fire and fire-starting activity.
LIII. Raptophilia- the paraphilia in which sexual arousal is responsive to actually raping the victim
LIV. Sadism- experiencing sexual arousal in response to the extreme pain, suffering, or humiliation of others.
LV. Salirophilia/Mysophilia- involves deriving erotic pleasure from soiling or disheveling the object of one’s desire, usually an attractive person.
LVI. Scopophilia- is deriving pleasure from looking. As an expression of sexuality, it refers to sexual pleasure derived from looking at erotic objects: erotic photographs, pornography, naked bodies
LVII. Sexual fetishism- is a sexual focus on a nonliving object or nongenital body part. یادگارخواهی
LVIII. Somnophilia- also known as sleeping princess syndrome and sleeping beauty syndrome, is a paraphilia in which an individual becomes sexually aroused by someone who is unconscious.
LIX. Sthenolagnia – is a social behaviour, usually with a sexual aspect (a form of body worship), in which a participant, the worshiper, touches the muscles of another participant, the dominator, in sexually arousing ways, which can include rubbing, massaging, kissing, licking, “lift and carry”, and various wrestling holds.
LX. Symphorophilia- involves staging and watching a disaster, such as a fire or a traffic accident.
LXI. Tamakeri- is a sexual fetish and subgenre of pornography within which a man’s testicles are abused. The genre is also referred to as ballbusting
LXII. Telephone scatologia- An obscene phone call, as the term is commonly used, is an unsolicited telephone call where a person derives sexual pleasure by using sexual or foul language to an unknown person.
LXIII. Transvestic fetishism- is a psychiatric diagnosis applied to those who are thought to have an excessive sexual or erotic interest in cross-dressing; this interest is often expressed in autoerotic behavior.
LXIV. Trichophilia- hair partialism and trichophilia, is a partialism in which a person sees hair – most commonly, head hair – as particularly erotic and sexually arousing
LXV. Troilism- refers to sexual activity in which three persons take part simultaneously.
LXVI. Urolagnia- sexual excitement is associated with the sight or thought of urine or urination. ادراردوستی
LXVII. Urophagia- is the consumption of urine, which is the liquid by-product of blood filtration in the body. ادرارنوشی
LXVIII. Vorarephilia- characterized by the erotic desire to be consumed by, or sometimes to personally consume, another person or creature.
LXIX. Voyeurism- spying on people engaged in intimate behaviors, such as undressing, sexual activity, or other actions usually considered to be of a private nature. تماشاگرى
LXX. Zoophilia- involving a sexual fixation on non-human animals. Bestiality is cross-species sexual activity between human and non-human animals. حیوانخواهی
LXXI. Zoosadism – pleasure derived from cruelty to animals. آزار رساندن به حیوانات
• ممکن است پس از خواندن این متن به فکر افتاده باشید که شاید شما هم به یکی از این انحرافات جنسی دچار هستید.
• باید تاکید شود که اگرپس از دانستن تعریف هریک از این اختلالات نگران افکار و یا اعمالی که انجام می دهید هستید،
ممکن است به درجاتی از انحراف جنسی دچار باشید.
o اما اگر این تخیلات، تمایلات و رفتارها در حدی نیستند که شما را نگران کنند،
o در زندگی روزمره تان اختلال ایجاد کنند یا
o برای افراد دیگر خطرناک یا آزار دهنده باشند، تشخیص انحراف جنسی قطعی نیست.
o در نهایت این احساس شماست .
چنانچه فکر میکنید دوست دارید بیشتر در مورد اینکه چرا اینگونه فکر و یا عمل میکنید بدانید.
مشاوره با روان درمانگران و روانکاوان خبره می تواند کمک کننده باشد.
کژکاری ها و اختلال های جنسی
کژکاری و اختلال های جنسی
• زندگی جنسی در ۵ لایه سازمان یافته و کژکاری و اختلالهای جنسی میتوانند در هر لایه روی دهند . هرچه یک لایه عمیقتر باشد تغییر دادن آن دشوار تر است.
• ۵ لایه زندگی جنسی:
لایه ۱ :هویت جنسی و اختلال نارضایتی جنسی
Transsexualism
لایه ۲ : جهت گیری جنسی
Sexual orientation
لایه ۳ :تمایل جنسی
لایه ۴ : نقش جنسی
لایه ۵: عملکرد جنسی
درمان کژکاری جنسی
هویت جنسی چیست؟
کژکاری و اختلال های جنسی
لایه ۱ : هویت جنسی و اختلال نارضایتی جنسی
Transsexualism
• هویت جنسی تقریبا همیشه با اندام تناسلی ما مطابقت دارد. ولی اگر مردی با وجود داشتن آلت مردی و یک جفت کروموزوم XY احساس میکند زنی است که در کالبد مرد گرفتار آمده و میخواهد از شر اندامهای تناسلی خود خلاص شود. و یا زنی که احساس میکند مردی است که در کالبد زن گرفتار شده است و طالب زندگی کردن همچون مردان است مبتلا به اختلال نارضایی جنسیتی هست.
• این بدن ، اغلب افراد مبتلا به این اختلال را منزجر میکند . تصور اینکه آنها مجبورند تمام عمر در این بدن بمانند آنها را نا امید میکند. گاه به فکر خود کشی می اندازد و گاهی اندامهای تناسلی خود را قطع یا ناقص میکنند.
• ناراضیان جنسیتی مرد ۴ نوع سوابق جنسی دارند :
o از نظر جنسی جذب مردان یا زنان یا هر دو نمیشوند.
o در یک مطالعه روی ناراضیان جنسی تقریبا سه چهارم آنها خیال پردازیهای جنسی درباره مردان داشتند. و یک سوم آنها با مردان رابطه جنسی داشتند. و ۱۵ درصد آنها فقط به زنان گرایش داشتند . ناراضیان جنسیتی غیر جنسی انکار میکردند که اصلا تمایلات جنسیتی نیرومند دارند و صرفا درباره میل زندگی کردن بصورت زنان و خلاص شدن از شر اندامهای تناسلی مردانه شان اشتغال ذهنی شان بوده است و آنها تجربه جنسی ناچیز یا هیچ تجربه ای نداشتند.
• تعداد نارضایان جنسی شاید کمی بیشتر از یک نفر از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر باشد.
• فرض بر اینست که قسمت اعظم هویت جنسی در ماه دوم تا چهارم حاملگی از فرایند هورمونی ناشناخته ای ناشی میشود. جنین از هر دو پتانسیل برخوردار است بیضه ها یا تخمدانها خیلی زود آشکار میشوند. در مرحله بعدی دو هورمون نرینه ساز از بیضه ها ترشح میشود. بعد اندامهای درونی زنانه پلاسیده میشوند و اندامهای مردانه رشد میکنند. در این مرحله چنانچه هورمونهای مردانه حضور نداشته باشند اندامهای درونی مردانه پلاسیده شده و اندامهای درونی و بیرونی زنانه ایجاد میشود و کل این فرایند تقریبا در پایان سه ماه اول حاملگی رخ میدهد.
• هویت جنسی به قدری مهم است که درمان این اختلال عبارتست از تغییر دادن بدن برای سازگار شدن با هویت آشفته.
• از داوطلب جراحی تغییر جنسیتی دوباره میخواهند ابتدا به مدت دو سال در نقش جنسیتی جدید زندگی کند
• اگر بعد از گذشت دو سال که با بیمار به عنوان زن یا مرد برخورد شده است او همچنان خواهان جراحی باشد خطرات احتمالی روان شناختی جراحی کاهش میابد.
• در تغییرات جنسی مرد به زن ترکیبی از درمان هورمونی برای بزرگ کردن سینه ها و تجزیه الکتریکی برای برطرف کردن موی صورت و جراحی برای تبدیل آلت مردی به مهبل وجود دارد.
• چون برای تبدیل کردن آلت مردی به مهبل از پوست آلت مردی استفاده میشود آمیزش جنسی در صورت موفقیت امیز بودن عمل لذت بخش است و ارگاسم بصورت احساس لذتی گرم و گاهی اوقات اسپاسم گونه در سرتاسر بدن احساس میشود.
• تعییین جنسی دوباره زن به مرد پیچیده تر بوده.
• ابتدا درمان هورمونی قاعدگی را متوقف میسازند و بعد برای برداشتن پستانها و تخمدآنها و ساختن آلت مردی اقدامات جراحی صورت میگیرد
• ولی چنین آلتی به حالت نعوظ در نمی آید و برای امیزش جنسی باید از عضو مصنوعی استفاده شود.
• بررسی پیگیری درازمدت صدها بیمارحاکی از آن است که گرچه جراحی تعیین جنسی دوباره چندان ایده آل نیست. ولی امید زیادی را در ناراضیان جنسیتی ایجاد میکند. و اغلب بیماران بسیار خشنودتر و با زندگی جدید خود بسیار خوب سازگار میشوند. ازدواج میکنند. آمیزش جنسی دارند.
• البته قادر به تولید مثل نیستند و باید فرزندی را اختیار کنند. زیرا هیچ جراحی نمیتواند اندامهای تولید مثل درونی را پیوند بزند.
جهت گیری چیست؟
کژکاری و اختلال های جنسی
لایه ۲ : جهت گیری جنسی
Sexual orientation
• اگر خیالپردازی های جنسی شما فقط درباره جنس مخالف باشد، شما منحصرا دگرجنس خواه Heterosexual هستید، و اگر درباره تنها افراد هم جنستان باشد، شما صرفا هم جنس گرا
هستید. و اگر با هر دو نوع خیال پردازی استمنا کرده باشید، باید خود را دو جنس گرا بدانید. جهت گیری جنسی اساسی هم جنس گرایی یا دگر جنس گرایی است.
• ما باید هم جنس گرایان انحصاری را از دو جنس گرایان bisexuals متمایز کنیم.
• اغلب مردانی که با مردان دیگر رابطه جنسی دارند دو جنس گرا هستند و اقلیت مردانی که بطور انحصاری همجنس گرا هستند فقط درباره مردان خیالپردازی میکنند و فقط دلباخته مردان میشوند و موضوعات جنسی آنها همیشه مردان هستند.
• جهت گیری هم جنس گرای مرد انحصاری و جهت گیری دگر جنس گرای انحصاری عمیقا تثبیت شده اند.
• یک نظریه میگوید در اواخر دوران کودکی و اوان نوجوانی محتوای خیال پردازیهای مربوط به استمنا و انزال شبانه احتمالا در اکتساب جهت گیری جنسی ایفای نقش میکنند و پیش بینی میکند . مردان زودرس و افراد دارای همشیرهای هم جنس به احتمال بیشتری هم جنس گرا خواهند شد.
• میتوانیم حدس بزنیم که هم جنس گرای انحصاری در مردان شکل تضعیف شده نارضایی جنسیتی مرد به زن است.
• سه سطح جداگانه تاثیر هورمونی میتوانند روی نرینه سازی جنین تاثیر داشته باشند که یا از سه هورمون متفاوت ناشی میشود، یا فقط مقدار هورمون در ان تاثیر دارد مثلا:
1- در صورت از کار افتادگی کامل هورمونی هیچ نرینه سازی روی نمیدهد و نوزاد اندامهای زنانه و هویت زنانه دارد و به سمت مردان جذب میشود
2- در صورتیکه هورمون نرینه ساز بسیار نابسنده باشد نوزاد از نظر کروموزومی اندامهای مردانه دارد و از نظر ظاهری به مردان متمایل خواهد بود ولی هویت جنسی او زنانه و نیز
ناراضی جنسی مرد به زن خواهد بود.
3- چنانچه هورمون تا اندازه ای نابسنده باشد، فرد از نظر کروموزومی مرد است، و اندامهای مردانه و هویت مردانه خواهد داشت. ولی جذب مردان خواهد شد. که در اینصورت او بطور
انحصاری هم جنس گرای مرد خواهد بود.
4- در صورتیکه هورمون نرینه ساز بسنده باشد، فردی خواهد شد که از نظر کروموزومی مرد است و اندامها و هویت مردانه دارد، و بسوی زنان جذب خواهد شد.
این دیدگاه ادعا نمیکند که جهت گیری جنسی در رحم تعیین میشود. بلکه پرورش و الگوهای نقش و هورمونهای بلوغ جنسی و ژنها و محتوای خیال پردازیها و رویاهای اواخر کودکی و تجربیات جنسی اولیه (اینکه اولین رویارویی جنسی فرد زمانیکه وارد بلوغ میشود هم جنس گرا هست یا دگر جنس گرا میتواند در این جهت گیری موثر باشد). احتمالا همگی در اینکه یک نفر هم جنس گرا شود یا دگر جنس گرا شود ایفای نقش میکنند.
با این وجود، این دیدگاه معتقد است رویدادهای هورمونی در رحم میتوانند آمادگی زیادی را برای هم جنس گرایی یا دگر جنس گرایی ایجاد کنند.
• روان شناسی هم جنس گرایی را اختلال نمیداند .اختلالهای جنسی بصورتی تعریف میشوند که به روابط جنسی محبت آمیز بین دو نفر فوق العاده آسیب برسانند.
• همجنس گرایی در حالیکه میتواند روابط بین مردان و زنان را تضعیف کند به روابط بین دو مرد یا دو زن آسیبی نمیرساند.
• هم جنس گرای خودناپذیر کسی است که رنج میبرد و میل به تغییر به سمت دگر جنس گرایی دارد و از جهت گیری جنسی خود ناراضی است و افسره ، مضطرب ، معذب و تنها است و هم
جنس گرای خود پذیر بصورت موجه از فهرست اختلالهای روان شناختی خارج شده است زیرا از جهت گیری جنسی خود راضی است و در عشق ،کار،بازی به نحو کارآمد عمل میکند.
بخشی از نارضایتی همجنس گرایان خودناپذیر از آرزوی آنها برای داشتن فرزند و زندگی خانوادگی ناشی میشود و منبع دیگر نارضایتی از فشارهایی ناشی میشود که جامعه بر افراد وارد میکند تا از هنجارهای جنسی ان تبعیت کنند.
منبع اصلی آشفتگی هم جنس گرایان خود ناپذیر از طرد و عدم تائید افراد خانواده و همکاران آنها ناشی میشود و علاوه بر این آنها بخاطر تصوری که بهنجاری دارند نیز احساس پریشانی میکنند.
• برخی معتقدند که از نظر اخلاقی آیا روان درمانگر باید به درخواست کمک بیمار به جهت تغییر دادن جهت گیری جنسی او پاسخ مثبت بدهد یا نه؟
زیرا که خواسته هم جنس گرای خود ناپذیر برای تغییر دادن جهت گیری اش اختیاری نیست بلکه از بیرون به او تحمیل شده است.
دو جنبه از همجنس گرایی خودناپذیری را میتوان درمان کرد1-همجنس گرایی2-خودناپذیری.
• اضطراب، افسردگی، گناه، شرم و تنهایی که خودناپذیری را تشکیل میدهند میتوانند پذیرای درمانهای ویژه اضطراب و افسردگی باشند .یک گروه از رفتاردرمانگران بریتانیایی معتقدند که
میتوان جهت گیری جنسی را تقریبا در ۶۰ درصد موارد تغییر داد و نظریه ای معتقد است هم جنس گرای انحصاری باید نسبت به درمان تقریبا تغییر ناپذیر باشد زیرا علتهای آن در زندگی جنینی نهفته است.
لایه ۱ در برابر لایه ۲
• ناراضیان جنسیتی مرد هرگز این احساس را که آنها زن هستند از دست نمیدهند و به ندرت ازدواج کرده و دارای فرزند میشوند
درحالیکه مردان هم جنس گرا گاهی اوقات ازدواج میکنند و دارای فرزند میشوند و این کار عظیم را با ترفند خیال پردازی اداره میکنند.
آنها در مدت آمیزش با همسرشان از راه خیالپردازی درباره آمیزش همجنس گرا خود را در حالت برانگیختگی و اوج لذت جنسی نگه میدارند.
بنا براین جهت گیری جنسی ما خواه همجنس گرایی باشد یا دگرجنس گرایی نسبتا عمیق است.
تمایل جنسی
کژکاری و اختلال های جنسی
لایه 3 :تمایل جنسی
• در ۱۵ سال اول زندگی، افراد تمایلات جنسی خود را اکتساب میکنند، و این موضوعات و موقعیتها برای باقی عمر آنها از نظر جنسی میماند.
• اغلب مردان با بدن زنان و بیشتر زنان با بدن مردان برانگیخته میشوند. اما موضوعات دیگری نظیر گفتگوی وسوسه انگیز یا نگه داشتن فردی در آغوش یا دیدن فردی عریان یا موضوعات دیگر نیز میتوانند منابع انگیختگی میل جنسی باشند. حال وقتی تمایل جنسی آنچنان آشفته باشد که به توانایی روابط جنسی محبت آمیز بین دو انسان آسیب میرساند، آن را نابهنجاری جنسی مینامند. paraphilia .
• نابهنجاری جنسی مجموعه ای از موضوعات و موقعیتهای غیر عادی را در برمیگیرند که برای برخی افراد از نظر جنسی برانگیزنده هستند. لباس زیر و کفشهای زنانه و وارد آوردن و پذیرفتن درد و دزدانه نگاه کردن از جمله رایجترین نابهنجاریهای جنسی هستند. مدفوع انسان، جسد، دست و پای قطع شده، و قتل شهوانی از جمله موضوعات غیر عادی تر نابهنجاری جنسی هستند.
• نابهنجاری جنسی به سه دسته تقسیم میشوند .
برخی خیالپردازیهای جنسی در افرادی که به نابهنجاری جنسی نیز مبتلا نیستند میتوانند برانگیزنده باشند. مثلا شورت زنانه. تماشاگری جنسی و زدن به پشت. اما زمانیکه این گونه موارد برای انگیختگی جنسی ضروری میباشند، یا وقتی که شخص آشکارا از اعمال فرد مبتلا به نابهنجاری جنسی ناراحت میشود، یا زمانیکه موضوع جنسی جایگزین ناراحتی جنسی میشود، میتوان ان را نابهنجار دانست.
1- انگیختگی جنسی نسبت به موضوعات غیر انسانی نظیر یادگار پرستی و مبدل پوشی
• یادگار پرستی. رایجترین یادگارها عبارتند از لباس زیر، کفش زنانه، چکمه زنانه ، بافتهایی نظیر لاستیک، خز ابریشم، و مخمل و اجزای بدن زن نظیر پا و مو و گوش و چشم برخی یادگارهای
نادرتر عبارتند از مدفوع انسان ،ادرار انسان ،کثیفی ،حیوانات،و حتی اجساد.
• مبدل پوشی. در این حالت مرد برای رسیدن به تحریک جنسی به کرات لباس زنان را میپوشد و معمولا بصوت پنهان انجام میشود. هرچند که همسر مبدل پوش میتواند در این راز سهیم باشد و با داشتن رابطه جنسی با هنگامی که او لباس زنانه پوشیده است همکاری کند. با توجه به پنهان بودن این مساله شیوع آن را نادر میدانند و در زنان هیچ گزارشی وجود نداشته است. مبدل پوشی اغلب با هم جنس گرایی یا نارضایی جنسی اشتباه گرفته میشود. مبدل پوشان قطعا همجنس گرا نیستند و سه چهارم آنها متاهل و دارای فرزند هستند و نیز مبدل پوش توسط یادگار خود برانگیخته میشود ولی هم جنس گرا آشکارا توسط فرد دیگری تحریک میشود و یک مرد هم جنس گرا ممکن است برای تحریک همجنس خود لباس زنانه بپوشد ولی برخلاف مبدل پوش بخاطر اینکه در لباس زنانه است تحریک نمیشود. افسردگی اضطراب شرم و گناه اغلب در بین مبدل پوشان روی میدهند. در حالیکه برانگیختگی جنسی در مدت پوشیدن لباس زنانه شدید است و رابطه جنسی محبت آمیز اغلب با مبدل پوشی آسیب میبیند.
2- انگیختگی جنسی نسبت به موقعیتهای که رنج و تحقیر را شامل میشوداز جمله آزارگری و آزار طلبی
• معمولا یک آزارگر و یک آزار طلب برای اینکه به آزارگری و آزارطلبی تحریک کننده بپردازند یکدیگر را میجویند و با هم ازدواج میکنند و هر دو اختلال با خیالپردازهای مستمر همراهند که در آنها
شکنجه کتک زدن و تجاوز موضوعات شایعی هستند که تحریک جنسی زیادی تولید میکنند.
• بسیاری از افراد نه سادیست هستند و نه مازوخیست و گاهی درباره رنج و تحقیر خیالپردازی جنسی دارند. درصدی از زنان وقتی که داستانهایی را درباره تجاوز، اسارت، زنجیرها، تازیانه ها، و تنبیه و مجازات میشنوند تحریک جنسی میشوند. اما اینگونه خیالپردازیها در اغلب افراد به سختی برای تحریک جنسی یا ارگاسم ضروری است و این نکته آنها را از فراد سادیست – مازوخیست متمایز میکند. زیرا در افراد سادیست- مازوخیست اعمال آشکاری که شامل تحقیر و رنج هستند برای تولید تحریک جنسی باید واقع شوند. بعضی آزارگری ها جنسی مانند گاز گرفتن نرمه گوش شریک جنسی یا خراشیدن پشت او در آمیزش جنسی که متداولند آزارگری –آزارطلبی به حساب نمی آیند. افراد سادیست مازوخیست اعمالی را انجام میدهند که بیش از درد جرئی ایجاد میکند.
• آزراگری در سطح جسمانی شامل تسلط بر شریک جنسی مانند واداشتن او به سینه خیز رفتن یا حبس کردن او در قفس قید و بند ، بستن چشم ، شلاق زدن و کتک زدن رایجترند و سوزاندن ، شوک برقی ، تجاوز جنسی ،بریدن ،خفه کردن ،شکنجه ،قطع عضو و کشتن اعمال آزارگرانه افراطی ترند. در سطح روانی آزارگر ممکن است شریک جنسی خود را تهدید کند به او زورگویی نموده و او را تمسخر و کوچک کند و معمولا شدت اعمال جنسی با گذشت زمان افزایش میابد.
3- انگیختگی جنسی نسبت به شریکان ناراضی از جمله عورت نمایی و تماشاگری جنسی و هرزه درایی تلفنی و تعرض جنسی به کودکان .
• تجاوز جنسی. فجیع ترین مورد رابطه جنسی است که شرکای جنسی ناراضی را در بر میگیرد. اما به دولیل نباید در این بخش به آن بپردازیم زیرا :
1- تجاوز جنسی آشکارا نوعی نابهنجاری جنسی نیست . برای اینکه یک عمل نابهنجاری جنسی محسوب شود باید روش تخلیه جنسی انحصاری یا ترجیحی فرد باشد .
اکثر تجاوزکاران جنسی بیشتر اوقات میتوانند با فعالیتهایی غیر از تجاوز جنسی تحریک شوند و به تخلیه جنسی برسند و در حالیکه سادیست بودن و یادگار پرستی میتوانند تا اندازه ای در
تجاوز جنسی نقش داشته باشند . اما تجاوز زورگویانه معمولا برای تحریک جنسی تجاوز گر ضروری نیست.
2- تجاوز جنسی جرم مهمی است که جامعه باید فرد را مسوول بداند و او را تنبیه کند. اگر ما تجاوز جنسی را به عنوان یک اختلال در طبقه بندیهای نابهنجاریهای جنسی قرار دهیم این عمل میتوانست مورد اغماض قرار گرفته و مسوولیت فردی تجاوز گر را سبکتر کند.
اقدامهای دیگری شبیه قتل عمد و ضرب و شتم و دزدی به خودی خود اختلالهای روانی انگاشته نمیشوند مگر اینکه شواهد دیگری برای نابهنجاری وجود داشته باشد و تجاوز جنسی را نباید به عنوان یک اختلال روانی در نظر گرفت.
• عورت نمایی. نشان دادن اندامهای تناسلی به غریبه ای بی اطلاع در موقعیتهای مکرر به منظور ایجاد انگیختگی جنسی.
این افراد در فاصله ۲ تا ۲۰ متری دور از قربانی واقع میشوند و به ندرت قربانی خود را لمس کرده و بیشتر یک مزاحم است تا خطر. این فرد تیپ خاصی از قربانی ها را دوست دارد و خود را انحصارا به زنان بزرگسال یا صرفا به کودکان نشان میدهد. در صورتیکه یک زن در مقابل مردی بی خبر عریان شود، مرد تماشاگر جنسی و زن دوباره قربانی قلمداد میشودو لذا بنا به زنان در زمینه های دیگر رفتار جنسی هرچقدر هم که بد عمل کنند قانون به نفع آنهاست. لذا عورت نمایی و تماشاگری جنسی عمدتا اختلالهای مردانه و جرمهایی هستند که غالبا مردان را به آنها متهم میکنند.
اغلب افراد عورت نما متاهل هستند. اما درباره اینکه روابط جنسی آنها با همسرشان خوب است یا بد شواهد متناقضی وجود دارد و سن عورت نما بین ۱۴ تا ۴۰ سال است و اقدام آنها در ۲۵
سالگی به اوج خود میرسد. اگر شروع آن بعد از ۴۰ سالگی باشد معمولا با اختلالهای پیری همراه است. عورت نمایی میتواند یک پاسخ تکانشی به استرس زودگذر نظیر تحقیر شدن توسط یک زن باشد یا میتواند وسواسی مدام و کلیشه ای باشد.
• تماشاگری جنسی. افرادی هستند که بارها موقعیتهایی را میجویند که در آنها بتوانند به زن بی اطلاعی که به عریان شدن یا فعالیت جنسی مشغول است نگاه کنند.
تماشاگر جنسی تقریبا هیچگاه برای تماس جنسی به قربانی خود نزدیک نمیشود. تماشاگر جنسی هنگام این اقدامات مخفیانه یا بعدا در خیالپردازی راجع به آن استمنا میکند.
مردان بهنجار برای تحریک شدن نیازی به دیدن غریبه ای بی اطلاع ندارند . برخلاف تماشاگر جنسی که ماهیت غیر مجاز و مخفیانه چشم چرانی اوست که برانگیزنده است.
تقریبا کلیه اطلاعات مربوط به تماشاگران جنسی از مواردی بدست آمده است که دستگیر شده اند این اقدام جرم است و علاوه بر شرمندگی برخی از اوقات از لبه پنجره سقوط میکنند یا به عنوان سارق به آنها تیراندازی میشود.گزارشها حاکی از آنست که از بین نه نفر دستگیر شده بخاطر تماشاگری جنسی یک نفر آنها زن است . پس معمولا تماشاگران جنسی مرد هستند.
بین یک سوم تا نیمی از تماشاگران جنسی متاهل هستند و کیفیت روابط زناشویی آنها فرقی با باقی مردان جامعه ندارد.
سرانجام اینکه درصد تماشاگران جنسی محکوم به هنگام نوجوانی ، به انواع خلافهای جزئی غیر جنسی نیز محکوم شده بودند.
• بچه بازی. مزاحم جنسی کودک فعالیت جنسی خود را با کودکان پیش از بلوغ ترجیح میدهد و رجحان خود را بارها به اجرا در می آورد. جامعه نسبت به این افراد احساس وحشت خاصی دارد و به شدت از دست آنها عصبانی میشود. غیر از شهوت قتل، بچه بازی جرمی است که شدیدترین مجازاتهای نابهنجاری جنسی برای آن تعیین شده است. نزدیک به ۳۰ درصد کلیه محکومیتهای خلافهای جنسی را تعرض جنسی به کودکان تشکیل میدهند. اما این نابهنجاری احتمالا بسیار رایجتر از آنست که عموما تصور میشود.
بین یک چهارم تا یک سوم کلیه بزرگسالان گزارش میدهند که وقتی آنها کودک بودند یک فرد بزرگسال با آنها تماس جنسی داشته است. به این علت بر واژه گزارش بجای واقعیت تاکید میکنیم زیرا خاطرات تعرض جنسی در کودکی میتواند خیالبافی شده و بعدا واقعیت انگاشته شود. احتمالا به دو دلیل جامعه بچه بازان را به دوزخ ویژه ای میفرستد. اولا ما کودک را بصورت فرد بالغی که به فعالیت جنسی رضا میدهد نمیشناسیم و معتقدیم او توانایی رضایت دادن به این امر را ندارد و به همین خاطر تصور میکنیم آزادی او در اینگونه موقعیتها شدیدا زیر پا گذاشته شده است .
ثانیا اعتقاد رایج اما اثبات نشده ای به نقش پذیری جنسی وجود دارد . نگرش کودک نسبت به میل جنسی آتی ممکن است با این تماسهای جنسی اولیه تحریف شود. خشونت جسمانی احتمالا در بیش از ۳ درصد کلیه موارد تعرض جنسی به کودک روی نمیدهد و فقط در ۱۵ درصد کلیه موارد تهدید یا اعمال زور واقع میشود. عمل تحریک آمیز و مشارکت فعال قربانی شاید تقریبا در ۱۰ درصد موارد روی دهد. دختران احتمالا دو برابر پسران مورد تعرض جنسی قرار میگیرند. بچه بازان عموما دختران بین ۸ تا ۱۰ سال را ترجیح میدهند و آنهایی که به پسر علاقه مندند معمولا کودکان اندکی بزرگتر را ترجیح میدهند. بچه باز عموما فقط کودک را لخت کرده و به او نگاه میکند یا خود را عریان نشان کودک داده و در مقابل کودک استمنا میکند یا به آرامی کودک را لمس یا نوازش میکند یا پیشتر رفته و … و گاهی اوقات به زور متوسل میشود.
عموما بعد از اینکه کودک مورد تعرض جنسی قرار میگیرد از نظر هیجانی متاثر شده و میترسد و واکنش شدید والدین و بزرگسالان به این واقعه میتواند ضربه وارده به کودک را بزرگتر کند.
کودکانیکه در موارد دادگاهی طولانی درگیر میشوند ده برابر بیشتر از کودکانیکه مواردشان به سرعت حل میشود پریشان میمانند. بیشتر اقدامات بچه بازان محکوم برخلاف تصور جامعه از بچه باز که یک غریبه کثیف که در سیاهی کمین کرده است بین کودک و یک آشنای خانوادگی یا همسایه یا خویشاوند روی میدهد. این اقدامات معمولا در خانه کودک یا در مدت ملاقات اختیاری کودک از خانه بچه باز روی میدهد. این رابطه معمولا چندان صمیمی یا طولانی نیست و وقتی که کودک اعتراض میکند یا به والدینش خبر میدهد به پایان میرسد.
برخی بچه بازان برای ساکت نگه داشتن کودک او را تهدید میکنند. بچه بازان دیگر از راه ازدواج با زنی که کودک جذابی دارد به کودکان دست میابند. کودکان را با بچه بازان دیگر رد و بدل میکنند و به ندرت کودکان را میربایند. درحالیکه برخی بچه بازان محکوم عقب مانده ذهنی یا اسکیزوفرنیک هستند ولی اکثریت آنان چنین نیستند. بچه بازان محکوم معمولا از خلافکاران جنسی دیگر مسن ترند و میانگین سنی آنها ۳۷سال است. اکثر افرادی که محکوم شده اند متاهل هستند.
خلافکاران مسن تر به دنبال کودکان کوچکتر با دامنه سنی ۸ تا ۱۰ سالند در حالیکه خلافکاران جوانتر در جستجوی پیش نوجوانان ۱۰ تا۱۲ ساله اند. بچه بازان اغلب به تعارضهای پرهیزکاری مذهبی در برابر تمایلات جنسی گرفتارند و احساس میکنند محکوم به شکست هستند. آنها اغلب فاقد مهارتهای اجتماعی معمولی یک فرد بزرگسال هستند و اعتماد به نفس ندارند و در ارتباط با افراد بزرگسال معذب بوده و با کودکان احساس راحتی بیشتری میکنند. این اختلال مزمن است و بوِیژه در افرادی که جذب پسر ها میشوند مزمن تر است. در افرادی که به بچه بازی عادت کرده اند فراوانی رفتار نابهنجاری جنسی اغلب در اثر استرس روانی اجتماعی دچار تغییر میشود.
لایه ۳ در مقابل لایه ۱ و ۲
زمانیکه هویت و جهت گیری عمدتا توسط زیست شناسی تعیین میشوند، تمایلات جنسی به مقدار زیاد توسط محرکهای محیطی پیرامون آنها گسترش می یابند و برخلاف دگر جنس گرایی یا همجنس گرایی انحصاری مطمئنا در رحم ایجاد نمیگردند بلکه شروع تمایلات جنسی ما از اواخر دوره کودکی است. یعنی زمانیکه اولین هورمونهای بلوغ جنسی ساختارهای مغزی غیر فعال را که در رحم بنیاد نهاده شده اند برانگیخته میکنند و کودک با موضوعات جنسی بالقوه مواجه میشود در اثر تکرار استمناء و خیالپردازی این موضوعات که بصورت زیستی آماده شده اند، هدفهای زندگی قدرتمند و نه کاملا تغییر پذیر میشوند.
نقش جنسی
کژکاری و اختلال های جنسی
لایه ۴ : نقش جنسی
• این لایه ابراز علنی هویت جنسی است
• آنچه فرد میگوید یا انجام میدهد برای اینکه نشان دهد زن است یا مرد.
• در دنیای امروز اختلالهای نقش جنسی وجود ندارد.
• مردان دل رحم و زنان خشن، پرستاران مرد و کارگران ساختمانی زن بصورت افرادی که به مشکلات جنسی مبتلا هستند تلقی نمیشوند.
• بین پسران و دختران جوان تفاوتهای نقش بسیاری وجود دارد
• در دو سالگی پسرها دوست دارند ماشین بازی کنند و دخترها عروسک بازی.
• در سه ساللگی کودکان از کلیشه های جنسی برای لباس اسباب بازی مشاغل بازیها و ابزارها و تمایلات اگاهند
• در سه سالگی کودکان با همسالان هم جنس خودشان بازی میکنند.
• در چهار سالگی اغلب دختران دوست دارند معلم پرستار منشی و مادر باشند
• در حالیکه اغلب پسران دوست دارند مشاغل مردانه انتخاب کنند.
• تبیین معمول اینست که کودکان نقشهای جنسی را از والدینشان می آموزند
• باید یادآور شد که والدین اتاقهای دختران را به رنگ صورتی و در کنار تخت آنها عروسک و اتاقهای پسران را به رنگ آبی و تفنگهای اسباب بازی در آن میگذارند.
• بازی کودکان حتی زمانیکه والدین آنها در سیاست و رفتار دو جنسیتی باشند قویا با توجه به جنسیت آنها کلیشه شده اند.
• اگر به پسر ها گفته شود که بازی با عروسک خوب است آنها صرفا به این گفته توجه نمیکنند و فعالانه در برابر آن می ایستند.
• یا اگر معلمی سعی کند کودکی را به دست کشیدن از اسباب بازی متناسب با جنسیت ترغیب کند موجب مقاومت و اضطراب و تشویش بویژه در پسرها میشود.
• به نظر میرسد که این یافته ها این باور را که فشار اجتماعی در درجه اول نقشهای جنسی را می آفرینند رد میکند.
• اگر فشار اجتماعی آن را بوجود می اورد پس فشار اجتماعی توسط والدین و معلمان متعهد باید آن را کاهش دهد ولی این امر به اثبات نرسیده است.
• اگر فشار اجتماعی نقش قابل توجهی در ایجاد نقشهای جنسی ایجاد نمیکند یک عامل تعیین کننده حداقل تا اندازه ای میتواند هورمونهای جنینی باشد.
• دو نوع شاهد برای این امر وجود دارد
• -در یک بررسی ۷۴ مادر برای جلوگیری از سقط جنین در مدت حاملگیشان داروهای تجویزی مصرف کردند که از ویژگی مختل کردن هورمون نرینه ساز آندروژن برخوردار بود. وقتی فرزندان این مادران ۱۰ ساله شدند، بازیهای مورد علاقه شان با گروه گواه مقایسه شد. بازیهای پسر ها کمتر مردانه و بازیهای دختر ها بیشتر زنانه بود.
• -در بیماری ای که جنین های دختر را با اندروژن اضافی شستشو میدهند دختران هنگام کودکی اسباب بازیهای کلیشه ای مردانه و بازیهای خشن و پر جنب و جوش را دوست دارند.
• با توجه به این مسائل میتوان به غلط سریعا نتیجه گرفت که نقش های جنسی از نظر زیستی عمیق و تغییر ناپذیرند، زیرا هنگامیکه کودکان بزرگ میشوند، این کلیشه ها ضعیفتر و و ایستادگی در مقابل آنها آسانتر میشود .
• گرچه واداشتن کودک برای اینکه دو جنسیتی باشد، فورا موثر واقع نمیشود، ولی میتواند اثر دیر رس داشته باشد. زمانیکه کودکان بزرگ میشوند، آنهایی که توسط والدین دو جنسیتی پرورش یافته اند، خود به دو جنسیتی شدن گرایش می یابند. حمایت از تمایلات عقلانی در دخترها و صمیمیت و دلسوزی در پسرها و مواجه کردن کودکان با انواع نقشها میتواند در نهایت امر موثر واقع شود اما فقط در دراز مدت.
• این نکته ای مهم و قابل درک است که کودکان دنیا رو سیاه و سفید میبینند.
من یا دخترم یا پسر.
چیزی بین این دو وجود ندارد اگر من عروسکها را دوست دارم پس نازک نارنجی هستم.
اینها عقایدی هستند که عمیقا از آنها دفاع میشود .
به نظر میرسد که کودکان سائقی برای پیروی کردن دارند که ممکن است منشا آنها در مغز جنینی نهفته باشد.
عملکرد جنسی
کژکاری و اختلال های جنسی
لایه ۵ : عملکرد جنسی
• وقتی شما با شریک جنسی خود تنها و راضی هستید، چه اشکالی میتواند وجود داشته باشد.
• پاسخ جنسی در مردان و زنان از سه مرحله تشکیل میشود:
1- میل شهوانی و انگیختگی: انواع محرک های لامسه ای و دیداری و خیالپردازی موجب انگیختگی میشوند
2- برانگیختگی جسمانی : شامل نعوظ آلتی در مرد و روان سازی و تورم مهبلی در زن
3- ارگاسم
• هریک از این سه مرحله یا همه این زمینه ها میتواند مشکلاتی را برای فرد بوجود آورد که ما آنها را کژکاری جنسی یا ناتوانی جنسی مینامیم.
• این اختلال میتواند همیشگی یا اکتسابی باشد. یا فقط به یک موقعیت محدود باشد . یا در تمام موقعیتها روی دهد . ممکن است به ندرت یا در تمام اوقات روی دهد.
برای مثال ناتوانی در نعوظ میتواند بعد از سالها آمیزش جنسی رضایت بخش ایجاد شده باشد، یا در همان اولین آمیزش جنسی، و نیز فقط با شریک جنسی باشد، یا با تمام زنها روی دهد، و نیز میتواند فقط گاهی اوقات، یا تمام اوقات که فرد میکوشد رخ دهد.
1. پاسخ جنسی مرد
• میدانیم انگیختگی جنسی در مرد موجب برانگیختگی عصبهای پاراسمپاتیک در نخاع شوکی را تحریک میکند و این عصبها رگهای خونی آلت تناسلی را کنترل میکنند.
• این رگها بطور چشمگیری گشاد میشوند و خون سرشار از اکسیژن در آنها جریان می یابد و موجب نعوظ میشود.
• سیستم دریچه های موجود در سیاهرگ ها اجازه نمیدهد که این خون آلت تناسلی را ترک کند
• وقتی که رشته های اعصاب پاراسمپاتیک بازداری میشوند، رگها تخلیه شده و افت سریع نعوظ روی میدهد.
• در مردان انزال از دو قسمت تشکیل میشود که به سرعت زیاد در پی هم واقع میشوند برون ریزی و انزال.
• برخلاف انگیختگی و نعوظ، ارگاسم توسط دستگاه عصبی سمپاتیک کنترل میشود که مخالف دستگاه عصبی پارا سمپاتیک عمل میکند.
• برون ریزی زمانی روی میدهد که اندام های تناسلی کاملا منقبض شده باشند و این مرحله سریعا انزال را در پی دارد که طی ان عضلات قدرتمند انتهای آلت تناسلی به شدت منقبض شده و اسپرم را از آلت تناسلی پرتاب میکند. در مدت انزال این عضلات بصورت بازتابی با فواصل 0.۸ ثانیه منقبض میشوند.
• بعد از ارگاسم مرد برخلاف زن بی پاسخ میشود یا برای مدتی به تحریک جنسی بیشتر پاسخ نمیدهد.
• این مدت از چند دقیقه تا چند ساعت فرق میکند و وقتی مرد مسن تر میشود این مدت افزایش می یابد.
2. پاسخ جنسی زن
• محرکهای ظریف و تماس آرام برای زنان در آغاز برانگیزاننده تر از تحریک مستقیم است.
• بعد از تحریک در مرحله دوم مهبل باد کرده و کلیتوریس متورم میشود و روان سازی در جداره مهبل واقع میشود و از این راه دخول آلت تناسلی را آسانتر میکند.
• چنانچه برانگیختگی ادامه یابد جداره رحم از خون پر شده و رحم بزرگ میشود. این آماس شدن خون و تورم به مقدار زیاد لذت جنسی را افزایش میدهد و زمینه را برای ارگاسم اماده میسازد.
• ارگاسم در زنان از یک رشته انقباضهای بازتابی عضلات پیرامون مهبل تشکیل میشود.
• این عضلات بطور موزون با فواصل 0.۸ ثانیه ای در برابر بافت آماسیده پیرامون مهبل منقبض میشوند و از این راه موجب احساس وجدآور ارگاسم میشوند.
• ارگاسم بوسیله تحریک کلیتوریس راه اندازی میشود و بوسیله انقباض مهبل نشان داده میشود.
3. اختلال عملکرد جنسی
و عدم پاسخ دهی جنسی در زنان
• چون میل جنسی و برانگیختگی جسمانی در هم تنیده شده اند، آنها را با هم بررسی میکنیم.
در زنان، فقدان میل جنسی و اختلال برانگیختگی جسمانی در موقعیتهای مناسب عدم پاسخدهی جنسی نامیده میشود.
• برخی از نشانه ها بدین قرار است که ممکن است زن خیال پردازیهای جنسی نداشته باشد یا از آمیزش لذت نبرده و آن را عذاب بداند. و زمانیکه او تحریک شده مهبلش روان نمیشود
و کلیتوریس اش بزرگ نمیشود. رحمش متورم نمیگردد. و نوک پستآنهایش سفت نمیگردند.
اغلب اوقات بجای اینکه او خودش را در عمل جنسی رها کند، صرفا تماشاگر میشود. و وقتی که او خودش را تحریک نشده می یابد، درباره قابلیت جنسی خود و آنچه شریک جنسی اش درباره او فکر میکند نگران میشود.
او فکر میکند: حتما او تصور میکند من سرد مزاجم؟. آیا او واقعا لذت میبرد؟ آیا من به اوج لذت جنسی میرسم؟
او بیرون گود میماند و به بررسی و مشاهده این موضوع میپردازد که او و شریک جنسی اش چگونه واکنش میکنند.
ترس از ناکامی و جستجو کردن نشانه های ناکامی و مانند یک قاضی نظارت کردن بر همخوابگی میتواند آمیزش جنسی لذتبخش را کاهش داده و مشکلات انگیختگی و ارگاسم را بدتر کند.
چنین زنی ممکن است در تمام موقعیت ها یا فقط در موقعیت های خاص بدون پاسخ باشد
مثلا اگر مشکل موقعیتی داشته باشد، امکان دارد از پیشروی های جنسی همسرش خشمگین یا متنفر شود. ولی زمانیکه یک مرد جذاب خارج از دسترس، دست او را لمس کند، ممکن است وی فورا احساس برانگیختگی نموده و ترشح کند.
• واکنش زنان به این مشکل فرق میکند.
برخی زنان آمیزش جنسی ملال آور و بدون هیجان را صبورانه تحمل میکنند و امیدوارند هرچه زودتر شریک جنسی آنها انزال کند.
برای یک زن در حالیکه همسرش لذت زیادی میبرد ولی خود او لذت کمی را میبرد میتواند ناکام کننده و بیگانه کننده باشد.
و سرانجام برخی زنان ممکن است از آمیزش جنسی اجتناب کنند. مثلا بیماری را بهانه قرار دهند یا قبل از خوابیدن مشاجره راه بیندازند.
• واکنش مردان به عدم پاسخدهی جنسی زن نیز فرق میکند.
برخی از مردان بر اساس این اعتقاد غلط که زنها از آمیزش جنسی لذت نمیبرند ممکن است آن را پذیرفته و انتظار ان را داشته باشند.
مردان دیگر ممکن است مشکل همسرشان در این زمینه را به ناکارامدی خود نسبت دهند و یا همسر خود را به این کار وادارند که این میتواند عدم پاسخدهی را بیشتر کند.
بسیاری از زوجها نیز به رغم این مشکل زندگی زناشویی خوبی دارند و بدون اینکه زن اصلا به شوهرش پاسخدهی جنسی داشته باشد مادام العمر با هم زندگی کنند.
4. کژکاری نعوظی در مردان
• این کژکاری نعوظی (عنن) بصورت ناتوانی مکرر در داشتن یا حفظ نعوظ برای آمیزش جنسی تعریف میشود، که میتواند شرم آور، ناکام کننده، و مخرب نیز باشد. زیرا عزت نفس مردان در
بین اغلب فرهنگ ها مستلزم داشتن عملکرد جنسی خوب است.
• در این حالت نیز مرد در مدت آمیزش جنسی تماشاگر میشود، او از نظر روانی به گذشته بر میگردد، و فکر میکند: آیا این بار نیز همچون گذشته نمیتوانم به نعوظ دست یابم؟ شاید او فکر میکند که من دیگر مرد نیستم؟ آیا او واقعا لذت میبرد یا فقط تظاهر میکند؟ این ترسها باعث میشود که حفظ کردن نعوظ برای او مشکلتر شود.
• کژکاری میتواند اولیه یا ثانویه باشد، یا ویژه یک موقعیت خاص و یا کلی باشد. در حالت اولیه مرد هرگز نمیتواند به نعوظ کافی برسد در حالت ثانویه مردان مبتلا این توانایی را از دست داده اند. کژکاری میتواند ویژه موقعیت خاص باشد مثلا مرد میتواند حالت نعوظ را با یک شریک جنسی حفظ کند ولی با دیگری قادر به انجام آن نباشد.
برخی مردان ممکن است در مدت نوازش به نعوظ برسند ولی در مدت آمیزش نتوانند ان را حفظ کنند.
چنانچه کژکاری کلی باشد مرد نه در هیچ موقعیتی و نه با هیچ کسی نخواهد توانست به نعوظ برسد.
این برای یک مرد مهم و دلگرم کننده است که بداند یک بار ناکامی به هیچ وجه به معنی کژکاری نعوظی نیست، زیرا کژکاری نعوظی حتما باید تکرار شود.
تقریبا هر مردی بویژه زمانیکه خسته یا ناراحت است نمیتواند به نعوظ دست یابد یا آن را حفظ کند.
5. کژکاری ارگاسمی در زنان
• برخی زنان به مرحله سوم پاسخ جنسی نمیرسند.
زنان نادری هستند که صرفا با داشتن خیالپردازی جنسی بدون هیچگونه تحریک جسمانی میتوانند به ارگاسم دست یابند.
زنانی وجود دارند که با پیش نوازش احساساتی به اوج لذت جنسی میرسند.
زنان دیگری هستند که در طول آمیزش جنسی میتوانند به ارگاسم برسند زنان دیگری هستند که باید برای رسیدن به اوج لذت جنسی، نیاز به تحریک طولانی و عمیق کلیتوریس دارند . در نهایت ۱۰ درصد از زنان به اوج لذت جنسی نمیرسند.
• زنان غیر ارگاسمی اغلب سایق جنسی نیرومندی دارند. آنها ممکن است از پیش نوازش لذت ببرند. و به مقدار زیاد ترشح کنند. و احساس دخول آلتی را دوست داشته باشند. اما زمانیکه این زنان به اوج لذت جنسی میرسند، ممکن است خوداگاه شوند، و درباره خود قضاوت کنند، ممکن است آنها از خود بپرسند جای شگفتی است اگر من به اوج لذت جنسی برسم.
این کار زیاد دارد طول میکشد، او از آن بیزار خواهد شد، ناکامی، رنجش، و تضعیف رابطه جنسی و محبت آمیز یک زوج، زنان غیر ارگاسمی را بسوی درمان میکشاند.
• ناکامی در رسیدن به ارگاسم میتواند اولیه باشد، بطوریکه ارگاسم هرگز روی نداده است، یا ثانوی باشد بطوریکه ارگاسم از دست داده میشود و میتواند ویژه موقعیت خاص یا کلی باشد
مثلا به هنگام استمنا در تنهایی و نه موقع آمیزش جنسی واقع شود.
6. کژکاری ارگاسمی در مردان
انزال زودرس
• اغلب مردان گاهی اوقات سریعتر از آنکه شریک جنسی آنها دوست داشته باشد انزال میکنند اما این با انزال زودرس برابر نیست .
انزال زودرس عبارتست از ناتوانی همیشگی در اعمال هرگونه کنترل بر انزال بطوریکه وقتی مرد تحریک جنسی میشود بسیار سریع به ارگاسم میرسد.
این احتمالا شایعترین مشکل جنسی مردان است که میتواند موجب بروز آشفتگی در زندگی جنسی یک زوج شود.
مردی که نگران است که به محض تحریک شدن ، انزال به او دست میدهد ممکن است در حساس بودن و پاسخده بودن به همسرش مشکل داشته باشد
و همسرش ممکن است که احساس کند که طرد شده و او را مردی بی احساس و سرد تلقی کند.
انزال زودرس درمان نشده اغلب اما نه همیشه کژکاری نعوظی را در پی دارد.
7. کژکاری ارگاسمی در مردان
انزال دیررس
• کمتر از انزال زودرس شایع است.
غالبا مرد ممکن است در مدت استمنا یا پیش نوازش به راحتی انزال کند اما آمیزش جنسی ممکن است به مدت نیم ساعت یا بیشتر بدون انزال ادامه یابد.
برخلاف عموم مردم توان انزال دیررس این مردان را در جایگاه تحسین بر انگیز قرار نمیدهد.
ممکن است شریک جنسی این مردان احساس کند که بی مهارت و طرد شده است.
ممکن است چنین مردی تظاهر به ارگاسم کند و اضطراب زیاد توام با افکار خوداگاهانه داشته باشد او ممکن است فکر کند اشکالی در من وجود دارد .
فرد مبتلا به انزال دیررس تماس خود را بسیار برانگیزنده میابد ولی ممکن است نسبت به تماس شریک جنسی خود با آلتش بی حس باشد .
انگیختگی روانی او با انگیختگی فیزیولوژیکی نعوظی وی هماهنگ نیست.
گاهی اوقات انزال دیررس کژکاری نعوظی ثانوی را در پی دارد.
8. علتهای جسمانی کژکاری جنسی
• اختلال میل جنسی در مردان و زنان میتواند ناشی از عوامل جسمانی زیر باشد:
o پیر شدن
o مصرف داروهایی که به هورمونها جنسی صدمه میزند.
o الکل داروهای مخدر و ماری جوانا
o داروهای تجویزی مثل داروهای ضد حساسیت مفرط
o آرام بخشهای ضعیف و قوی
o بازدارنده های جذب MAO ،
o داروهای آنتی هیستامین
• قابلیت زن برای انگیختگی جنسی میتواند در اثر صدمات و نابهنجاریهای جسمانی اندامهای تناسلی، عدم توازن هورمونی ، اختلالهای عصب شناختی، و التهابها آسیب ببیند.
• گردش خون ضعیف باعث میشود اکسیژن کافی به خون موجود در آلت تناسلی نرسد
• کاهش تستوسترون میتواند موجب مشکلات کژکاری نعوظی شود.
• از ۱۰۵ بیمار ۳۵ درصد آنها به اختلالهای محور غده هیپوفیز- هیپوتالاموس – غده جنسی مبتلا بودند و ۹۰ درصد آنها با درمان زیستی توانمندی خود را بازیافتند.
• همه ما تقریبا ۱۰۰ دقیقه در شب خواب میبینیم. در مرد تقریبا همیشه خواب دیدن با نعوظ همراه است .
• ما مطمئن نیستیم که چرا این حالت رخ میدهد اما اگر مردی که مشکل کژکاری نعوظی دارد در مدت خواب دیدن یا هنگام بیدار شدن در صبح نعوظ داشته باشد، علت مشکل او روانی
است نه جسمانی.
9. علتهای روانی کژکاری جنسی
• مشکلات روانی علت اکثریت کژکاریهای جنسی است.
• حالتهای هیجانی منفی به پاسخ دهی جنسی آسیب میرسانند. مثلا با ترس یا عصبانی شدن زن هنگام آمیزش جنسی پاسخ دهی احشایی آسیب میبیند و یا ترس و احساس فشار مرد در هنگام رابطه جنسی ممکن است باعث شود جریان خون کافی برای ایجاد نعوظ وجود نداشته باشد.
درمان کژکاری
کژکاری و اختلال های جنسی
درمان کژکاری جنسی
1. دیدگاه روان کاوی
• زنی که بصورت ناهشیار از شوهرش خشمگین است، با خودداری از پاسخ جنسی خصومت خود را ابراز میکند.
• روان کاوان معتقدند که کژکاری نعوظی دفاعی است علیه اضطراب اختگی.
• چنانچه تعارض ادیپی پسر بین ۳ تا ۵ سالگی در حالیکه آرزوی تصاحب مادرش را دارد، حل نشده باشد کژکاری نعوظی میتواند در پی آن واقع شود.
• او با ناتوانی در داشتن نعوظ از اضطراب اختگی جلوگیری میکند بدین معنی که او با مادرش مرتکب این عمل نخواهد شد و از این رو توسط پدرش اخته نمیشود.
• منابع اضطراب و خشم دیگری نیز وجود دارند، مثلا ممکن است زن از آن بترسد که به ارگاسم نرسد، یا امکان دارد احساس کند که درمانده است، و مورد بهره کشی قرار گرفته است.
• برخی مردان و زنان احساس شرم و گناه میکنند و در شرایطی پرورش یافته اند که این میل را بد و کثیف انگاشته میشده است.
• زنان در آمیزش جنسی ممکن است انتظار درد جسمانی را داشته باشند، که همین باعث وحشت از آن میشود .
• بسیاری از مردان از طرد میترسند و خوداگاه میشوند و از این رو توان فیزیولوژیکی طبیعی خود را بازداری میکنند و اغلب ترس از حاملگی وجود دارد.
• هیجانهای منفی که در روابط ایجاد میشود را نباید نادیده گرفت.
• روابط همیشه خوب پیش نمیرود و فرد ممکن است تغییر کند و اگر شریک جنسی اش متناسب با آن تغییر نکند و به دنبال آن تعارض و احساسهای منفی ایجاد شود، که اغلب کنار گذاشتن این احساسها وقتی زوج وارد اتاق خواب میشوند سخت است. در این حالت یک یا هر دوی آنها ممکن است دچار کژکاری جنسی شوند.
2. دیدگاه رفتاری
• در مردان کژکاری نعوظی ممکن است از تجربه جنسی اولیه ناشی شود .
اولین تجربه جنسی بسیار آسیب زا، ترس نیرومندی از رویارویی های جنسی را شرطی خواهد کرد.
این دیدگاه موفقیت درمان جنسی مستقیم کژکاری نعوظی را توجیه میکند ولی مواردی که در آنها هیچ تجربه آسیب زایی یافت نمیشود را نمیتواند توجیه کند.
ضمنا این دیدگاه قادر نیست به ما بگوید چرا برخی افراد نسبت به تجربیات آسیب زای جنسی آسب پذیرترند. زیرا افرادی وجود دارند که با ناکامی هایی مواجه شده ولی به این کژکاریها مبتلا نمیشوند.
3. دیدگاه شناختی
• مردان و زنان مبتلا به مشکلات ارگاسم تماشاگران ارگاسم میشوند. ممکن است در ذهن خود به خودشان بگویند : جای شگفتی است اگر اینبار به ارگاسم برسم… اینکار خیلی طول میکشد او احتمالا تصور میکند که من سرد مزاجم …. اگر من به نعوظ دست نیابم او به من خواهد خندید… من این بار هم برانگیخته نخواهم شد…
این افکار موجب اضطراب میشوند و نمیگذارند فرد خود را به دست احساسهای شهوانی بسپارد.
• بنا براین درمان در 4 سطح جسمانی رفتاری روان پویشی و شناختی به مشکلات میپردازد.
4. درمان کژکاری جنسی
• براورد شده است نیمی از ازدواجها به نوعی مشکل جنسی دچارند این مشکلات کل روابط موجود بین دو نفر را تحت تاثیر قرار میدهد.
رابطه جنسی اغلب و نه همیشه نحوه ای که دو نفر درباره هم فکر میکنند و نسبت به هم واکنش نشان میدهند را منعکس مینمایند.
درمانگران جنسی اغلب متوجه شده اند که در پشت مشکلات جنسی مشکلات اساسی تر رابطه قرار دارد…
عشق ، محبت، احترام، صداقت، و چنانچه این مشکلات حل بشوند رابطه جنسی کاملتری در پی دارند.
5. درمان جنسی مستقیم
• این نحوه درمان اختراع ویلیام مسترز و ویرجینیا جانسون بوده و با روشهای قبلی فرق دارد.
William Masters 1915 –2001 Virginia E. Johnson 1925- 2013
• اولا به مشکلات جنسی برچسب روان رنجوری یا بیمار زده نمیشود
• ثانیا و از همه مهمتر اینکه در درمان جنسی مستقیم مراجعان با هدایت منظم درمانگران آشکارا به رفتار جنسی میپردازند.
• ثالثا در این روش افراد بصورت زوجی تحت درمان قرار میگیرند و نه بصورت تکی.
• به نظر میرسد این درمان در برطرف کردن کژکاریهای انگیختگی و ارگاسم زنان و مردان کاملا موثر باشد و اگر نه همه ولی اغلب کژکاریهای جنسی را در مدتی کوتاه قابل درمان کرده است و یا بهبودی زیاد حاصل شده است.
• تمرکز بر احساس راهبرد اساسی درمان جنسی مستقیم برای برانگیختگی آسیب دیده بر زنان و کژکاری نعوظی در مردان است.
• فرض بنیادی تمرکز بر احساس این است که وقوع اضطراب در مدت آموزش جنسی مانع از برانگیختگی و لذت جنسی میشود.
• در زن اضطراب مانع از روان سازی و تورم و در مرد جلوی نعوظ را میگیرد.
• اهداف درجه اول درمان عبارتند از کاهش اضطراب و بازگرداندن اعتماد به نفس و هدف نزدیک بوجود اوردن یک تجربه موفقیت آمیز در آمیزش جنسی است.
البته این امر زمانی تحقق میابد که فشارهای مربوط به انگیختگی و ارگاسم به حداقل رسیده باشند. تمرکز بر احساس سه مرحله دارد : لذت بردن،تحریک تناسلی،آمیزش بدون فشار
• به یک زوج در جریان درمان گفته شد که در مرحله اول فعالیت جنسی به تماس آرام و نوازش بدن بدون آمیزش جنسی و ارگاسم محدود شوند و بعد از سه جلسه لذت بردن از اینکار گفته شد در مرحله بعدی بازی تناسلی آرام و شوخ انگیز به لذت بردن اضافه شود ولی به شوهر اجازه داده نشد نوازشهای ارگاسم گرا داشته باشد و ارگاسم هنوز ممنوع است. در هر دو مرحله پاسخ این دو زوج بسیار مثبت بود و هر دو احساس لذت عمیق میکردند و برانگیخته میشدند و دوست داشتند وارد مرحله بعدی یعنی آمیزش جنسی بدون فشار بشوند و بالاخره وارد مرحله سوم شدند و از آنها خواسته شد آمیزش را آغاز کنند ولی نباید هیچ فشاری برای داشتن ارگاسم به یکدیگر وارد کنند.
• علاوه بر این حساسیت زدایی منظم نیز میتواند در افزایش دادن میل و ارگاسم بویژه در زنان مبتلا به اضطراب جنسی موثر باشد.
• گزارش هاس مسترز و جانسون درصد موفقیت ها را گزارش نمیدهند بلکه به درصد شکستها اشاره میکنند. مثلا اگر گزارش میدهند که 24 درصد زنان بعد از اموزش تمرکز بر احساس بهبود نیافتند این جمله با جمله” 75 درصد بهبود یافتند برابر نیست از این گذشته در این گزارشها میزان بهبود یعنی بهبود کم یا زیاد یا کامل گزارش نشده اند.
عکس راست واقعی و عکس چپ سریال تلویزیونی است.
درمان ناکارآمدی جنسی
تشخیص و درمان ناکارآمدی جنسی
1. ماهیت اختلال (مثلاً، عدم تمایل به رابطه جنسی، ناتوانی در رسیدن به اوج لذت جنسی).
2. مشکل جنسی چه موقع برای اولین بار بروز کرده است (چه مدت قبل؟در چه موقعیتی؟).
3. هر چند وقت یک بار فرد با این مشکل مواجه می شود (با هر شریک جنسی؟ مکرراً یا گهگاه؟).
4. سیر ناکارآمدی (شروع آن حاد بوده یا تدریجی؟).
5. از نظر بیمار، علت مشکل چیست؟ (مثلاً ممکن است مشکل صرفاً ناشی از این باشد که سن بالا رفتهاست).
6. بیمار و شریک جنسی اش برای اصلاح ناکارآمدی چه اقداماتی انجام داده اند و اقدامات آنها چه نتایجی داشته است.
درمان ناکارآمدی جنسی
مردان:
اگر اختلال عملکرد جنسی یک جزء و یا علت روانی تلقی شود، روان درمانی کمک می کند. اضطراب غالبا به ایجاد نگرانی و ترس و اجتناب از فعالیت های جنسی منجر می شود. خود اجتناب منجر به یک دور ا افزایش اضطراب و حساسیت زایی در آلت تناسلی مرد می گردد. در برخی از موارد، اختلال در نعوظ ممکن است به دلیل ناهماهنگی های زناشویی باشد. جلسات مشاوره ازدواج در این وضعیت توصیه می شود.
تغییر در شیوه زندگی مانند قطع مصرف سیگار، مواد مخدر یا الکل نیز می تواند در برخی از انواع اختلال نعوظ کمک کند. چند داروهای خوراکی مانند ویاگرا، سیالیس و لویترا برای کمک به افراد مبتلا به اختلال در نعوظ تولید شده اند. نوع دیگری دارو موجود است که در حدود 85٪ از مردان موثر است. نام دارو intracavernous و تزریقی است.
تزریق یک پروتز در آلت تناسلی، و یا ایمپلنت آلت تناسلی نیز ممکن است انتخاب شود. وارد کردن یک پروتز در آلت تناسلی گزینه مطمئنی جهت درمان اختلال نعوظ فراهم می کند که بالاترین نرخ رضایت بیماران را داشته است.
زنان:
دستگاه خلاء تنها دستگاه پزشکی تایید شده برای اختلالات تحریک و ارگاسم است. این دستگاه برای افزایش جریان خون به چوچوله و دستگاه تناسلی خارجی طراحی شده و برای زنان دارای درد مقاربت تجویز می شود. روان کننده ها و یا هورمون درمانی نیز تجویز می شوند. بسیاری از زنان مبتلا به ناتوانی جنسی به یک مشاور یا درمانگر روانی نیاز دارند.
خودارضایی
خودارضایی
• خودارضایی یا جَلْق زدن (همچنین اِستِمناء برای مردان و استِشهاء برای زنان) از روشهای ارضای میل جنسی است.
این عمل با انگیزش و تحریک اندام جنسی شخص از سوی خودش و یا آلات مصنوعی و ابزارهای ماشینی نیز که آمیزش جنسی را همانندسازی میکنند، انجام میگیرد و معمولاً انجام آن تا رسیدن به اوج لذت جنسی ادامه پیدا میکند . در مردان همراه با بیرون پاشیدن منی و در زنان بصورت اسپاسم (سفتی عضلانی) همراه با لذت شدید در ناحیهٔ مهبل میباشد.
o جلقزدن را عموماً انجام این عمل توسط خود شخص در نظر میگیرند . اما تحریک آلت توسط فردی دیگر البته بدون آمیزش جنسی (معمولاً با دست) را نیز جلقزدن گویند. خودارضایی به عنوان روشی سالم، طبیعی و ایمن در نظر گرفته میشود که بسیاری از خطرات روابط جنسی دوطرفه و بیماریهای مقاربتی را دربر ندارد.
دلایل خودارضایی
• علاوه بر احساس لذت جنسی، خودارضایی برای رهایی از تنشهای جنسی ، بویژه در هنگامی که شریک جنسی در دسترس نیست انجام میشود.
o خودارضایی گاهی به منظور رفع اضطراب و رسیدن به آرامش صورت میگیرد.
o در نوجوانان گاهی خودارضایی با هدف کنجکاوی در خصوص دستگاههای تناسلی اجرا میشود.
o همچنین گاهی با هدف پیشگیری از انتقال بیماریهای مقاربتی و یا بارداری صورت میگیرد.
o گاهی در برخی نارساییهای جنسی توسط پزشک نیز استمناء تجویز میشود.
تأثیر بر سلامتی
• در گذشته و هم اکنون خودارضایی گونهای از انحرافهای جنسی و ذهنی شمرده میشد.
o در اروپای قرن نوزدهم، پزشکان، معلمان و مربیان با خودارضایی همچون یک بیماری اپیدمیک که باید ریشهکن شود برخورد میکردند.
o به والدین هشدار میدادند که همیشه باید در مقابل این خطر گوش بهزنگ باشند.
o به نظر برخی اکنون از دیدگاه پزشکی مدرکی وجود ندارد که خودارضایی چه از لحاظ جسمی یا روحی روانی مضر باشد؛ با این وجود، این باور ریشهدار که خودارضایی باعث عوارضی همچون مشکلات عصبی، سیاهی دور چشم ها، قوس کمر، کوری، سکتهٔ قلبی، مشکلات جنسی، یا لرزش دست میشود ، هنوز در میان بسیاری از عوام شایع است.
o امروزه متخصصان، خودارضایی را گونهای از فعالیت جنسی میدانند که طبیعی، سالم، مطلوب و امن است. تنها هنگامی خودارضایی میتواند مشکلساز شود که فرد را از برقراری رابطهٔ با شریک جنسیاش باز دارد. از نظر برخی از پزشکان خودارضایی چه در مردان چه در زنان، در صورت میانهروی هیچ عارضهٔ خاصی در بدن ایجاد نمیکند و میتواند نوعی از رفتار جنسی محسوب شود و به حفظ سلامت جنسی انسان کمک کند.
o خودارضایی در ریزش مو، به وجود آمدن آکنه و ضعف منی و نطفه شخص بیتاثیر است. همچنین استمناء در ظاهر فرد تاثیرگذار نیست.
o خودارضایی به خودی خود هیچ مشکل روانی و ذهنی ایجاد نمیکند. در صورتی که در نظر فرد عملی منفور نباشد، باعث برطرف شدن افسردگی، و بالا رفتن اعتماد به نفس شخص میشود.
o خودارضایی در ضعف بینایی و بطور کلی تحلیل قوای جسمانی هیچ نقشی ندارد.
• در اعتقاداتی که خودارضایی گناه محسوب میشود، طبیعتاً انجام این عمل توسط فردی که به آن اعتقادات پایبند است، وی را دچار سرخوردگی، پشیمانی و گناه میکند.
قاعدگی در زنان
• خودارضایی در اکثر زنان باعث کاهش فشارهای عصبی قبل از قاعدگی میشود. علاوه بر آن خودارضایی در زنان میتواند در اینکه چطور به ارگاسم برسند کمک کند.
در مردان این عمل با افزایش زمان انزال و کنترل بیشتر آن، در رابطهٔ جنسی مفید خواهد بود. خودارضایی خصوصاً در روابطی که یکی از شرکای جنسی خواهان رابطهٔ جنسی بیشتری است میتواند مفید واقع شود.
پروستات در مردان
• استمناء مرتب خصوصاً در سنین بالای ۵۰ سال ، بخاطر دفع عوامل بیماریزا از داخل پروستات از بروز این بیماری پیشگیری میکند. از طرفی زیادهروی بیش از حد در استمناء (بیشتر از ۲۰بار در ماه) میتواند در مردان از عوامل سرطان پروستات در آینده محسوب شود.
در سال ۲۰۰۳ یک گروه تحقیقاتی استرالیایی با سرپرستی گراهام گیلز از انجمن سرطان استرالیا به این نتیجه رسیدند که خودارضایی به طور مکرر، احتمال ابتلا به سرطان پروستات در مردان را کاهش میدهد. مردانی که در دههٔ سوم زندگی خود (۲۰ تا ۳۰)، به طور متوسط ۵ بار یا بیشتر در هفته انزال داشتند، به طور قابل توجهی کمتر با خطر ابتلا به سرطان پروستات روبرو بودند. با این وجود این آزمایشها نتوانستند ارتباط عِلّی مستقیم بین این دو را نشان دهند.
این پژوهش همچنین نشان داد که افزایش تعداد دفعات انزال از طریق خودارضایی در مقایسه با افزایش انزالهای ناشی از آمیزش جنسی برای افراد مذکر سودمندتر است. زیرا آمیزش جنسی با خطر ابتلا به بیماریهای آمیزشی همراه است که این خود میتواند خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهد.
• به نظر میرسد این موضوع به سن افراد بستگی داشته باشد. تحقیقی دیگری در سال ۲۰۰۸ نشان داده که انزالهای مکرر بین سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی میتواند با خطر بیشتر ابتلا به سرطان پروستات همبستگی داشته باشد. اما در همین تحقیق معلوم شد که انزالهای مکرر در دههٔ ششم (۵۰ تا ۶۰) زندگی فرد، میتواند کمتر با خطر ابتلا به سرطان پروستات همبستگی داشته باشد.
سیستم ایمنی بدن
• استمنا یک یا دو بار در هفته همچنین میتواند باعث افزایش تولید گلبولهای سفید خون در مردان شود و از این طریق سیستم ایمنی بدن را بهبود بخشد.
ارگاسم
• در زنان، این باور عامی که خودارضایی رسیدن به ارگاسم را کند میکند یا باعث مختلشدن یا کمشدن لذت جنسی در آنها میشود صحت ندارد. حتی مشاهدات نشان میدهد زنانی که خودارضایی میکنند از آنجا که مناطق حساس جنسی خود را بهتر درک کردهاند با هدایتکردن شریک جنسی خود زودتر و بهتر به اوج لذت جنسی میرسند.
کیفیت خواب
• در افراد مذهبی و جوامعی که خودارضایی در آن مذموم است، در فرد ممکن است در طی خودارضایی یا پس از آن احساس ندامت یا انجام گناه دست دهد. اما از طرفی خودارضایی باعث بهبود خواب فرد و کاهش استرس میشود. این عمل همچنین سبب بهبود حس احترام به نفس در شخص میگردد و با افزایش ترشح اندورفین در مغز، فرد سلامتی روحی و جسمی را احساس میکند.
تعداد دفعات خودارضایی
• برای خودارضایی حد ِخاصی وجود ندارد و واژهٔ «طبیعی» از چندین بار در روز، برای برخی، تا چندین بار در هفته برای برخی دیگر، تا چندین بار در ماه برای برخی دیگر و یا حتی کمتر متغیر است. همچنین تعداد ِ دفعات برای هر فرد ِ خاص نیز در زمانهای مختلف متفاوت است.
بر خلاف ِ باور عمومی، خودارضایی حتی تا چندین بار در روز هیچ مشکل جسمی و روحی برای فرد به همراه ندارد. به عبارت دقیق تر، تا زمانی که خودارضایی به گونهای از وسواس فکری-عملی تبدیل نشده باشد، حتی تا چندین بار در روز طبیعی و بدون ِ اشکال است.
در این اختلال، یک فعالیت ِ مشخص (در این مورد خودارضایی) پشت ِ سر ِ هم و بی وقفه (بدون احساس و لذت ِ جنسی) تکرار میشود.
• تعداد دفعات خودارضایی توسط عوامل متعددی تعیین میشود. از این عوامل میتوان به موارد ِ زیر اشاره نمود:
o مقاومت فرد نسبت به کشش جنسی.
o سطوح هورمونی که برانگیختگی جنسی را تحت تاثیر قرار میدهند.
o عادتهای جنسی.
o تاثیر دوستان و همتایان.
o وضعیت ِ سلامتی فرد.
o نگرش فرد به خودارضایی که توسط فرهنگ پیرامون فرد شکل میگیرد.
o برخی از موارد درمانی و پزشکی نیز میتوانند بر تعداد دفعات خودارضایی اثر گذارند.
خودارضایی از نظر ادیان
• اسلام
o دیدگاه اهل سنت: اهل سنت نظرات متفاوتی را در مورد خودارضایی دارند.
o برخی آن (علمای شافعی و مالکی) را در تمام به طور کلی حرام میدانند، برخی (تابعین) در آن را کاملاً مجاز میشمارند و سرانجام گروهی دیگر (حنفی و حنبلی) مواردی آن را مجاز میشمارند که شخص مجرد باشد و در صورت عدم انجام ترک ارتکاب زنا داشته باشد.
o دیدگاه شیعیان: نظر مشهور فقهای شیعه، ممنوعیت خودارضایی است . اما سید محمدحسین فضلالله فقیه لبنانی معتقد است که خودارضایى زنان نمیتواند مصداق کاری باشد که در روایات منع شده و در نتیجه منع شرعى ندارد. حتی به اعتقاد برخی مراجع دینی، خودارضایی از «گناهان کبیره» است. امام جعفر صادق: «سه دستهاند که خداوند با ایشان سخن نمیگوید و به نظر رحمت به ایشان نمینگرد و پاکشان نفرموده و برایشان عذاب دردناکی است: کسی که موی سفیدش را بکند (تا نمایش دهد که جوان است)، کسی که به وسیله عضو خودش شهوتش را خارج کند، کسی که با او لواط کرده شود.» با این حال بنا بر فتوای اکثر مراجع اگر استمنا به دست همسر شخص انجام شود گناه به حساب نمیآید.
• تائویسم Taoism
o در آیین تائویسم، مردان از خودارضایی منع شدهاند. زیرا با اعتقاد به منابع انرژی در شکم تحتانی، استمنا بدن را از انرژی تخلیه و مانع از ادامهٔ حیات هارمونیک میشود.
همچنین بر پایه دستورهای این آئین، خودارضایی زنان باعث کاهش عمر و امراض لاعلاج در آنان میشود.
• مسیحیت Christianity
o دیدگاه کاتولیکها Catholic Church : از نظر کلیسای کاتولیک، در پارهای موارد، برای شناخت بدن و احساسات جنسی، آن را مجاز میشمارند.
o دیدگاه پروتستانها Protestantism : به عقیدهٔ پروتستانها، خودارضایی یک سیر طبیعی از سیکل جنسی افراد است و این امر مانع از روابط جنسیای مانند همجنسگرایی میشود که از نظر کلیسای پروتستان «غیرمجاز» است.
• یهودیت Judaism
o خودارضایی در یهود، به طور کامل منع نمیشود و عملی توأم با سلامتی و نشاط آوری تلقی میگردد؛ اما در برخی شاخههای مذهبی، آن خودارضایی جنس مذکر ممنوع است.
خودارضایی در دیگر جانداران
o خودارضایی علاوه بر انسان در بسیاری از گونههای دیگر از حیوانات ِ وحشی گرفته تا حیوانات اهلی و آنهایی که در اسارت بسر میبرند نیز مشاهده شدهاست. به عنوان مثال نگهدارندگان اسبهای نر خودارضایی برای آنها را لازم میدانند و جلوگیری از خودارضایی اسبهای نر بوسیلهٔ ابزارها را نادرست میدانند.
هرچند که خودارضایی در همهٔ پستانداران دیده میشود اما در هیچ جانوری تعداد دفعاتِ خودارضایی در زنان بیشتر از مردان نیست.
روانشناسی خودارضایی
منبع: wikipedia.org
روانشناسی خودارضایی
روانشناسی خودارضایی
• یکی از سولاتی که خیلی از نوجوانان می پرسند درمورد خودارضایی و استمنا است. اکثر آنها دچارنگرانی ودلشوره و عذاب وجدان هستند. سوالات آنها بیشتر در محور عوارض ومشکلات و پیامدهای آن چرخ میزند.
• به علت مهم بودن موضوع و همچنین کمبود اطلاعات بزرگترها در رابطه با این موضوع، در این مقاله به طورمفصل به بحث در مورد آن پرداخته شده است. لازم به ذکر است این مقاله از دید گاه مذهبی به این موضوع نپرداخته و تنها از دید علمی و اجتماعی به بررسی آن پرداخته است .
• استمنا یا اونانیسم یا ماستور باسیون یا خود ارضایی یا به اصطلاح عوام جلق عبارت است از سکس با خود تا سر حد ارضاء شدن که بیشتر توام با خیال بافی صورت می گیرد .
• خود ارضایی در قبل از ازدواج یک امر طبیعی و بدلیل کمبود رابطه جنسی میباشد و در نزد هر دو جنس شایع است .
• نوجوان و جوان مدتی بعد از بلوغ کم کم تحت فشار جسمی قرار خواهد گرفت و حتی در صورت عدم اقدام به این مورد در هنگام خواب تخلیه و ارگاسم صورت خواهد گرفت . لازم به ذکر است زمان اولین خود ارضایی در افراد مختلف گوناگون است و حتی خود ارضایی در کودک ۲ ساله نیز گزارش شده است . انسان تنها موجودی نیست که خود ارضایی می کند.
خود ارضایی در بعد از ازدواج
• خود ارضایی در بعد از ازدواج بدلیل عدم رفتار جنسی مناسب زوجین صورت می گیرد و می بایست فرد را با ایجاد رویه درست زناشویی به روال عادی بازگرداند.
البته در زمان بارداری و در هفته های آخر بارداری نیز خود ارضایی در مردان دیده می شود.
حالات روحی افراد بعد از خود ارضایی:
• فرد پس از خود ارضایی خود را آدم ضعیف النفسی می یابد و تا حدودی خود را مریض و متفاوت از دیگران احساس میکند. پس از خود ارضایی بارها به خود قول می دهد که دیگر این کار را نکند ولی مجدداً تکرار می گردد! این امر باعث می شود که فرد فکر کند اراده نداشته و خود را ضعیف احساس کند. بعضی افراد بعد از خودارضایی بستگی به نوع تربیت و اخلاقیات خود دچار عذاب وجدان نیز می گردند.
بررسی خود ارضایی از نظر علمی :
۱-افراط در هر چیز نتیجه ای جز ضرر ندارد. موردیکه اشکال خود ارضایی میباشد این است که شما صرفاً از نظر جنسی ارضا میشوید و سایر حواس شما مثل لامسه و غیره همچنان تشنه میباشند. به همین دلیل خود ارضایی شما را مانند یک رابطه واقعی ارضا نمیکند و حالت آرامش روحی بعد از رابطه واقعی را به شما القا نمیکند. پس افراط در آن می تواند باعث بهم ریختگی توازن شما گردد.
۲-در زمان حالت جنسی شما برای انزال کالری زیادی می سوزانید . پس سعی کنید که حتماً بعد از آن مواد مقوی و همچنین غذای گرم بخورید
۳-قبل از خواب سعی کنید برای عدم تحریک جهاز جنسی خود را با آب سرد بشویید.
۴-هیچگاه در حالت ایستاده مبادرت به انجام این کار نکنید.
۵-مواد شوینده از قبیل شامپو و صابون باعث خشکی پوست و سائیدگی میشوند و همچنین ایجاد سوزش مینمایند. از اینها استفاده نکنید.
۶-خود را تحریک به انجام این کار نکنید و سعی کنید تا زمانیکه غدد شما ترشح طبیعی نکرده و امکان برون ریزی طبیعی بوجود نیامده دست به این کار نزنید.
۷-غذاهای سرد در کم کردن التهاب شما موثرند.
۸-بعد از انزال سعی کنید حتماً ادرار کنید.
آیا خود ارضایی مزایایی هم دارد؟
حداقل سودی که خود ارضایی دارد این است که مانع برقراری یک رابطه پر خطر جنسی از طرف شما می گردد.
۱- میتواند به وضعیت پایداری در سکس کمک کند. چیز ناجوری در تجربه نیست و به راحتی افراد میتوانند حس کنند به چه چیزی احتیاج دارند.
۲- باعث میشود که آنها بتوانند کشف کنند که چه چیزهایی میتواند تحریکشان کند. کدام یک از حالتها آن ها رو به اوج میرساند و باعث ارگاسم بهتری برایشان میشود. همچنین میتوانند حسکنند که چه مقدار پایداری در وضعیتهای مختلف دارند.
۳- آنها میتوانند که در طول خودارضایی خودشان را بشناسند و از نوع سکسی که لذت میبرند اطلاع پیدا کنند. بدون مرز بودن این مورد آن ها را آزاد میگذارد تا بتوانند شیوه ونوع جنسیت و ارضای جنسی خود را بشناسند و پس از شناخت آن نیز دیگر در سکس سر درگم نخواهند بود که برای رسیدن به لحظات ارگاسم روحی باید بهدنبال چه بگردند.
۴- آنها میتوانند بهراحتی در مورد خودشان قضاوت کنند که چه چیزی از سکس میخواهند و از همه مهمتر این که تا چه حد در سکس میانه رو یا تندرو ویا کندرو هستند. بهراحتی با شناخت این مساله میتوانند درککنند که آیا شریک جنسی آنها توان پاسخگویی به آنها را دارد یا خیر.
۵- بهراحتی میتوانند میزان و شدت ارگاسم خود را چه از نظر روحی و چه از نظر جسمیکنترل کنند. در واقع این چیزیست که یک شریک جنسی ایدهآل میتواند به فرد تقدیم کند. ولی برای افراد بدون شریک، خودارضایی امکان میدهد که بدون محدودیت به تمامی کارهای اخلاقی و حتی غیراخلاقی که فرد از داشتن آنها میتواند بدون پاسخ گو بودن لذت ببرد، در نهایت آسودگی خاطر نصیب خود کند.
۶- بهراحتی میتواند شناخت حاصل کند که میزان وبرنامه جنسی وی به چه صورت است و در لحظه به چه مقدار فشار و تخلیه فیزیک روانی احتیاج دارد. در نتیجه در آینده میتواند برنامه ریزی کند که از میزان متعادل آیا به شریک خود فشار میآورد یا خیر. خودرا در وضعیت خارج از خط تعادل با شریک قرار میدهد یا خیر.
۷- لازم نیست که بهخاطر آن برای کسی جوابی پس بدهند و اگر تربیتهای بی مورد و تحت فشار گذشته، آن ها را بیدلیل دچار عذاب وجدان نکند، بهراحتی آن ها را آزاد میگذارد تا بتوانند از حریم شخصی خود لذت ببرند.
۸- بهترین وسیله برای آموزش و در مسیر قراردادن تخیلات جنسی، میتواند تلقی گردد تا زمانی که آنها هیچگونه مزاحمت و یا ممانعتی از سوی شریک خود حس نمیکنند. بهراحتی و بدون مرز میتوانند روی چیزی که خواهان آن هستند و به شدت تحریکشان میکند، خارج از همهی مرزهای اخلاقی تمرکز کنند و ارتباط برقرارکنند.
از طرف دیگر چیزهایی که در طول تخیلات خودارضایی میآموزند را بهراحتی میتوانند به شرایط واقعی منتقل کنند و به سادگی حرکات و رفتارهای جدیدی بسازند. چرا که همواره خارج کردن سکس از حالت روزمره بهسادگی ممکن نیست.
۹- اگر هرگونه فشار و یا مشکل، یا هرگونه مساله غیرارادی را در طول این زمان مشاهده کنند، میتوانند برای پیشگیری از آن اقدام کنند. اگرچه فضای بسته اخلاقی به آنها اجازه بیان را، فعلاً نخواهد داد اما در هر صورت به راحتی مانند هشداری برای آنها عمل میکند. حتی بهسادگی اگر در تخیلات و ارضای شخصی روحی خود، متوجه حرکات نامربوطی گردند، میتوانند پیشگیرانه اقدام نمایند.
۱۰- با تمرکز و حساسیتی که در طول زمان خودارضایی نشانمیدهند، میتوانند به راحتی مورد زودارضایی خودرا مرتفع نمایند. اگرچه به راحتی میتواند برعکس این مورد هم صادق گردد
۱۱- به راحتی درمییابند که ارگاسم چیست. از بالای ۹۰درصد زنانی که میپرسیم آیا مشکل عدم ارگاسم دارید درمییابیم که درطول زمان مجردی از خودارضایی متنفر بوده ویا آن را انجام نمیدادند. زنانی که این کار را نکردهاند اصلاً ارگاسم را نمیشناسند و به راحتی آن را برگردن همسر بیچاره خود انداختهاند. آنها اصلاً فانتزی سکسی ندارند و به راحتی به خاطر این مساله، زیر ۵۰ درصد از لذتی را که میتوانند کسب کنند بهدست میآورند.
میزان ابتلا به مشکلات عصبی و یا پوستی و تهاجمی در زنان نسبت مستقیم با خودارضایی آنان دارد. سکس در آنها بعداز ازدواج به راحتی به امری ساده و بیمصرف درمیآید و این به سرعت شروع به خوردن پایههای آرامش خانواده آنها میکند.
۱۲- در میان زنان، طراوت و تازگی عضو جنسی، تاثیر اساسی در سلامت آنها خواهد داشت. خصوصاً درمیان زنان مطلقه و کسانی که همسر ندارند این مساله بهشدت حیاتی است.
این اتفاق توسط خودارضایی برای آنان بهسادگی بازسازی میگردد و از دردناک شدن و از حالت خارج شدن جهاز جنسی آنها جلوگیری میکند.
۱۳- میزان شدت سلامت و روشنایی پوست، جوشهای پوستی، سرعت در یائسگی، درگیریهای عصبی، خشکی واژن، زایمان راحتتر، راضی بودن از زندگی روزمره، میزان خودخوری، و سایر موارد اینچنین، به خودارضایی مربوط میگردد و میتواند در رفع آن بسیار سود مند باشد.
۱۴- در شناخت بهتر فتیش یا یادگارخواهی (fetish) بهافراد کمک میکند وتقریباً نقش حیاتی را بازی مینماید.
۱۵- بهراحتی میتوانند زمان سکس را در اختیار بگیرند ومیزان، شدت، وضعیت، حالت ارگاسم خود را طراحی نمایند تا به سادگی بهترین آن را دریافته و در روابط مشترک برای شکل دهی به آن اقدام نمایند.
۱۶-بهراحتی میتوانند نگرانی ومشکلاتی را که در طول یک رابطه جسمی برای آنان احتمال دارد، بهوجود بیاید را بازسازی نمایند.
۱۷- بهراحتی تشخیص میدهند که چه فردی با چه خصوصیاتی از نظر فتیش (fetish) در زندگی آنان نقش بنیادین دارد. معنای زنانهگی ومردانهگی، برده و آقا، مازوخیست و سادیسم، همجنسگرایی و بسیاری از واکنشها و رفتارهای پنهان که در حالت عادی در پشت کلمات بیمزه عامیانه قایم شده اند را، بروز میدهد و معنای واقعی آنان را برای خود در مییابد.
۱۸- در ادامهی مورد قبل، باید ذکر کرد که در طول زمان انجام این مساله، فرد شریکی را برای خود تصور میکند که این فرد برای وی شخصیت خاصی را دارا میباشد و به راحتی میتواند بیاموزد که در برابر افراد مختلف چگونه شخصیتی را دارد و چه رفتاری را در برابر آنان از نظر آقایی وبردگی دارا میباشد. تا بتواند دریابد که چه میزان، و تحت تاثیر چه جور شخصیتی، و به چه صورت قرار میگیرد.
۱۹- به راحتی در مییابند که بدون گرم شدن و تخلیه فوری چگونه میتواند آنها را دچار ناراحتی نماید. نتیجه این میشود که خود را ملزم به برنامه ریزی برای زندگی جنسی خود مینمایند، که این یکی از مهمترین حرکات فردی میباشد.
۲۰- بهخاطر این که افراد خود ارضایی را راحت، در دسترس، بدون جوابگویی مییابند بهراحتی میتوانند میزان درخواست جنسی خود را بالا برند. بالا بردن میزان درخواست جنسی، درصورت پاسخگویی برای بدن ممانعتی ایجاد نمیکند.
۲۱- تنها مکان و محلی که میتوانند به طور کلی خجالت و عدم آسودگی خود را در مقابل جنس مخالف نابود سازند، آن هم بدون تمرین حضوری دیگران، همین خودارضایی میباشد.
۲۲- بدون نگرانی از بیماریها یا مرزهای موجود در روابط جنسی، میتوانند بهراحتی توسط خودارضایی. خودرا به مرز تخلیه برسانند.
۲۳- زمانی که بهخاطر شرایط یا دورههای زندگی، تحت فشار قرارمیگیرند که تنها بمانند، و این مساله با خواسته ونیاز آنها مغایرت دارد، از طریق این راه برای خود میتوانند سوپاپ اطمینانی فراهمسازند. در زمانی که شرایط لذت را از فرد میگیرد این امکان وجود دارد که فرد لذت را برای خود بسازد.
۲۴- در زمانی که افراد تحت فشارهای جنسی قراردارند و راهی برای پاسخگویی ندارند، بهسادگی بهسوی دنیای پورن کشیده میشوند. عدم پاسخگویی در این وضعیت آنها را تشنهتر خواهدکرد. به راحتی میتوانند دچار موارد احساسی خود نابودی، فرو ریزی شخصیتی، توهم، خود مریض یا دیوانهبینی، دوگانهگی شخصیتی وبحرانهای دیگر شوند.
خودارضایی این موارد را نمیتواند حل کند. اما میتواند بهراحتی مانند ترمزی باشد که برای لحظاتی به افراد فرصتی برای نفسکشیدن بدهد.
البته متاسفانه بهدلیل همواره محکوم قلمداد کردن این مهم، اکنون ارتکاب به این عمل توام با احساس ترس، گناه وبیماری همراه میگردد.
۲۵- خودارضایی میتواند یک تمرین برای مبارزه با مشکلات خود متهمبینی و خجالت تلقی گردد. در حقیقت بهاین صورت که افراد توسط ارتکاب به این عمل جلوی فشار میایستند و میگویند که این کار را انجام میدهم، چرا که ناچار هستم. به همین سادگی کم کم در مییابند که مسئولیت همهی چیزها با آنان نیست و اتفاقات زیادی خواهد افتاد.
دیگر خود را نگران برخورد دیگران یا قضاوت آنها نمییابند؛ چرا که حس میکنند چیزی ندارند که از دست بدهند. بهسادگی قیام میکنند و اعلام نظر.
۲۶- افراد با استفاده از خودارضایی میتوانند برای خود اعتماد بهنفس در مقابل شخصیتهای گوناگون، بسازند. درحقیقت، رفتاری را که میخواهند انجام بدهند اما توان اجرای آنرا ندارند را، در حریم شخصی بهسادگی اعمال میکنند و این باعث میشود تا در ساخت و شکلگیری شخصیت واعتماد بنفس فردی تسریع صورت بگیرد.
۲۷- خودارضایی راهی برای خودشناسی و شناخت بدن خود تلقی میگردد. اینکه کشف کنند و بشناسند چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی آنها را میرنجاند. در حقیقت برای دیگر ارضایی، ابتدا شناخت کامل خود لازم است وبدون آن ممکن نیست.
۲۸- خودارضایی برای افراد آرامشی برای استراحت فراهم میکند و به سادگی خواب آرام و عمیقیرا برایشان فراهم میسازد. این آرامش صد البته بعد از سکس نیز احساس میگردد، اما به هر جهت بهدلیل عدم وجود رابطه این مورد میتواند نتیجهای یکسان داشته باشد.
۲۹- در خودارضایی دیگر ترسی از بیماریهای مقاربتی و یا احتمالات حاملگی وجود ندارد.
۳۰- رابطه جنسی و همچنین خودارضایی بدن را برای تلاشی دیگر، در جهت جذب ویتامینها وپروتئین استارت میزند و تمام بدن را برای فعالیت دوباره آماده میکند. عروق بدن را باز میکند و این مساله باعث دفع بعضی از مشکلات مانند ویروسها میگردد. این هردو، مانند ورزشی سبک برای بدن و تنظیم هورمونهای بدن عمل میکنند. هر دو برای کنترل وزن وسوختن چربیهای آزاد نشده بسیار مفید عمل میکنند.
۳۱- افراد با استفاده از قابلیتهای جسمی خود، برای بهدست آوردن وضعیت ثابت جنسی و ادراک جنسی قدم برمیدارند و نیازی به تحت کنترل قرارگرفتن و یا سوق داده شدن از جانب کسی ندارند.
تحقیقات نشان دادهاند زنانی که بدون خودارضایی و همچنین رابطه جنسی ازدواج نمودهاند، بیشتر از بقیهی زنها دچار سردی جنسی وسکس زدگی هستند. بیشتر از افراد دیگر حساس و زود رنج هستند و زندگی با آنان مشکلات فراوانی را برای شریک به همراه آورده است.
بسیاری از خواستهها وفتیش (fetish) شریک بهدلیل اینکه مال زن نیست، از جانب زن هم قابل پذیرش واجرا نیست. بهسادگی با این مساله افراد دچار عدم همخوانی جنسی و همچنین عدم ارضا میگردد. مشاهده شده که این زنان، بیشتر از سایرین دچار اختلافات ودرگیریهای خانوادگی هستند. این افراد بیشتر خودرا شکست خورده و مظلوم مییابند.
۳۲- زنها از طریق خودارضایی بهراحتی میتوانند تا حد قابل درکی از شدت، عدم تطبیق، نامنظم بودن و فشار دوران عادتماهانهی خود بکاهند. تا حد قابل درکی میتوانند وضعیت مناسبی را برای خود ایجاد کنند و از تنش مربوطه بکاهند.
۳۳- در صورت دچار بودن به شرایط خاص و یا بیماریهای مختلف که امکان ایجاد کورسهای مشترک جنسی وجود ندارد. خودارضایی بهراحتی افراد را به وضعیت سلامتی جنسی باز میگرداند و فشار را از بین میبرد. از طرف دیگر این عمل بهراحتی همچون ابزاری در اختیار زنانی است که بهدلایلی در وضعیت ایجاد رابطه جنسی قرار ندارند و از سوی همسر برای ایجاد آن تحت فشارند. یا حتی یکی از افراد خواهان روابط جنسی بیشتری است که اجرای آن برای رکن دیگر ممکن نیست.
آنها بهراحتی میتوانند با اقدام به انجام این مساله برای وی هم شب اروتیکی را فراهم سازند، هم پاسخگوی کاملی بوده باشند وهم در رژیم جنسی خود تغییری ایجاد نکرده باشند.
در شرایط بارداری نیز به همین صورت خودارضایی اروتیکسازی خوبی تلقی میگردد. بارداری و حاملگی ممانعتی برای سکس ایجاد نمیکند. چراکه جنین کاملاً در بدن مادر محافظت میگردد؛ اما بسیاری از والدین میترسند و از ایجاد رابطه جلوگیری میکنند. از طرف دیگر زنان به دلیل فرم بدنی زیاد تمایل به لخت شدن ندارند و اینها مشکلاتی را در روابط جنسی ایجاد میکند. روابط اروتیک در خودارضایی به همان شیوهای که ذکر گردید میتواند بهسادگی پاسخگوی تمامی اینها گردد.
۳۴- بهدلیل اینکه بعضی ازافراد یا از رفتارهای فتیش (fetish) جنسی همسرشان با خبر نیستند ویا اصلاً آن ها را نمیشناسند، یا حتی حاضر به انجام آن نیستند به راحتی شرایطی را برای شریک ایجاد میکنند که میتوان آنرا « سکسزدگی» نامید. چون روابط جنسی پاسخگوی روانی وتخلیه کنندهی رفتارهای منفی آنان نیست. باید ذکر کنم که همهی آدمها از سوی جهان اطراف، زندگی، مشکلات وخیلی چیزهای دیگر تحت فشار و ذخیره کردن بارهای منفی هستند.
این بارهای منفی باید تخلیه گردد وتخلیه آنها توسط سکس و فتیش در سکس امکان پذیر میگردد. برای همین افراد شدیداً خواهان حرکاتی هستند که حتی بعضی از آنها هم میتواند عجیب تلقی گردد. دلایل رفتاری سکسهای خشن، توام با شکنجه، مازوخیست، سادیسم و غیره نیز همین مساله است.
بهراحتی میتوانید مدیر شرکتی را مشاهده کنید که آن قدر درگیریهای فکری دارد که در حال انفجار است. او اکنون در وضعیت ناهنجار روحی بهسر میبرد. انسان زمانی را لازم دارد که بنشیند و از نظر روحی استفراغ کند. متاسفانه اخلاقیات این امکان را نمیدهند و در نتیجه این آقا باید بنشیند و باز خود را لجام بزند وکنترل کند! دلیل اینکه میبینید افراد بزرگ و صاحب اندیشه، چقدر کارها انجام داده اند که بسیاری از آنان شرمآور، غیرانسانی و یا عجیب است نیز همین است.
فرد بهراحتی احتیاج به رفتاری دارد تا به حالت تعادل برگردد واین، با محبت قطعاً حل نمیگردد. همیشه جمله ای را به دوستانم ذکر کردهام: “برای داشتن رفتاری متعادل وسنجیده و پسندیده در زندگی حتماً باید در لحظاتی شدیداً خارج از کنترل و ناسنجیده و تهوع آور رفتار کنید”. به هرجهت این مورد افراد را به خودارضایی بعد از ازدواج میکشاند که تنها دلیلش عملکرد بسیار غلط شریک جنسی است. خودارضایی راه پاسخگویی برای افراد است. که البته در دراز مدت راه بدی باید آن را تلقی کرد.
۳۵- خودارضایی بسیار کمتر از یک رابطه کامل جنسی انرژی و زمان و هزینه صرف میکند. فضا واحتیاجات اجرای آن بسیار در دسترس و قابل فراهمسازی است و امتیاز بیشتری را در این مورد میگیرد، وقتی که آنرا با رابطه جنسی از این لحاظ مقایسه میکنیم.
۳۶- در حالت معمولی خیلی سریعتر از رابطه جنسی فرد را از حالت فشار جنسی بر میگرداند. البته اگر ریتم آن به هم خورده باشد، مانند آب شور بدتر فرد را تشنه میسازد و برعکس عمل میکند. در نتیجه بهسادگی فرد چندین بار مبادرت به انجام آن مینماید.
معایب خود ارضائی چیست ؟
مسائل روانی اگرچه این مسئله بصورت عیب فیزیکی برای این مورد گنجانده نشده است ، اما به هر حال خود ارضایی تحت تاثیر مسائل فرهنگی ، دینی ، اجتماعی و فردی دچار نابسامانی هایی در این زمینه گردیده . بطور کلی کودک از ابتدا شدیداٌ تحت تاثیر فشار مستقیم والدین خود قرار میگیرد . چه در زمانی که بطور ساده و از روی حس کنجکاوی خود، برای شناسایی اندامهای بدن خود به آنها دست می زند و چه در زمانی که بزرگتر شده و در ضمیر شخصی خود بدنبال حل معمای آفرینش و جنسیت است ، و چه در وقتی که بالغ شده و تحت تحریکات جنسی بسر می برد .
والدین همانطور که گفتم به هیچ عنوان به این مسائل بصورت ساده نگاه نمی کنند و عادت دارند بی مورد همه چیز را در کثیف ترین وضعیت موجود آن در نظر بگیرند ! به هر جهت کودک در خارج از خانه همه چیز را می آموزد و هرگز خود را معطل فیلتر خانواده نمی کند .
البته اصلاٌ عنوان نمی کنم که حریم رفتاری خانوادگی شکسته گردد و همه چیز بصورت عریان در آن به تصویر کشیده گردد . بلکه عنوان می کنم حریم فردی هر شخص محترم شناخته شود و بی مورد وارد آن نشوند . از طرف دیگر نگرانی والدین صرفاٌ بخاطر نا آگاهی از میزان و چگونگی عملی است که انجام می گردد .
اعتیاد به هر چیزی می تواند اثرات مخرب داشته باشد . اما در حقیقت مسئله شناسایی اعتیاد داشتن به چیزی آنهم توسط والدین باز هم در حریم فردی افراد طبقه بندی می گردد و نباید وارد آن گردید .
چرا کودکان خود را تحریم اطلاعاتی کرده ایم؟
کودک در حین بزرگ شدن شدیداٌ تحت تاثیر تحریم آگاهی های جنسی قرار می گیرد و در نتیجه هر اطلاعاتی را که پیدا می کند جذب می کند و بسته به اقتضای سن خود و همچنین شکل خانواده و علایق و مسائل اعتقادی آنها را باور ، جمع بندی و یا مردود و غیر عملی می پندارد .
بسته به میزان قدرت و بزرگی منبعی که آنها را در می یابد تاثیر حرفها در وی تشدید و یا تضعیف می گردد. اطلاعات صحیح به هیچ وجه به وی نمی رسد و حتی اظهار توجه و یا سوال مستقیم آنها نیز به چشم قره یا جوابهای پرت و پلا یا کوتاه و مزخرفی که والدین به خاطر پنهان کردن ساده ترین و کلی ترین اصل زیست شناسی از فرزند انجام می دهند ، ختم می گردد.
کودک ناچاراٌ زیر فیلتر اطلاعاتی چیزهایی را دنبال می کند و می خواند .چیزهایی که مسلماٌ تحت این شرایط می تواند بسیار غیر واقعی تر از حقیقت باشد .
از سوی دیگر چون این اعمال غیر معمول همواره بشدت مورد شماتت قرار گرفته کلاٌ این قبیل کارها شکل قابل ارائه ای ندارند .
حال با نفوذ تربیت های اخلاقی و چیزهای دیگر هیولایی از مشکل برای فرد ترسیم می گردد که حذف آن از مغز غیر ممکن است .
همیشه گاهی در بحث ها از افراد می پرسم آیا حاضرید در یک دشت ، در شب ، در زیر باران و رعد و برق خود ارضایی کنید؟
افراد ترجیحاٌ بخاطر اینکه فکر می کنند ، این یک کار کثیف و غیر اخلاقی است ، احتمالی از مجازات و اصابت یک صاعقه آسمانی را نیز در ذهن خود بررسی می کنند!!
در حالیکه همه گزینه ها اصلاٌ هیچ ربطی به هم ندارند که بخواهند دلایل هم تلقی گردند! افراد همواره هر چیزی که صورت مشخصی ندارد را با درستی و نادرستی مقایسه می کنند و طبیعتاٌ این مسئله با خوب و بد و عذاب و پاداش نیز جوش می خورد و نتیجه معلوم است!
احساس گناه ، اینکه من با دیگران فرق دارم ، حس اینکه فرد از خودش بدش بیاید ، اینکه خود را ضعیف احساس کند و همه جور حس نا مربوط دیگری به وی هجوم خواهد آورد و روحیه نرم آدمیزاد را همچون سیلابی از نابسامانیها مورد تاخت و تاز قرار می دهد ..
پس به اعتقاد من اثرات مخرب روانی که اکنون افراد ممکن است در خودارضایی بیایند تنها و تنها به تصاویری که فرد در ذهنش از هستی خود کشیده بر میگردد و کلاٌ موردی فیزیکی نیست .
این اشکالات در حقیقت درست است که منطبق بر خود ارضایی می باشد، اما قائم به آن نیست و دلیل نمی شود که خود ارضایی را دلیل تشکیل آن بدانیم . اما چه می توان کرد که فعلاٌ فرد تحت تاثیر این افکار دچار چنین تخیلاتی می گردد . به هر جهت گریزی از آن بخاطر نحوه رشد انسان نیست اما حداقل می توان فعلاٌ در اولین قدم چنین احساس های بی مورد و مخربی را از خود دور کرد
مسائل فیزیکی.
اینکه خود ارضایی شدیداً برای بدن مضر است! و حالا سوال این است که آیا پرخوری برای بدن بیشتر از خود ارضایی ضرر ندارد؟
انواع اقسام داروهای شیمیایی که ورزشکاران و بدنسازان عزیز مصرف می کنند کمتر از خود ارضایی ضرر دارد؟
آیا سرسری گرفتن درمان سرماخوردگی ساده ای که می تواند عفونی گردد و قلب را نابود کند از خودارضایی کمتر صدمه میزند؟
آیا کلاٌ فقط خود ارضایی است که اینچنین وحشتناک و نابخشودنی مورد شماتت قرار می گیرد ؟
آیا بخاطر تحریمهای آگاهی های جنسی ما کمی در موارد مربوط به سکس بی رحمانه و عجولانه قضاوت نمی کنیم؟
مسئله اینجاست که هر چیزی که خارج از مسیر طبیعی آن رفتار شود می تواند به شما آسیب برساند .
حتماٌ بارها و بارها انگشت خود را بخاطر تیغ صورت تراشی زخمی کرده اید.
حال راه بیفتیم کتاب بنویسیم که تیغ چیز بدی است!
بدن آقایان بصورت طبیعی بعد از دوران بلوغ شروع به ساختن اسپرم می کند . این اسپرم باید بصورتی از بدن خارج گردد و در بدن باقی نماند . چون اسپرم مناسب برای تولید بچه به اصطلاح باید ناقص نباشد . این مخزن اسپرم در مردان بطور مرتب باید جایگزین گردد تا در لحظه مقتضی بهترین فرآورده را از خود خارج نماید . اسپرم بعد از اینکه به اصطلاح تاریخ مصرفش باطل گردید به رنگ زرد و یا تا حدی قهوهای در می آید . غلیظتر می شود و اکنون زمان خارج شدن آن فرا رسیده . بطور اتوماتیک بدن زمان اینکار را حدس زده و در طول شب و در هنگام خواب آن را خالی می کند . اینکه بعضیها کم این مورد را دارید و یا ندارید به میزان تستسترون تولیدی بدنتون ، فعالیت ، تغذیه ، تحریکات و هزارتا چیز دیگه ربط داره و بیماری نیست . چرا در خواب جواب قطعی نیست ولی بهترین جواب موجود اینه که بخاطر اینکه انرژی کمتری بسوزونید وکالری حروم نکنید .
در دختران اسپرمی تولید نمی شود اما در اثر تحریکاتی که ممکن است به هر دلیلی بشوند ، خون بطور مداوم به جهاز جنسی آنها هجوم میاره و در نتیجه بدن آنها مدام تحت آماده شدن برای رابطه جنسی قرار می گیره و هی ترشحات مربوطه رو انجام میده . این میزان تحریک به بالاتر بودن سن، آمادگی بدن برای ازدواج و سکس ، تحریکات بلوغی (که من برخلاف همه افراد بلوغ فیزیکی دختران را ۲ مرحله ای می دانم . ۱ مرحله در ۹ سالگی برای تکمیل پروسه فیزیکی جنسیتی و مرحله دوم و پایانی آنها در حدود ۱۴ تا ۱۶ سالگی برای شکل گیری جنسیت) ارتباط مستقیم دارد .
به هر جهت برا ی خروج این مواد ترشح شده و بدون استفاده مانده دختران از عروق و عادات ماهیانه کمک می گیرند که آقایان چنین امکانی ندارند . برای همین دختران نیاز به تخلیه در خواب ندارند . اگرچه این اتفاق بندرت و با فواصل طولانی گاهی بدلایل اختلالاتی که در موارد یاد شده گفته شد نیز، برای آنها اتفاق می افتد و آنها هم قابلیت تخلیه در خواب را دارند .
در هر صورت در هر دو جنس یاد شده میزان ترشحات و تحریکات گاهی به حدی مازاد میرسد و چنان می کند که دیگر فرد به در و دیوار بدیده سکسی نگاه کند! در این شرایط ( که زمان خوبی برای خودارضایی می تواند باشد چون در غیر اینصورت بدن کار شما را انجام خواهد داد) نتیجه کاملاٌ مشخص است .
اعتیاد به خود ارضایی :
حال اگر خودارضایی در فرد خارج از کنترل گردد و مثل بعضی افراد مدام مشغول انجام این عمل باشید ، مسلماٌ این سیکل محاسبه شده توسط بدن به هم خواهد خورد.
آسیبهایی که بشما میزند بخاطر عدم دریافت کالری و از سوی دیگر سوزاندن کالری ذخیره شده بدن ، می تواند شدید باشد . لاغری و حتی چاقی مزمن برای شما به ارمغان بیاورد . یا کلاٌ هر اختلالی را در بدن شما تولید کند . به اندامهای تناسلی ضربه وارد کند . آنها را تحلیل ببخشد . خروج منی در آقایان و عدم ادرار و در نتیجه باقی ماندن بخشی در لوله خروجی آلت باعث عفونت در دراز مدت گردد .
تخلیه عروقی بدن و شدت گرمایی بالای آن در صورتی که شستشو را رعایت نکنید می تواند باعث ناراحتی های پوستی گردد .
مسئله زود انزالی را برای شما به ارمغان بیاورد.
به پروستات شما ضربه بزند .
دچار ضعف بدنی گردید . (ضعف بدنی بخاطر کالری سوخته شده) و کالری لازمه به سلولهای ضعیف و حساس از قبیل آنهایی که در چشم وجود دارند نمی رسد و به آنها آسیب برساند .
بسادگی دچار دردهای کمر گردید . فاصله بین مهره ها را از ماده لازمه و نرم کننده خالی کنید
از طرف دیگر سکس امری روانی و لازم برای شرکت تمام اعضای بدن میباشد: در خود ارضایی بطور مثال بخش لامسه چندان مورد توجه قرار نمی گیرد . در نتیجه نمی تواند به هیچ عنوان جایگزین سکس گردد . اشکال این مسئله این است که زمانی که تمام اعضای بدن شما ( مثل زمان سکس ) مورد تخلیه قرار نگیرد ،شما آنها را تشنه کردید و به آن پاسخ ندادید!
مانند آب شور به فرد تشنه . در نتیجه تخلیه شده اید اما کامل خیر!
در مواقع بحرانی از تحریک تخلیه به این صورت دارای مزایا می باشد. اما در حالت معمول که فرد از روی بیکاری یا یک تحریک قابل کنترل و یا هر مورد دیگری ، بی جهت بدن خود را فعال میکند، باعث می گردد که اقدام به انجام به این عمل را بالا ببرد و در روز به چندین دفعه برساند . در نتیجه آسیبها کاملاٌ تشدید شده و مشخص است .
خود ارضایی خوب است یا بد؟
خود ارضایی مثل هر چیز دیگری دارای فایده و ضرر است . اینکه ما ضررها را بزرگ کنیم و الکی عنوان کنیم کار عاقلانه ای نکردیم . بلکه در واقع کار درست استفاده و حرکت در مسیر متعادل هر چیزی است .
پر واضح است که اگر از چیزی درست استفاده نکنید قادر است بشما ضربه وارد سازد. پس می توان عنوان کرد که خود ارضایی مانند همه چیزهای دیگر در دنیا هم فایده دارد و هم ضرر .
استفاده نا مربوط از این امکان و ایجادشرایط خارج از وضعیت معمول آن، می تواند مثل سایر چیزها به هر فردی لطمه وارد سازد.پیامدهای خودارضایی که بصورت اعتیاد و بیش از حد باشد:
۱. مرحله مشکل ساز (Problematic)
در افرادی که مدتی است گرفتار خودارضایی بیمارگونه و به شکل اعتیاد شده اند (روزانه بیش از ۱تا ۲بار) ، زودرس ترین عوارض ناشی از خودارضایی بسیار زیاد عبارت است از:
الف. خستگی و کوفتگی (Fatigues/Tiredness)،
ب. عدم تمرکز حواس (Lack of concentration)،
ج. ضعف حافظه (Poor memory)،
د. استرس و اضطراب (Stress/Anxiety).
۲. مرحله گرفتاری شدید (Severe)
بروز علایم زیر در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است که شدت ابتلای وی یا مدت آن بیش از مرحله اول است و فرد حتی در روز ۳ تا ۴ بار استمناء می کند و در نتیجه عوارض شدیدتری ظاهر شده است:
الف. خستگی و کوفتگی (Fatigues/Tiredness)،
ب. نوسان خلق یا تغییرات سریع خلقی (Mood swings)،
ج. حساسیت بیش از حد و زودرنجی ( Irritability)،
د. کمردرد (Lower back pain)،
ه. نازک شدن موها (Thinning hair)،
و. ناتوانی جنسی زودرس در جوانی (Youth impotence)،
ز. بیخوابی یا بدخوابی و مشکلات مشابه (Insomnia/Sleep problem).
۳. مرحله گرفتاری بسیار شدید یا حالت اعتیاد (Addictive)
بروز علایم زیر در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است که شدت ابتلای وی یا مدت آن بیش از مرحله دوم است و فرد حتی در روز ۵ بار استمناء می کند و در نتیجه عوارض بسیار شدیدتری ظاهر شده است:
الف. خستگی و کوفتگی ،
ب. ریزش شدید موها ،
ج. تارشدن دید چشم ها (Blurred vision)،
د. وز وز گوش (Buzzing in the ears)،
ه. انزال زودرس و غیرارادی یا خروج منی به صورت قطره قطره (Premature Ejaculation)،
و. درد کشاله ران و ناحیه تناسلی (Groin/Testicular pain)،
ز. دردهای قولنجی در ناحیه لگن و استخوان دنبالچه ( Pain or cramps in the pelvic cavity or tail bone ).
در دانش پزشکی، روند پیدایش علایم یک بیماری و چگونگی بروز عوارض و نشانه های کلینیکی، در شناخت هر چه بیشتر یک بیماری بسیار مهم است و میتواند پزشک را در تشخیص و درمان بهتر بیماری و مریض را در پیشگیری کمک کند. به این دلیل مناسب است درباره نحوه پیدایش برخی از عوارض خود ارضایی که در به آن اشاره شد بیشتر به آن توضیح داده شود تا خواننده عزیز با روند پیدایش این عوارض، یا به اصطلاح پاتوفیزیولوژی (Pathophysiology) آن آشنا شود.
۱. خستگی و کوفتگی:
انقباض شدید و یک مرتبه تمام عضلات بدن در جریان انزال (ارگاسم یا اوج لذت جنسی)، باعث مصرف سریع مواد غذایی ذخیره شده در عضلات و به طور عمده کاهش گلیکوژن (ماده اصلی لازم برای تولید انرژی عضلانی) میشود.
خستگی عضلانی تقریبا با سرعت تهی شدن عضلات از گلیکوژن رابطه مستقیم دارد و هرچه این سرعت بیشتر باشد، خستگی بیشتر است .
در خودارضایی بسیار زیاد و بیمار گونه، به علت انقباضهای مکرر عضلات بدن، ذخایر گلیکوژن عضلات به سرعت تمام میشود و خستگی و کوفتگی همیشه از عوارض بدیهی آن است.
۲. ریزش مو:
خودارضایی شدید و بیمارگونه به تدریج با تغییرات هورمونی و شیمیایی که در بدن ایجاد میکند، باعث افزایش هورمون جنسی مردانه؛ یعنی، تستوسترون به دی هیدرو تستوسترون (DHT=Dihydrotestosterone) میشود که از عواقب بالا بودن ماده DHT در خون، ریزش موها و تاسی و بزرگ شدن پروستات و عوارض ناشی از آن در پیری است.
۳. تحریک بیش از حد سیستم عصبی پاراسمپاتیک
خود ارضایی مکرر و بیمار گونه و اعتیادی باعث تحریک بیش از حد سیستم عصبی پاراسمپاتیک و افزایش تخلیه اَسِتیل کولین (Acetyle Choline) از انتهای این رشته ها در مغز میگردد که این خود باعث پارهای از عوارض جسمانی و روانی، چون حواسپرتی، کمی حافظه ، عدم تمرکز حواس، سیاهی رفتن چشم و در نهایت تاری دید میشود.
تمام این علامتها ناشی از تغییر تعادل میزان مواد شیمیایی موجود در مغز است که بین سلولهای عصبی رد و بدل میشود و انتقال پیامهای مختلف را بر عهده دارد.
برخی نیز بر این عقیدهاند که علت بروز اختلالات مغزی (مانند حواس پرتی، عدم تمرکز حواس و کاهش حافظه) ناشی از ظرفیت عظیمی از انرژی بدن است که در انزال های مکرر در یک روز، تخلیه شده و هدر میرود؛ زیرا مایع منی حاوی مقدار بسیار زیادی DNA (هسته ۴۰۰-۳۰۰، اسپرمی که در هر انزال خارج میشود)، RNA آنزیمها، پروتئینها، مواد قندی، لسیتین (Lecithin)، کلسیم، فسفر، نمکهای بیولوژیک، تستوسترون و… است. این ذخایر عظیم انرژی – که باید در بدن برای رشد و تقویت بخشهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد – بیهوده و به طور مکرر از بدن خارج میشود و هر کدام عوارضی را به دنبال میآورند.
برای مثال از آنجا که سلولهای خونی و پلاکتها در مغز استخوانها تولید میشود و به تکامل نهایی میرسد و برای تولید آنها نیز انرژی بسیار زیادی مورد نیاز است؛ در افراد گرفتار خودارضایی، تکامل مغز استخوان و در نتیجه تولید سلولهای خونی با مشکل مواجه شده و منشأ کم خونی، ضعف و خستگی در این افراد است. نیز دفع فسفر و لیستین بیش از حد از طریق انزالهای مکرر، باعث کاهش ذخایر این مواد میشود که مواد حیاتی برای سلامتی سلولهای عصبی هستند و در نتیجه اختلال عملکرد سیستم عصبی، مانند حواس پرتی، عدم تمرکز حواس و… بروز خواهد کرد.
آسیبهای روحی و روانی
ضعف حافظه و حواسپرتی، اضطراب، منزوی شدن و گوشهگیری، افسردگی، بینشاطی و لذت نبردن از زندگی، پرخاشگری، بداخلاقی و تندخویی، کسالت دائمی و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان بروندادهای روانی و روحی خودارضایی بیمارگونه و به شکل اعتیادی است. شرح پاره ای از این موارد در مباحث گذشته روشن شد.
آسیبهای اجتماعی :
ناسازگاری خانوادگی، بی میل شدن به همسر و ازدواج ، ناتوانی در ارتباط با جنس مخالف و همسر (استمناء بعد از ازدواج )، احساس طرد شدن، از بین رفتن عزّت، پاکی، شرافت و جایگاه اجتماعی، دیر ازدواج کردن و لذت نبردن از زندگی مشترک جهت آگاهی بیشتر
راههای درمان برای اعتیاد به خود ارضایی بیمار گونه :
۱. نخستین گام برای درمان خود ارضایی بیمار گونه ، اعتقاد و ایمان به درمانپذیری آن و دوری از یأس و ناامیدی است. اما رسیدن به نتیجه و ایجاد هرگونه تغییر و دگرگونی نیازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحیح و به کارگیری دقیق دستورها است.
البته ترک اعتیاد و عادتِ نامطلوب، در زمانِ کوتاه بدون راهنمای کارآزموده و دلسوز، امکان ندارد. از همه اینها مهمتر، اراده و خواست فرد، نقش کلیدی و محوری را ایفا میکند. درمان و چاره جویی باید منطبق بر خواست فرد باشد؛ زیرا تا وقتی که او نخواهد، میتوان با قاطعیت گفت که درمان نخواهد شد.
بنابراین بیمار اگر بخواهد، میتواند بر بیماری اش غلبه کند. اراده همچون نهالی است که باید آن را پرورش داد تا به مرحله خودشکوفایی و ثمردهی برسد؛ به عبارت دیگر، اراده تقویت شدنی و پرورش یافتنی است و راه پرورش و تقویت آن این است که برخلاف میل خود، اندک اندک به مقابله با ایک اعتیاد برخیزد تا پس از مدتی لذت توانستن را بچشد.
۲. تلاش برای تقویت اراده از گامهای مهم در امر بهبود است. نگویید اراده از ما سلب شده است! ممکن است اراده انسان ضعیف شود؛ ولی هیچ گاه از بین نمیرود. نشانه اینکه هنوز اراده باقی است، این است که شخص این عمل را در حضور دیگران و در هر شرایطی انجام نمیدهد. برای تقویت اراده، راههای زیادی پیشنهاد شده که از جمله آنها تلقین به خود است.
افراد مبتلا به این استمناء بیمار گونه و اعتیادی ، هر روز به دفعات مختلف با تمرکز فکر به خود بگویند: «من به خوبی قادرم این اعتیاد را از خود دور کنم، من قادرم». تکرار این عبارت ساده، اثر عجیبی در تقویت اراده و روحیه دارد. «تلقین، قبل از خواب نیز مؤثر است»
۳. سعی شود شکم به هنگام خواب، بیش از حد معمول پر نباشد.
۴. از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان اجتناب گردد.
۵. از نگاه کردن به مناظر، فیلمها و تصاویر تحریک کننده، خودداری شود
۶. از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسی و حتی شوخیهای تحریککننده و فکر کردن در این امور، دوری شود.
۷. از خوردن مواد غذایی محرک، مانند خرما، پیاز، فلفل، تخم مرغ، گوشت قرمز و غذاهای پرچرب – اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا شود.
۸. قبل از خواب مثانه تخلیه شود.
۹. از نوشیدن افراط گونه آب و مایعات پرهیز شود (به خصوص شبها و قبل از خوابیدن).
۱۰. از دستورزی با اندام جنسی، باید اجتناب نمود و در هیچ شرایطی، نباید دستورزی کرد!
۱۱. هرگز نباید به رو خوابید.
۱۲. به منظور تخلیه انرژی – زاید بدن، به طور منظم و زیاد باید ورزش کرد.
۱۳. برای اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه، ورزش، زیارت، عبادت و … پر کند.
۱۴.سعی کنید کمتر در مکانی خلوت و تنها و دور از نظر دیگران باشید.
۱۵. هرگاه مورد هجوم افکار جنسی واقع شدید، باید بلافاصله از مکان خلوت و دور از نظر دیگران خارج شود و خود را به کاری سرگرم کند. در این زمینه گفت و گو با دوستان، مشارکت در برنامه های جمعی بسیار مفید است.
منبع: moshaver.blogsky.com
ویاگرا و سلامت جنسی
ویاگرا و سلامت جنسی
Sildenafil- Viagra
در اینجا سعی شده تا نکاتی آموزنده درباره سیستم نعوظی انسان، ارائه شود. اینکه بدانیم آیا نعوظ سالمی داریم یا خیر!
چون صحبت از نعوظ به میان آمد ناخواسته تمام نظرها به سوی آقایان معطوف میگردد، باید بگوییم که زنان نیز همچون مردان دارای نعوظ میباشند، منتها نعوظ ایشان نمود بیرونی کمتری داشته و اصولاً در درون بدن رخ میدهد. البته در اینجا صرفاً موضوع نعوظ آقایان بررسی میشود.
تماس جنسی تنها فرایندی در بدن انسان-ها میباشد که با راه-اندازی دو سیستم پاراسمپاتیک در ابتدا و سیستم سمپاتیک در پی آن، تقریباً همزمان به همراه تاثیر و تاثر متقابل در طی مراحل تماس جنسی عمل میکند. بطوری که تقریباً درهیچ یک از عملکردهای حیاتی بدن شاهد چنین پیچیدگی متناقضی در بدن انسان نیستیم. چه تناقضی؟ پاسخ روشن است:
عصب رسانه-های دخیل در راه اندازی این دو، چون آب و آتش دائما درحال خنثی سازی یکدیگرند. پس چگونه در فضایی خنثی، این به تعبیری قدرتمندترین! برانگیزاننده آدمی اتفاق می-افتد؟ پاسخ وجود “تعادل” است. اگر عملکرد هر یک از این دو دچار بیش فعالی گردد، نبض فرایند از کار خواهد افتاد. از دید فیزیولوژی ۳ شکل طبیعی برانگیختگی در انسان میتواند بروز کند. اما برای درک بهتر ابتدا باید دانست نعوظ Erection چگونه اتفاق می-افتد:
منظور از نعوظ عبارتست از پر خون و برجسته شدن اندام تناسلی که عمدتاً با ترشحات پروستاتیک در مردان و ترشحات موکوس در زنان همراه است. بخشی از این ترشحات ابتدا بمنظور پاکسازی مجرا و اصولاً برای سهولت در عمل جنسی میباشد. این فرایند توسط سیستم پاراسیمپتیک که مسئولیت گشاد کردن عروق با اوست انجام می پذیرد. با هماهنگی از طرف CNS (مغز) و مکانیزم اوتونوم یا خودکار، به شکل پیرامونی، فرمان-های دریافتی میتوانند دستور به ایجاد نعوظ را صادر نمایند. اشکال سه-گانه نعوظ عبارتند از:
- نوع تحریکی: که شایعترین نوع از اشکال سه-گانه نعوظ بشمار می-آید و عبارتست از تحریک تماسی اعم از شکل دستی و یا مغازله ای یعنی تماس بدنی بدون و یا با دخول آلتی.
- نوع بصری: که عبارتست از دیدن Subject سوژه اعم از مشاهده حقیقی، همین-طور دیدن فیلم و یا بشکل تصویرسازی ذهنی از کل یا اجزای انتخابی، و یا سوژه-های واقعی برگرفته از ذهنِ تخیل-گر از حافظه بصری تا اشکال انتزاعی و حتی نوروتیک و روان-پریش را شامل میشود.
- اتوماتیک یا ناخواسته: ایجاد اتوماتیک یا ناخواسته نعوظ در خلال مراحل خواب REM یا همان خواب با حرکات سریع چشم. این نوع بسیار جالب است چرا که برای انسان کارکرد حیاتی داشته و یکی از شاخصهای اساسی در کارکرد نعوظی بشمار می-آید. در خلال خواب از مراحلی عبور میکنیم که این مراحل بشکل چرخشی تکرار میشوند. مشهورترین این مراحل REM است، شهرت این مرحله بخاطر اتفاقاتی است که در آن رخ میدهد. آن اتفاقات از این قرارند:
- حرکات سریع چشم، انسان شروع به خواب دیدن میکند.
- فلج موقت تمام بدن، در غیر این صورت انسان هر آنچه در خواب میبیند اجرا خواهد کرد، خواب گردی از مواردی است که فرد مبتلا به دلایلی در هنگام REM فلج موقت نمیشود.
- افزایش ضربان قلب و تشدید خون رسانی.
سفت شدن اندام تناسلی، این اتفاق دارای کارکرد حیاتی است و اهمیت آن به قرار زیر است: بدن انسان و اکثر موجودات زنده از ریتم-هایی تبعیت میکنند برای اینکه بتوانند خویشتن را در سازگاری شبانه-روزی و سازگاری فصلی با تغییرات محیط خودگردانی نمایند. اگر اندام تناسلی را مورد دقت قرار دهیم خواهیم یافت که آن عضوی بسیار فانتزی میباشد. وقتی شاهد کاهش و در نهایت قطع عملکرد این اندام قبل از پایان عمر انسان میشویم، آنگاه بیشتر به تصنعی بودن این اندام پی خواهیم برد. Penis یا همان ذکر در مردان معمولاً عضو چروکیده ایست که مگر در سه حالت یاد شده فاقد عملکرد است. اجزای آن که شامل قسمت-های اسفنجی و اجسام غاری Corpus Cavernosum میشوند، در طی ساعات روز و عمدتاً با اندک جریان خون به حیات خود ادامه میدهند. اگر خون به هریک از اعضای بدن نرسد آن عضو خواهد مرد، پس یکی از اصلی ترین دلایل سفت شدن آلت در هنگام خواب مشخص شد! بله، خون رسانی!
براساس ریتم های شبانه روزی که از آن یاد شد، خیلی از کارکردهای بدنمان نیاز به تنظیمات دارند و شاید خودمان هم متوجه آنها نباشیم، بدن طوری طراحی شده که در طی شبانه روز حداقل یک بار خون رسانی کامل به اندام تناسلی انجام شود تا در صورت فقدان سایر اشکال ایجادی آن، این عضو دچار کاستی عملکرد نشده، و مهمتر اینکه ازبین نرود. این فرایند عمل انزال را نیز تنظیم میسازد بطوری که اگر ظرفیت مخازن منی به حد اشباع رسیده باشند، احتمالاً محتوای رویا جنبه شهوانی پیدا کرده و اصطلاحاً رویای تر اتفاق می-افتد. از دیگر کارکردهای این فرایند افزایش تولید تستسترون در مردان است که از حوالی ۴ تا ۸ صبح به بیشترین مقدار افزایش می-یابد. تِستوستِرون Testosterone از هورمون-های استروئیدی مهم موجود در بدن میباشد که اثرات آندروژنیک (جنسیتی) و آنابولیک (سازنده، رشددهنده) دارد. تولید تستوسترون پیش از دو ماهگی جنین در رحم مادر آغاز گشته و در تعیین نرینگی یا مادینگی آن نقش دارد. تولید این هورمون در دوره بلوغ جنسی افزایش یافته و عامل اصلی تغییرات فیزیکی این دوران بهشمار میآید. به طور متوسط بدن هر مرد ۲۰ برابر بیشتر از بدن هر زن تستوسترون تولید میکند. هرچند به دلیل متابولیسم بیشتر سطح پلاسمایی این هورمون در مردان فقط هفت برابر زنان است.
تستوسترون از هورمونهای استروئیدی بدن است که ساختمان اصلی سازنده آن را کلسترول تشکیل میدهد. این میزان افزایش برای آن است که تستسترون هورمون خاص مردانه همان عاملی که صفات ثانویه مردانه مثل اندام و عضلات قدرتمند را ساخته و پرداخته است. مردان را قادر به انجام کارهای یدی بیرون از خانه که نیاز به زور و تحرک زیاد دارند محیا می-سازد. نکته این که اشکال تحریکی در زنان و نوع بصری در مردان تاثیراتشان در نعوظ قوی-تر است و خواب REM در زنان و مردان تقریباً به طور یکسان نعوظ را بوجود می-آورد. باید دانست که بروز هرگونه اختلالی در این توازن زیستی میتواند باعث بروز کژکاری جنسی گردد.
زمان هایی هستند که ما ناخواسته هیجانی هستیم، در ساعات اولیه صبح خصوصاً حوالی ۴ تا ۸ صبح سطح تستسترون در بدن مردان به بیشترین حد خود میرسد. نعوظ صبحگاهی همواره شاخص تعیین کننده-ای در بررسی سلامت جنسی در مردان به شمار می-آید. اگر مردی ناگهان متوجه قطع نعوظ صبحگاهی گردید، یا متوجه افول تدریجی آن در بدنش شد، می-بایست حتما با پزشک مشورت نماید. در آغاز سن بلوغ و حتی تا سالها پس از آن اکثر رویاهای تر (انزال در خواب) در همین ساعات است که اتفاق می-افتند. دلیل دارد! مردان به لحاظ زیستی برای کار و فعالیتهای طاقت فرسا یا به تعبیر بهتر، همان کارهای مردانه ساخته شده-اند. اگر صبح را بهترین زمان شروع کار و فعالیت بدانیم، پس طبیعی است که میزان ترشح هورمون مردانه در این زمان به بیشترین حد خود برسد. این سازوکار مردان را برای انجام هرچه پرتوان تر کارهای روزانه مهیا میکند. پس توصیه میشود در ساعات اولیه صبح از انرژی برانگیخته شده-مان برای مقاصد مفیدتری بهره بریم. در ساعات پاینی روز و شب سطح این برانگیختگی در حداقل میزان خود قرارخواهد گرفت و صد البته بهترین زمان برای تماس جنسی! رعایت این مسئله میتواند از بروز مشکلاتی نظیر انزال زودرس جلوگیری کند. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد کسانی که از مشکل بی-میلی و یا اختلالات کاهش میل در اثر پیری و بازنشستگی رنج می-برند دراین زمان میتوانند بهترین بهره را برده و از برانگیختگی حاصل از فرایند زیستی بدنشان استفاده بهینه نمایند.
کاربرد این تکنیک موثر، میتواند به یاری جوانترها هم که به هر دلیلی دچار کاستی شده-اند بیاید، اما صرفاً درپس روزهای تعطیل! چرا که نیاز به استراحت و تجدید قوا الزامیست، بدین ترتیب تقریباً در هر سنی، درصورت بروز اختلال نعوظ بدون دلیل عضوی، میتوان بدون استفاده از داروهای شیمیایی ایجاد کننده نعوظ، اقدام به نزدیکی کرد.
نام داروهای شیمیایی به میان آمد. چند سالی است که دارویی با نام ژنریک “سیلدنافیل سیترات” روانه بازار دارو گردیده که اتفاقاً به شکل بدون نسخه نیز قابل دسترس است، شایان ذکر است که این دارو با اسامی تجاری گوناگونی از قبیل وایاگرا، تادالافیل، وردنافیل، سیالیس وغیره .. نیز عرضه میگردد. مصرف خوراکی داشته، آنی رهش میباشند، و عمدتاً ظرف کمتر از یک ساعت به بالاترین غلظت سرمی در خون میرسند. بسته به ترکیب شیمیایی بکار رفته چنانکه از اسامی گوناگونشان بر می-آید بعضآ تا ۴۸ ساعت نیز در خون باقی مانده و اثر بخشی شان نیز قابل مشاهده است.
این دارو نعوظ ایجاد میکند، اما چگونه ؟ سیلدنافیل-ها داروهای هوشمندی نیستند … این جمله بدان معناست که از زمان بلع دارو تا جذب آن و افزایش غلظتش در خون، دارو صرفاً به سراغ ارگان هدف که همان آلت تناسلی باشد نمیرود و در مسیرش تمام ارگان-ها را به یک اندازه تحت تاثیر قرار میدهد. یعنی همگام با افزایش متابولیسم در بدن، که در نهایت منجر به سفتی آلت میگردد، ممکن است مشکلاتی از قبیل: احساس برافروختگی گوش ها، قرمز شدن چشم-ها و بینی، سردرد، دل درد، تاری دید، تهوع و احساس خفگی به فرد دست دهد. کوری در اثر فشار به مویرگ-های چشم و آنفارکتوس نیز ازجمله عوارض جدی مصرف این داروست. از آن بدتر اینکه سیلدنافیل-ها دارای ویژگی-های کاهش اثر تدریجی و وابستگی جسمانی و روانی نیز میباشند. اغلب مشاهده شده که تنها چند بار استفاده از ویاگرا موجبات این مسئله را فراهم آورده است که فردی که به لحاظ برانگیختگی جنسی سالم است، اکنون در صورت عدم مصرف دارو به لحاض روانی حائز هیچگونه برانگیختگی نمیباشد. اعتماد بنفس نداشته و دچار حالات اضطرابی از دیده شدن ناتوانی-اش در مقابل شریک جنسی است چون از قبل دارو را مصرف نکرده، دائما از پیشنهادهای غافلگیرانه همسرش مبنی بر آمیزش در هراس بسر میبرد بطوریکه اگر مرد دارای همسری با راندمان جنسی متوسط به بالا باشد، انجام تندخویی و رفتارهای غیرعادی و درنتیجه بیم شکست عاطفی در روابط دور از انتظار نخواهد بود.
اسفبارترین موضوع مربوط به مصرف دراز مدت این داروها تحمل داروئی است. مراجع کننده-ای ۴۸ ساله که از عدم نعوظ رنج میبرد در شرح حالش بیان نمود که برای اولین بار در سن ۳۰ سالگی و به شکل تفریحی و بدون هیچ احساس نیازی قبل از نزدیکی با همسرش به میزان یک-چهارم از یک قرص ۵۰ میلی-گرمی وایاگرا را مصرف میکرده است، یعنی چیزی حدود ۱۲ میلی-گرم، امروز با گذشت ۱۸ سال ادامه این روند شکایت اصلی وی این است که علی-رغم مصرف ۵۰۰ میلی-گرم از دارو تنها برای چند دقیقه قادر به حفظ نعوظ میباشد. بیمار در ادامه اظهار میداشت که هربار پس از مصرف این مقدار دارو بیم آن میرود که سکته کند.
كسانی كه بعضی بیماری-ها را دارند به هیچ وجه نباید از ویاگرا استفاده كنند. ویاگرا برای كسانی كه ناراحتی-های قلبی، زخم معده، مشكلات تنفسی، كسانی كه سكته كرده-اند یا دچار حمله قلبی شده-اند و افرادی كه فشار خون بالا دارند نباید از این دارو استفاده كنند. بدانید كه اگر یكی از این بیماری-ها را داشته باشید و ویاگرا مصرف كنید نتایج خطرناكی برای شما به همراه خواهد داشت.
علی مظفرراد– روانیاب