خلاصه کتاب جامعه شناسی آنتونی گیدنز

بخش دوم: فرهنگ، فرد و کنش متقابل اجتماعی

o       این بخش شامل پنج قسمت است:

            i.            فرهنگ و جامعه، Culture and Society

           ii.            اجتماعی شدن و دور زندگی Socialization and Life Circles ،

          iii.            کنش متقابل اجتماعی و زندگی روزمره ، Social Interaction and Everyday Life

          iv.            همنوایی و کجروی Conformance and Deviations

           v.            جنسیت و تمایلات جنسی Gender and Sexuality

فرهنگ و جامعه

o       در این قسمت، گیدنز درخصوص فرهنگ، بررسی زیست شناختی انسان و تکامل فرهنگی آن، انسان و غریزه آن و در نهایت انواع جوامع سخن می راند.

نویسنده کتاب در برخورد فرهنگ ها بیان می کند که جزیره نشینان غرب اقیانوس آرام، آگاهی نسبتاً اندکی از الگوهای رفتاری و تکنولوژی غربی داشتند. نه تنها این جزیره نشینان بلکه حتی در تمدنهای بزرگ اعصار پیشین، مردم تنها آگاهی مبهمی از شیوه های زندگی مردمان دیگر داشتند.

o       گیدنز در ادامه ابراز می دارد که شکاف بین شرق و غرب آنچنان بزرگ بود که هریک غریب ترین باورها را درباره دیگری داشت .

o       گیدنز در تعریف فرهنگ می گوید : فرهنگ عبارت است از ارزش هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می کنند و کالاهای مادی که تولید می کنند.

o       دیگر مباحث گیدنز در خصوص نوع انسان و تکامل آن است. به اعتقاد او تهاجم فزاینده غربی ها به سایر نقاط جهان به تدریج امکان درک وجوه اشتراک انسان ها را به عنوان یک نوع

و نیز تغییر پذیری فرهنگ انسانی را فراهم آورد.

o       نوع انسان در نتیجه یک فرایند طولانی تکامل زیستی پدید آمده است و طبق آمار و شواهد موجود ، تکامل فرهنگی Social Evolution بر تکامل نوع انسانی Evolution Biological مقدم بوده است و احتمالاً به آن شکل داده است.

o       زیست شناسان اجتماعی همانند که نزدیکی میان رفتار انسانی و رفتار حیوانات می بینند. اصطلاح زیست شناسی اجتماعی یا زیست‌جامعه‌شناسی Sociobiology از نوشته های

ادوارد ویلسون آمریکایی Edward Osborne Wilson گرفته شده است. زیست شناسی اجتماعی به دلیل شناخت هایی که درباره رفتار حیوانی ارائه می دهد اهمیت فراوانی دارد.

عقاید زیست‌جامعه‌شناسان بر این است که رفتار ما از عوامل ژنتیکی تاثیر می پذیرد،  اما استعداد ژنتیکی ما احتمالاً فقط امکانات بالقوه رفتار ما را مشروط می کند، نه محتوای واقعی فعالیت هایمان را.

o       گیدنز بر خلاف بیشتر زیست شناسان و جامعه شناسان که اعتقاد دارند انسان ها هیچ غریزه ای ندارند، معتقد به وجود غریزه در وجود انسان است، البته به عنوان یک انعکاس ساده مثل به هم زدن خود بخودی چشم،  نه به عنوان یک الگوی رفتار پیچیده.

o       او از گوناگونی فرهنگ نیز سخن رانده است. گیدنز می گوید : گوناگونی فرهنگ انسانی بسیاز چشمگیر است. ارزش ها و هنجارهای رفتار از فرهنگی به فرهنگ دیگر بسیار متفاوت است و اغلب به شیوه های اساسی با آنچه مردم جوامع غربی طبیعی می پندارند تفاوت آشکار دارند.

o       او معتقد است که هر فرهنگی الگوهای رفتار منحصر به فرد خود را دارد،  که برای مردمی که از زمینه های فرهنگی دیگری هستند، بیگانه می نماید.

o       گیدنز می گوید : فرهنگ می بایست بر حسب مفاهیم و ارزش های خاص خودش مورد مطالعه قرار گیرد. این یک پیش فرض کلیدی جامعه شناسی است .

o       جامعه شناسان تلاش می کنند تا آنجا که ممکن است از قوم مداری Ethnocentrism،  که قضاوت درباره فرهنگ های دیگر در مقایسه با فرهنگ خویشتن است اجتناب کنند.

در جامعه شناسی باید مراقب باشیم که عینک فرهنگی خود را برداریم ، تا بتوانیم شیوه های زندگی اقوام مختلف را در پرتوی عاری از تعصب مشاهده کنیم.

o       از دیگر مباحث مطرح شده، بحث ویژگی های عام فرهنگی است. ویژگیهای عام فرهنگی اشکالی از رفتار است که در همه یا تقریباً همه فرهنگ ها یافت می شوند.

زبان، نهادِ ازدواج، ممنوعیت زنا با محارم، شعایر دینی و حقوق مالکیت، همه، ویژگی های عام فرهنگی هستند . هر چند که در درون این مقوله های کلی، تفاوت های بسیار از نظر ارزش ها و شیوه های رفتار میان جوامع مختلف وجود دارند.

o       گیدنز از انواع جامعه پیش از امروزین سخن رانده است. جوامع شکار و گردآوری، جوامع شبانی، جوامع کشاورزی و دولت ها و تمدن های سنتی از مجموعه جوامعی هستند

 که گیدنز به تحلیل آن پرداخته است.

o       در جوامع گردآوری و شکار، مردم به گردآوری گیاهان و شکار حیوانات می پردازند.

o       در جوامع شبانی منبع عمدهِ تامین معاش مردم پرورش حیوانات اهلی است.

o       جوامع کشاورزی به کشت قطعات ثابت زمین وابسته اند

o       جوامع کشاورزی بزرگتر و پیشرفته تر، دولت ها یا تمدن های سنتی را تشکیل می دهند که در این جوامع، کشاورزی هنوز پایه اصلی نظام اقتصادی است، اما شهرها وجود دارند و تجارت و صنعت در شهرها متمرکز گردیده است. دولت های سنتی در راس آنها شاه یا امپراتور قرار دارد و نابرابری های شدیدی بین طبقات مختلف وجود دارد.

o       او در پایان به بیان ویژگی های جوامع جهان سوم ، دوم و اول پرداخته است.

o       جوامع جهان سوم کشورهای چین، هند، بیشتر کشورهای آفریقایی و کشورهای آمریکای جنوبی را در بر می گیرد. جوامع جهان سوم ، جوامعی است که در آنها اکثریت جمعیت به کشاورزی اشتغال دارند و کشورهای آن دارای نظام سرمایه داری آزادند. از نظر سیاسی، این جوامع مثل جوامع اول و دوم، اجتماعات سیاسی مجزا، یا دولت های ملی هستند.

o       کشورهای جوامع دوم، جوامع صنعتی است که در تحت حاکمیت حکومت های کمونیستی قرار دارند.

o       کشورهای صنعتی جهان اول شامل ملت های غرب به علاوه ژاپن ، استرالیا و نیوزلند هستند. نابرابریهای طبقاتی مهمی در این جوامع وجود دارد، هرچند که این نابرابری ها نسبت به دولت های سنتی کمتر مشخص است.

اجتماعی شدن و دور زندگی

o       در این قسمت گیدنز به عوامل موثر در اجتماعی شدن فرد اشاره می کند. ابتدا از کودکان اجتماعی نشده سخن می گوید و سپس با بیان مطالبی در خصوص رشد اولیه کودک، نظریه های عمومی رشد کودک توسط روانشناسان معروف را به خوانندگان معرفی می کند. عوامل اجتماعی شدن، بازاجتماعی شدن، دور زندگی، مرگ و توالی نسل ها و در نهایت اجتماعی شدن  و آزادی فردی از دیگر مطالب مطروحه در این بخش است.

o       گیدنز، اجتماعی شدن را یک فرایند در طول دوران کودکی می داند که طی آن کودک با تماس هایی که که با دیگران برقرار می کند  به تدریج به انسانی آگاه، دانا و ماهر تبدیل می شود.

o       او با اشاره به پسرک وحشی آویرون، پسرکی که سر از جنگل در آورده بود و با زندگی تنها در جنگل و عدم ارتباط با دیگران، هیچگونه رفتار انسانی را نیاموخته بود، و همچنین بیان زندگی جِنِی یک دختر کالیفرنیایی که توسط پدرش از سن ۵/۱ سالگی در اتاقی حبس می شود  و از هر گونه ارتباط اجتماعی حتی با خانواده خود محروم شده بود، و بیان رفتار عجیب و غریب این دو کودک به ارزش روابط اجتماعی در اجتماعی شدن کودک اشاره می کند.

o       او مطالبی را در خصوص رشد اولیه کودک، شامل رشد ادراکی، گریه و لبخند و ارتباط کودکان و مادران در سنین چند ماهه اول زندگی بیان می کند. وی رابطه بین مادر و کودک را معمولاً در طی مراحل نخستین زندگی کودک دارای اهمیت بسیار می داند و اظهار می کند که تحقیقات نشان می دهد که اگر این رابطه به هر طریقی آسیب پذیرد، نتایج و خیمی می تواند به بار آورد.

o       گیدنز در این بخش از کتاب به دلبستگی های عاطفی پایدار در دوره کودکی اشاره کرده و کودکان فاقد این دلبستگی ها را طبق مدارک و شواهد موجود، کودکانی می داند که دچار عقب ماندگی زبانی و فکری بوده و به علاوه بعدها در ایجاد روابط نزدیک و بادوام با دیگران با دشواری روبرو می شوند.

o       آنتونی گیدنز در ادامه کتاب به بیان نظریه های عمومی رشد کودک توسط زیگموند فروید، جورج هربرت مید George Herbert Mead و ژان پیاژه می پردازد.

o       رشد روانی انسان از نظر فروید، فرایندی است که تنش های عمده ای را در پی دارد. کودک به تدریج می آموزد که امیال خود را کتنرل کند، اما این امیال به مثابه انگیزه های نیرومندی در ناخودآگاه باقی می مانند. او توجه خاصی به مرحله ای حدود سن چهار تا پنج سالگی ابراز می کند که در آن اکثر کودکان می توانند از همراهی دایمی پدر و مادرشان صرف نظر کرده و وارد دنیای اجتماعی بزرگتری شوند. فروید این مرحله را مرحله اودیپ می نامد.

o       به نظر مید، خردسالان و کودکان بیش از هرچیز با تقلید اعمال کسانی که در پیرامونشان هستند، به عنوان موجودات اجتماعی ظاهر می شوند. بازی یکی از راه هایی است که به این امر تحقق می بخشد. به نظر مید مرحله دیگری از رشد کودک هنگامی رخ می دهد که کودک در حدود هشت یا نه سالگی است. این مرحله ای است که کودکان به جای بازی نامنظم به شرکت در بازی های سازمان یافته گرایش پیدا می کنند. در این مرحله کودک به درک دیگری تعمیم یافته نایل می گردد.

o       ژان پیاژه به بیان مراحلی در رشد توانایی کودک برای درک جهان می پردازد که هر مرحله شامل کسب مهارت های  شناختی جدید بوده و به اتمام موفقیت آمیز مرحله قبلی وابسته است. به نظر پیاژه این مراحل رشد شناخت ویژگی های عام اجتماعی شدن اند.

o       گیدنز در بیان عوامل اجتماعی شدن، خانواده را عامل اصلی اجتماعی شدن کودک در دوران طفولیت در همه فرهنگ ها معرفی می کند. او در تفاوت جایگاه خانوده در جوامع سنتی و جوامع امروزی غربی، خانواده در جوامع سنتی را تا حدود زیادی تعیین کننده  موقعیت اجتماعی فرد در بقیه زنگانیش می داند. حال آنکه در جوامع غربی چنین نیست و موقعیت اجتماعی در هنگام تولد به ارث برده نمی شود. عوامل دیگر اجتماعی شدن از نظر گیدنز، گروه های همسالان، مدارس و رسانه های همگانی هستند. گروه های همسالان گروه های دوستی کودکان هم سن هستند.

o       آنتونی گیدنز اهمیت خانواده را در اجتماعی شدن کاملاً آشکار می داند اما اینکه گروه های همسالان تا چه اندازه مهم هستند چندان آشکار نیست.

o       مدارس نیز به عنوان یکی دیگر از عوامل اجتماعی شدن نقش بازی می کنند. در مدارس علاوه بر برنامه آموزشی رسمی، عامل دیگری وجود دارد که بعضی از جامعه شناسان آن را برنامه آموزشی پنهان نامیده اند، که یادگیری کودکان را مشورط می کند.

o       آموزش و پرورش رسمی، کنترلی که خانواده و روابط همسالان بر فرایندهای اجتماعی شدن اعمال می کنند را کاهش می دهد.

o       گسترش رسانه های همگانی، روزنامه ها، نشریات، مجلات، و همراه گشتن آن با ارتباطات الکترونیکی نیز سهم عمده در اجتماعی شدن را به خود اختصاص داده اند. به ویژه تلویزیون که نقش نیرومندی دارد و همه گروه های سنی را تحت تاثیر قرار می دهد.

o       او در بحث اجتماعی شدن افراد، از مسئله مهم دیگری تحت عنوان بازاجتماعی شدن افراد بزرگسال سخن رانده است. سازمان های بازداشتگاهی از قبیل بیمارستانهای روانی، زندان، سربازخانه یا محیط دیگری که تابع الزامات جدید و انضباط سخت باشد  از جمله مکان هایی است که باز اجتماعی شدن را تولید می کنند.

o       باز اجتماعی شدن، گسیختگی الگوهای رفتار و ارزش های پذیرفته شده پیشین و به دنبال آن پذیرش ارزش ها و الگوهای رفتار اساساً متفاوت است.

o       گیدنز در ادامه وارد مبحث دوره زندگی شده است و معتقد است مراحل مختلف دوره زندگی (کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، پیری) علاوه بر ماهیت زیست شناختی، ماهیت اجتماعی دارند.

o       این مراحل تابع تفاوت های فرهنگی و شرایط مادی که مردم در انواع معین جامعه در آن به سر می برند است. لذا از دید گیدنز، اجتماعی شدن در سراسر دور زندگی ادامه می یابد و این مسئله حالتی انتقالی دارد که باید طی شود.

کنش متقابل اجتماعی و زندگی روزمره

o       گیدنز به معرفی کنش متقابل اجتماعی Social Relation یا Social Interaction می پردازد. کنشی که هر فرد انسانی هر روزه با آن سروکار دارد و پا به پای رفتارهای اجتماعی Social Actions و شخصی طی مسیر می کند.

o       کنش متقابل اجتماعی شامل شکل های متعدد ارتباط غیر کلامیNon-Verbal Communication  ، مبادله اطلاعات و معنی از طریق حالت های چهره، اشارات یا حرکات بدن می شود…

o       گیدنز با اشاره به اینکه هرچند برخی از جنبه های رفتار اجتماعی مثل گذشتن از کنار کسی در خیابان یا رد وبدل کردن چند کلمه دوستی، کم اهمیت جلوه نماید، اما این کنش های متقابل اجتماعی در جامعه شناسی  از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و یکی از جذاب ترین حوزه های پژوهش جامعه شناختی است.

o       یک نمونه مهم از این کنش ها خیره شدن یا نگریستن به دیگران است که در بیشتر اوقات نسبتاً زودگذر است. خیره شدن همچنین ممکن است، نشانه ای از خصومت یا برعکس عشق به دیگران باشد.

o       او اعتقاد دارد چهره انسان می تواند حالت های گوناگونی را منتقل کند. حالتی که برخی معتقدند ذاتی است. از دیگر موارد مربوط به چهره که در مفهومی وسیعتر قابل بحث است، چهره به احترامی که دیگران برای فرد قایل هستند اشاره می کند. در زندگی اجتماعی روزانه، ما معمولاً توجه زیادی به نگهداری یا حفظ کردن آبروی یکدیگر نشان می دهیم. برخی از افراد نیز مثل دیپلمات ها در کنترل حالت چهره و سازماندهی ماهرانه کنش متقابل با دیگران، متخصص هستند.

o       گیدنز به روش شناسی مردمی Ethnomethodology نیز اشاره نموده است. روشی که بنیادگذار آن هارولد گارفینکل Harold Garfinkel است.

o       روش شناسی مردمی مطالعه روش های مردمی، روشهای مردم معمولی یا عامه، است که افراد برای دریافت معنی آنچه که دیگران انجام می دهند و به ویژه آنچه آنها می گویند به کار می برند.

o       در این روش ما می توانیم به منظور دیگران بر اساس آنچه که آنها می گویند و انجام می دهند، پی ببریم.

o       گیدنز، با بیان مطالبی پیرامون فریادهای واکنشی Response Cries گافمن Erving Goffman و لغزشهای زبان، اشاره می کند  که می توان با تحلیل این وقایع، چیزهای زیادی را درباره ماهیت صحبت آموخت. لغزش های زبان چیزی است که وقتی مردم، کلمات و عبارات را غلط تلفظ می کنند یا نابجا به کار می برند اتقاق می افتد.

o       از دیگر مباحث، کنش متقابل متمرکز و نا متمرکز است. در کنش متقابل نا متمرکز که مثلاً  در خیابان شلوغ و یا در یک مهمانی رخ می دهد، حالاتی است که فرد در جمع ، ولو آنکه مستقیماً با دیگران صحبت نکند، با ظاهر خود، حرکت و حالت و حرکات بدنی و چهره، تاثیرات معینی را به دیگران انتقال می دهد. اما کنش متقابل متمرکز هنگامی رخ می دهد که افراد مستقیماً به آنچه هریک می گویند یا انجام میدهند توجه میکنند.

o       گیدنز با توجه به گفته گافمن، می گوید که می توان بخش اعظم زندگی اجتماعی را به مناطق روی صحنه و پشت صحنه تقسیم گردد. در این رویکرد مطالعه کنش متقابل اجتماعی به صورتی است که گویی افرادی که درگیرند بازیگران روی صحنه واقعی تئاتر هستند. یعنی همانند یک تئاتر هم روی صحنه را داریم و هم پشت صحنه، که تمایزات آشکاری بین این دو وجود دارد. در پشت صحنه، بازیگران خود را برای اجرای نمایش آماده می کنند، این حالاتی است که در رفتارهای اجتماعی مشهود است.

o       همه کنش های متقابل اجتماعی در زمان و مکان واقع می شوند. گیدنز معتقد است که بررسی توزیع فعالیت ها در زمان و مکان برای تحلیل برخوردها و نیز برای درک جنبه های اساسی زندگی اجتماعی،  از اهمیت بنیادی برخوردار است. جغرافیای زمان یکی از وسایل بررسی مستند موضوع فوق است.

o       آخرین مبحث در این بخش، بیان جامعه شناسی خرد و جامعه شناسی کلان است. مطالعه رفتار هر روزی در وضعیت های کنش متقابل رو در رو معمولاً جامعه شناسی خرد نامیده می شود.

جامعه شناسی کلان ، تحلیل نظامهای اجتماعی بزرگ، مانند یک شرکت تجاری، نظام سیاسی یا نظم اقتصادی است.

جامعه شناسی کلان همچنین تحلیل فرایندهای درازمدت دگرگونی مانند توسعه صنعت گرایی را در بر می گیرد.

 تحلیل خرد و کلان در واقع رابطه بسیار نزدیک با یکدیگر دارند و هر یک مکمل دیگری است .

همنوایی و کجروی

o       سخن از همنوایی و کجروی است . اینکه کجروی چیست ؟ و مطالبی پیرامون تبیین کجروی، جرم و آمار جنایی، جنسیت و جرم و انواع جرایم و ….

o       گیدنز در تعریف کجروی، آن را نا همنوایی با هنجار، یا مجموعه هنجارهای معینی تعریف کرده، که توسط تعداد قابل ملاحظه ای از مردم در اجتماع یا جامعه پذیرفته شده است. گیدنز دامنه مفهوم کجروی را بسیار گسترده می داند.

o       کجروی فقط به رفتار فردی اشاره نمی کند، بلکه به فعالیت های گروه ها نیز ارتباط دارد. رفتارهای کجروانه ممکن است از زمانی به زمان دیگر و یا از مکانی به مکان دیگر تغییر کند. یا اینکه ممکن است یک رفتار بهنجار در یک محیط فرهنگی، در فرهنگی دیگر بر چسب کجروانه زده شود.

o       همه هنجارهای اجتماعی با ضمانت های اجرایی ای همراه هستند که از آنها در مقابل ناهمنوایی حمایت می کنند. ضمانت اجرایی هر واکنشی از سوی دیگران نسبت به رفتار یک فرد یا گروه است، که هدفش تامین اطلاعات از هنجار معینی باشد.

o       گیدنز این ضمانت ها را به انواع رسمی و غیر رسمی تقسیم می کند، و در عین حال ضمانت های اجرایی غیر رسمی را در تامین همنوایی نسبت به هنجارها دارای اهمیت اساسی می داند، هر چند که ضمانت های رسمی، معمولاً از ضمانت های اجرایی غیر رسمی برجسته تر و نمایان تر هستند.

o       گیدنز از قوانین و جرم نیز سخن رانده است. وی قوانین را هنجارهایی می داند که توسط حکومت ها به عنوان اصولی که شهروندانش باید از آنها پیروی کنند تعریف می کند.

او معتقد است که هر جا قانون وجود دارد، جرم نیز وجود دارد، زیرا ساده ترین تعریف جرم عبارت است از هر شیوه رفتاری که قانون را نقض می کند.

o       گیدنز جهت تفهیم بهتر کجروی، از نظریه های زیست شناختی و روان شناختی جرم بهره برده است. در تبیین جرم از دیدگاه زیست شناختی و روان شناختی نقش ژنتیک را در فرد، عامل بروز جرم می داند، چیزی که جامعه شناسان آنرا قبول ندارند، چرا که جامعه شناس، زمینه بروز جرم و کجروی را در اجتماع جستجو می کند.

o       گیدنز اشاره ای به نظر ادوین .اچ. ساترلند کرده است، هم اوکه جرم را به آنچه که تفاوت ارتباطات نامیده است مربوط می داند.

ادوین هاردین ساترلند ،Edwin Hardin Sutherland، (۱۸۸۳ تا ۱۹۵۰)، یک جامعه‌شناس آمریکایی بود. او به عنوان یکی از با نفوذترین جرم‌شناسان سدهٔ بیستم محسوب می‌شود.

او به عنوان یک جامعه‌شناس از مکتب کنش متقابل نمادین است که بیشتر برای تعریف جرم یقه سفید و پیوند افتراقی (دیفرانسیل)،  که یک نظریهٔ عمومی در مورد جرم و بزهکاری است شناخته شده‌است. ساترلند دکترای خود را در جامعه‌شناسی از دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۱۳ به دست آورد.

o       مفهوم ارتباطات بسیار ساده است. در جامعه ای که دارای خرده فرهنگ های گوناگون متعددی است، برخی محیط های اجتماعی معمولاً مشوق فعالیت های غیر قانونی هستند، در صورتی که محیط های دیگر چنین نیستند. افراد از طریق ارتباط با دیگران که حامل هنجارهای تبهکارانه هستند، بزهکار یا تبهکار می شوند.

o       اما رابرت مرتون نظری دیگر در خصوص جرم دارد. او از مفهوم بی هنجاری امیل دورکهایم  Émile Durkheim جهت بیان علت کجروی بهره گرفته است. مرتون مفهوم بی هنجاری را تعدیل کرده و به فشاری اطلاق می کند که وقتی هنجارهای پذیرفته شده با واقعیت اجتماعی در ستیزند، بر رفتار افراد وارد می آید.

o       رابرت مرتون Robert K. Merton (۱۹۱۰ تا ۲۰۰۳ ) از جمله کسانی بود که در توسعه علم سنجی نقشی مهم ایفا کرد.

او در مقام یکی از دانشمندان حوزه جامعه‌شناسی علم به حوزهٔ علم سنجی وارد شد و با دیدگاه جامعه شناسانهٔ خود، علم سنجی را تحت تأثیر خویش قرار داد.

از میان مشهورترین نظریه‌های او دربارهٔ علم و اندازه‌گیری آن، باید به «اثر متیو» Matthew effect و «نظریه استناد» او اشاره کرد که به منزله «نظام پاداش» یا «رواج علم» مطرح است.

شاید بتوان اظهارکرد که ارائه شاخص «اثر متیو» از جانب مرتون، بیش از سایر دستاوردهای او به چشم می‌آید؛ این شاخص به نوعی نشان دهنده میزان اثربخشی تولیدهای علمی یک فرد، یک مؤسسه یا یک کشور است.

o       در جامعه‌شناسی، “اثر متیو” پدیده‌ای است که در آن “ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرترمی شوند”. این اصطلاح برای اولین بار توسط روبرت مرتون، جامعه شناس در سال ۱۹۶۸ ابداع شد. روبرت کی. مرتون دریافته بود که در علم، اعتبار یک اکتشاف به شهرت محقق آن بستگی دارد تا شایستگی او .

از این رو وی با الهام از آیه ۲۹ از فصل ۲۵ انجیل متی، شاخص “اثر متیو” را ارائه کرد؛ در این آیه آمده است (گویا): “آن کس که دارد، به او بیشتر داده خواهد شد تا به فراوانی داشته باشد

و آن کس که ندارد حتی آنچه را هم که دارد از دست خواهد داد”

o       همچنین رابرت مرتون در سال ۱۹۴۲ در مقاله «ساختار هنجاری علم» رویکرد کارکردگرایانه دربارهٔ اجتماع علمی را پایه ریزی کرد و معیارهای حاکم بر رفتارهای دانشمندان را مورد بررسی قرار داد. به نظر مرتون دانشمندان در رفتارهای علمی خویش چهار هنجار عام گرایی؛ اجتماع گرایی؛ بی طرفی علمی؛ و شک سازمان یافته را رعایت می‌کنند.

این دید از هنجارها و اخلاقیات عم مورد انتقاد سایر جامعه شناسان قرار گرفت و مرتون نیز در مقاله «ابهام دانشمندان» درسال ۱۹۶۳ دو هنجار جدید به آنها افزود.

            i.            اصالت/ نوآوری              ii.            فروتنی/ تواضع.

o       یکی دیگر از بهترین رویکردها برای درک تبهکاری که گیدنز به کار برده، نظریه برچسب زنی است. این نظریه بر این امر استوار است که برچسب زدن به یک فرد به عنوان کجرو یا بزهکار، رفتار کجروانه و بزهکارانه را در وی تقویت خواهد کرد. این نظریه معتقد است که هیچ عملی ذاتاً تبهکارانه نیست.

گیدنز در نهایت اشاره می کند که هریک از نظریه هایی که بیان شد به در نظر گرفتن تبهکاری به عنوان واکنش گرایش دارد تا کنش .

لذا او می افزاید که در سال های اخیر کوششی برای کاربرد تغییر انتخاب عقلانی برای تحلیل اعمال تبهکارانه به عمل آمده است.

این نظریه فرض می کند که افراد تنها به سوی فعالیت های تبهکارانه رانده نمی شوند، بلکه فعالانه دست زدن به این اعمال را انتخاب می کنند.

o       پایان بررسی نظریه ها، اشاره به سودمند بودن نظریه های جامعه شناختی جرم از دو منظر کرده است:

                i.            اول آنکه این نظریه ها به پیوستگی میان رفتار تبهکارانه و آبرومندانه تاکید دارد.

               ii.            دوم اینکه همه می پذیرند که عنصر زمینه ای نیرومندی در وقوع فعالیت های تبهکارانه وجود دارد.

o       در خصوص جرم و آمار جنایی، از غیر قابل اعتماد بودن آمارهای مربوط به جرم و بزهکاری گفته است چرا که این آمارها، فقط شامل جرایمی هستند که توسط پلیس ثبت شده است. چه بسا که بسیاری از جرایم در جامعه به دلایل گوناگون غیر قابل ثبت است و حتی به اطلاع پلیس نمی رسد مثل تجاوز به عنف.

o       گیدنز در خصوص نوع مجازات ها نیز مطالبی را بیان کرده بدین گونه که زندان را مکانی برای بهبود بخشیدن فرد به منظور ایفای نقش هماهنگ و مناسب در جامعه می داند. اما در نهایت از بی تاثیری این مکان بر روی زندانیان گفته است، ولی از این لحاظ که شرایط نا مناسب زندان از ارتکاب جرم توسط دیگران ممانعت می کند، نگاهی مثبت کرده است.

o       مجازات مرگ (اعدام) یکی دیگر از انواع مجازات هاست. جوامع مختلف نگاهی گوناگون نسبت به بقاء یا حذف این مجازات دارند. در برخی کشورها فشارهای عمومی برای بازگرداندن مجازات زندان حداقل برای برخی از جنایات مشاهده شده است. اما در نهایت در کشورهایی که مجازات اعدام را لغو کرده اند میزان قتل و جنایت به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از قبل نبوده، و در آمریکا که مجازات اعدام کماکان وجود دارد، میزان آدمکشی از همه کشورهای صنعتی بیشتر است.

o       جنسیت و جرم یکی دیگر از مقوله های مطرح شده در این بخش است.

o       نرخ جرم و جنایت در زنان به نسبت کمتر از مردان است که امر به جامعه پذیری آنها بر می گردد.

o       حضور زنان در کارهای خانگی، حضور کمتر در اجتماع و یادگیری خشونت را یکی از علل این امر دانسته اند.

o       در این کتاب به جرایم از دید دیگری نیز نگریسته شده است. یکی از اینها جرایم یقه سفیدان است. جرایمی که توسط افراد مرفه تر جامعه انجام می شود، مثل کلاهبرداری های مالیاتی، اختلاس، ساخت و فروش فرآورده های خطرناک و غیره .

نوع دیگر آن جرایم حکومتی است . این جرایم توسط دولت ها انجام می شود مثل بمبارانهای دسته جمعی، آدم سوزی ها توسط نازیها. جرایم سازمان یافته نیز جزء جرایم بزرگ یاد شده است.

این جرایم همان هایی هستند که بسیاری از ویژگی های سوداگری متعارف را دارند اما غیر قانونی محسوب می شوند. این جرایم شامل قمار، فحشا، سرقت های کلان، باجگیری و اخاذی یا تهدید است.

آنتونی گیدنز از جرایم بدون قربانی نیز سخن رانده است. جرایمی که افراد کم و بیش آزادانه به آنها اشتغال می ورزند بی آنکه مستقیماً به دیگران آسیبی برسانند. استفاده از مواد مخدر، اشکال مختلف قمار یا فحشا از این دست است.

o       او از مفهوم بیماری روانی به عنوان دومین حوزه مهم رفتار کجروانه که مسلماً دولت با آن در ارتباط است و نیازمند استفاده از سازمانهای بازداشتگاهی است یاد کرده است.

جامعه شناسان اغلب در مورد گرایش روانکاوان نسبت به جستجوی شالوده فیزیکی آشفتگی های روانی مشکوک بوده اند و برای تبیین ماهیت بیماری روانی از نظریه برچسب زنی سود جسته اند.

اینکه بیماران روانی در بیمارستهای روانی نگهداری شوند و یا اینکه به اجتماعی بازگردند و در محیط اجتماعی زندگی کنند مورد اختلاف متخصصین جامعه شناس و روانشناس است .

اما در این مقوله از اصطلاحی نام برده شده است به نام رهایش که فرایندی است که به وسیله آن افرادی که در نهادهای  نگاهبان به سر می برند به اجتماع بر می گردند.

اما متاسفانه این برنامه نتایج خوبی در بر نداشته است و اکثر بیماران روانی بیمارستانها، در بیرون از بیمارستان در شرایطی نا آشنا، برای بقای خویش در تلاشند.

جنسیت و تمایلات جنسی

o       در ابتدای این قسمت به تعریف جنس و جنسیت پرداخته شده است. واژه ای که تعریف آن مبهم فرض گردیده است. اصطلاح جنس، هم به اختلافات فیزیکی و فرهنگی بین مردان و زنان اشاره می کند و هم یک معنای فیزیولوژیکی و بیولوژیکی دارد که باید از جنسیت که یک سازه فرهنگی است متمایز گردد.

o       در اینکه اختلاف رفتار بین زنان و مردان منشاء زیست شناختی دارد یا وابسته به جنبه های روانی، اجتماعی و فرهنگی است ،  اختلاف نظر وجود دارد.

برخی را باور بر این است که ژنتیک و ساختمان بدنی مردان و زنان باعث بروز برخی رفتارها از جمله خشونت و … می شود. اما عده ای بر خلاف این عقیده اند چرا که هیچ مدرک خاصی دال بر این فرضیه یافت نشده است.

o       گیدنز واکنش های والدین و بزرگسالان را نسبت به نوزاد و یا کودک دختر و پسر عامل مهمی در اجتماعی شدن آنها در کودکی و نهایتاً بروز رفتار زنانه و یا مردانه در بزرگسالی توصیف می کند.   وی اشاره می کند که واکنش های والدین نسبت به نوزاد دختر و پسر متفاوت است و همین عاملی است در نوع اجتماعی شده این نوزادان.

گیدنز اضافه می کند که نه تنها رفتار والدین و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها با نوع جنس نوزاد متفاوت است،  بلکه نوع کلمات به کار برده شده توسط کارکنان پزشکی بخش زایمان نیز با نوزادان پسر و دختر متفاوت بوده، که این عوامل تعیین کننده نوع رفتار زنان و مردان در بزرگسالی است.

جنبه های اولیه یادگیری جنسی در کودکان تقریباً به طور مسلم نا آگاهانه است. گیدنز معتقد است که کودکان، در سن دو سالگی درکی جزیی از جنسیت دارند. آنها می دانند که آیا پسر هستند یا دختر.

بازیچه ها، کتابهای مصور و برنامه های تلویزیونی که خردسالان با آنها در تماس هستند، چون جنسیت را مورد تاکید قرار میدهد، نقش مهمی در یادگیری جنسی بازی می کنند.

o       گیدنز در بیان هویت جنسی و تمایلات جنسی از سه نظریه فروید، چودروف و کارول گیلیگان بهره جسته است.

o       ازدیدگاه فروید، یادگیری تفاوت های جنسی در کودکان و خردسالان بر اساس داشتن یا نداشتن آلت رجولیت است . دیدگاهی که ایرادات مهمی را بر انگیخته است چرا که فروید بیش از حد هویت جنسی را با آگاهی از آلت تناسلی مرتبط می داند.

o       نانسی چودروف Nancy Chodorow ، نویسنده، روان‌کاو و جامعه‌شناس فمینیست آمریکایی و دارای کتاب مشهور بازتولید مادری،  معتقد است که یادگیری احساس مذکر یا مونث بودن، یکی از نخستین تجربیاتی است که از دلبستگی کودک به پدر و مادر ناشی می شود.  به علاوه او خیلی بیشتر از فروید بر اهمیت مادر تاکید می کند تا پدر.

o       کارول گیلیگان Carol Gilligan ، فمینیست آمریکایی ، تحلیلی از تفاوت های جنسی بر مبنای تصویرهای ذهنی ای که زنان و مردان بزرگسال  از خودشان و دستاوردهایشان دارند به عمل آورده است.

o       گیدنز به این موضوع اشاره کرده است که هیچ مورد شناخته شده ای از جامعه ای که در آن زنان قدرتمند تر از مردان باشند وجود ندارد. سلطه مرد معمولاً پدر سالاری نامیده می شود.

گیدنز دلیل سلطه مرد را به وضعیت زندگی زنان و اینکه زن، بچه را به دنیا می آورد و پرورش او را بر عهده می گیرد، اساساً در فعالیت های خانگی جذب می شوند.

وی همچنین در خصوص مشاغل زنان و موقعیت های شغلی آنها، به این موضوع اشاره دارد که در همه کشورهای صنعتی،  نسبت زنان در موقعیت های قدرت و نفوذ بسیار کمتر از مردان و دستمزد آنها کمتر از دستمزد مردان است. زنان بیشتر درگیر کارهای خانگی و مراقبت از کودکان هستند.

o       گیدنز اما به مواردی در جهان توجه نشان داده است و بیان داشته که سوئد از نظر قوانین مربوط به ارتقاء زن و مرد  پیشاپیش دنیای غرب است.

o       همچنین از شوروی (سابق) نام برده است و گفته که نخستین کشوری در جهان است که برابری مردان و زنان را اعلام کرده و خود را به سیاست هایی که این برابری را تامین می کند متعهد ساخته است.

o       در نیمه اول قرن بیستم، اولین جنبش های مهم زنان به وجود آمد که بیشترین توجه آنها به کسب حق رای برای زنان بود. این جنبش ها، اما دارای فراز و نشیب هایی بود تا جاییکه پس از دهه ۱۹۲۰ رو به زوال گذاشت و در دهه ۱۹۶۰ مجدداً اوج گرفت.

o       گیدنز در ادامه به بررسی مسائل اساسی ای پرداخته است که بسیاری از زنان مستقیم و یا غیر مستقیم گریبانگیر آن هستند. خشونت خانگی، آزار جنسی و تجاوز جنسی از جمله آنهاست.

نظر گیدنز در خصوص خشونت خانگی بر این است که این بلای اجتماعی جدیدی نیست،  تا جاییکه در سده های میانه و اوایل صنعتی شدن خشونت نسبت به زنان یک جنبه متداول ازدواج بوده است. وی آزار جنسی را مخصوص محیط کار می داند و آنرا به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواست های جنسی تعریف می کند.

گیدنز ارزیابی میزان وقوع تجاوز جنسی را دشوار می پندارد، چرا که نسبت اندکی از تجاوزات جنسی عملاً به اطلاع پلیس می رسد و در آمارها گزارش می شود.

در چند سال اخیر جنبش های زنان بر این موضوع تاکید و پافشاری کرده اند که تجاوز جنسی را نباید یک تخلف جنسی تلقی کرد. بلکه باید نوعی تبهکاری خشن در نظر گرفت.

o       گیدنز رفتار جنسی انسان ها را بر خلاف اکثر حیوانات، ژنتیکی نمی داند، بلکه معتقد است تقریباً همگی فرا گرفته می شوند،  و رفتار جنسی انسان شامل انواع زیاد دیگری از فعالیت ها علاوه بر آمیزش با جنس مخالف است.

وی معتقد به شیوه های عمل جنسی گوناگون در فرهنگ های مختلف است. نویسنده کتاب اظهار می دارد که همجنس خواهی نیز در همه فرهنگ ها وجود دارد، هرچند که مفهوم شخص همجنس خواه مفهوم نسبتاً جدیدی است.

o       نوع دیگری از روابط جنسی، فحشاء است. فحشاء را می توان به عنوان برآوردن خواهش های جنسی در برابر پول تعریف کرد.

o       واژه روسپیگری در اواخر قرن هجدهم متداول گردید . روسپیگری با فروپاشی اجتماعات کوچک محلی، توسعه نواحی شهری بزرگ و غیر شخصی و تجاری شدن روابط اجتماعی ارتباط مستقیم دارد.