راتـر و میشل

جولیـن راتـر و والتر میشل

جولیـن راتـر

Julian B. Rotter, 1916 –2014

 Julian-Rotter-1

• جولین راتر در سال ۱۹۱۶ در یك خانواده یهودی ، در شهر بروكلین نیویورك بدنیا آمد . در دوران دبیرستان تمامی كتابهای داستان كتابخانه بروكلین را خواند و به پایان رساند . وقتی وارد بروكلین كالج شد به اجبار رشته شیمی را انتخاب كرد ولی واحدهایی كه در روان شناسی برداشته بود بیشتر از شیمی بود .
در آن زمان با آلفرد آدلر آشنا شد و در كلاسها و جلسات روان شناسی شركت كرد ، در سال ۱۹۳۷ در دانشگاه آیو – وا به تحصیل در مقطع فوق لیسانس مشغول شد .  در سال ۱۹۴۱ از دانشگاه ایندیانا دكتری روان شناسی بالینی خود را گرفت و با همسر آینده خود كلارا ازدواج كرد .  در سال ۱۹۴۲ به خدمات سربازی اجباری رفت و ۳ سال به عنوان روان شناس بالینی در ارتش كار كرد .
بعد از جنگ جهانی دوم كه نیاز شدید به روان شناسان بالینی بوجود آمد او سمت استادی دانشگاه اوهایو استیت را انتخاب كرد و در سال ۱۹۶۱ ریاست دپارتمان روان شناسی آنجا را برعهده گرفت .

o در سال ۱۹۵۴ كتاب روان شناسي يادگيري اجتماعي و باليني را منتشر كرد . در سال ۱۹۶۳ به دانشگاه كانكتي كات رفت و در اين دانشگاه به عنوان رئيس بخش روانشناسي باليني در حال تجزيه و تحليل رويكرد خود به شخصيت بود . در سال ۱۹۸۲ كتاب تحول و كاربرد نظريه يادگيري اجتماعي را منتشر كرد . در سال ۱۹۷۷ ، به عنوان رئيس انجمن روان شناسي شرق و در سال ۱۹۸۸ به خاطر فعاليت علمي اش در روان شناسي شايسته بهترين جايزه و نشان شناخته شد .
o پروفسور راتر در سال ۱۹۸۷ بازنشسته شد اما هم چنان به كار علمي و نوشتن در حوزه يادگيري اجتماعي ادامه داد . در سال ۲۰۱۴ درگذشت.

والتر میشل

Walter Mischel; born 1930

Walter-Mischel-2

• والتر میشل، روانشناس آمریکایی و به طور خاص متخصص روان‌شناسی شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی است.

• والتر میشل متولد ۱۹۳۰ در شهر وین اتریش است.  پس از اشغال این شهر توسط نازی‌ها در سال ۱۹۳۸ او به همراه خانواده خود به آمریکا فرار کرد و در بروکلین سکنی گزید.
میشل به دلیل بیماری پدرش مجبور شد که دیرتر دانشگاه را شروع کند. او در سال ۱۹۵۱ یعنی ۲۱ سالگی در دانشگاه نیویورک رشته روان شناسی بالینی را انتخاب کرد.  وی در کنار این رشته به هنر نقاشی و مجسمه سازی هم علاقه زیادی داشت.  سپس برای فوق لیسانس به سیتی کالج نیویورک رفت .
میشل شاگرد راتر و جرج کِلی ود.  میشل در سال ۱۹۵۶ از دانشگاه ایالتی اوهایو مدرک دکتری خود را در رشته روان‌شناسی بالینی دریافت کرد.

او در سال های ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۸ در یکی از روستاهای ترینیداد به مطالعه گروه های مذهبی کالت پرداخت . این گروهها به مراسم تسخیر روح و شیاطین می پرداختند.  میشل به بررسی رفتارهای زمان عادی این افراد با زمانی که به قول خودشان جن زده می شدند، می پرداخت.
در این تحقیقات به موضوع «ترجیح مردم به نتایج دیرتر ولی ارزشمندتر» Delay of Gratification پی برد.  این تجربه باعث شد میشل به مطالعه تأخیر در ارضاء Delayed Gratification یا Deferred Gratification بپردازد.  وی بعد از اخذ مدرک دکتری به سمت استادیاری دانشگاه هاروارد دست یافت . در سال ۱۹۷۷ رئیس دپارتمان روان شناسی دانشگاه استنفورد شد.  وی سپس عضو دپارتمان روان شناسی دانشگاه کلمبیا شد و به فعالیت های خود ادامه داد .

• میشل نظریه صفات را مانند استادش راتر شدیداً زیر سوال برد.  او در سال ۱۹۶۸ كتابی تحت عنوان « شخصیت و سنجش » Personality and Assessment نوشت كه به همین موضوع پرداخته است .
او بجای صفات فرایندهای شناختی (ذهنی ) و هیجانی ( احساسات ) را تعیین كننده رفتار می داند و معتقد است كه صفات انسانها ثابت نیستند و در موقعیت های مختلف صفات عوض می شوند Situational Cues و روی رفتار تأثیر می گذارند .

o میشل می گوید : رفتار انسان تحت تأثیر دو نوع متغیر قرار دارد : Person–Situation Debate

1 ) متغیرهای موقعیتیo متغیرهای موقعیتی بیشتر شامل عوامل محیطی ، موقعیت ها ، پاداش ها و تنبیه هاست .

2 ) متغیرهای شخصیo متغیرهای شخصی به چند عامل عمده تقسیم می شوند :

i. انتظارات
ii. ارزشهای شخصی
iii. كفایتها یا دانش و مهارتی كه انسان دارد
iv. استراتژی های كدگذاری كه تحت تأثیر عواملی چون توجه ، سطح انگیزش و ارزشهای شخصی و آموزش است .
v. سیستم برنامه های خود تنظیمی یا توانایی برنامه ریزی درونی به منظور اقدام به یك عمل و رسیدن به آن .

با این حال اساسی ترین فرایند از دیدگاه میشل همان تأخیر در ارضاء Delayed Gratification و شرایط ثبات رفتاری Stability Of Behavior است. به تأخیر انداختن ارضاء یعنی تمایل به تعویض یك پاداش كوچك اما زود Immediate Gratification ، با یك پاداش بزرگتر اما دیرتر است Larger Desired but Delayed Reward.

وی معتقد است آنچه در جلوی ذهن انسان است، نه آنچه در جلوی چشم او ، توانایی او را در به تأخیر انداختن ارضاء تعیین می كند . او به این نتیجه رسید كه توانایی كودكان در به تأخیر انداختن ارضاء با موفقیت تحصیلی آنها ، ثبات هیجانی و كنترل امیال ناگهانی آنان در سالهای نوجوانی رابطه نزدیك دارد .  به نظر می رسد فنون مفید برای تقویت ارضاء هم باید طراحی و هم باید آموزش داده شود .

بیشتر در:

نظریه یادگیری اجتماعی راتر

آزمایش شیرینی مارشمالوی میشل

نظریه شخصیت میشل

والتر میشل و ترک سیگار

.

پیوست ها:

روانشناسی اجتماعی

Social Psychology

o روانشناسی اجتماعی مطالعه موضوعات، مشکلات و مسائل مرتبط با روانشناسی وجامعه است.
o روانشناسی اجتماعی، اثرات حضور دیگران را بر رفتار فرد یا رفتار خود را تحت تأثیر گروه مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهد.
o روشن است که تأثیر دیگران بر فرد مستلزم وجود روابط متقابل بین خود با دیگران است، بنابراین به یک تعریف دیگر روان‌شناسی اجتماعی به عنوان علم مطالعه رفتار متقابل بین انسان‌ها یا علم مطالعه تعامل انسان‌ها شناخته می‌شود.

o تعریف دیگری نیز شده است ازجمله : روانشناسی اجتماعی روش مطالعهٔ علمی Scientific Study رفتار Behaviors و احساسات Feelings و افکار Thoughts و کلاً واکنش و عملکردهای فرد در حضور جمع یا حضور تلویحی افراد دیگر است Actual, Imagined, or Implied Presence of Others.

o تفاوت روانشناسی اجتماعی Social psychology با جامعه‌شناسی Sociology در این است که جامعه‌شناسی کلیات جامعه از جمله آمار، مهاجرت، نسبت تعداد افراد براساس جنسیت و حرکت جامعه به سوی گرایش خاص را بررسی می‌کند. اما روانشناسی اجتماعی رفتار فرد در جامعه را بررسی می‌کند
o تفاوت روانشناسی اجتماعی با روانشناسی عمومی تنها یک تفاوت اعلام شده است که روانشناسی عمومی به بررسی مسائلی عمومی تر می‌پردازد.
o کتاب روانشناسی اجتماعی به تألیف الیوت ارونسون Elliot Aronson یکی از کتاب‌های معتبر این رشته است.
o روانشناسی اجتماعی به مطالعه تمامی حرکات، افکار، رفتارها و کنش‌ها و واکنش‌های فرد در فضای جامعه می‌پردازد که فرد برای رفع نیازهای جنسی و غریزی خود بروز می‌دهد.
o بنابر این اگر برخی رفتارهای فرد در جامعه ناشی از چیزی غیر از رفع نیاز باشد، روانشناسی اجتماعی به آن نمی‌پردازد، مثل اقدام فرد به حل یک مسئله ریاضی و یا نفس کشیدن.

.

روان‌شناسی شخصیت

Personality Psychology

o روان‌شناسی شخصیت اندیشه‌ها، احساس‌ها و رفتار‌هایی را بررسی می‌کند که سبک منحصر به فرد تک تک انسان‌ها برای ارتباط با دنیا را تشکیل می‌دهند.
o روان‌شناسان شخصیت به تفاوت‌های شخصی علاقه مند هستند و تلاش می‌کنند تا همهٔ فرایندهای روان‌شناختی را با یکدیگر ترکیب و ادغام کنند و از کل شخص، یک توضیح منسجم را ارائه دهند.

.

منابع:
ویکی پدیا
دانشنامه روانشناسی مردمی
نازلی كاوه

نظریه یادگیری اجتماعی راتر

نظریه یادگیری اجتماعی راتر

Rotter’s Social Learning Theory

Julian-Rotter-2

• برای درك بهتر نظریه یادگیری اجتماعی راتر، باید چهار فرضیه اساسی نظریه را بدانیم:

1. یادگیری تجربه های معنادار : زندگی كن تا یاد بگیری.

2. ماهیت متقابل تجربه های زندگی : تركیب تجربه های قدیم با جدید و استفاده از تجربیات قدیم برای زندگی حال.

3. ماهیت انگیزشی شخصیت : انسان ذاتاً در جستجوی پاداش است .

4. انتظارات : اثر پیش بینی در پاداش و میزان انتظار فرد از دست یافتن به پاداش.

نظریه ارزش تقویتی- انتظاری راتر

مفاهیم و اصول

o جولیان راتر نخستین كسی بود كه اصطلاح نظریه یادگیری اجتماعی Social Learning Theory را به كار برد .  راتر برای تبیین رفتار هم به تقویت های بیرونی و هم به فرآیندهای شناختی نظر دارد . وی برای ایجاد نظریه یادگیری اجتماعی خود تنها آزمودنی های انسانی را مورد مطالعه قرار داد و پژوهشهای خود را روی افراد بهنجار و عمدتاً كودكان و دانشجویان متمركز كرد .  او از تمایل اسكینر به مطالعه آزمودنی ها به طور انفرادی انتقاد می كند .

o نظریه او ریشه در رویكرد تجربی دقیق و كاملاً كنترل شده ای دارد و مستقیماً از آزمایشگاه مشتق شده و نه از درمانگاه .  او معتقد بود یك تقویت یكسان ممكن است برای دو نفر مختلف ارزش یكسانی نداشته باشد .

o شخصیت از دیدگاه راتر در اثر قرار گرفتن افراد در معرض تجربه های تازه، به طور مداوم در حال تغییر است. با وجود این ، شخصیت همچنین دارای ثبات و پایداری بسیار بالایی است، زیرا تحت تأثیر تجربه های گذشته ما قرار دارد .

o رفتارگرایی راتر معتدل تر از اسكینر است . راتر معتقد است ما بر رفتارهای گذشته تأكید می كنیم به خاطر اینكه بتوانیم اهداف خود را پیش بینی كنیم . هر چند تمركز راتر بر رویدادهای ذهنی است ، ولی او نقش رویدادهای بیرونی را دست كم نمی گیرد .

Julian-Rotter-locus-of-control2

درآمدی بر نظریه یادگیری اجتماعی

• نظریه یادگیری اجتماعی بر پنج فرض استواراست :

A. انسانها با محیط های معنادارشان تعامل می كنند.
B. شخصیت انسان آموخته شدنی است.
C. شخصیت وحدت اساسی دارد.
D. انگیزش هدف گرا است.
E. افراد قادرند رویدادها را پیش بینی كنند.

o راتر بر اساس این پنج فرض كلی نظریه شخصیتی را می سازد كه سعی دارد رفتار انسان را پیش بینی كند.

نظریه یادگیری اجتماعی راتر

• چهار مفهوم اصلی این نظریه عبارتند از :
i. توان رفتاری ، Behavior Potential
ii. انتظار ، Expectancy
iii. ارزش تقویت Reinforcement Value
iv. موقعیت روان شناختی . Psychological Situation

o دو مفهوم دیگر نقش كمتر ولی با اهمیتی را در نظریه راتر ایفا می كنند:
v. آزادی حركت Flexibility in Setting Goals
vi. حداقل سطح هدف. Minimal Goal

توان رفتاری

o به احتمال رخ دادن یك رفتار در یك موقعیت معین اطلاق می شود .  این احتمال باید با توجه به تقویت یا تقویت هایی كه ممكن است به دنبال آن رفتار بیایند ، تعیین شود .
چیزی كه باعث می شود شخص یك رفتار خاص را به جای رفتارهای دیگر انتخاب كند، مبتنی بر برداشت ذهنی شخص از آن موقعیت است .  توان رفتاری تحت تأثیر آن چه در بیرون است قرار می گیرد، و بوسیله آن چه در درون است هم تحت تأثیر قرار می گیرد .

o مفهوم توان رفتاری راتر نسبی است .  او می كوشد كه احتمال وقوع یك رفتار خاص را در ارتباط با رفتارهای دیگری كه فرد می تواند در آن موقعیت به نمایش بگذارد ، پیش بینی كند .

انتظار

o به باور فرد كه اگر او در یك موقعیت معین به شیوه ای معین رفتار كند، یك تقویت قابل پیش بینی به دنبال آن خواهد آمد اطلاق می شود.  انتظارات فرد می توانند از صفر تا صد در صد تغییر كند، كه بستگی به تجارب فرد دارد .

o درجه انتظار به وسیله چند عامل تعیین می شود :
– ماهیت تقویت پیشین و تاریخچه تقویت ما
– میزان تعمیم از تقویت مشابه و ولی نه یكسان

اهمیت هدف یا تقویت كننده بستگی به فرد دارد و هیچ تضمینی وجود ندارد كه ما بتوانیم رفتار فرد را پیش بینی كنیم.  ما ممكن است دارای انتظارات تعمیم یافته و یا انتظارات خاص در ارتباط با یك موقعیت فرضی باشیم.

• راتر در مفاهیم پیش بینی رفتار بر روی «انتظار» تأكید فراوان دارد : انتظار نشان دهنده ادراكهای شخصی از موقعیت موجود است.

o راتر انتظار را دو نوع توضیح داده :
1) انتظار خاص- انتظار خاص همان باورهای شخصی فرد در یك رفتار و پیامد مطلوب Positive Outcome آن است.
2) انتظار عام- باورهای شخصی فرد در موقعیت های مختلف را شامل می شود .

ارزش تقویت

o به میزان ترجیح یك تقویت بر یك تقویت دیگر اطلاق می شود.  ارزش تقویت به اهمیت فعالیت های مختلف ما بستگی دارد.  همانند انتظارات ، ارزش ها هم می توانند با تقویت كننده های تجارب گذشته ما ارتباط داشته باشند .

موقعیت روان شناختی

o ما پیوسته به محیط بیرونی و محیط درونی خود واكنش نشان می دهیم و هر یك از این محیط ها همواره دیگری را تحت تأثیر قرار می دهد، این پیوستگی از سوی راتر موقعیت روانشناختی نامیده شده است .
o از لحاظ توجه به تأثیر متقابل شخص و متغیرهای موقعیتی ، راتر یك تعامل گرا است.  راتر از هم از نظریه پردازان هسته ای كه منحصراً بر محیط درونی تأكیدا دارند و هم از رفتارگرایان افراطی ، از قبیل اسكینر كه فقط بر محیط بیرونی تأكید می ورزند ، ‌انتقاد می كند .

آزادی حركت

o به میزان انتظاری كه شخص برای رسیدن به یك تقویت در نتیجه رفتاری معین دارد، اطلاق می شود. انتظار بالا منجر به آزادی حركت بالا و یك انتظار پایین، آزادی حركت كمی را به همراه دارد.  فرد با آزادی حركت بالا ، انتظار موفقیت در رسیدن به هدف ها را دارد، اما فردی با آزادی حركت ضعیف در خصوص رسیدن به نیازها و هدف های مهم ، انتظار شكست یا تنبیه را دارد .

در مواقعی كه هدف یا نیاز، ارزش بالایی دارد، ولی آزادی حركت محدود است،‌

یك تعارض بروز می كند.

در نتیجه این تعارض ممكن است رفتارهای اجتنابی ایجاد شود .

o آزادی حركت اندك چند علت احتمالی دارد :
i. فقدان دانش درباره چگونگی رسیدن به یك هدف خاص .
ii. تعبیر و تفسیر بد موقعیت های گذشته .

راتر معقد است اكثر رفتارهای انحرافی یا آسیب دیده روانی برای اجتناب از تعارض میان آزادی حركت محدود و هدف هایی كه برای شخص مهم هستند ، ظاهر می شود .

حداقل سطح هدف

• به پایین ترین سطح تقویت بالقوه در یك موقعیت معین كه رضایت بخش تلقی می شود اطلاق می شود.
o تقویت روی یك پیوستار قرار می گیرد كه از قویاً رضایت بخش تا قویاً‌ نارضایت بخش متغیر است،‌ نقطه ای در روی پیوستار كه در آن،‌ تقویت مطلوب به تقویت نامطلوب تبدیل می شود،‌ حداقل سطح هدف فرد است .

o افراد ممكن است رسیدن به سطوح هدف متفاوتی را به طور مساوی تقویت كننده بیابند . سلامت هیجانی،‌ تحت تأثیر حداقل سطوح هدفی است كه فرد در نظر می گیرید .

o انتخاب سطح هدفی كه بیش از اندازه پایین تر از توانایی های فرد باشد، ممكن است احساس خرسندی و آزادی حركت زیاد را ایجاد كند، اما در حد قابلیت های خود فرد عمل نكرده است. راتر معتقد است حداقل سطح هدف را می توان با تغییر دادن ارزش های تقویت، بالا یا پایین برد. بوسیله همراه كردن ارزش های تقویت فعلی با ارزش های بالاتر یا پایین تر .
o مقصود راتر از فرد ناسازگار، فردی است كه نمی تواند به اهداف حداقل اش دسترسی پیدا كند .

انگیزش رفتار

راتر معتقد است همه رفتار ها یك وجه هدایتی دارند، یعنی به سوی هدفی هدایت می شوند.

o وجه هدایتی رفتار از اثرهای تقویت ها استنباط می شود، به طوری كه فرد در صورتی برانگیخته می شود که تقویت مثبت خود را در همه موقعیت ها به حداكثر برساند .
o راتر هم به تعیین كننده های درونی و هم به تعیین كننده های بیرونی توجه دارد. 

شرایط بیرونی، هدف ها و تقویت ها هستند. 

شرایط درونی و شناختی، نیازها هستند.

o راتر معتقد است اهداف اولیه در خانواده یاد گرفته می شوند.  ما با نیازهای فیزیولوژیكی معینی به دنیا می آییم كه آن ها توسط والدین ارضا می شوند.  ارضا یا ناكامی نیازهای اساسی كه ناآموختنی هستند، برای رسیدن به نیازهای آموختنی همچون عشق، دلبستگی به دیگران، موقعیت و جایگاه اجتماعی ضروری است.

رفتارها ، نیازها و اهداف ما با یكدیگر ارتباط درونی دارند

و از لحاظ كاركردی در درون نظامی مرتبط قرار دارند .

پتانسیل نیاز

o امكان وجود رفتارهای مربوط به هم كه همه آن ها می توانند منجر به تقویت های یكسان یا مشابه ای شوند كه در هر زمان خاص رخ می دهند .

o راتر شش طبقه نیاز عرضه می كند. نیاز به :

1) شهرت – پایگاه : نیاز به شایستگی یا خوب بودن در یك فعالیت حرفه ای ، اجتماعی ، شغلی یا بازی
2) حمایت – وابستگی : نیاز به جلوگیری از ناكامی یا تنبیه به وسیله شخص یا گروهی دیگر از مردم یا فراهم كردن امكانات برای ارضای نیازهای دیگر .
3) تسلط : نیاز به رهبری یا كنترل اعمال افراد دیگر از جمله اعضای خانواده یا دوستان.
4) استقلال : نیاز به گرفتن تصمیم های شخصی و اتكا به خود، همراه با نیاز به ایجاد مهارتهایی برای به دست آوردن رضایت خاطر به طور مستقیم و بدون واسطه دیگران .
5) عشق و محبت : نیاز به پذیرش و مورد محبت دیگران بودن .
6) راحتی جسمی : نیاز اكتسابی برای ارضای جسمی كه با به دست آوردن امنیت خاطر تداعی شده است .

تحول شخصیت

o راتر معتقد است تحول شخصیت تا حد زیادی بستگی به دامنه، گستردگی و كیفیت تجارب فرد با دیگر انسان ها دارد.
o والدین تاثیر بسیار مهمی در زندگی اولیه فرد دارند و اهداف اولیه ناشی از نیازهای فیزیولوژیكی به وسیله والدین ارضا می شوند.  در نتیجه كاهش نیازهای اولیه، ارتباط با والدین به محركات تقویت كننده ای در زندگی تبدیل می شود، و نیازهای دیگری همچون محبت ، عشق و قدردانی را بر این اساس به دست می آورد .

o راتر فرض می كند در این مرحله تعمیم اتفاق می افتد، به طوری كه انسان های دیگر همانند والدین به گونه یكسانی در نظر فرد جلوه می كنند، و كودك به گونه ای عمل می كند تا تایید آنها را به دست آورد . اكتساب زبان نقش مهمی در تحول كودك ایفا می كند .  كلمات به عنوان برگه هایی در جهت دهی رفتار انسان ها به كار می روند و بر این اساس ، كودكان انتظارات متفاوت موفقیت و شكست را در بسیاری از موقعیت های متفاوت یاد می گیرند.  بنابراین فرآیند تحولی دربرگیرنده اكتساب و تغییر انتظارات و ارزش های تقویت از طریق نهادهای مختلف اجتماعی است.  این نهادها شامل گروه بزگسالن و همسالان است .

o راتر معتقد است تحول از طریق اكتساب هنجارها، اهداف و فنونی است كه كودكان از طریق همكلاسی ها و والدین كسب می كنند. او معتقد است مدرسه بعد از خانه، بیش ترین تاثیر را بر تحول دارد.  طبق نظر وی ریشه های رفتار سالم و ناسالم در خانه است و سپس به مدرسه منتقل می شود.  سلامت رفتار كودك به وسیله والدینی كه تشویق كننده تحول هستند تضمین می شود. كودكان والدینی كه چنین تقویت كننده هایی را فراهم نمی كنند، دوست ندارند رفتار سازگار با جامعه بزرگتر را یاد بگیرند و با رفتارهای ضد اجتماعی و خودخواهانه خود باعث برانگیختن خشم دیگران می شوند .

o راتر معتقد است نه تنها غفلت و طرد باعث ناسازگاری می شود، بلكه نازپروردگی و حمایت افراطی نیز مشكلاتی را ایجاد می كنند.  برای بچه های نازپرورده ، ممكن است مدرسه برخلاف خانه تجربه ای دردناك باشد.  نقش مدرسه تصحیح نگرش های كودكان است، تا احساس امنیت كرده و مجموعه ای واقعی از انتظارات كسب كنند، تا در بزرگسالی آدم های مسئولی باشند .

منبع كنترل

Julian-Rotter-locus-of-control4

• راتر بحث منبع كنترل Locus of Control را نیز مطرح كرد.  وی معتقد است كه مردم درباره توانایی به دست آوردن پاداشها یك سری انتظارات كلی به وجود می آوردند که:

i. بعضی منبع كنترل درونی دارند. Strong Internal Locus of Control
ii. بعضی منبع كنترل بیرونی دارند . Strong External Locus of Control

منبع كنترل درونی یعنی آنها بر این باورند كه می توانند با تلاش و كوشش به تقویت كننده مطلوب خود برسند.
منبع كنترل بیرونی یعنی بر این باورند كه تقویت كننده مطلوب آنها تحت كنترل نیروهای بیرونی است و خارج از كنترل آنهاست. یعنی به شانس و تقدیر بیشتر اعتقاد دارند تا تلاش و كار

كنترل درونی در برابر كنترل بیرونی

• کنترل درونی و بیرونی و مقیاس آن ها

یکی از سازه های کلیدی در نظریه یادگیری اجتماعی کنترل درونی و بیرونی است.  افراد با جهت گیری درونی معتقدند تقویت کننده ها مشروط به کنترل آنها و نتیجه مهارت های آنها در انجام کارهاست. در مقابل افراد با جهت گیری بیرونی ارتباط اندکی و گاه هیچ ارتباطی بین رفتار خود و تقویت کننده های مختلف نمی بینند.  آنها پیشامد تقویت کننده ها را نتیجه بخت و اقبال شانس یا افراد قدرتمند می دانند.

• ریشه ها و تحول کنترل:

اعتقاد به کنترل درونی در خانواده هایی آموخته می شود که در آن والدین، صمیمی و پشتیبان کودکان هستند و سعی نمی کنند کنترل مستبدانه ای بر آنها داشته باشند. همچنین والدین در شیوه تربیت فرزندان دارای ثبات رفتاری هستند.

o در دوره دوم کودکی، کنترل از حالت حمایتی به دادن استقلال به فرزند تغییر می کند. علاوه بر این مادران خیلی کمتر با فرزندان خود تماس برقرار می کنند. احساس کفایت شخصی از سنین دانشگاهی تا بزرگسالی افزایش پیدا می کند.

• کنترل درونی بیرونی و کار آیی عملکردی
مطالعات گوناگون نشان داده اند که افراد دارای کنترل درونی، هم در موقعیت های آزمایشگاهی و هم در موقعیت های درسی عملکرد خوبی دارند.

• تبیین کلی این یافته ها:
کنترل درونی ها، با پشتکار تر، از لحاظ شناختی فعال تر، و قابل انعطاف تر و در یادگیری کارآمدتر هستند. در صدد به دست آوردن اطلاعات بیشتری هستند. با موقعیت خود سازگارتر میشوند و پیامدها را کنترل می کنند.

• کنترل درونی و بیرونی و مهارت های اجتماعی

کنترل درونی ها از توانایی بیشتری در حل مسائل زندگی برخوردارند و در مقایسه با کنترل بیرونی ها از لحاظ اجتماعی سازگار ترند. اگر تعامل های اجتماعی موفقیت آمیز نیازمند مبادله اطلاعات توام با تشریک مساعی در تجارب باشند، واضح است که کنترل درونی ها در شرایط بهتر و با مهارت اجتماعی بهتر و با پاسخ های مناسب تری پاسخگو هستند.

• کنترل درونی و بیرونی و میزان ترغیب پذیری

کنترل درونی ها تمایل دارند به صورت مستقل قضاوت کنند و تحت تاثیر دیگران نباشند. در حالیکه کنترل بیرونی ها در موقعیت های مشابه بیشتر تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند.
افراد با گرایش کنترل درونی نه تنها تمایل دارند که در مقابل نفوذ دیگران مقاومت کنند، بلکه زمانی که فرصتی پیدا کنند، کوشش بیشتری به خرج می دهند تا رفتار افراد دیگر را کنترل کنند.
علاوه بر این آنها افرادی را دوست دارند که اجازه دهند آنها بر دیگران مسلط شوند و آنهایی که این امکان را فراهم نمی کنند دوست ندارند.

Julian-Rotter-locus-of-control3

• کنترل درونی و بیرونی و مسئولیت پذیری

اراده و میل به برتر بودن در انجام کارها بستگی به این دارد که فرد چه ارزیابی از تجارب موفقیت و شکست خود دارد. کنترل درونی ها موفقیت را به عوامل درونی، توانایی و کوشش، استناد می دهند. در عوض افراد با کنترل بیرونی آن را به عوامل بیرونی، شانس یا مشکل بودن تکلیف، ارجاع می دهند.  در نتیجه کنترل درونی ها در مقایسه با کنترل بیرونی ها تجارب مغرورانه بیشتری دارند و در انجام تکلیف اصرار و پافشاری بیشتری دارند.

• کنترل درونی و بیرونی و مسئولیت پذیری

کنترل درونی ها در مقایسه با کنترل بیرونی ها شکست را به عوامل درونی نسبت می دهند. پس کنترل درونی ها اگر نتوانند مشکل خود را برطرف کنند، احساس گناه و شرمندگی بیشتری خواهند داشت. ولی کنترل بیرونی ها تمایل به بی اهمیت جلوه دادن آزمون هایی دارند که در آنها شکست می خورند. کنترل درونی ها نه تنها مسئولیت اعمال خود را می پذیرند، بلکه بر این باورند که دیگران نیز باید مسئول اعمال خود باشند.

• کنترل درونی و بیرونی و سلامت جسمانی

افراد با کنترل درونی از لحاظ جسمانی از افراد کنترل بیرونی سالم تر هستند. کنترل درونی ها در دوران کودکی بیشتر از افراد با کنترل بیرونی بوسیله والدین به رعایت رژیم غذایی مناسب، انجام ورزش کافی، و مسواک دندان تشویق می شوند. در نتیجه کنترل درونی ها خود را مسئول سلامت جسمانی خود می دانند.
بیماران کنترل درونی در مقایسه با کنترل بیرونی ها اطلاعات بیشتری در مورد بیماری خود از پزشک و … کسب می کنند. کنترل درونی ها تمایل بیشتری به ترک سیگار، فعالیت های حرکتی و ورزش دارند.

• کنترل درونی و بیرونی و سلامت روانی

مطالعات نشان می دهند که کنترل درونی ها از لحاظ روانی از کنترل بیرونی ها سالم ترند. افسرده ها، اسکیزوفرنی ها و نوروتیک ها بیشتر کنترل بیرونی اند تا درونی. اگر چه کنترل درونی ها در مقایسه با کنترل بیرونی ها در بعضی از جنبه ها سازگاری بیشتری دارند، با این حال محدودیت هایی نیز دارند.
کنترل درونی های شدید ممکن است ناسازگار باشند، بطوریکه به شدت خود و دیگران را از طریق پرخاشگری و روش های سلطه گرایانه تحت کنترل در آورند. همچنین احتمال وسواسی بودن در این افراد زیاد است.

Julian-Rotter-locus-of-control

ماهیت انسان

o راتر به اراده آزاد اعتقاد دارد، خصوصاً در مورد کسانی که منبع کنترل درونی دارند. از نظر راتر قسمت بیشتر رفتارهای ما آموخته می شوند. بنابراین او به ژنتیک توجه کمی داشت و تربیت و تجربه و نه طبیعت و وراثت را در هدایت رفتارمان دخیل می دانست. شخصیت تغییر و رشد می کند و به صورت الگویی که در کودکی ایجاد شده ثابت نیست.

o موضع راتر درباره مسئله یگانگی در برابر عمومیت Generality versus Specificity در مفهوم موقعیت روانی او منعکس است.  هر یک از ما دیدگاهی شخصی درباره دنیا داریم و آن را پرورش می دهیم و محرکهای بیرونی Environmental Stimuli را طبق ادراکمان از آنها تعبیر نموده و پاسخ Response می دهیم.

o راتر هدف زندگی نهایی را خود-شکوفایی نمی داند، اما اعلام داشت که کل رفتار، هدف گراست. در کل نظریه اجتماعی راتر، تصویر خوشبینانه ای از ماهیت انسان ارائه می دهد و ما قربانانیان نافعال رویدادهای بیرونی وراثت یا تجربه های کودکی مان نیستیم، بلکه آزادیم تا رفتار موجود و آینده خود را شکل دهیم .

روان درمانی راتر Psychopathology and Treatment

• راتر فرایند روان درمانی را نوعی یادگیری و فرآیندی آموختنی می داند . راتر مشکل افراد ناسازگار را نه در مغز آنها بلکه آنرا در رابطه با افراد دیگر می داند.
افراد سازگار تجارب رضایت بخشی دارند که ناشی از رفتارهایی است که جامعه آنها را تایید کرده است. در عوض افراد ناسازگار دارای تجارب رضایت بخشی نبوده، و شواهد امر گویای آنست که از طرف جامعه بازخورد منفی و توام با تنبیه و سرزنش داشته اند. او معتقد است كه مشكلات روانی در اثر یادگیری تجربه های ضعیف Faulty or Inadequate Learning Experiences بوجود آمده است.

o برای اینکه بتوان جنین افرادی را تغییر داد، روان درمانگران بایستی انعطاف پذیر و سازگار باشند تا با نگرشها و باورهای هر درمانجو به طور خاص او وارد درمان شود . زیرا مراجعان با مسائل متفاوتی برای درمان مراجعه می کنند.

درمان عبارت است از یادگیریِ Learning رفتارها و شناخت های درست و سازگارانه Adaptive Behaviors and Cognitions.
رابطه درمانگر و درمانجو رابطه معلم و شاگرد است. گاهی اوقات راهبردهای درمانی شامل توصیه هایی درباره تغییر شغل مراجع و تغییر شرایط تحصیلی یا زندگی خانوادگی می شود.
برای مراجعان دیگر درمان های رفتاری متفاوت به صورت توصیه های مستقیم یا حمایتی و امیدوار کننده همگی می توانند مفید باشند.

مراجعان بایستی مسئولیت تغییرپذیری رفتار را قبول کنند و برانگیخته شوند تا تغییر کنند و سعی کنند رفتارهای جدیدی را ایجاد کنند.

o برای ترغیب و تشویق فرد به تمیز و تشخیص بین موقعیت ها، درمان گر می تواند قسمتی از زندگی گذشته مراجع را تحلیل کرده آنرا با اکنون مقایسه کند و به مراجع نشان دهد که تجارب توام با شکست گذشته وی ضرورتاً نمی تواند به زمان حال انتقال یابد. علاوه بر این ممکن است درمان نیازمند تغییر در اهداف معینی باشد که فرد به آنها علاقه مندی نشان داده است.

o راتر روشی را در درمان در درمان مطرح کرده است که نه تنها مبتنی بر کم اهمیتی رفتارهای ناخواستنی و نامناسب است، بلکه مبتنی بر اکتساب رفتارهای خواستنی است.

• راتر به دو دلیل زیر جزو كسانی است كه به روان شناسی خدمات زیادی كرده است :

i. اعتقاد او به این كه ثبات صفات شخصی از موقعیتی به موقعیت دیگر محدود است .
ii. باور وی به این واقعیت كه برای درك افراد باید به تعامل های شخصی و محیطی اهمیت فراوان داد .

پیش بینی رفتار آدمی

• جولیان راتر روان شناسی است که به دنبال فرمول پیش بینی رفتار آدمی است. راتر هم مانند بسیاری از جوانان امروز، آرزوی پولدار شدن داشت.  این آرزو البته از زمانی که کودک بود در او تقویت شد؛ زمانی که رکود اقتصادی حاکم بر آمریکا باعث به هم ریختن تجارت پدرش در زمینه نوشت افزار شد . وضعیت بد اقتصادی در دوران کودکی باعث شد زمانی که می خواست وارد دانشگاه شود بیش از این که به فکر ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه اش باشد ، به فکر تحصیل در رشته ای باشد که بتواند با آن پول در بیاورد.

در نتیجه ابتدا وارد رشته شیمی شد. اما در همان دوره کودکی و بعد از به هم ریختن اوضاع اقتصادی ، به غیر از علاقه به پولدار شدن، علاقه ای دیگر نیز در او شکل گرفت؛ علاقه به تاثیر محیط و بی عدالتی های اقتصادی بر افراد.  شاید همین موضوع نیز باعث شد که واحدهایی که او در روان شناسی گذراند، بیش از واحدهایی بود که در شیمی گذرانده بود.  بعد از دوره کارشناسی راتر دیگر تکلیفش با خودش روشن شده بود، سودای پول درآوردن را کنار گذاشت و به دنبال روان شناسی و موضوع مورد علاقه اش یعنی تاثیر محیط بر افراد رفت.

Julian-Rotter-3

به دنبال فرمول اختصاصی

• راتر علاقه خاصی به پیش بینی رفتار انسان ها دارد.  فرمولی که او برای این کار در نظر گرفته، در ظاهر به معادله های مورد استفاده در ریاضی بیشتر شبیه است تا فرمولی که بخواهد درباره موجود پیچیده ای به نام انسان کاربرد داشته باشد. البته واقعیت این است که این فرمول بیش از این که برای پیش بینی رفتارها کاربرد داشته باشد، برای جمع بندی نظریه راتر و داشتن دیدگاهی مشخص می تواند مورد استفاده باشد.

• یکی از مفاهیمی که راتر برای پیش بینی رفتار افراد استفاده می کند، انتظارات کّلی هستند.  راتر می گوید: یکی از مواردی که در پیش بینی به ما کمک می کند، آگاهی از انتظارات افراد در موقعیت های مختلف است.  او از اصطلاح انتظار کلی استفاده می کند و می گوید: هر فردی پیش از اقدام به عمل، گزینه های در پیش رویش را با توجه به انتظاراتی که دارد مورد ارزیابی قرار می دهد.

o دو مورد از انتظارات کلی که در نظریه راتر شناخته شده تر هستند، منبع کنترل Locus of control و اعتماد بین فردی Interpersonal Trust است.

o افرادی که اعتقاد به منبع درونی کنترل دارند ، تصورشان این است که می توانند در موقعیت های گوناگون، با تغییر رفتار موقعیت را کنترل و تعیین کننده پیامدها باشند .  در مقابل افراد با منبع کنترل بیرونی تصور می کنند توانایی کمی در تعیین پیامدها دارند و توسط نیروهایی خارج از کنترل آنها را مشخص می شوند. به عنوان مثال افراد با منبع کنترل درونی تصور می کنند با تلاش می توانند نمره خوبی در امتحان بیاورند. اگر در زمان رانندگی دقت داشته باشند، می توانند مانع تصادف رانندگی شوند.

o در مقابل افراد با منبع کنترل بیرونی تصور می کنند نمره آنها در امتحان به عواملی چون سطح دشواری سوالات، شانس آنها، روحیه استاد و مواردی نظیر این بستگی دارد و نه تلاش یا توانایی ذهنی خود آنها. یا این که تصور می کنند بیش از دقت و توجه آنها در رانندگی این دقت بقیه راننده ها است که تعیین کننده امکان وقوع تصادف است.  راتر برای ارزیابی این موضوع، پرسشنامه ای ساخته که سال هاست در این حوزه مورد استفاده قرار می گیرد .

o نکته مهمی که درباره این مفهوم وجود دارد این است که کسب نمره بالا در دو سر طیف، یعنی منبع کنترل درونی قوی و بیرونی قوی، می توانند برای سلامت روان آسیب رسان باشند.  توجه به این نکته از آن رو اهمیت دارد که بسیاری از افراد تصور می کنند داشتن منبع کنترل درونی قوی می تواند باعث تلاش بیشتر در زمینه های مختلف وکسب موفقیت بیشتر شود، اما پژوهش ها نشان داده است خود این عامل می تواند در کاهش خوش بینی نقش داشته باشد.

معیار اعتماد بین فردی Interpersonal Trust Scale

o اعتماد بین فردی، انتظاری است كه هر شخص معتقد است كلمات، وعده ها، اظهارات شفاهی یا كتبی فرد یا گروهی دیگر قابل اتكا و اعتماد است.  اشخاصی كه از نظر اعتماد بین فردی قوی هستند، در مقایسه با افرادی كه ضعیف هستند، كمتر احتمال دارد دروغ بگویند ، تقلب یا دزدی كنند و احتمال بیشتری دارد كه به حقوق مردم احترام بگذارند و به آن ها فرصت دیگری بدهند ، اما در عوض احتمال بیشتری دارد كه حالت ساده لوحانه داشته باشند و گول بخورند .

o منظور راتر از اعتماد بین فردی این است که هر فردی یک ارزیابی از میزان اعتمادی که به گفتار و عمل دیگران می تواند داشته باشد، دارد.  این اعتماد از آن رو از اهمیت بسیاری برخوردار است که بسیاری از تقویت هایی که ما در زندگی روزمره برای رفتارمان دریافت می کنیم، به واسطه اطرافیان ما است.

o اگر ما بتوانیم به آنها اعتماد کنیم و تصور کنیم که آنها تقویت کننده برخی رفتارهای ما هستد، احتمال بیشتری دارد که برخی رفتارها را انجام دهیم.  راتر برای سنجش این موضع پرسشنامه ای نیز دارد.  با توجه به نتایج این پرسشنامه او می گوید افرادی که نمره بالایی در اعتماد بین فردی به دست می آورند، افرادی هستند که کمتر دروغ می گویند، بیشتر به حقوق دیگران احترام می گذارند، محبوب تر هستند و خودشان نیز افراد قابل اعتمادتری هستند.

ارزیابی در نظریه راتر

o راتر برای آزمون نظریه خود عمدتاً از پژوهش های آزمایشی و همبستگی استفاده کرد. اکثر این پژوهشها بر مقیاس کنترل درونی و بیرونی و چگونگی همبستگی آنها با رفتار و سایر اندازه های شخصیتی متمرکز بوده است.

فرضیه اساسی راتر اینست که: آیا یادگیری و عملکرد برای افرادی که تحت شرایط مهارت یا شانس قرار می گیرند متفاوت است؟
پس از یک سری مطالعات تجربی او نتیجه گرفت بین دو موقعیت تفاوت های معنی دار اساسی وجود دارد. افرادی که تکلیف را تحت کنترل شانس می دانستند، تجارب گذشته آنها نمیتوانست به آنها کمکی در حل مساله نماید، و کمتر یاد می گرفتند، و عملکرد بدتری در مقایسه با افرادی داشتند که تکلیف را تحت تاثیر مهارت می دانستند. این نتایج نشان داد اثرات تقویت بر رفتار به صورت مستقیم نیست، بلکه تحت تاثیر ادراک تفسیر فرد از ارتباط (یا نبودن اثر) بین رفتار و به کار گیری تقویت کننده است.

• انواع فنون ارزیابی از نظر راتر

i. مصاحبه
ii. آزمون های فرافکن، همچون روزشاخ، آزمون اندر یافت موضوع، و آزمون جمله های ناتمام.
iii. آزمون های رفتاری کنترل شده.
iv. روش های مشاهده رفتاری.
v. پرسشنامه

• روش های اندازه گیری ارزش تقویت

A. روش رتبه بندی –  ۱۸ نوع توصیف های کلامی تقویت به آزمودنی ارائه می شود و از فرد خواسته می شود آن عبارت ها را از لحاظ تقویت کنندگی رتبه بندی کند.
B. روش انتخاب رفتاری –  آزمودنی ها عملاً به شیوه هایی رفتار می کنند که تقویت های مختلفی را دریافت کنند.

• انتظار از دو روش انتخاب رفتاری و فنون کلامی اندازه گیری می شود.

1. فنون کلامی:
از آزمودنی ها خواسته می شود احتمال رسیدن به تقویت را بر حسب شقوق مختلف روی یک مقیاس ارزش های انتظار پیش بینی کند. برای اندازه گیری پتانسیل نیاز لازم است نشانه ای از اینکه رفتارهای معینی با کدام فراوانی تکرار می شوند، داشته باشیم.  برای این کار از مشاهده رفتار آزمودنی ها-پرسشنامه-فنون انتخاب کلامی و روش های رتبه بندی استفاده میکنیم.

مقیاس مکان کنترل درونی-بیرونی شامل ۲۳ شق انتخاب الزامی است. آزمودنی ها باید از بین ماده های ارائه شده موردی را که بهتر از همه اعتقاد آنها را درباره ماهیت جهان نشان میدهد برگزینند.  مثلاً مقیاس نویکی استریکلند برای کنترل درونی و بیرونی کودکان، یک آزمون ۴۰ ماده ای با اعتبار و پایایی بالاست. مقیاس اعتماد بین فردی شامل ۲۵ مورد است که اعتماد را اندازه می گیرد و ۱۵ ماده تکمیلی برای پوشاندن هدف آزمون طرح شده اند.

• جامعیت ارزیابی
 این نظریه دربرگیرنده دامنه وسیعی از:
i. پدیده ها
ii. نگرش ها
iii. رفتار والدین
iv. پیشرفت تحصیلی
v. رفتار دفاعی
vi. اعتماد بین افراد
vii. فعالیت اجتماعی
viii. الکلیسم
ix. ناسازگاری
x. عقب ماندگی ذهنی و دامنه وسیعی از رفتار آسیب شناسی روانی می باشد. بنابراین نظریه جامعی است.

• آزمون پذیری:
o مفاهیم نظریه واضح تعریف شده اند.
o فرضیه های مطرح شده قابلیت آزمون پذیری زیادی دارند.

• ایجاز و اختصار ارزیابی:
o نظریه راتر مبتنی بر ایجاز است.
o با این وجود درباره درمان پدیده های غیر عادی و روش های درمانی تا اندازه ای بی ثباتی نشان داده است.

• اعتبار تجربی:
o بیشتر تحقیقات درباره نظریه راتر معطوف به مفهوم کنترل درونی و بیرونی بوده است.
o این جنبه از نظریه بسیار مورد حمایت تجربی قرار گرفته است.

• ارزش اکتشافی:
مفهوم کنترل درونی و بیرونی تحقیقات زیادی را در حوزه های مختلف برانگیخته است که شامل نظریه:
i. یادگیری
ii. آسیب شناسی روانی
iii. رشد شخصیت
iv. روانشناسی اجتماعی است.

• ارزش كاربردی
o نظریه راتر دارای ارزش کاربردی فراوانی است. برای مثال روانشناسان بالینی آن را برای پیدا کردن و تشخیص ریشه رفتارهایی مثل:
i. الکلیسم
ii. افسردگی
iii. واکنش اضطراری
iv. شرمندگی به کار گرفته اند.

o همچنین این نظریه برای روانشناسان بالینی از این جهت مفید بوده است که آنها توانسته اند به وسیله آن راهبردهای موثر را برای درمان انواع بیماری روانی پیدا کنند.

جمع بندی

o نظریه یادگیری اجتماعی راتر با تاکید بر روی تجربه های ذهنی و درونی، طرفداران پرشوری را به خود جلب کرده است.
o تاکید راتر بر عوامل شناختی از بندورا قوی تر است و موضع او نمایانگر فاصله گیری بیشتری از رفتارگرایی افراطی اسکینر است.
o پژوهش های راتر دقیق و کنترل شده است. او از مشاهده عینی رفتار نیز استفاده می کند. مفاهیم او با درجه دقت زیادی تعریف شده اند.
o مقیاس کنترل درونی و بیرونی نیز صدها تحقیق به دنبال داشته اند و کاربرد گسترده ای فراتر از آزمایشگاه و همچنین در حوزه های بالینی و آموزشی پیدا کرده است.
o خود وی در این زمینه چنین اشاره می کند که شاید در حوزه اندازه گیری شخصیت است که نظریه یادگیری اجتماعی چشمگیر ترین و نظام دار ترین کمک ها را کرده است.

منابع

شولتز،‌ دوان ؛ یوسف كریمی، ‌فرهاد جمهری،‌ سیامك نقش بندی،‌ بهزاد گودرزی، هادی بحیرانی،‌ محمدرضا نیكخو ؛ نظریه های شخصیت – تهران: نشر ارسباران ، 1386.
فراهانی ، محمدنقی ؛ روان شناسی شخصیت (نظریه ، تحقیق ،‌كاربرد) – تهران : دانشگاه تربیت معلم ،‌1378.
moshaverehboys

نرگس عزیزی

آزمایش شیرینی مارشمالو

آزمایش شیرینی مارشمالو

Stanford Marshmallow Experiment

Walter-Mischel-marshmellow-0
• آزمایش مارشمالو استنفورد یا به تعبیر رایج تر تست مارشمالو یکی از مشهورترین تست‌های روان‌شناسی است، والتر میشل این تست را در دههٔ ۱۹۶۰ شروع کرد.
o روش اجرای این آزمایش به این شکل بود که بچه‌ها را یک به یک به اتاقی دعوت می‌کردند که در آن روی میز یک شیرینی مارشمالو بود،
o به بچه‌ها گفته می‌شد می‌توانند شیرینی را بردارند
o ولی اگر ۱۵ دقیقه صبر کنند و به شیرینی دست نزنند، علاوه بر همان شیرینی ، یک شیرینی دیگر هم جایزه می‌گیرند.

o گروهی از بچه‌ها می‌توانستند مقاومت کنند و از دست زدن به کلوچه خودداری نمایند، و گروهی نه،
o اما والتر میشل با زیر نظر گرفتن هر دو گروه این بچه‌ها در سال‌های آینده، نشان داد آن دسته از بچه‌ها که به شیرینی دست نزدند،
با این تفسیر که اراده‌ای قوی تر دارند و می‌توانند کنترل بیشتری بر روی رفتارشان داشته باشند،
در آینده هم موفق تر، سالم‌تر و حتی در ازدواجشان موفق تر هستند.

o تا سال‌ها تست مارشمالو شاهدی برای اثبات این باور بود که خود کنترلی Self-Control عامل کسب موفقیت است،
o تا اینکه گروهی از محققان دانشگاه روچستر ، مطالعهٔ جدیدی را ترتیب دادند.
o در این مطالعه گروهی از بچه‌های سه تا پنج ساله را در همان موقعیت آزمایش مارشمالو قرار دادند.
o اما نیمی از آنها را دست خالی بازگرداندند، یعنی بعد از ۱۵ دقیقه گفتند، متأسف هستیم، شیرینی تمام شده و خبری از پاداش و جایزه نیست.
o بعد از آن مجدداً بچه‌ها تحت آزمایش مارشمالو قرار گرفتند.
o نتیجه قابل پیش بینی بود، گروهی از بچه‌ها که با بد قولی دفعهٔ قبل مواجه شده بودند، این بار دیگر به قول داده شده اعتماد نکردند
و یک شیرینی نقد را به دو شیرینی نسیه ترجیح دادند.
o نتیجهٔ این مطالعه یک بار دیگر نشان داد تحلیل رفتار آدمیزاد به این سادگی‌ها هم نیست.
o شاید مهم تر از قدرت اراده، تجربه‌های قبلی آدم‌ها است که به آنها در کسب موفقیت کمک می‌کند.

• والتر میشل بعد از دریافت درجه دکترا در چندین دانشگاه آمریکا در دوره هایی فعالیت داشت.
o اما بیشترین زمان را به صورت پیوسته در دانشگاه استنفورد به مدت بیست سال صرف کرده است،
که البته معرف ترین پروژه پژوهشی او به نام آزمایش مارشمالو نیز در همین دانشگاه انجام شده است.
o اما فعالیت های علمی میشل محدود به این آزمایش نیست ، او در رابطه با شخصیت نیز نظریه خاص خود را دارد.

آیا ما قابل پیش بینی هستیم؟

o غالب مردم و البته اکثر روان شناسان اعتقاد دارند هر فردی دارای چندین صفات پایدار است که با توجه به آنها امکان پیش بینی رفتار افراد وجود دارد.
o اما میشل و برخی همکاران او اعتقاد دارند داستان پیش بینی پذیری رفتار افراد به این سادگی ها نیست و داستان صفات ثابت نیز بیشتر شبیه افسانه است تا واقعیت.

o میشل معتقد است تعامل موقعیت با ویژگی های شخصیتی مختلف است که در تعیین رفتار نهایی موثر است و نه صرفاً وجود برخی صفات و ویژگی های خاص.
o به عنوان نمونه مردی را تصور کنید که در محیط کار به شدت مسئولیت پذیر است و روی حرف او می توان حساب کرد
o اما همین مرد ممکن است در خانه و در ارتباط با اعضای خانواده به عنوان فردی که نمی توان روی حرفش حساب کرد شناخته شود.
o یا دختری که علاقه خاصی به نظم در زمان ارتباط با دوستانش دارد.
o اما والدین او از دست شلختگی هایش در خانه به تنگ آمده اند.
o در این موارد نشان می دهد افراد همیشه طبق یک الگو رفتار نمی کنند.
o اما آیا واقعا امکان پیش بینی رفتار افراد نیز افسانه ای بیش نیست؟

Walter-Mischel-marshmellow-3
فرمولی برای پیش بینی

o میشل در پژوهش های متعدد خود در طی سال ها به این نتیجه رسید که در تعیین رفتار یک فرد، جنبه های روان شناسی، اجتماعی و فیزیولوژی دخیل هستند،
که برآیند آنها باعث می شود افراد به شکلی نسبتاً متغیر با محیط در تعامل باشند .
o او به این جنبه های متعدد نام واحدهای شناختی – عاطفی را داده است و آنها را به پنج گروه تقسیم می کند:

1) راهبردهای رمزگردانی یا طبقه بندی اطلاعات دریافتی از محیط
2) توانمندی ها و راهبردهای خودگردانی که افراد با کمک آنها رفتار خود را بدون نیاز به مشوق های بیرونی شکل می دهند.
3) انتظارات و عقاید فرد از اینکه رفتار خودش و البته دیگران چه تاثیری می تواند داشته باشد.
4) اهداف و ارزش ها،
5) پاسخ های عاطفی

o آزمایش مارشمالو، که توسط میشل انجام شد ، یکی از آزمایش های موثر در روان شناسی است.
o اما مارشمالو چیست و چرا این ازمایش به این نام شناخته می شود؟
o مارشمالو نوعی شیرنی پفی است که با آرد ذرت ، ژلاتین ، آب و شکر درست می شود، شاید شبیه ترین شیرینی در فرهنگ ما به آن باسلق باشد.
o در آمریکا این شیرینی یکی از خوراکی های محبوب و البته وسوسه برانگیز برای بچه هاست .
o هدف اولیه میشل در این آزمایش بررسی فرآیندهای شناختی بود که به افراد کمک می کند تا ارضای خواسته های خود را به تاخیر بیندازند.

o برای این منظور آزمونگر هر کودک را به داخل اتاقی که در آن یک میز و صندلی قرار داده شده بود، می برد.
o روی میز داخل یک ظرف یک شیرینی مارشمالو قرار داشت و البته زنگی نیز در دسترس کودک بود.
o میشل از کودک می خواست تا روی صندلی بنشیند و سپس برای او توضیح می داد می تواند دو انتخاب داشته باشد ؛
1. اول اینکه بعد از خروج آزمونگر از اتاق و در صورتی که نمی تواند برای خوردن شیرینی صبر کند، زنگ را به صدا درآورد و با بازگشت آزمونگر شیرینی را بخورد،
2. دوم اینکه صبر کند آزمونگر خودش هر زمانی که خواست باز گردد و آن وقت در عوض یک شیرینی دو شیرینی بخورد.
چرا که در آن صورت آزمونگر به او شیرنی دیگری خواهد داد. نتیجه به دست آمده بسیار جالب بود!

اقلیتی از کودکان خویشتندار

o برخی از بچه ها توانایی صبر حتی تا یک دقیقه را نداشتند
o در حالیکه برخی کودکان توانستند تا حدود بیست دقیقه در مقابل وسوسه خوردن شیرینی مقاومت کنند.
o این بچه های مقاوم البته فقط سی درصد از کودکان شرکت کننده در آزمایش را تشکیل می دادند.
o عکس العمل این گروه از بچه ها و روش هایی که به کمک آن سعی می کردند در مقابل وسوسه خوردن مقاومت کند بسیار جالب بود.
o برخی از این بچه ها با دست چشم های خود را می بستند، برخی آواز می خواندند و حتی برخی بچه ها سعی می کردند با نشستن روی دست شان
مانع از برداشتن شیرینی شوند.
o نکته مهم این بود که بچه هایی توانستند جلوی خود را بگیرند که توانستند حواس خود را پرت کنند.

Walter-Mischel-marshmellow-1
بعد از سالها

o هر چند نتایج اولیه این آزمایش به خودی خوب جالب توجه بود، در واقع آزمایش ها و بررسی هایی که بعد از آن صورت گرفت ارزش واقعی این آزمایش و نتایج آن را نشان داد.
o در سال ۱۹۸۱ یعنی نزدیک سیزده، چهارده سال بعد از انجام این آزمایش بود که سر میز شام، میشل متوجه نکته ای شد.
o او مشغول صحبت با سه دختر خود بود و نظر آنها درباره مورد ویژگی های شخصی و وضعیت درسی یکی دو تا از هم کلاسی های شان پرسید
o همانجا بود که حدس زد باید رابطه ای بین میزان صبر و تحمل کودک و موفقیت های تحصیلی او باشد.
o میشل در گام اول برای ۵۳ نفر از کودکانی که در مرحله اول در آزمایش شرکت داشتند و هنوز می شد آنها را پیدا کرد، پرسشنامه هایی فرستاد؛
o پرسشنامه هایی که باید توسط والدین و معلمین آنها تکمیل می شد.
o با بازگشت پرسشنامه ها و تحلیل نتایج، میشل متوجه نکته مهمی شد؛ بچه هایی که در سنین پیش از دبستان توانسته بودند در مقابل وسوسه خوردن مارشمالو مقاومت کنند
در دبیرستان از نظر وضعیت درسی موفقیت بهتری قرار داشتند و البته مشکلات رفتاری آنها در خانه و مدرسه نیز کمتر بود.

o مطالعات بعدی نشان داد کودکانی که توانایی به تاخیر انداختن خواسته های شان را داشتند در سنین جوانی و بعد از آن، کمتر دچار مسائلی چون سوء مصرف مواد
و اعتیاد شده و در روابط اجتماعی و زندگی خانوادگی نیز موفق تر بودند، چرا که میزان طلاق بین آنها کمتر بود.

o از نظر شغلی نیز افرادی که توانایی به تاخیر انداختن ارضای خواسته های شان را داشتند، بیشتر دارای مشاغل ثابت بودند و موفقیت های بیشتری به دست آورده بودند.

پژوهشی با کاربرد فراوان

o بررسی در رابطه با افرادی که توانایی به تاخیر انداختن ارضای خواسته های خود را دارند، محدود به همین گروه از افراد نشد
و روان شناسان دیگر پژوهش های متنوعی را در گروه های سنی بالاتر انجام دادند.
o این بررسی ها در واقع ادامه دهنده کارهایی شد که مدیریت خود Self Control را مورد بررسی قرار می داد.
o این مفهوم تا بیش از کارهای میشل نیز در روان شناسی مورد توجه بود.
o اما آزمایش میشل، جان دوباره ای به این مفهوم داد و باعث شد به صورتی گسترده درباره آن بحث شود.

o البته بعدها آزمایش مارشمالو و دیگر کارهای میشل نقشی مهم در مفهوم هوش هیجانی داشت
و توانست به خوبی نشان دهد برای موفق بودن در زمینه های مختلف صرف بهره هوشی نمی تواند وضعیت افراد را پیش بینی کند.

o خود میشل نیز در سال های اخیر توجه اش به این سمت رفته بود که چه طور می شود از همان سنین پایین، یعنی چهار تا هشت سالگی،
در کودکان تغییراتی را ایجاد کنیم تا بتوانند مدیریت بیشتری برخواسته های خود داشته باشند.

Walter-Mischel-marshmellow-2

نرگس عزیزی

نظریه شخصیت میشل

نظریه شخصیت میشل

Walter Mischel Contributions to Personality Theory

Walter-Mischel-1

• میشل نظریه صفات Trait Construct را مانند استادش راتر شدیداً زیر سوال برد.
o او در سال ۱۹۶۸ کتابی تحت عنوان « شخصیت و سنجش » Personality and Assessment نوشت که به همین موضوع پرداخته است.
o او بجای صفات فرایندهای شناختی (ذهنی ) Cognitive و هیجانی ( احساسات ) Affective را تعیین کننده رفتار می داند
o او معتقد است که صفات انسانها ثابت نیستند و در موقعیت های مختلف Diverse Situations صفات عوض می شوند و روی رفتار تأثیر می گذارند .

مفاهیم اساسی در نطریه میشل

• میشل می گوید، رفتار انسان تحت تأثیر دو نوع متغیر قرار دارد :

۱ ) متغیرهای موقعیتی Situational Cues: بیشتر شامل عوامل محیطی ، موقعیت ها ، پاداش ها و تنبیه هاست.

۲ ) متغیرهای شخصی Personal Cues : عوامل درونی شخصی.

• متغیرهای شخصی Person Variables به چندین عامل عمده تقسیم می شوند :

۱- انتظارات Expectancies: فکر می کنم که چه انفاقی روی خواهد داد.

۲- ارزشهای شخصی Subjective Values: چه چیزی ارزش داشتن یا انجام دادن را دارد.

۳- کفایتها و شایستگی Competencies : دانش و مهارتی که انسان دارد. آنچه که می دانیم و می توانیم.

۴- استراتژی های کدگذاری شناختی Cognitive Strategies – Encoding Strategies and Personal Constructs :
چگونه قطعات را در کنار هم می گذاریم.
این استراتژی ها تحت تأثیر عواملی چون توجه ، سطح انگیزش و ارزشهای شخصی و آموزش است .

۵- سیستم ها و برنامه های خود تنظیمی Self-Regulatory Systems: توانایی برنامه ریزی درونی به منظور اقدام به یک عمل و رسیدن به آن .

Walter-Mischel-cognitive-affective

فرایندهای اساسی:

• اساسی ترین فرایندها از دیدگاه میشل :

I. تأخیر در ارضاء Delayed Gratification
II. شرایط ثبات رفتاری Consistency است.

o به تأخیر انداختن ارضاء عبارت است از تمایل به تعویض یک پاداش کوچک اما زود با یک پاداش بزرگتر ولی دیرتر.
o این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است.
o وی معتقد است آنچه در جلوی ذهن انسان است نه آنچه در جلوی چشم او، توانایی او را در به تأخیر انداختن ارضاء تعیین می کند .
o او به این نتیجه رسید که توانایی کودکان در به تأخیر انداختن ارضاء با موفقیت تحصیلی آنها ، ثبات هیجانی و کنترل امیال ناگهانی آنان در سالهای نوجوانی رابطه نزدیک دارد.
o به تاخیر نیانداختن ارضا می تواند در ایجاد انواع رفتارهای اعتیادی و ضد اجتماعی موثر واقع شود.

خودلگامی یا خود تنظیمی Self-Control یا Self-Regulation

• کنترل خود، کنترل نفس یا خود کنترلی توانایی کنترل احساسات و رفتارها و خواسته‌ها است که انسان به منظور بدست آوردن
برخی پاداش‌ها یا جلوگیری از برخی مجازات‌ها انجام می‌دهد.
o برخی پاداش‌ها و مجازات‌های معمولاً کوچکتر که زودتر قابل دستیابی هستند، می‌توانند جلو دستیابی به برخی پاداش‌های بزرگتر را بگیرند.
o در روانشناسی خود کنترلی گاهی با نام خود تنظیمی هیجانی Emotional Self-Regulation نامیده شده است.

منابع :
نظریه های شخصیت / ترجمه و تالیف : دکتر حمزه گنجی / نشر ساوالان
public-psychology

والتر میشل و ترک سیگار

والتر میشل و ترک سیگار

• والتر میشل پروفسور روانشناسی ۳۲ ساله از دانشکده پزشکی دانشگاه استفورد دیدن میکند که ناگهان با صحنه عجیبی روبرو میشود؛
مردی لاغر بیهوش بر تخت بیمارستان خوابیده، لاغر اندام با چهره ای غمناک و درحال گریه کردن که دست هایش به صورت ضربدری دورش پیچیده شده؛

o او از پرستار درباره آن مرد میپرسد و پرستار پاسخ میدهد : او سیگاری بود و سرطان ریه دارد و الان آماده شده تا پرتو درمانی را شروع کنیم…
o این پاسخ دقیقا همان چیزی بود که باعث شد والتر یکبار برای همیشه (بعد از ۱۷ سال) سیگار را ترک کند
o اما نه به روش معمول که دیگران سعی میکنند سیگار را ترک کنند… بلکه به روش خودش.

o میشل والتر، مردی بود که سالها تحقیق و آزمون و نگارش درباره قدرت اراده انجام داده بود، اما تا به آن روز نتوانسته بود سیگار کشیدن را ترک کند.
o او سیگار را یک درمان موقت برای تسکین اضطرابش میدانست و تا به آن روز، روزانه ۳ پاکت سیگار می کشید.
o میشل والتر، خودش را معتاد توتون میدانست، او میدانست که توتون و تنباکو برایش ضرر دارند، اما نمی توانست سیگارش را به این راحتی ترک کند.

o زمانی که والتر مرد لاغر اندامِ پیچیده به خودش را دید و او را در حالت عذابی می دید که دارد آماده میشود به اتاق پرتو درمانی برود… ناگهان دنیایی که برای خودش ساخته بود فرو ریخت.
o والتر دیگر نمیتوانست ترک سیگار را به بعد موکول کند، او تا به آنروز هم بیش از حد مجاز سیگار کشیده بود و نمی توانست بیشتر از این ادامه دهد
و اگر نه روزی سرنوشتش مانند همان مرد لاغر اندام خواهد بود.

o پس چطور میتوانست سیگارش را ترک کند؟
o والتر راهی پیدا کرد که توانست قدرت اراده و اشتیاق را باهم در یک مسیر برای ترک سیگار متحد کند.
o او دریافته بود تا زمانی که قدرت اشتیاق بیشتر از قدرت اراده باشد، اشتیاق پیروز میدان خواهد شد
o مانند افراد سیگاری که اشتیاق برای کشیدن سیگارشان بیشتر است از اراده آنها برای ترک سیگار
o بنابراین راهکاری را کشف کرد، که ابتدا خودش سیگار کشیدن ۳ پاکتی را ترک کرد، سپس شاگردانش و بعد خوانندگان آثارش از آن استفاده کردند.

o اما والتر از چه روشی استفاده کرد؟
o شما در این مقاله، دقیقاً روش ابتکاری با پشتوانه روانشناسی پروفسور والتر میشل را میخوانید.
o مردی که خالق آزمون ماشمالو بود و چندین کتاب قبل از ۳۲ سالگی اش نوشته… این روش یکبار برای همیشه برای شما روشن میکند :

• چرا تا به امروز سیگار را نتوانستید ترک کنید؟
• چطور از امروز به بعد سیگار را ترک کنید؟

o این روش هیچ نیازی به اراده قوی ندارد و بر پایه میل و اشتیاق عمل میکند،
o بنابراین می توانید از این روش نه تنها برای ترک سیگار، بلکه هر عادت بدی که میخواهید ترک کنید استفاده کنید و شاهد تاثیر و سادگی شگفت انگیزش باشید.
o پس اگر سیگار میکشید و یا هر عادت بد دیگری دارید که میخواهید ترک کنید و انواع راه ها را برای ترک آن امتحان کردید اما جوابی نگرفتید،
این تکنیک ترک سیگار والتر برای شما دقیقاً روشن میکند که چرا جواب نگرفتید و چطور جوابی را که می خواهید بگیرید.

o والتر بعد از اینکه آن مرد مفلوک را در دانشگاه بر تخت بیمارستان در وضعیت اسفناک دید، ناگهان خودش را به جای او تصور کرد که دیر یا زود چنین وضعیتی پیدا خواهد کرد،
o این تصویر ذهنی دقیقاً دلیل ترک سیگارش شد. او متوجه شد که سیگار نه تنها از بار اضطرابش چیزی نمی کاهد، بلکه او را به مسیری بدتر هدایت میکند.

o حتی اگر در لحظه کشیدن سیگار ،لذتی را تجربه میکرد، او می دانست که در حال به تعویق انداختن نتیجه نهایی آن است.
o بنابراین به اصل مهمی پی برد : اراده به خودیِ خود نمی تواند هیچ کمکی برای ترک عادتی کند.

• والتر در کتابش چنین می نویسد :
تصمیم گرفتم سیگار کشیدنم را ترک کنم.
دلیل آن این نبود که دوست داشتن ترک کنم، بلکه تصویری از خودم در ذهنم بود که بر تخت بیمارستان به خودم پیچیدم تا نوبت پرتو درمانی ام شود…
این دقیقاً دلیلی بود که میخواستم سیگار کشیدنم را ترک کنم.
بنابراین هر زمانی که میخواستم سیگاری بر لب بگذارم، این تصویر را مجسم میکردم،
چنان آب و تاب میدادم تا قدرت اشتیاقم برای نکشیدن سیگار مانع کشیدنم شود…

• والتر کشف جالبی انجام داده بود.
o اشتیاق به اراده جهت و نیرو میدهد.
o تا زمانی که اراده تنها باشد ،هیچ کاری نمیتواند به تنهایی انجام دهد
o بنابراین اشتیاق به کمکش می آید و برعکس، اشتیاق هم به تنهایی نمیتواند هیچ کاری را شروع کند، تا زمانی که اراده ای وجود نداشته باشد.

o میشل والتر متوجه شد که چطور این دو عنصر مهم را به هم وصل کند.
o او کشف کرد اگر قدرت اشتیاق در راستای اراده باشد، قدرت فوق العاده زیادی پیدا خواهد کرد که در حد تصور نیست…
o همانطور که تصویر خودش بر تحت بیمارستان بر روی پرده ذهنش باعث شد اراده اش برای ترک سیگار قدرتمند شود.

o والتر پیشنهاد میکند :
بدترین چیزی که میتواند از عادت بدی که دارید برایتان اتفاق بیافتند چیست؟
آنرا مجسم کنید، با دقیق ترین جزئیات و رنگ و بوی طبیعی ،
آنقدر مجسم کنید آنرا که واقعاً از آن وضعیت هراس داشته باشید.

o سپس، هر زمانی که خواستید آن کار را انجام دهید ، کشیدن سیگار، نوشیدن نوشابه، و هر عادت بد دیگری که دوست دارید ترک کنید،
بدترین تصویر را آنقدر واضح تجسم کنید، که اشتیاق شما برعکس عمل کند و به جای لذت بردن از آن عمل، باعث هراس شما از آن عمل شود و شما را از انجام آن باز دارد.

o اینکار آینده و نتیجه نهایی را برای شما روشن و شفاف تر از لذت آنی و لحظه ای میکند.

o این دلیلی است که اکثر مردم نمی توانند سیگار کشیدن یا هر عادت بد دیگرشان را ترک کنند،
زیرا آنها میخواهند فقط به کمک قدرت اراده عادت بد را ترک کنند که غیرممکن است، قدرت اشتیاق در برابر اراده قدرتمند تر است…
o پس اگر رنه دکارت، ریاضی دان و فیلسوف فرانسوی گفته “من می اندیشم پس هستم” ،
با توجه به یافته های والتر میشل میتوانیم بگوییم
اگر میتوانم متفاوت فکر کنم، بنابراین میتوانم آنچه را که هستم را تغییر دهم.

mahdilou.ir