13 تا 19 سالگی (نوجوان)

نوجوانی – بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی

همانطور كه داشتن یك پیانو شما را به یك پیانیست تبدیل نمیكند،

داشتن فرزند نیز از شما پدر و مادر نمی سازد.

• بزرگترین اشتباه پدر و مادر این است که ملاک “فهم و درک” رو واکنش یا پاسخ میدونند.

• امروز میدونیم بچه ها حتی تا ۲۰ سالگی وقتی ما حرفی میزنیم یا کاری میکنیم ممکنه واکنشی نشون ندهند ،

• در حالیکه میدونیم بچه ۴ ساله یا حتی بچه ۱ ساله هم درک و فهم و برداشت داره. هرچند که برداشتشون ممکنه نادرست و غیر واقع بینانه باشد.

فهرست مطالب:

نوجوان
انواع نوجوانها
مسایل اساسی
تجدید نظر در پیش نویس زندگی
رشد  عقلی
نگرش و جهان بینی
بلوغ
یافتن هویت گم و گیجی
حرمت نفس
آسیب دوره نوجوانی
استعفا از پدر مادری
جلوه گری و نمایش
خود مداری و خودشیفتگی
شکل گرفتن شخصیت
هیجانی جنسی
 موج زدن
کار کردن و جدا شدن

 
در یک پارک زنی با یک مرد روی نیمکت نشسته بودند به کودکانی که در حال بازی بودند نگاه می کردند.
زن رو به مرد کرد و گفت پسری که لباس ورزشی قرمز دارد و از سرسره بالا می رود پسر من است.
مرد در جواب گفت :چه پسر زیبایی . و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسری که تاب بازی می کرد اشاره کرد.

مرد نگاهی به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : سامی وقت رفتن است.  سامی که دلش نمی آمد از تاب پایین بیاید با خواهش گفت بابا جان فقط ۵ دقیقه. باشه ؟ مرد سرش را تکان داد و قبول کرد. مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند.

دقایقی گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد : سامی دیر می شود برویم . ولی سامی باز خواهش کرد : ۵ دقیقه این دفعه قول می دهم.
مرد لبخند زد و باز قبول کرد.

زن رو به مرد کرد و گفت : شما آدم خونسردی هستید . ولی فکر نمی کنید پسرتان با این کارها لوس بشود ؟
مرد جواب داد دو سال پیش یک راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخه سواری زیر گرفت و کشت.
من هیچگاه برای تام وقت کافی نگذاشته بودم و همیشه به خاطر این موضوع غصه می خورم
ولی حالا تصمیم گرفتم این اشتباه را در مورد سامی تکرار نکنم.

سامی فکر می کند که ۵ دقیقه بیشتر برای بازی کردن وقت دارد ولی حقیقت آن است که من ۵ دقیقه بیشتر وقت می دهم تا بازی کردن و شادی او را ببینم ،
  پنج دقیقه ای که دیگر هرگز نمی توانم بودن در کنار تام از دست رفته ام را تجربه کنم

انواع نوجوانها

انواع نوجوان ها

الف- نوجوان فعال :
o اگر محیط برای نوجوان مساعد باشد، اونها فعال میشنوند  و اگر نامساعد باشد، اونها منفعل یا منحرف خواهند شد

ب- نوجوان منفعل :
o افراد منفعل به سه گروه اصلی تقسیم میشوند :

1-عزلت طلب o برخی اوقات گرفتار اضطراب و افسردگی

2-لذت طلب o عشرت طلب o به دنبال اشیا و اشخاص

3-برتری طلب o جاه طلب o به دنبال قدرت و ثروت و شهرت
o گروهی هم بجای قدرت، به دنبال پناه بردن به خدا و مذهبی میروند که نه از سر علم و عشق، بلکه از سر جهل و ترس است
o گروهی هم بجای خدا، به بزرگان علم و فلسفه پناه میبرند قصد آزمودن جهان را ندارند
حتی از دانسته های خود به دیگران نمی اموزند و یا برخی اوقات گرفتار فلسفه های بسیار تند و افراطی میشوند…
لذا در این دوران خطر گرفتار شدن در سیاست و مذهب و فلسفه به صورتهای انحرافی یا تند رو را پیدا میکنند

ج- نوجوان منحرف :
o افراد منحرف یا گرفتار جرم و جنایت  و یا اعتیاد و خیانت به خود و دیگران میشوند

دو مساله اساسی نوجوان

دو مساله اساسی نوجوان

• وقتی از نوجونها درباره انتخاب رشته تحصیلی یا شغلشون میپرسیم میگن : نمیدونم…
• ولی بدونید در بیشتر موارد علت نگفتن اونها اینه که فکر میکنند اگر خواستشون رو بگن مورد انتقاد و سرزنش و تمسخر قرار میگیرند.
• به هر حال فرزندان ما تا ۱۹ سالگی به نتیجه قطعی و نهایی نمیرسند و فقط همینکه هدف و جهت حتی برخلاف میل ما داشته باشند کفایت میکنه

لذا گفته شده که نوجوان دو تا مساله اساسی دارد :

1-درس بخونه
2- دردسر درست نکنه..

به هر حال اگه ما به عنوان پدر و مادر همین دو قاعده رو نگه داریم  و سطح توقع و انتظارمون تو این دوران از اونها بالاتر نره
اونها میتونند این دوران و بحران و طوفان رو پشت سربگذارند.

تجدید نظر در پیش نویس زندگی

تجدید نظر در پیش نویس زندگی در دوره نوجوانی

• عشق و علاقه

o در این دوران بچه ها عشق و علاقشون به دیگری غالب اوقات از سر تنهایی و بد اومدن از خود و تنفر از دیگران است …
o لذا ازدواج در ایام نوجوانی بسیار نابود کننده و ویرانگر است o و به همین دلیل اصولا ازدواج تا قبل از ۲۲ سالگی به هیچ عنوان توصیه نمیشه.
o انتخاب هایی که اونها در این دوران میکنند بر مبنای پیش نویسی است که بین ۵ تا ۷ سالگی تو ذهن خودشون برای زندگیشون نوشتند.
o نوجوانانی که در این ایام با خود و حقیقت وجودی خودشون آشنا میشن میتونن تجدید نظر اساسی در اون پیش نویس بکنند . لذا به دنبال هدفها و نقش هایی نخواهند رفت که تصمیم اونو در ۵ تا ۷ سالگی گرفتند
o لذا باعث میشه تصورات و تخیلات غیرواقع بینانه کودکی رو دور بریزند o و قابلیت انعطافی پیدا کنند.

• نمایشنامه زندگی

o کودکی که بین ۵ تا ۷ سالگی نمایشنامه زندگیش رو مینویسه . اگر در ایام نوجوانی تغییری در اون نده  متاسفانه اصل و اساسش برای همه عمر آن زندگی و راه روشی استکه
بین ۵ تا ۷ سالگی انتخاب کرده . لذا ممکنه طبق همون تصمیم های دوران کودکی خودش اطمینان رو نداشته باشه  و خودشو با اضطراب و احساس تقصیر و گناه و سرزنش تا آخر عمر همراه کنه.

• فرصت طلایی

o بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی فرصتی طلایی است که بچه ها اشکالات و آسیبهای ۱۲ سال اول کودکی خودشون رو جبران کنند
o پدر و مادر اگر در اون دوران کوتاهی کردند بتونند در این دوران اون مساله رو تا حدودی جبران کنند….

o از نظربسیاری از متخصصین دوران۱۳ تا ۱۹ سالگی در حقیقت در زمینه هایی تجربه های مجدد و دوباره رفتار کردن و حس و احساس کردن کودکی است…
o لذا وقتی اشکالات و اختلافات و انتظارات در این دوران به صحنه زندگی مجددا وارد میشن پدر و مادر با برخورد درست میتونند اون اشتباهات و اشکالات رو از بین ببرند.

رشد ادراکی یا عقلی

رشد ادراکی یا عقلی بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی

• اهمیت عقل تا انجاست که شاید بتوان گفت

شرط سلامت و سعادت و و زندگی خوب و فراهم امدن محیط اجتماعی مناسب بر دو اصل استوار است:

1-کودکی خوب داشتن
2- داشتن و بکاربردن عقل

• هوش کلی و عمومی من و شما زمینه ای رو فراهم میکنه که عقل بتونه بر روی اون قرار بگیره
در نتیجه ارتباط بسیار مهم و اساسی بین هوش و عقل وجود داره  و در حالیکه بسیاری از مردم باهوشند
این احتمال و امکان وجود داره که به رشد عقلی مناسب نرسیده باشند لذا مردمان باهوش کم عقل را زیاد میتوان دید و اصولا هوش در چارچوب کمی سطحی و ظاهری و کمی علمی حرکت میکنه . در حالیکه عقل به جنبه باطن و پنهان و در نتیجه زمینه های تجریدی و انتزاعی کار داره .

• نوچوان بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی به وزن و بار و اهمیت موضوع ها پی میبره  میتونه اهمیت یک موضوع را ۳۰ برابر موضوع دیگر ببینه
از جانب دیگه میتونه با موضوع ” اگر – if ” برخورد درستی بکنه  و نتیجه گیری های عجیب و غریب گذشته رو نداشته باشه
مثلا نتیجه گیریهای عجیب و غریبی مثل اینکه : ” اگه ما به اون مهمانی نمیرفتیم پس تصادف هم نمیکردیم پس مقصر اونهایی بودند که ما رو به مهمونی دعوت کردند”.

• همه ادمها طرح هایی برای موضوع ها تو ذهنشون دارند یعنی همه ما سیستم هایی در ذهنمون آماده کردیم که تجربیات و حوادث بیرون رو به درون میبریم و در درون اونها قرار میدیم
اما به مجردی که تفاوتی بین موضوع تجربه شده با اگاهی و شناخت خودمون میبینیم  احتمالا باید طرح تازه ای بوجود بیاریم و مطلب تازه رو به اونجا منتقل کنیم
ولی وقتی ما برخورد درستی با درون و بیرون نداریم و کوشش میکنیم موضوع بیرونی رو با طرح درونیمون تطبیق دهیم  و بیامیزیم در حالیکه یکی نیستند . ما را دچار کج فهمی خواهد کرد … لذا وقتی فرض من اینست که قانون میتواند تغییر نکند
برای توضیح و توجیه موضوعات در قالب قانون قدیمی به خود فریبی و و دگر فریبی میپردازم
در حالیکه میدونیم در دنیای امروز قانون کشف شدنی است نه وضع شدنی
لذا آنزمانی که روابط و شرایط دگرگون میشن حتما قانون هم باید تغییر کنه.

• نوجوون در مسیر رشدش از ۱۳ تا ۱۹ سالگی به مرور توان اینو پیدا میکنه که بجای اینکه در مقابل مسائل واکنشی عمل کنه  به موضوعات و مسائل خودش پاسخ مناسب رو بده
یعنی مثل کودکی در مقابل هر عملی عکس العملی نشون نده  بلکه شرایط رو ارزیابی کنه  و مورد مطالعه قرار بده  و اگاهی و دانش لازم رو بدست بیاره  و مشورت کنه و بعد در مقابل موضوع یا مساله پیش اومده برخورد مناسبی کنه.

• یکی از مواردی که نوجوونها با اون به درستی برخورد نمیکنند موضوع اهمیت دادن بسیار زیاد به مطلب علیت یا چرایی حوادث است  که در بسیاری موارد برای آنها حتی مهمتر از واقعیت و یا احتمالا حقیقت است ….
مثلا به فلانی میگویی چرا با این آدم معتاد که پرونده سیاهی داره میخوای ازدواج کنی ؟ جواب میده اگه به زندگی اون آدم معتاد نگاه کنید و با شرایط زندگی و پدر و مادر او آشنا بشید اون بیچاره یک قربانی است و در این زمینه تقصیری نداشته و مسوولیتی متوجه او نیست
در حالیکه این مطالب در یک دادگاه برای تخفیف جرم میتونه مفید باشه ولی برای ازدواج نمیتونه موضوع بحث یا گفتگو باشه
لذا نوجوون فکر میکنه چون این فرد قربانی شده . باید بهش کمک کرد  و باید دانست که این نتیجه گیری غلط است زیرا کمک کردن در هر زمینه ای شاید درست باشه . اما از طریق ازدواج مردم به یکدیگرکمک نمیکنند . زیرا ازدواج جایی برای کمک به دیگری نیست.
لذا نوجوون در بسیاری از موارد منحرف و افراطی و واپسگراست. درصد کمی از مردم در ۱۹ یا ۲۰ سالگی به کمال عقلی خود میرسند.

• ریشه اصلی و اساسی رشد عقل در میزان هوش فرزند ماست. لذا بچه هایی که بهره هوشیشون بیشتر است زمینه و امادگی بیشتری به جهت رشد عقلی بیشتر دارند .
خوشبختانه مطالعات نشون داده با گذشت زمان افزایش هوش در میان مردمان جهان دیده میشه.

• رشد یا تولید سلولهای مغز، بعد از تولد متوقف میشه . ولی اگر فرد درگیر تجربیات بسیار جالب و تازه و جاذب  و از طرف دیگر درگیر فعالیتهای ورزشی بشه . همچنان به تعداد سلولهای مغزی اضافه میشه.

• موارد دیگری که موجبات رشد

عقلی رو فراهم میکند به قرار زیرند :

1- فرزندانمونو درگیر بحث و گفتگو و مخصوصا مشورت کنیم و بهشون فرصت بدهیم که از توانائیهای کلامی و عقلی خودشون در جهت توجیه و توصیف و توضیح و تحلیل حالات و احساسات خودشون استفاده کنند
لذا هرگونه سخن بحث استدلال و گفتگو میتونه مفید باشه.

2- با ایجاد محیط مناسب و موقعیت و شرایط مطلوب و سازنده به اونها فرصت بدهیم که از جنبه های مختلف وجودشون بهره بگیرند و حواس و احساسات متفاوت خودشونو بکار ببرند
و مخصوصا با دوستان خوب و مناسب . در حالیکه این اموزش در میان افراد دوست و هم سن و سال هست با آرامش و خاطری آسوده ادامه پیدا کنه

3- به اونها فرصت بدهیم که احتمالات و حوادث مختلف جهان رو بررسی کنند یعنی با این فرض که اگر چنین نشده بود چه احتمالاتی پیدا میشد
افق فکری خودشونو افزایش بدهند.

4- فرزندانمونو از باید و نبایدها در زمینه تفکر و تعقل ازاد بگذاریم و این حقیقت رو بپذیریم که انسان در جهت ضمیر و ذهن و تفکر ازاد است .
هر کوششی به جهت محدود کردن او را با مشکلات زیادی همراه میکنه و اصولا در بسیاری موارد این محدود کردن غیر ممکن است.
بنابراین به اونها اجازه بدهیم هر سوالی رو مطرح کنند و یا مطلبی رو طرح کنند و حتی انتقاد و اعتراض را راحت و آسوده بیان کنند و از طریق رها کردن ذهن ظرفیت خودشونو برای تفکر و تعقل افزایش بدهند.

5- به اونها لذت اندیشیدن و درک و فهم رو بیاموزیم و کمکشون کنیم با افزایش دانش و تجربیات خودشون زمینه ای به جهت شناخت هرچه بیشتر از خودشون و دنیای اطرافشون پیدا کنند

6- به اونها فرصت بدهیم افراد مهم و برجسته را ملاقات کنند و شرایطی رو فراهم کنیم که با اونها ملاقات کنند
برخی اوقات فقط یک ملاقات و یک برخورد میتونه مسیر زندگی اونها رو عوض کنه.
ضمنا بهشون فرصت بدهیم با شرح حال بزرگان اشنا بشوند و کتابهای اصولی و اساسی را در رشته های مختلف علم و هنر و فلسفه مطالعه کنند.

7- ازشون بخوایم مطالبشونو بازگو کنند زیرا بهترین طریقه اموختن یاد دادن است و مخصوصا بخواهیم مطالبشونو بنویسند و مطالب نوشته شده را برای خودشون و دیگران بخوانند

و در تحلیل نهایی بزاریم خودشون باشند
و تفکر و تعقل و اندیشه اونها رو ازاد بگذاریم.
ما در جهت رفتار محدودیت داریم
و در جهت گفتار میبایست اداب و ادب اجتماعی رو رعایت کرد
اما در جهان اندیشه و افکار
آزادی انسان شرط سلامت و سعادت اوست.

نگرش و جهان بینی

نگرش و جهان بینی نوجوان

• میتوان گفت افراد به دو گونه به جهان نگاه میکنند :

1-دنیا جای نسبتا خوبی است . همه چیز زیباست و جالب و جاذب

2-دنیا جای بدی است . از مردمان بدرفتار یا بد تشکیل شده است . همه منتظر هستند به گونه ای به من آسیب برسانند . لذا من با جهانی بد و منفی روبرو هستم

• همراه با این دو حالت احتمال دو جنبه دیگه هم هست :

1-در هر شرایطی بالاخره خوب یا بد، من توان مقابله و برخورد با موضوع ها و مسائل را دارم  و میتونم خودم و محیط و شرایط رو دگرگون کنم

2-توان من بسیار ناچیز است، من باید خوب و بد جهان . هرچه که هست را بپذیرم . و غم خوردن و کوشیدن من بی فایده است.

• به هر حال بهترین حالت این است که  فرزند ما جهان رو سخت و مشکل . ولی در کل جای خوبی ببینه و نه بد و آزارد هنده  یا جهانی نبینه که بسیار ساده و راحت و جالب و جاذب است
ولی باورش این است که توان این را داره که با کار کوشش و فعالیت خودش شرایط را دگرگون کنه . کمی با احتیاط و ارامش قدم برداره  و مسوولیت خودش رو در زندگیش بپذیره

• صرفنظر از جنبه های شخصیتی، نوجوان با ۵ مسئله و مشکل اصلی روبروست :

1-اونقدرها انگیزه و میلی به جهت فعالیتهای لازم و ضروری حداکثر به غیر از یکی دو جنبه در تمامی ابعاد و زمینه های زندگی نداره

2-قواعد و قوانین و نظام ارزشی و اخلاقی جامعه را به این راحتی ها نمیپذیرد

3-حد و مرز یا اندازه موضوع ها رو نمیفهمه و میتونه از حد و حدود خودش تجاوز کنه و برخی اوقات گرفتار اغراق یا اسراف یا افراط و گرفتاریهایی دیگه بشه.

4-اونقدرها به قول و قرار و تعهدش پایبند نیست مگر انکه در زمینه ای وسواس یا سخت گیری خاصی بر اساس باورهایش داشته باشد

5-به دلیل تمایل به تنوع و تغییر در مسیر برهم زدن انچه هست قدم برمیداره بدون انکه جایگزینی براش در نظر بگیره.

• اختلالات روانی

o غالب اوقات پدران و مادران مشکل افسردگی فرزندشون رو با تنبلی و بیکاری اشتباه میگیرند
o این افسردگی رو که موجب خشم و تنفر از خودشون و دیگران میشه رو با بد اخلاقی و رفتار فرزندشون مخلوط میکنند . لذا باید دانست غالب اوقات انچه را که شما در فرزندتون نمی پسندید
o هیچ ارتباطی با کار تربیتی و اخلاقی نداره . بلکه موضوع و مسئله یک بیماری جدی و خطرناک روانی است که باید از متخصص برای درمان ان کمک گرفت.

• در کنار افسردگی مشکل و بیماری بسیار جدی و شایع اضطراب است  و اگر مورد درمان قرار نگیره
o بچه ها برای فرار از درد اضطراب میتونن گرفتار مواد مخدر یا مشروب شده  یا خودشونو با فعالیتهای مشغول کنند  تا به نوعی به بی حسی و بی احساسی برسند.
o میدونیم بسیاری از نوجوانان و بزرگسالان از طریق خشم و عصبانیت اضطراب خودشونو پنهان یا خاموش میکنند.
o باید متوجه بود که هیچ کس قرار نیست خشم خودشو بخوره یا به عصبانیت تبدیل کنه.
o باید کمکشون کرد بجای احساس گناه و تقصیر  که مربوط به گذشته است . به موضوع مسوولیت اهمیت بدهند  که مربوط به زمان حالا به بعد است.

بلوغ و ترشح غدد

بلوغ و ترشح غدد و هورمونها در نوجوانی

• کودکی حدود ۱۰ سالگی تموم شده  بین ۱۰ تا ۱۳ سال رو دوره پیش نوجوانی . بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی رو دوره نوجوانی . بین ۱۹ تا ۳۰ رو جوانی . بعد از ۳۰ دوران بزرگسالی شروع میشود.

• از حدود ۹ سالگی در دختران تغییرات فیزیکی آغاز مبشود.
o ولی امروزه در بیشتر نقاط جهان تغییرات دختران حدود ۱۱ تا ۱۲ سالگی به اوج خودش رسیده و در واقع به بلوغ میرسند  و مدتی بعد از بلوغ عادت ماهانه شروع شده  و حدود دو سال بعد از عادت ماهانه توانایی باروری دارند

• پسران حدود ۱۳ تا ۱۴ سالگی به بلوغ میرسند .
o در مناطق گرم حتی تا ۴ یا ۵ سال پسر و دختر زودتر بالغ میشوند.  همچنین علاوه بر عامل جغرافیایی، عامل ارث و غدد و هورمونها نیز نقش مهمی دارد.
o امروز میدونیم دختران باید به وزن ۴۶ تا ۴۹ کیلو رسیده  و چربی بدن اونها از ۱۷ درصد تجاوز کنه تا عادت ماهانه شان شروع بشه . لذا دخترانی که درگیر ورزش هستند  مثل شنا یا ژیمناستیک  بلوغشون تا مرز یک تا دو سال به تاخیر میفته.
o دختر بچه دو سال زودتر از پسر بچه بالغ میشه  و از نظر قد هم از پسران جلوتر هستند .

• گرچه بلوغ زودرس سبب میشه بچه ها احساس بهتری در اون ایام داشته باشند  ولی مطالعات نشون میده بچه هایی که دیر بالغ میشن . چون معمولا درگیر روابط جنسی و سیگار و برخی موارد دیگه نمیشن . بخاطر این بلوغ دیررس پختگی و امادگی و آگاهی بیشتری پیدا میکنند  و نه تنها در بلند مدت این عقب افتادن رو جبران میکنند . بلکه در زمینه هایی هم جلو میفتند.

• در این دوران موضوع اصلی و اساسی ترشح هورمونهای جنسی است  بطوریکه میدانیم تستسترون در پسرها ۱۸ برابر گذشته . استروژن در دخترها ۸ برابر گذشته ترشح میشه….
o لذا دگرگونیهای پسر و بالا و پائین رفتن او در این دوران بیشتر از دختر است . لذا برخی اوقات دگرگونیهای حالات اونها رو نباید به حساب کار تربیتی گذاشت . بلکه اونها در این دوران تحت تاثیر نیروهای درونی خود هستند . لذا حالات منقلب و پریشانی پیدا میکنند.

انواع راه های انتخابی در نوجوانی

• استنلی هال ( Granville Stanley Hall (1846 –1924 o پدر مطالعات درباره نوجوانان و جوانان است  و او این دوران را دوران بحران و طوفان و نگرانی و فشار مینامد.
o اگر در این دوران برخورد محیط اجتماعی و خانواده با نوجوون هاشون درست نباشه اونها به یکی از راه های زیر میروند :

1-گوشه نشینی و عزلت طلبی
دل مشغولی بیش از حد با با کامپیوتر و تلویزیون و یا درس خوندن بیش از حد و …

2-لذت طلبی
چون به فردایی باور ندارند . نتیجتا میخواهند همه لذائذ دنیا رو همین امرزو ببرند . لذا ممکنه درگیر مواد مخدر و مشروب و روابط جنسی نامشروع بشند

3-بصورت وسواس گونه ای درگیر فعالیتهای افراطی . انحرافی . مذهبی و سیاسی میشوند

یافتن هویت

یافتن هویت و گم و گیجی در دوره نوجوانی

• فرزندان ما بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی گرفتار یکی از دو حالت زیر میشوند :

1- هویت واقعی خودشون رو پیدا میکنند. در مسیر واقعی شناسایی خود قرار میگیرند . احساس خوبی پیدا میکنند

2- گرفتار حالت گمی و گیجی در زندگی میشوند.

• بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی فرزند ما باید با واقعیات و حقایق آشنا بشود . واقعیات و حقایق رو بفهمد . واقعیات و حقایق رو بپذیرد

• برای اینکه هویت خودش رو بفهمد و بشناسد، به چند جنبه و جلوه تشخیص هویت اشاره میکنیم :

1- ظاهر و زیبایی نوجوان :
o بچه ها مایلند بدانند چقدر زیبا و جذاب و دوست داشتنی و خواستنی هستند
o اولا اگر با کمکهای پزشکی امکان داره، تا جائی که میشه به نوعی به داشتن احساس خوب در اونها کمک کرد
o در مرحله بعدی کمکشون کرد که ظاهر و وجودشون رو انگونه که هست بفهمند و بشناسند و بپذیرند ….
o اما برخی بچه ها در این دوران فقط به متوسط بودن و خوب بودن اهمیت نمیدهند . بلگه میخواهند بهترین باشند  و همه را تحت تاثیر قرار دهند و به نوعی به جلوه گری و نمایش میرسند  و یا برخی اوقات رفتار های بسیار آزار دهنده دارند و در نهایت چون میبینند که در این کار توفیری کسب نمیکنند . ممکن است درگیر روابط نامناسب شده تا به نوعی این احساس کمبود در خودشون رو جبران کنند . به هر حال پدر و مادر باید کمک فرزندشون کنند تا این دوران بحرانی رو پشت سر بگذارند.

2- جنسیت نوجوان
یعنی پسر یا دختر بودن خودشون رو بفهمند و بپذیرند  موضوع به همین جا ختم نمیشود  بلکه انها مایلند بدانند که تا چه اندازه مرد یا زن جالب و جذابی هستند و دست به کارهایی میزنند تا مردانگی و زنانگی خودشون رو ثابت کنند.
لذا ممکن است دچار انحراف و گرفتاری شده و نه تنها موضوع جنسیت خودشون در جلب و جذب کردن دیگران . بلکه در درگیر شدن در روابط جنسی دیده و خودشون رو به خطر بیندازند.

• جالب اینجاست که در این ایام برخی از نوجوانان با تخیلات و تصورات ارتباطات خاصی را با دیگران بوجود می اورند و به دلیل توانایی در جهت خودارضایی تا حدودی هم خودشون رو راضی کنند و هم به نوعی از شر نیروهای درونی خودشون راحت بشن.

• پدر و مادری که در این دوران جنبه های مختلف پسر و دخترشون رو میپذیرند و با جنبه خصوصی و شخصی او در این زمینه کاری ندارند و توصیه های عجیب و غریبی نمیکنند
به فرزندشون کمک کرده تا او در این دوران زندگی جسمی و جنسی خودشو تا حدودی که در توانش هست کنترل کنه و این دوران رو پشت سر بزاره…

• ولی پدر و مادری که با توصیه های عجیب و غریب و ریختن یک سری نظام باورها و اعتقادات که معلوم نیست ریشه در چه نظام علمی یا اخلاقی داره . برخی اوقات احساس گناه و ترس و وحشت و خشمی رو در فرزندشون موجب بشوند ..

• در تحلیل نهایی ما به عنوان یک پدر و مادر مهربان و دلسوز در کنار عزیزانمون میمونیم . اما اگر بخواهیم برای اونها در این زمینه تصمیم بگیریم یا اونها رو به کاری واداریم . احتمالا به اونها کمکی نخواهیم کرد.

3- خانه و خانواده
آیا پدر و مادر رو دوست خودش میدونه؟  همیشه اولین نفری هستن که از مشکلات او خبردار میشن؟  و یا دشمن و مراقب میدونه؟
که همش سعی در پنهانکاری و فریب اونها رو داره ؟….  ایا محیط خانه آرامش و امنیت در اون حاکم است؟ یا تنش و اضطراب؟….
آیا احساس تبعیض میکنه؟  و یا احساس برابری و عدالت رو در خانه میبینه ؟… آیا رابطه خوبی با برادر و خواهراش داره؟  یا باهاشون مرتب در حال جنگه؟…

• به هر حال همه اینها باعث میشه که تصویر و تصوری برخی اوقات غیر واقع بینانه درباره خودش و خانواده اش داشته باشه و این تصویر و تصوری که او درباره محیط خانوادگیش پیدا میکنه
در مسیر ساختن یا ویران کردن او اهمیت زیادی داره . همینجاست که عده ای از بچه ها بخاطر شرایط نامناسب خانه میخواهند . به هر بهانه ای شده از ادامه تحصیل و کار و ازدواج گرفته
تا به هر صورت دیگه ای که میتونن از خانه فرار کنند…

• نکته جالب اینجاست که در بسیاری از کشورها از جمله امریکا بچه ها و نوجوانان حتی بیش از پول و اتوموبیل و رابطه جنسی به رضایت و خشنودی پدر و مادر اهمیت میدهند
این نکته به ما این پیامو میده که ما باید سطح توقع و انتظارمون رو در حدی نگه داریم که واقع بینانه باشه . تا فرزندانمون هم احساس خوبی درباره خودشون داشته باشند و هم بتونیم اونها رو با راهنمایی و یاری به جایی برسونیم که احتمالا احساس خوبی درباره خود و خانوادشون داشته باشند و میدونیم این موضوع در جهت ساختن هویت اونها نقش مهمی داره.

4- هوش و عقل و دانایی و توانایی
مورد چهارم قضاوتی است که بچه ها درباره هوش و عقل و دانایی و توانایی خودشون پیدا میکنند . این موضوع اونقدر اهمیت داره که اگر خودشونو باهوش و دانا و توانا و عاقل نبینند
به یکباره دست به کارهای انحرافی  یا فاصله گرفتن از زندگی میزنند . ولی موضوع اساسی این است که هر کسی . اولا با هر هوش و عقل و دانایی و توانایی که باشه . همیشه فرصتها و امکاناتی برای او در محیط اجتماعی وجود داره و ثانیا هرکس قرار است با قدمهای خودش اعم از کوتاه یا بلند به پیش بره و قرار نیست با گامهای دیگران قدم برداره.

• لذا پیامهای ما مبنی بر اینکه تو کم هوش هستی و یا با وجود باهوش بودن کار و فعالیت نمیکنی . غالب اوقات بجای برانگیزنده بودن . اونها رو به سکون و توقف میرسونه  و بهتر است حالا که آینده ای ندارند  و کارشون در این دنیا تموم شده است
لااقل از زندگیشون در کوتاه مدت لذتی ببرند  و نگران آینده ای اینچنین تاریک و سیاه نباشند لذا با انزوا و فاصله گرفتن از دیگران به نوعی زندگی رو میگذرانند.

5- رشته تحصیلی و شغل
o موضوع رشته تحصیلی و شغل عزیزان ما مورد بعدی است اینکه چه فرصتها و توانائیهایی دارند؟ و بر مبنای واقعیات موجود کمکشون کنیم رشته تحصیلی مناسب رو انتخاب کنند و باید هزینه ها و محتوای دروس و زمان و انرژی مورد نیاز برای گرفتن این مدرک و توانائیهای کلی فرزندمون رو در این زمینه در نظر گرفته تا بتونند رشته و شغل مناسب رو انتخاب کنند.

6- فرهنگ و قوم و زبان. باید دید فرزندان ما . اجتماع . فرهنگ . قوم . زبان . خرده فرهنگی که دارند رو دوست دارند؟ و میپذیرند؟
یا در برخی از این زمینه ها احساس خوبی ندارند؟

7- اکثریت یا اقلیت مذهبی
اینکه شما متعلق به گروه اکثریت مذهبی یا اقلیت مذهبی هستین اهمیت ویژه ای داره
اگر شما جزو اقلیتهای مذهبی هستین چون برخی اوقات اقلیتهای مذهبی باید بار و گرفتاری بخاطر باورهاشون رو آگاه و نا اگاه با خودشون به دوش بکشند
لذا باید فرزندتونو در جهت اگاهی و شناسایی و فهمیدن چرایی این باورها و روابط یاری کرد نه اینکه او را بی دفاع در مقابل مشکلات رها کرد

8- سیاسی و حقوقی و قضایی
در چارچوب موضوع های سیاسی و روابط حقوقی و قضایی فرزند ما میتونه بسیار واقع گرا و رئالیست باشه و یا احتمال داره کاملا ایدئالیستی و خیالی باشه
ممکن است موجودی باشه که مسائل سیاسی رو در چارچوب پراگماتیسمی خودش میبینه و اون رو به واقعیت و فایده مرتبط میکنه یا اینکه کاملا از این مفهوم به دور باشه.
در این ایام نوجوونها و جوونها گرفتار تناقضها و تضادهای سیاسی فلسفی هستند . مثلا در حالیکه موجوداتی هستند بسیار لیبرال و آزاداندیش در زمینه هایی میتونن بسیار محافظه کار و مال اندوز باشند
لذا این تصور که فرزند ما از نظر فلسفی و سیاسی یکدست و یکنواخت باشه کاملا انتظار بیهوده ای در این دوران سنی اوست…..
به هر حال بچه ها میتونند با سیستم سیاسی موجود مخالف یا موافق و یا راضی و یا ناراضی باشند…
اونها میتونند بی طرف یا بی تفاوت نیز باشند…
میدونیم بی طرفی اشکالی نداره . اما موضوع بی تفاوتی نشانه ای از اخلال و اختلال فرد در محیط اجتماعی و در ارتباط با خودش باشه

9- جدول ترجیحات
موضوع جدول ترجیحات مورد بسیار مهم بعدی است . اینکه چه چیزی در زندگی من مهم است؟ و چه چیزهایی غیر مهم؟
نقش بسیار مهمی در شناخت خود و استفاده از نیروهای خودم به من میده

10- ویژگیهای ثابت
مورد بعدی شخصیت یا ویژگیهای نسبتا ثابتی که فرد برای خودش قائل است…
مثلا برخی نوجوونها خودشونو درونگرا و و یا برونگرا میدانند  و یا خودشونو موجوداتی اجتماعی میدونند و یا برخی خودشونو افراد مقید و محدودی میدونند…
برخی شخصیت شون رو سازگار با خانواده یا محیط اجتماعی میدونند  و عده ای خودشونو مخالف با اینها میدونند…
لذا ممکن است گرفتار تضاد و جنگ درونی با خودشون  و یا حتی سازمانهای بیرونی بشوند.

• به هر حال فرزند ما در زمینه های مختلف باید خودشو پیدا کنه و بشناسه
در حالیکه پا بر روی واقعیت گذاشته  در جهت چیزهای مطلوب و مناسب خودشو تغییر بده ….

• به هر حال تشخیص هویت و یافتن خود در این ایام به فرزند ما کمک میکنه بداند:
o کیست؟
o کجا ایستاده؟
o کجا مایل است برود؟
o چه توانائیهایی داره؟
o چه امکاناتی داره؟
o چه محدودیتها و موانعی داره؟

• و اگر چنین آگاهی هایی پیدا نکنه گرفتار حالت گمی و گیجی در زندگی میشه.

• اگه شما برخی از مردم رو در بزرگسالی میبینید که در امور اصلی و اساسی خودشون همیشه مردد و دو دل هستند و حتی در انتخابهای ساده مثل غذا یا لباس مشکل دارند
ریشه مسئله را باید در همین موضوع گمی و گیجی اونها در دوره نوجوونی جستجو کرد که اون حال رو هنوز در بزرگسالی هم در خودشون نگه داشتند.

حرمت نفس

حرمت نفس در نوجوانی

• روزی که یک نوجوان احساس خوبی درباره خودش داره
o به دنبال بهتر و برتر کردن خودش میره
o اگر احساس خوبی در مورد خودش نداشته باشه
o کوششی در این زمینه نخواهد کرد
o یا احتمالا از دست زدن به کار بد پروایی نخواهد داشت
o هیچ مطالعه ای نشان نمیدهد که سرزنش و انتقاد، رفتار نوجوان رو تغییر بده…

• بدونیم که ستایش بالاخره کار خودشو میکنه و سرزنش فرزند ما رو از پا در میاره.

• وقتی سطح حرمت نفس نوجوان خیلی کاهش پیدا کنه
o میتونه خودشو با مسائل و مشکلاتی از قبیل فرار از مدرسه
o ترک تحصیل
o اعتیاد به مواد مخدر
o جرم و جنایت
o درگیر شدن در روابط جنسی نامناسب
o انواع بیماری و گرفتاریهای روانی درگیر کنه….

• در جهت افزایش حرمت نفس نوجوونها کوشش کنیم
o به جنبه های مثبتشون تاکید و توجه کنیم . بهشون بفهمونیم در حالیکه از این عمل بدشون خوشحال نیستیم و ناراحت شدیم
o ولی در هر حالتی ما به عنوان پدر و مادر اونها رو دوست داریم و میپذیریم…
o میشه اگر در ورزش یا درس ضعیف هستند  براشون مربی خصوصی گرفت که بتونه اونها در سطح همکلاسیهاش برسونه….
o به هر حال باید علل و عواملی که موجب میشه فرزندان ما احساس خوبی درباره خودشون نداشته باشند رو شناسایی و حل کنیم.

کنترل کردن نوجوان

• متاسفانه پدر و مادرهای کنترل کننده که به دلیل نگرانی و اضطرابی که دارند
o فرزندانشون رو بسیار کنترل میکنند . در زمینه های مختلف برای اونها نقشه و برنامه میریزند
o اونها رو وادار به انجام کارهایی میکنند . در واقع به گونه ای مسیر رشد فرزندشون رو متوقف میکنند
o فرزندانشون هم بعد از مدتی با وجودیکه قبلا در ظاهر مساله و مشکلی با این پیروی نداشته اند پشیمان و ناراحت خواهند شد…
o به هر حال در دنیای امروز به هیچ عنوان هیچ تصمیمی از قبل برای هیچ فرد دیگری توسط فرد دیگر نباید گرفته شود.

• همچنان به نوجوانهاتون اجازه اشتباهات کوچیکی که تجاوز به حریم و حقوق دیگران نیست و خطرناک نیست رو بدهید و اونها رو آزاد بزارید…
یادتون باشه اساس تربیت بر آزادی است.

آسیب دوره نوجوانی

آسیب دوره نوجوانی

• بحرانی که بین ۱۲ تا ۱۸ سالگی است این است که
o به مرحله خود یابی و خودشناسی و خود دوستی و خود پذیری میرسیم
o یا درگیر دیگران میشیم که حالا ممکن است درگیر نوعی جلوه گری و نمایش میشویم
o بیفتیم توی مرحله ای که بهش میگویند مرحله گمی و گیجی.

• ظاهرا در دوره نوجوونی بخاطر اینکه فقط یک چیز رو میشناسیم
o جنبه افراط و تفریط داره
o فکر میکنیم همه چیز رو میشناسیم
o یعنی اینجاست که جهان خیلی ساده میشه
o و حوادث جهان تک علتی و تک معلولی میشوند
o و توجیه جهان با یک جمله کاملا قابل فهمه
o و همگان رو با بحث فرضاً جنگ طبقاتی یا مالکیت وسایل یا ابزار تولید توجیه میکنم
o یا با بحث زیربنا و روبنا همه جهان رو میسازم و توضیح میدم.

• کسایی که یک مقدار واقعیات جهان را مبنایی برای حقایق جهان قرار نمیدهند
o یعنی از یک طرف پاشون بر روی زمین محکم و استوار نیست که سر بر آسمان داشته باشند
o بجای اون پاشونو در هوا نگه میدارند
o و با جهان واقعیات تا ۴۵ سالگی برخوردی ندارند
o و مسوولیت رو در چارچوب اون واقعیت نمیپذیرند
o از ۴۵ سالگی به بعد دچار بحران میانسالی میشوند.

در خصوص نوجوانها

چند نکته بسیار بسیار مهم برای پدران و مادران در خصوص نوجوانها

1. از کار پدری و مادری استعفا بدین با نوجوان حرکت کنید
با این کار اتفاقا نوجوانی گمشده خودتون رو میتونید با اون پیدا کنید
بزارید در زمینه هایی فرزندتون تعیین کننده و انتخاب کننده باشه که مثلا کجا برید چه فیلمی ببینید . چه موسیقی گوش بدین . اونوقت است که هر دوی شما میبرید . یکبار دیگه نوجوونی رو با اونها تجربه کنید

• پدری و مادری رو استعفا بدین تا ببینید واقعا چه لذتی داره که آدم پدر و مادر بچه هاش نباشه و دوستشون باشه

2. بجای زبان گویا کوشش کنید گوش شنوا داشته باشید . قرار است ۲۰ واحد بشنوید و یک واحد حرف بزنید

3. کوشش کنید بجای اینکه به اونها بیاموزید . از اونها یاد بگیرید تا زندگی رو ببرید.

4. بدونید که اگه بچه های ما قرار بود مثل من و شما باشند
ما در کار پرورش و تعلیم و تربیتمون شکست خورده بودیم… پدر مادرها اتفاقا اگه به خودشون دقیق نگاه کنند . خواهند فهمید چه خوب شد که فرزندانشون نه مثل اونها حس و احساس میکنند و نه مثل اونها زندگی میکنند . لذا برای تفاوتهاش با شما اهمیت قائل بشید . تا اینکه از شباهتهاش خوشتون بیاد…..

اخه قربونتون

باید به برخی از شما پدر مادرها گفت

خودتون چه گلی به سر خودتون زدین

که حالا میخواین بچه هاتونم اونجوری

که شما فکر میکنید درست است، عمل کنند

5. بزارید فرزندتون هرچه دلش میخواد بگه . اونو بفهمید و بپذیرید
و در زمینه های جزیی و حتی کمی با اهمیت بزارید او اشتباهش رو بکنه و با او اشتباه بکنید
و جز در مواردی که واقعا بد و غلط و خطرناک است و یا به حریم و حقوق دیگری تجاوز میشه فرزندتون رو آزاد بگذارید

6. اون نظام فکری و ذهنی ایرانی رو در جهت تربیت رها کنید ماجرای فرماندهی و فرمانبرداری رو رها کنید . اون رو به همکاری و یاری تبدیل کنید

7. ماجرای احترام رو به حرمت تبدیل کنید

8. دوست فرزندتون باشید . البته اونها دوست شما نباشند . یعنی اونها نباید پای درد دل شما بنشینند مسائل شما رو حل کنند . بلکه شما باید دوست و همراه فرزندتون باشید

9. ۵ تا اصل اخلاقی رو به عنوان بایدها بپذیرید  و به عنوان تنها ستاره راهنما در مسیر زندگی قبول کنید  و نظام ارزشی خودتون یا هنجاری جامعه رو وارد سیستم نکنید …
خطوط زندگی شما و فرزندانتون خطوط اخلاقی باشه  و نه خطوط ارزشی یا هنجاری..  زیرا بسیاری از مردم با نظام ارزشها زندگی میکنند  و اینها خطرناکند. زیرا ارزش میتونه ضد اخلاق یا واقعیت یا حقیقت باشه

10. زیاد از خودتون و فرزندانتون انتظار نداشته باشید . نخواهید خودتون یا فرزندتون کامل و بدون عیب و نقص باشید باشید

11. بچه ها بین ۱۲ تا ۲۲ سالگی لااقل به مدت ۵ سال اگر روزی ۵ ساعت حرف نزنند  سالم به مرحله ۲۲ سالگی نمی رسند . یعنی بیمار و گرفتار می شوند. پس بچه باید در این دوران دوست داشته باشد  و با آرامش و امنیت حرف بزند  تا همۀ این ۱۵ هزار ساعت ضبطی که در مغزش جمع شده را بیرون بریزد. ۱۵ هزار ساعتی که ما در ۱۲ یا ۱۵ سال اول درون مغزش ریخته ایم  تا بتواند از وسط آنها مثل خانه تکانی کامل، آن چیزی را که هم اکنون میخواهد انتخاب کند و آن را داشته باشد. نه چیزهایی را که در دو یا چهارسالگی در مغزش رفته

12. نوجوانها در این ایام برخی اوقات موضوع مرگ خودشونو تصور میکنند  که مثلا بعد از مرگ اونها دیگران چه خواهند کرد  و چقدر افسوس خواهند خورد . اما خیلی زود به خودشون میان  و مایلند به زندگیشون ادامه بدهند.

13. در این دوران فکر میکنند آسیب و خطر همیشه از آن دیگران هست  و آنها حتی اگر مواد مخدر مصرف کنند معتاد نمیشن  و یا رابطه جنسی داشته باشند حامله نمیشن… لذا باید کمکشون کرد با واقعیت اشنا بشن

14. بسیار مهم است که نوجوان در این ایام روزی چند ساعت با دوستان خودش حرف بزنه  تا بتونه چندین هزار ساعت ضبطی که در درون خودش داره که پر از تضاد و تناقض است رو بیرون بریزه  و از میان اونها درستها رو انتخاب کنه  و بقیه رو دور بریزه لذا حرف زدن در این دوران برای نوجوان بسیار بسیار مهم و اساسی است.
از طرف دیگر در ارتباط با خودمان بهتره چشم در چشم و با علاقه به حرفهای اونها گوش بدهیم و بجای زبان گویا سعی کنیم گوش شنوا داشته باشیم . یعنی ۲۰ واحد بشنویم و یک واحد حرف بزنیم.

15. نکته دیگر اینکه نوجوان در این ایام به بت سازی و بت شکنی می پردازه …  از یکطرف بتهای خودشو میسازه  یا برخی اوقات ویران میکنه و از طرف دیگه مایل به شکستن بتهای دیگران است…
لذا به گونه ای تند و افراطی موافق یا مخالف چیزی است . لذا باید کمکشون کرد احساسات تند و تیز خودشونو به گونه ای که موجب آزار دیگران نشه ابراز کنند.

16. برای بدست اوردن آزادی در یک زمینه ای باید محدودیت رو در زمینه دیگر قبول کرد . یعنی نمیشه هم شنا کرد و هم فیلم تماشا کرد . ولی پسرهای نوجوان در این سنین با این موضوع مشکل پیدا میکنند  و همه را با هم میخواهند و حاضر نیستند محدودیتی رو قبول کنند.
پسرها به نظر میرسه که در بیشتر موارد تحمل و توانایی پذیرفتن درد و رنج و یا احتمالا کار مداوم خسته کننده رو بیشتر از دختران دارند و از طرف دیگر نیرو و انرژی پسر از دختر بیشتر است در نتیجه خستگی رو کمتر حس و احساس میکنند و بیشتر به استقبال ضرر و خطر میروند.

17. به هر حال کارهای پسر و دختر در دوران نوجوانی بخاطر وجود دو مرحله از حال روانی اونهاست
1-جلوه گری و نمایش
2-خودخواهی و خواهش

18. در بسیاری موارد در برخورد با یک مساله میشه از نوجوان خواست که خودش در مقام پدر و مادر بشینه و به شما بگه که اگه پدر و مادر بود چگونه با این مساله برخورد میکرد…

جلوه گری و نمایش

جلوه گری و نمایش در نوجوانی

• نوجوان در این ایام متوجه میشه که نقشهای متفاوتی رو در زمان و مکانها مختلف در زندگی باید ایفا کنه  و در واقع اونها رو از هم تفکیک کنه …
مثلا میپذیرد با وجودیکه دختر کوچک خانواده است، ولی برای دوستانش میتواند مشاوری اگاه و مهربان باشد.

• نوجوان برخی اوقات دلش میخواد مرکز توجه باشه  و همه نورافکنها روی اون باشه ، ولی برخی اوقات هم دلش میخواد دیده نشه ..
لذا سخت دل مشغول خودش است، ساعتها جلوی اینه می ایسته و خودشو در تمامی زمینه ها با دوستاش مقایسه میکنه و سعی داره بهترین حالت ممکن رو برای خودش بوجود بیاره.

• نوجوان تا اونجا جلو میره که برخی اوقات تصور میکنه همه اومدن به یک مهمونی تا اونو ببیند  یا همیشه جمعی مشغول تماشای او هستند  و به هر حال مساله اصلی و اساسی نوجوون در این ایام جلوه گری و نمایش است.  لذا تلاش میکنه هر جا که میتونه خودشو به نمایش بزاره  به این امید که بیشترین توجه و محبت رو از دیگران بدست بیاره..

اما بعد از اینکه این مرحله رو پشت سر گذاشت ، وارد مرحله خودخواهی و خواهش میشه  و سطح توقع و انتظارش از اطرافیانش بالا میره…
لذا به هر حال باید به او کمک کرد  که با اصول اصلی و اساسی حرمت نفس آشنا بشه  و وارد مرحله خود دوستی و آرامش و سپس دگر دوستی و آسایش بشه.

• بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی بچه ها به مقدار زیادی دل مشغول بدن خودشون میشن  و میتونن از تغییراتی از اون راضی یا ناراضی باشند، لذا به مقدار زیادی مقابل آینه قرار میگیرند…
پسرها در این سن چون ملاکهای زیبایی رو مثل بدن دختران میبینند  ممکن است از موی صورت یا مابقی بدنشون و یا جوش صورتشون ناراضی باشند. اما در بلند مدت در دوران پایان بلوغ معمولا پسر ها احساس بهتری نسبت به ظاهر خودشون در مقام مقایسه با دخترها دارند….

• لذا توصیه به پدر و مادرها اینست که  با توجه به شرایط فرهنگی و خانوادگی و امکانات مالی که دارند  اگر احتمالا در این زمینه کاری از نظر پزشکی یا بهداشتی یا زیبایی برای فرزندشون میتونن بکنن  حتما اینکارو انجام بدن  و این فرض که هر چیزی طبیعی باشه خوب است به هیچ عنوان قابل قبول نخواهد بود
لذا اگر کاری باعث میشه بچه ها در این دوران نسبت به ظاهر خودشون احساس بهتری بکنند،  نباید براشون کوتاهی کرد،  زیرا در جهت حرمت نفس و اعتماد به نفس مثبت به اونها کمک میکنه  و بر خلاف تصور بسیاری از مردم افرادی که احساس خوبی راجع به خود و بدنشون دارند،  کمتر گرفتار سوء استفاده از این بدن یا انحرافات دیگر خواهند شد.

خود مداری و خودشیفتگی

خود مداری و خودشیفتگی در نوجوان

• تصور نوجوون اینه که حالا که من این همه به خودم توجه کردم  و به وجودم پی بردم
دیگران هم باید توجه و علاقه شان متوجه من باشه . لذا من مرکز و محور نه تنها خانواده بلکه کل دوستان و آشنایان هستم…

• لذا تصور میکنه دیگران فقط تماشاچی و ستایشگر یا سرزنشگر اونها هستند…  لذا حالات دو گانه ای رو موجب میشه که برخی اوقات دلشون میخواد با خودنمایی موجب خوشحالی و شادی دیگران بشن  و برخی اوقات با کناره گیری و پنهان شدن اصلا دیده نشن….

• لذا نوجوان در این ایام وقتی به یک مهمانی به همراه خانواده دعوت نمیشه  و یا دوستانش اونو در جمع خودشون به سینما نمیبرند
سخت آشفته میشه  و به هم میریزه  و تصمیم میگیره رابطشو با اونها قطع کنه  و یا خشمشو بر روی اونها بریزه..
حتی تا اونجا جلو میره که اگه هنرپیشه معروفی رو در خیابان ببینه. ولی این موضوع که “کسی اونو ندیده که او تونسته چنین هنرپیشه ای رو ببینه”  اونو ناراحت میکنه  و فکر میکنه یک بدبختی بزرگی اتفاق افتاده…

• لذا این حالات خودمداری و خودشیفتگی در نوجوونها  برخی اوقات ما رو در ارتباط با اونها دچار سردرگمی میکنه . به هر حال اگر کمی به اونها فرصت بدیم که خودشون باشند  و هر وقت نظری از ما خواستند صمیمانه و صادقانه باهاشون حرف بزنیم  به اونها کمک کردیم که این دوران یا بحران رو پشت سر بگذارند  و متوجه میشن در حالیکه اونها مهم هستند . اما باید به دیگران هم توجه و اعتنایی بکنند.

شکل گرفتن شخصیت

شکل گرفتن شخصیت

چند تا نکته در زمینه شکل گرفتن شخصیت در نوجوانها اهمیت داره :

1-فرزند ما آیا واقعا جنسیت خودشو پذیرفته؟  و باهاش خوشحال و راضی است؟  یا هنوز به دلیل آسیب کودکی از پسر یا دختر بودن خودش ناراضی است؟

2-نظر فرزند ما درباره موضوع جنسی مهم است . اینکه آیا این رابطه رو کثیف و بد و نجس میدونه؟  که در اینصورت احتمال اختلالات و گرفتاریهایی وجود داره  و یا این رابطه رو در شرایط ازدواج و عشق خوب و عادی و مطلوب و طبیعی نگاه میکنه؟

3-فرزند ما تا چه اندازه امکان ارتباط با جنس مخالف خودشو داشته؟  و محیط اطرافش تا چه اندازه اونها رو کمک کرده؟

4-باید دید فرزند ما به نوعی ماجراجو و ناترس و کنجکاو است؟ و خودشو به هر آب و آتشی میزنه؟  و یا احتمالا محافظه کار است؟  و با احتیاط قدم بر میداره؟

5-باید دید فرزند ما موجودی یکه خواه است؟  که به دنبال عشق و رابطه صمیمانه جالب و جاذب میره؟ و یا رابطه جنسی رو بصورت یک رفتار گذرا میبینه ؟ و به جنس مخالف به عنوان کالا و شی نگاه میکنه ؟ و اصولا تنها نوع ارتباط با جنس مخالف رو در چارچوب رابطه جنسی میبینه؟

6-تا چه اندازه اگاهی درباره خودش و جنس مخالف و رابطه جنسی داره ؟… معلوم است که اگر در خانواده ای دو تا پسر و دو تا دختر هست . امکان شناخت خود و جنس مخالف خیلی بیشتر از زمانی است که ۴ پسر یا ۴ دختر با هم زندگی میکنند

7- نظام باورها و اعتقادات خانواده است که به این موضوعات چگونه نگاه میکنه؟  و اصولا رابطه پدر و مادر رو بچه ها در چه حد و سطحی میبینند؟  و درباره حالات احساسی عاطفی و جنسی پدران و مادرانشون چه اگاهی و خبری دارند؟

8- نوع برخوردی است که فرزند ما در هنگام ارتکاب اشتباه جزئی با خودش و یا ما با او میکنیم ؟ و اینکه آیا پدر و مادر اولین نفری هستند که ازون اشتباه با خبر میشن؟  یا احتمالا اخرین نفر و یا هرگز خبردار نمیشوند؟

هیجانی جنسی

رشد احساسی عاطفی هیجانی جنسی در سنین نوجوانی

• در هیجانی جنسی، دگرگونیهای فیزیولوژیکی و ترشح غدد و هورمونها حالات نوجوان رو کاملا بر هم میریزه و امروزش رو با فرداش متفاوت میکنه
لذا در لحظه ای خوشحال و در لحظه ای غمگین خواهد بود . به هرحال او شادی را ۵ برابر و غم را ۳ برابر بیشتر از ما حس و احساس خواهد کرد.

• دو قسمت از اجزای ۸ گانه هوش مربوط به جنبه های احساسی و عاطفی و هیجانی است…
o یکی ان قسمت که مربوط به توانایی فرد به جهت شناخت خود و اگاهی به حالات خود و توانایی تفکیک حالات خود و تا حدودی در اداره و کنترل داشتن این احساسات و عواطف که در برخی بیشتر از دیگران است
o دیگری توانایی فرد برای اینکه خود را در جایگاه و پایگاه دیگری بگذارد و از موقعیت فرد دیگر به اوضاع نگاه کند و حتی به خودش از دیدگاه فرد دیگری نگاه کند.

اگر این دو جنبه هوش در نوجوون زیاد باشه. فرصتی به او میده که هرچه زودتر به اداره و نوعی اگاهی و کنترل خودش دست بزنه….
در غیر اینصورت با بالا و پائین رفتن و موج زدن نه تنها گرفتار سردرگمی خواهد بود . بلکه برخی اوقات دچار اختلالاتی مانند افسردگی یا اضطراب وخشم و عصبانیت خواهد شد  و یا گرایش به مواد مخدر و مشروب و یا فعالیتهای بیش از حد جنسی پیدا میکنه

باید به نوجوون کمک کرد که بتونه احساسات مختلفشو از هم تفکیک بده مثلا بدونه الان  غمگینه.  نا امیده.  مضطربه.  خشمگینه.
و همچنین بتونه حالات و احساساتشو ابراز کنه . مثلا اگه ناراحت است بتونه به راحتی گریه کنه .

• سوم اینکه حالات بد خودشون رو بفهمند و بپذیرند نه اینکه اونها رو سرکوب کنند یا انکار کنند  و یا فروخورند  یا کنترل کنند.

• باید بهشون کمک کرد که لزومی نداره هر احساسی بلافاصله به رفتاری تبدیل بشه …
مثلا نباید سریعا به عصبانیت که یک رفتار است تبدیل شود. در ضمن بتونند از حال بد دیگران با خبر بشوند و در صورت لزوم براش کاری کنند….
البته هدف همدردی نیست. بلکه دوا و دکتر کسی باشند . زیرا همدردی مشکلی رو حل نمیکنه  و اینکه فرزند ما غم دیگری رو غم خودش بدونه مشکلی رو حل نخواهد کرد.

• در جوامعی که با تمایلات جنسی نوجوانان خودشون برخورد درستی نداشتند نه تنها مانع انحرافات و اشکالات نشدند  بلکه بصورت پنهان و مخفی بدترین نوع روابط  و بیشترین میزان آسیب رو موجب شدند . لذا با این موضوع باید به درستی برخورد کرد. درصد بسیاری از مشکلات روانی در دوران بزرگسالی و بعد از ان نتیجه آسیبها و اشکالاتی است که در دوره نوجوانی برای فرزند ما بوجود امده است.

• انسانها از نظر شدت و میزان تمایلات جنسی میتونند بسیار با دیگران متفاوت باشند ….
به هر حال یکی از خطرناکترین و بدترین کارها اینست که  من و شما بیایم و فرزندانمون رو بخاطر آسیب ندیدن توی موضوعات جنسی  به ازدواج زودرس تشویق کنیم…
توی فرهنگها بیشترین مخالفت پدر و مادر همچنان مربوط به روابط  و مخصوصاً فعالیتهای جنسی فرزندانشون است و اگر پدر و مادر در این زمینه کوشش غیرواقع بینانه ای در جهت تصحیح اوضاع داشته باشند میتونند فرزندشون رو به انحرافات و پنهان کاریهای زیادی بکشونند….

• بدونید فرزندان ما در این سن و سال در زمینه های جنسی چیزی هستند که شده اند  و تلاش در جهت تغییر اونها معمولا به جائی نمیرسه و پدر و مادر تمام تلاش و کنترلی رو که به جهت دگرگونی فرزندشون انجام بدهند . فقط حادثه ای که قرار است اتفاق بیفتند را نهایتا ۶ ماه به تاخیر میندازند. پس در این زمینه شما هرچه که لازم بوده را باید از قبل میکردین.

• اما همچنان میدانیم دخترانی که قبل از ۱۶ سالگی درگیر رابطه جنسی شدند خیلی زودتر و بیشتر درگیر مواد مخدر و مشروب و سیگار و حاملگی ناخواسته میشن…
برقراری این رابطه جنسی بویژه در دختران بیشتر ریشه در نداشتن یا کمبود شدید حرمت نفس در اونها و درگیری که با خود و خانواده خودشون دارند میباشد  و به نوع عجیب و غریبی میخواهند توجه و محبت رو از دیگران و در خارج از خونه جستجو کنند.
در حالیکه دختری که از عشق و محبت و آگاهی و آزادی لازم برخوردار باشه  قدر و ارزش و اهمیت خودشو میدونه . لذا دست به چنین کارهایی هم نخواهد زد.

• در دنیای امروز در بیشتر کشورها که مدارس مختلط وجود دارد  و مخصوصا محیط اجتماعی فاصله و تفاوت زیادی بین زن و مرد قائل نیست  و بچه ها فرصت اینو پیدا میکنند که از دوران کودکی با هم آشنا بشن . معلوم است که در سنین نوجوانی هم میتونن رابطه مثبت و خوب و سازنده ای با هم داشته باشند.
مطالعات نشون میده در امریکا یک پسر و دختر ۱۳ ساله حدود یکی دو ساعتی در هفته به جنس مخالف فکر میکنند و در ۱۸ سالگی این زمان ۸ تا ۱۰ ساعت میرسه..
ولی در کشورهایی که ممنوعیت و محرومیت فراوانی در سطح اجتماعی برای ازتباط دو جنس وجود داره . این تفکر و تخیلات درباره جنس مخالف حتی از چند ده ساعت نیز میگذره  و غالب اوقات با انحرافات و اشکالات فراوان همراه است.

• به هر حال مهمترین تجربه ای که فرزندان ما در این ایام میتونند داشته باشند . یافتن عشقی است که رابطه احساسی عاطفی پایه و اساس او است و از این طریق فرصت اینو پیدا میکنند خودشونو بشناسند و ارتباط خوبی با جنس مخالف داشته باشند

مطالعات در آمریکا نشون میده

الف-موضوع خود ارضایی در نوجوان ۱۳ تا ۱۹ سال : ۸۱ درصد پسران بصورت مرتب . ۴۵ درصد دختران بصورت مرتب . به نوعی به خودارضایی دست میزنند …
به هر حال در اینگونه موارد باید کاری به کار بچه ها نداشت  و احتمالا با باورها و عقاید عجیب و غریب که هیچ پایه علمی نداره اونها رو آزار نداد و ازرده نکرد.

ب- پسرها زودتر از دخترها درگیر رابطه جنسی میشن و معمولا اولین رابطه پسرها با دختران بزرگتر از خودشون است  و وقتی به ۱۹ سالگی برسند . پسرها ۸۵ درصد  و دخترها ۷۵ درصد نوعی روابط جسمی و جنسی رو تجربه کردند  و نیز به نظر میرسه همچنان پسرها بیشتر از دختر ها از این رابطه لذت میبرند  و همچنان این درخواست و انتظار از جانب مردان است.

ج- ۶۱ درصد پسران رابطه جنسی رو به نوعی به دختر تحمیل میکنند در حالیکه تحمیل از جانب دختر ۲۳ درصد است….

د- ۴۵ درصد دخترانی که وارد رابطه جنسی میشن  هدفشون اینه که بتونن دوستی یک مرد یا پسر رو برای خودشون حفظ کنند و نگه دارند . در حالیکه این کار از جانب پسران فقط ۲۸ درصد است

ه- ۴۳ درصد پسران فقط بخاطر چشم و همچشمی  و انتظار دوستانشون و اینکه مورد استهزا و تمسخر دوستاشون قرار نگیرند میخوان هرچه زودتر رابطه جنسی برقرار کنند . در حالیکه این درصد برای دختران ۳۸ درصد است

و- بیش از ۲۵ درصد بچه ها موضوع اصلی و اساسی زندگیشون رابطه و عشق است . ۱۳ درصد بچه ها مدرسه . ۹ درصد بچه ها والدین . ۸ درصد دوستان هستند.
در آغاز نوجوانی عشق با حالتی به نام تب عشق شروع میشه و بعدا وارد مرحله عشق طبیعی و عادی و سالم خودش میشه . که این مسیر رشد بستگی به ارتباط فرزند ما با پسران و دختران و خانواده خودش دارد.

موج زدن

موج زدن و جابجا شدن روانی در نوجوانی

• نوجوونها مایلند در این دوران از پدر و مادر خود فاصله بگیرند مخصوصا اگر بین ۸ تا ۱۲ سالگی این فرصت به اونها داده شده باشه که بدون خطری از ما جدا بشن
ولی معمولا بعد از مدتی به دلیل احساس تنهایی و اضطرابی که پیدا میکنند بر میگردند  و میخوان همون وابستگی گذشته رو داشته باشند
ولی از طرفی دلشون میخواد برخی مزیتهای دوران تنهایی و جدائیشون هم داشته باشند  و باز دوباره این ماجرای رفت و برگشت ادامه پیدا میکنه  و تا اونجا میره که برخی اوقات دلشون میخواد به یک طریقی بصورت جغرافیایی از ما فاصله بگیرند حالا چه از طریق محیط های اموزشی در شهر های دیگه  و یا رفتن به خدمت سربازی . ولی همچنان فکر و ذهن اونها متوجه خانه و دوستان و آشنایان است.

• برخی بچه ها در این دوران مرموز میشن و وقتی به ما میرسن به چشمهای ما نگاه نمیکنن  و به نوعی دزدانه با ما برخورد میکنن  و اگر ما پدر و مادر شکاکی باشیم ، فکر میکنیم کاسه ای زیر نیم کاسه است….  در حالیکه ابدا چنین نیست
موضوع از این قرار است که نوجوونی که برای خودش ناشناخته است  و از برخی جهات از خودش خوشحال و راضی نیست به گونه ای خودشو پنهان میکنه  چون فرضش اینه که منی که دوست ندارم خودمو ببینم  و انگونه که باید باشم نیستم
پس نمیخوام کسی دیگه هم منو ببینه . پس به هر حال موضوع اصلی اساسی نوجوون در این ایام یافتن خودش است.

• برخی از نوجوونها در این ایام شب بیدارن روز خواب میشن  و این انگاره رفتاری مشکلاتی براشون درست میکنه…
از طرف دیگه چون ساعت ذهنی ما دورانش ۲۵ ساعت است . هرکدام از ما به راحتی میتونیم هر شب یک ساعت دیرتر از شب قبلی بخوابیم . که باز همین عامل بیولوژیکی و عدم هماهنگی دنیای درون و بیرون اونها شب بیداری و روز خوابی اونها رو تشدید میکنه…  هرچند اگر پدر و مادر کاری با اونها نداشته باشند . اونها کمبود خوابشونور روز جبران میکنند . ولی به هر حال این موضوعات براشون درد سرهای درست میکنه.

• به هر حال این فاصله گرفتن نوجوونها با حالتهای دوگانه ای همراه است
• لذا برخی اوقات نوجوان خودشو خوشگل و زیبا و زمانی زشت تصور میکنه…  برخی اوقات خودشو باهوش و توانا  و برخی اوقات کم هوش و ناتوان میبینه  و در بطور کلی وقتی ۱۵ سال داره برخی اوقات میتونه عین کودک ۵ ساله عمل کنه  و به آغوش ما بیاد و در ما خودشو منحل کنه  و برخی اوقات همانند که یک فرد ۵۰ ساله باشه  که متین و استوار ایستاده  و میخواد فردیت و استقلال خودشو پیدا کنه  و همه اینها دست به دست هم میده  و پدر و مادر تصور میکنند فرزندانشون عیب و ایرادی دارند
حال انکه اصلا چنین نیست

• اونها فقط موجوداتی هستند که با سرعت جابجا میشن.

• به هر حال ما با اونها بصورت یکدست و یکنواخت برخورد میکنیم و باید در مسیر ستایش او باشیم نه در مسیر سرزنش و انتقاد از او.

کار کردن وجدا شدن

کار کردن و جدا شدن نوجوانها

کار کردن وجدا شدن : من اصلا با اینکه بچه ها قبل از ۲۲ سال ، یعنی قبل از گرفتن لیسانس از خونه برن بیرون  یا کار بکنن موافق نیستم ؛  زیرا به راحتی میشه نشون داد از یک میلیون بچه ای که در ۱۶ یا ۱۷ سالگی کار میکنه نسبت به اونهایی که کار نمیکنن ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تاشون دیگه تحصیلات عالیه رو ادامه نمیدن  و معمولا بچه وقتی میره پول درمیاره  از جایی میره پول درمیاره که محیطی است که درامدش بسیار کم است

و در اینجا دو چیز است 1 -مواد مخدر   2 – سکس..  لذا شما یک بچه ۱۶ و ۱۷ ساله رو با سکس و مواد مخدر روبرو میکنید .

• من با کار کردن بچه ها مخالفم مگر به ۴ شرط :

1- نیاز خانواده هست و همه کار میکنند پس اونم باید کار کنه

2- شغل خانوادگی است و همه کار میکنند پس اونم کار میکنه

3- بچه میخواد دندونپزشک یا وکیل بشه . پس بفرستیمش بره یک ماه یا دو ماه تو اون محیط کار بکنه . تا بفهمه با چه جو و محیطی در آینده روبرو خواهد شد و بتونه تصمیم بهتری بگیره

4- بچه ها یکی دو هفته بروند توی یک جایی سخت کار بکنند تا بفهمند برای پول در اوردن باید چقدر سختی بکشند و این یک نگاهی بهتری به اونها میده تا بفهمند برای آیندشون چکار کنند .

• لذا در دلیل هایی مثل اینکه بچه ها بروند کار بکنند تا قدر پولو بدونند و پول بنزین رو بدهند و غیره ، حقیقت و فایده ای نهفته نیست.

• اشکال کار در این است ما امروز بردگان قرن ۲۱ شدیم ،
o ما در قدیم با شلاق بیدار میشدیم
o و ازمون کار میکشیدن
o امروز ما در خونه خودمون ساعت زنگ دار میگذاریم
o که سر ساعت مارو از خواب بپرونه
o بعد با عجله میدویم تا به محل کار برسیم…
o لذا من با اینها مساله دارم
o و ماجرای تعطیل سه ماه تابستون رو موافق نیستم

• میدونید چرا تعطیلات تابستانه پیدا شد ؟
o اولین بار که دبیرستانها و دبستانها پیدا شدند در شمال اروپا بود
o و اونها برای جمع کردن محصول بچه ها رو در تابستان احتیاج داشتند
o و به همین دلیل گفتند ما بچه ها رو توی زمستون به شما میدیم
o شما توی تابستون به ما بدینشون
o ما برای جمع کردن محصول به اونها احتیاج داریم .
o و الا به چه مناسبت انسان گرمسیری توی زمستان و برف و تصادف اون همه بدبختی بره مدرسه و تابستون ول بچرخه ؟
o بعد چطور میشه علم رو سه ماه تعطیل کرد؟
o بعد شما یک مطالعه نشون بدین که ثابت کنه بعد از ۹ ماه مدرسه
ما سه ماه تعطیلی لازم داریم؟
o در حالیکه برای بیشترین رنجی که بردیم ۷۲ ساعت برای استراحت و آروم شدن کافی است.