نوشتهها
كاتیا
كاتیا
صادق هدایت
چند شب بود مرتباً مهندس اتریشی كه اخیراً به من معرّفی شده بود، در كافه سرِ میزِ ما میآمد. اغلب من با یكی-دو نفر از رُفقا نشسته بودیم، او میآمد اجازه میخواست، كنارِ میزِ ما مینشست و گاهی هم معنیِ لغاتِ فارسی را از ما میپُرسید.…