گزیدهای از روزبه بمانی
امکان نداره حسه تو از یاد این خونه بره-دردی که با عشق اومده با مرگ میتونه بره
دنیامو دادم دست تو از هر طرف بن بست شه-جداً کجا دیدی کسی با قاتلش همدست شه
تب میکنم از فکر تو تا با خودم همدرد شم-صدتا زمستونم بیاد امکان نداره سرد شم
شاید تمامه عمرمو درگیره ویرونی کنی-اما بدون با عشقه من کاری نمیتونی کنی
هر روز راهی میشی و باور ندارم رفتنو-تنهاتر از اونم که از رفتن بترسونی منو
جز زخمهایی که زدی چیزی برام مرحم نشد-هر کار کردی با دلم این عشق در من کم نشد
شب از مهتاب سر میره، تمام ماه تو آبه … شبیه عکس یک رویاست، تو خوابیدی جهان خوابه
زمین دور تو میگرده، زمان دست تو افتاده … تماشا کن سکوت تو، عجب عمقی به شب داده
تو خواب انگار طرحی از گل و مهتاب و لبخندی …شب از جایی شروع میشه که تو چشماتو میبندی
تو رو آغوش میگیرم تنم سرریز رویا شه …جهان قد یه لالایی توی آغوش من جا شه
تو رو آغوش میگیرم، هوا تاریکتر میشه …خدا از دستهای تو به من نزدیکتر میشه
زمین دور تو میگرده، زمان دست تو افتاده …تماشا کن سکوت تو عجب عمقی به شب داده
تمام خونه پر میشه از این تصویر رویایی …تماشا کن، تماشا کن چه بیرحمانه زیبایی
اون که حسش واسه من معجزه میکرد-اون که فکرش از سرم جدا نمیشه-اون که آرامش من بود دیگه رفته
اون که پشتِ همهِ خاطرههامه-اون که بغضش همه جا توی صدامه-اون که هر خواهشِ من بود، دیگه رفته
دیگه نمیاد اونی که اَزم مثل نفسم جدا نیست-احساسم اینه از روزی که رفت هر جا که میرم هوا نیست
از همون لحظه که رفته حسِ بودن تو تنم نیست-همهی غربتِ دنیا قدِ تنها شدنم نیست
واسه من خاطرههاشم مثل تکرارِ یه درده-از کسی خاطره دارم که دیگه برنمیگرده
من عاشق کسی شدم که گریههامو فهمید-عشقو به من نشون داد، از این جنون نترسید
من عاشق کسی شدم که با دلم یکی بود-کسی که شاعرم کرد، کسی که زندگی بود
من واسه تو زندگیمو دادم،واسه قلبی که بردی،واسه چیزی که در تو دیدم-تو جای من حتی قدِ یه لحظه نبودی تا بفهمی بدونِ تو من چی کشیدم
نیستی ببینی فکرت با من چه کرده،تمامِ خاطراتت واسم هر لحظه درده-نیستی ببینی چهجوری تو عذابم،نشد بعدِ تو حتی یه شب آروم بخوابم
من عاشقم،تو با منی،تا لحظهای که دلم با تو باشه-من راضیام سهمِ من از تو گاهی همین بغض و این گریهها شه
باشه از زندگیِ هم میریم…من دیگه خسته شدم،داغونم-تهِ حرفاتو واسم روشن کن…من سر حرفِ خودم میمونم
گم شدم مثل تو تو این خونه…دیگه وقتش شده که پیدا شیم-هر عذابی واسمون بعد از هم…بهتر از اینه که با هم باشیم
از نگاه کردنِ هم میترسیم…زندگی کردنمون تشویشه-وقتی تو باورِ هم میمیریم…زندگی کردنمون این میشه
وقتی نزدیکِ تو اِنقدر سردم…وقتی رو رابطهمون آوارم-من دارم با تبِ موندن با تو…حرمتِ چی رو نگه میدارم
عمرم و قلبمو بهِت دادم…باز گفتی کنار تو سردم-من واسه تو که عاشقت بودم…دیگه باید چیکار میکردم
منِ دیوونه فکر میکردم…تو قراره بَرام دنیا شی-همه زندگیمو دادم تا…چند لحظه به فکر من باشی
یاد من نیستی ولی هر روز…با خیالِ تو سخت درگیرم-بایدم یادِ من نباشی و…این منم که بَرات میمیرم
عمرم و قلبمو بهِت دادم…تا بفهمی بَرام رویایی-چشمامو رو همه جهان بستم…تا ببینی چقدر زیبایی
به تو هر چی که داشتم دادم…جاش از تو فقط جنون دارم-از تو چیزیو پس نمیگیرم…من فقط از خودم طلبکارم
هیشکی باورش نمیشه بیتو این دیوونه-بغضش هرشب از تمامِ آدما پنهونه-چه جوری ثابت کنم خرابه حالم وقتی-تنها شاهدم برای گریههام بارونه
اینجوری که من دارم برای تو میمیرم-قصهمون یادِ تمومِ آدما میمونه-وقتی که بارون میزنه،عمریه تو هر نفس-حس میکنم تو هم دلت پیش منه
هر جا که دلتنگِ تواَم تمامِ شهر-از حالِ من حس میکنن قراره بارون بزنه-سختیِ ندیدنِ تو از سرِ عادت نیست
واسه من یه لحظه بیتو حسِ امنیت نیست-خاطراتتم شبیه رفتنت بیرحمن-حالمو تمامِ دلسپردهها میفهمن
من گفته بودم اَزم جدا شی دیوونه میشم-نگو نگفتی…-گفتم تو غربت با درد و حسرت همخونه میشم-نگو نگفتی…
بغضت دلیلِ دیوونگیمه-گفتم نباشی این زندگیمه،نگو نگفتی-گفتی بسازم با روزگارم-گفتم محاله طاقت بیارم،نگو نگفتی
دیگه با گریه هم خالی نمیشم-نگاه کن با غرورِ من چه کردی-یه کاری با دلم کردی که حتی-به حالِ من خودت هم گریه کردی
یه حسی رفته از قلبم که پشتم کوهی از درده-یه جوری از دلم کندی که اون حس برنمیگرده
نه دنبالِ یه تسکینم،نه فکرِ کندن از این درد-تو دنیا با یه دردایی فقط باید مدارا کرد
از تو بَرام خاطره موند،از من یه دیوونگی-این حق ما بوده از تمامِ این زندگی
چه روزایی که دلگیرم،چه روزایی که آشفتهم-اگه میبینی آرومم چون این دردو پذیرفتم
یه حسِ غربتی دارم که از هر جمعی بیزارم-کنار هر کسی باشم همین تنهاییو دارم
تو هنوز تو قلبِ منی،من اَزت رها نشدم-مگه میشه که من یه نفس بگیرمت از وجودِ خودم
مگه میشه به هم نرسیم،من از این فکر خسته شدم-مگه میشه نباشی و من ادامه ندم به عذابِ خودم
تو همونی که نبودنِ با تو یک نفس توی هر لحظه هراسِ منه-سرِ عشقِ تو به مرگِ خودم راضی شدم،آخه این مردن رها شدنه
من از این دردی که قلبمو درمون میکنه،من از این رویای با تو خوشم-سرِ عشقت راضیام همه دنیامو بدم،توی قلبم حستو نکُشم
نه دست خود من نیست باید به تو برگردم-دنیارو نمی دونم من دور تو می گردم-با فکر تو می خوابم از فکر تو بیدارم-نه دست خود من نیست حسی که بهت دارم
امروز منو در یاب امروز که می تونی-تنها به تو حق می دم دنیامو بچرخونی-یک ثانیه آتیشی یک ثانیه بارونی-اینقدر ازت دیدم دریا رو بسوزونی
خورشیدو بکش سمتت تو این شب تکراری–دنیارو نمی دونم تو جاذبشو داری
به وسعتت جهانمو شکنجه زار میکنم-ببین من از هجوم تو کجا فرار میکنم-من از نگاه کردنت پرستشو شناختم-خدارو سجده میکنم از این بُتی که ساختم
به من بهانه ای بده که کم شه باورم به تو-به من که هر شب از خودم پناه میبرم به تو-به من بهانه ای بده که کم شه باورم به تو-به من که هر شب از خودم پناه میبرم به تو
چنان بُریدم از خودم که از هوای تو پُرم-که با نفس کشیدنم از تو شکست میخورم-ثواب میکنم تویی ، گناه میکنم تویی-نگاه کن به هر کسی ، نگاه میکنم تویی
به من بهانه ای بده که کم شه باورم به تو-به من که هر شب از خودم پناه میبرم به تو
این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت-توی این خونه هنوزم یه نفر .. نمیخواد باور کنه نداردت
نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم-زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم
به هوای روز برگشتن تو .. سر هر راهی نشونه میکشه-با تمام جاده های رو زمین .. رد پاتو سمت خونه میکشه
من دارم هر روزمو بدون تو .. با تب یه خاطره سر میکنم-با خودم به جای تو حرف میزنم .. خودمو جای تو باور میکنم
توی این خونه به غیر از تو کسی .. دلشو با من یکی نمیکنه-من یه دیوونم که جز خیال تو .. کسی با من زندگی نمیکنه
تو سکوت بی هوای این اتاق .. شب به شب به خاطرم میارمت-خودمم باور نمیکنم ولی .. دیگه باورم شده ندارمت
موندم زخم خوردم از قلبم چون نمیشد از عشق برگردم-با غرورم یه شهر هم درده بس که شعرامو زندگی کردم
من یه عمره تمام دردامو قصه کردم برای یک دنیا-شعر گفتم برای این مردم که تو حرفامو بشنوی تنها بشنوی تنها
من از این درد خسته شدم از جنگیدم با قلب خودم-من با این زخما چه کنم خسته شدم از حال خودم
من از این درد خسته شدم از جنگیدم با حس خودم-من با این رویا چه کنم خسته شدم از دست خودم
وقتی چیزی نمی گم از حالم میشه حرفاتم نقطه چین باشه-گاهی وقتا سکوت می تونه بهترین شعر رو زمین باشه
من از این درد خسته شدم از جنگیدم با قلب خودم-من با این زخما چه کنم خسته شدم از حال خودم
من از این درد خسته شدم از جنگیدم با حس خودم-من با این رویا چه کنم خسته شدم از دست خودم
چیزی نمی تونم بگم قراره از من بگذری-چیزی نگو می فهممت باید از این خونه بری
چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم-تا با یه دریا تو خودم خاموشِ خاموشت کنم
تنهاییام و بعد از این با قلب کی قسمت کنم-واسه فراموش کردنت باید به چی عادت کنم
تو باید از من رد بشی من باید از تو بگذرم-کاری نمی تونم کنم باید بیفتی از سرم
بعد از تو باید با خودم تنهای تنها سر کنم-یک عمر باید بگذره تا امشب و باور کنم
چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم-تا با یه دریا تو خودم خاموشِ خاموشت کنم
چند سال از امشب بگذره با من یکی همخونه شه-احساس امروزم به تو تنها یه شب وارونه شه
من از تو راه برگشتی ندارم.. تو از من نبض دنیامو گرفتی-تمام جاده ها رو دوره کردم.. تو قبلا رد پاهامو گرفتی
من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه-تو میدونی اگه از من جدا شی.. منم که سمت تو میرم همیشه
مسیر جاده بازه روبم اما.. برای دل بریدن از تو دیره-کسی که رفتنو باور نداره.. اگه مرد سفر باشه نمیره
من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه-تو میدونی اگه از من جداشی.. منم که سمت تو میرم همیشه
خودم گفتم یه راه رفتنی هست.. خودم گفتم ولی باور نکردم-دارم میرم که تو فکرم بمونی.. دارم میرم دعا کن برنگردم
ما عاشق هم بودیم حسی که یه عادت نیست-از من که گذشت اما این رسم رفاقت نیست
اینکه منو از قلبت بی واهمه می گیری-اینکه منو می بازی دنبال کسی میری
وقتی همه ی دنیات تنهایی و غربت بود-وقتی همه جا با تو احساس یه وحشت بود
کی با همه ی قلبش بغض شبتو وا کرد-کی حال تو رو فهمید کی با تو مدارا کرد
باشه، برو حرفی نیست من از همه دلگیرم-حالا که دلت رفته دستاتو نمی گیرم
ما هردو برای هم هر ثانیه کم بودیم-کی جز تو نمی دونه ما عاشق هم بودیم
همین که با منی یعنی هنوزم یه رویایی برای زندگی هست-برای من به جز قلبت تو دنیا مگه جایی برای زندگی هست؟
همین که با منی یعنی یکی هست که من دلتنگی هاشو دوست دارم-کسی که با سکوتش خواب میشم کسی که من صداشو دوست دارم!
چقدر خوبه بدونی یک نفر هست که تو فکر تو و فردات باشه-اگه دنیا رو از دستت بگیرن یکی هست که خودش دنیات باشه
اگه من در کنار تو اسیرم تو باید پیش من آزاد باشی-چشامو رو دلم بستم عزیزم که هر جوری دلت می خواد باشی
نباشی فرصت آرامش من دوباره رو به یک بن بست میره-نباشی زنده می مونم من اما تمام زندگیم از دست میره
چقدر خوبه بدونی یک نفر هست که تو فکر تو و فردات باشه-اگه دنیار رو از دستت بگیرن یکی هست که خودش دنیات باشه
قرار ما به رفتن بود نگو چی شد نمی دونم-خودم گفتم تمومش کن خودم میگم نمی تونم
نمی دونم کجا رفتم نمی دونم دلم چی شد-درست تو بدترین لحظه ببین کی عاشق کی شد
فقط حرفامو باور کن تقاص عشق تو کم نیست-بمون حوای من با من مگه عشق تو آدم نیست
تو خاکستر شدی با من دارم می میرم از این درد-بیا این خونه این کبریت تلافی کن ولی برگرد
من از آغاز این قصه ازت چیزی نفهمیدم-نمی دونم چرا حالا چرا اینجا تو رو دیدم
چقدر دیوونگی دارم تمام قلبم آشوبه-تو آرومی نمی دونی چقدر دیوونگی خوبه
تمام قصه بازی بود تموم شد هیچ رازی نیست-کسی که روبه روشی تو از اینجا مرد بازی نیست
به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه-هنوزم بیـن ما شاید یه حـس تـازه پیدا شه
یه راهی روبه من واکن تو این بیراههى بنبست-یه کاری کن برای ما اگه ما ای هنوزم هست
به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم-من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
تو هم شاید شبیه من تو این بـرزخ گرفتاری-تو هم شاید نمیدونی چه احساسی به من داری
گریزی جز شکستن نیست منم مثل تو میدونم-نگو بـاید بریـد از عشق نه میتونی نه میتونم
سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد-کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم-که هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی-تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی
تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم-صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر می بینم
یه حسی از تو در من هست که می دونم تو رو دارم-واسه برگشتنت هر شب درارو باز میذارم
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی-تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی
من با همهی درد جهان ساختم اما-با درد تو هر ثانیه در حال نبردم-تو دور شدی از من و با این همه یک عمر-من غیر تو حتا به کسی فکر نکردم
من خسته تن از این همه تاوان جدایی-ای بیخبر از حال من امروز کجایی-من صبر نکردم که به این روز بیفتم-انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی
ای دوست کجایی؟-انقدر که راحت به خودم سخت گرفتم-از عشق شده باور من درد کشیدن-گیرم همه آیندهی من پاک شد از تو
با خاطرههای تو چه باید بکنم من-من خستهام از این همه تاوان جدایی-ای بیخبر از حال من امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز بیفتم-انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی-ای دوست کجایی؟
منو جونپناه خودت کن برو-بذار پای این آرزو واستم-به هر کی بهم گفت ازت رد شده-قسم میخورم من خودم خواستم
منو جون پناه خودت کن برو-من از زخمهایی که خوردم پرم-تو باید از این پله بالا بری-تو بالا نری من زمین میخورم
درست لحظهای که تو باید بری-اسیر یه احساس مبهم شدیم-ببین بعد یک عمر پرپر زدن-چه جای بدی عاشق هم شدیم
برای تو مردن شده آرزوم-یه حقی که من دارم از زندگیم-نگاه کن تو این برزخ لعنتی-چه مرگی طلبکارم از زندگیم
به هر جا رسیدم به عشق تو بود-کنار تو هر چی بگی داشتم-ببین پای تاوان عشقم به تو-عجب حسرتی تو دلم کاشتم
اگه فکر احساسمونی برو-اگه عاشق هر دومونی برو-تو این نقطه از زندگی مرگ هم-نمیتونه از من بگیره تو رو
پی حس همون روزام، پی احساس آرامش-همون حسی که این روزا، به حد مرگ میخوامش
دلم میخواد عاشق شم، آخه فکرت شده دنیام-اگه عاشق شدن درده، من این دردو ازت میخوام
اگه این زندگی باشه، من ازمردن هراسم نیست-یه حسی دارم این روزا، شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس، من ازمردن هراسم نیست-یه حسی دارم این روزا، که گاهی باخودم میگم، شاید مردم حواسم نیست
بعد تو من از همه دنیا بریدم-باورم کن من به بد جایی رسیدم-لحظه لحظه زندگیمون با عذابه-باورم کن حال من خیلی خرابه
اگه این زندگی باشه، من ازمردن هراسم نیست-یه حسی دارم این روزا، شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس، من ازمردن هراسم نیست-یه حسی دارم این روزا، که گاهی باخودم میگم، شاید مردم حواسم نیست
اینجا چراغی روشنه-هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه-ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه-اینجا یكی از حس شب احساس وحشت می كنه
هرروز از فكر سقوط با كوه صحبت می كنه-جایی كه من تنها شدم شب قبله گاهه آخره-اینجا تو این قطب سكوت-كابوس طولانی تره
من ماه میبینم هنوز این كور سوی روشنه-اینقدر سو سو می زنم شاید یه شب دیدی منو
هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه-ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه-اینجا یكی از حس شب احساس وحشت می كنه-هر روز از فكر سقوط با كوه صحبت می كنه
ببین تمام من شدی اوج صدای من شدی-بت منی شكستمت وقتی خدای من شدی
ببین به یك نگاه تو تمام من خراب شد-چه كردی با سراب من كه قطره قطره آب شد
به ماه بوسه می زنم به كوه تكیه می كنم-به من نگاه كن ببین به عشق تو چه می كنم
به ماه بوسه می زنم به كوه تكیه می كنم-به من نگاه كن ببین به عشق تو چه می كنم
منو به دست من بكش به نام من گناه كن-اگر من اشتباهتم همیشه اشتباه كن
نگو به من گناه تو به پای من حساب نیست-كه از تو آرزوی من به جز همین عذاب نیست
هنوز می پرستمت هنوز ماه من تویی-هنوز مومنم ببین تنها گناه من تویی
به ماه بوسه می زنم به كوه تكیه می كنم-به من نگاه كن ببین به عشق تو چه می كنم
به ماه بوسه می زنم به كوه تكیه می كنم-به من نگاه كن ببین به عشق تو چه می كنم
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده-انقدر دورم از تو كه دنیا فراموشم شده-دنیای این روزای من درگیر تنهاییم شده
تنها مدارا می كنیم دنیا عجب جایی شده-هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می كنم-آینده ی این خونه رو با شمع روشن می كنم
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می كنم-آینده ی این خونه رو با شمع روشن می كنم-در حسرت فردای تو تقویممو پر می كنم
هر روز این تنهاییو فردا تصور می كنم-هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریك نیست-اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیك نیست
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می كنم-آینده ی این خونه رو با شمع روشن می كنم-هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می كنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن می كنم-دنیای این روزای من همقد تن پوشم شده-انقدر دورم از تو كه دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهاییم شده-تنها مدارا می كنیم دنیا عجب جایی شده
رو به تو سجده می كنم دری به كعبه باز نیست-بس كه طواف كردمت مرا به حج نیاز نیست-به هر طرف نظر كنم نماز من نماز نیست
مرا به بند می كشی از این رهاترم كنی-زخم نمی زنی به من كه مبتلاترم كنی-از همه توبه می كنم بلكه تو باورم كنی
قلب من از صدای تو چه عاشقانه كوك شد-تمام پرسه های من كنار تو سلوك شد
عذاب می كشم ولی عذاب من گناه نیست-وقتی شكنجه گر تویی شكنجه اشتباه نیست
قلب من از صدای تو چه عاشقانه كوك شد-تمام پرسه های من كنار تو سلوك شد
عذاب می كشم ولی عذاب من گناه نیست-وقتی شكنجه گر تویی شكنجه اشتباه نیست
زخمای روی قلبم از عشقه…عشقی که از چشمای تو دارم-من بابت تاثیرِ این زخما…خیلی به آغوشت بدهکارم
یک عمره زخمامو نمیبندم…با اینکه حالم خیلی آشوبه-اما همین زخما زمانی که…از تو به قلبم میرسه خوبه
هر روز،هر ساعت،تو هر حالی…فکرت همون چیزی که میخوامه-با قلبِ من راحتتر از این باش..من زخم خوردن از تو رویامه
دلبستگی یه دردِ شیرینه…من دارم از این درد میمیرم-با ریشههای من چه کردی…که این دردو از قلبم نمیگیرم
بازم تحمل میکنم دردو…من با تبِ این درد همسالم-من با تحملِ کردنِ دردام…از کلِ دنیا بهتره حالم
رفتن تو نمی تونه، مرگ این خاطره ها شه-بذا بین ما همیشه یه نفس فاصله باشه-رفتن تو نمی تونه تورو از دلم بگیره-تو به هر راهی كه میری پای من سمت تو میره
رفتن تو یه طلوع تا تمام تو ببینم-ریشه کن تو باور من،من زمینم-سهم من از تو همین بود پای عشق تو بشینم-تو چه باشی چه نباشی من همینم
مرز دریای تو با من پر نمی شه با سرابم-ای تمام حسرت من، من كجای این عذابم-واسه من هرجاتوباشی، آخر دنیا همونجاست-رفتنت نبودنت نیست، رفتنت ادامه ماست
دستمو بالا گرفتم تو ضیافت اسیری…تا تو تا آخر دنیا سرتو بالا بگیری
دستمو بالا گرفتم تا تو قلبت پا بگیرم…تا ببینی با چه عشقی این شکستو می پذیرم
تو یه طوفان من جزیره…من ناپلئون تو دِزیره
جز تو کی میتونست از من…همه دنیا رو بگیره
نقطه ی تسلیم محضم نقطه ی آرامشم بود…اسمتو زمزمه کردم این تمام شورشم بود
تو هوای تو که باشم صاحب کل زمینم…من همه دنیامو دادم زیر چتر تو بشینم
شوق تسلیم تو بودن لحظه لحظه تو تنم بود…بهترین تصویر عمرم عکس زانو زدنم بود
تو یه طوفان من جزیره…من ناپلئون تو دِزیره
جز تو کی میتونست از من…همه دنیارو بگیره
حاضرم به خاطرِ غرورِ تو ، به نبر دِ همهِ دنیا برم
من زمین خوردم تمامِ عمرم رو ، تا همین یه پلّه رو بالا برم
من زمین خوردم تو بالاتر بری ، تا همه دنیا تو رو صدا کنن
اگه بالا رفتم از این پلّه ها ، واسه این بوده تو رو نگاه کنم
از یه سینهِ ستبرِ خالی و زورِ بازو، پهلوان نمیشه ساخت
از خودت کم کن به عشق مردُمت ، رو ترازو پهلوان نمیشه ساخت
میون این پهلوون ها ، هیچ کسی با یه بُرد احساسِ خوشبختی نکرده
واسه آبرویِ مَردُمت بجنگ ، این مدال ها ، تختی رو تختی نکرده
گاهی اون کسی زمین ات میزنه ، که خودت حس می کنی تو مشتته
وقتی اون گنده تر ها رو میبری …شک نکن که قلب مردم پشتته
گاهی بهانه هوسی باشم، یا پشت میله قفسی باشم…من راضی ام به هرچه تو میخواهی، ترجیح میدهی چه کسی باشم
من خام بودمو تو پُرم کردی، با اینکه از تو خاطره ام خالیست…مردی که رو به روی تو می خواند، جز یک نوار پُر شده چیزی نیست
دیوار دور خانه من چینیست، دار و ندارم آنچه که می بینیست…غیر از خودت که واقعیت داری، هر آنچه دیدم همه تزئینیست
من یوسفم که برای تماشایت با حبس با توطئه میسازم…هر روز پیش چشم برادر ها …خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه بیرون نرفته ام که تو برگردی…یک بار هم که آمده ای مارا مهمان به قهوه ی قجری کردی..
دیوار دور خانه ی ما چینیست دارو ندارم آنچه که می بینیست…من عاشق تویی شده بودم که تنها ، تنها ، تنها ، تنها ، تنها ، تنها
دیوار دور خانه ی من چینیست دار و ندارم آنچه که می بینیست…غیر از خودت که واقعیت داری هر آنچه دیدم همه تزئینیست
از هرشب ِ بدون تو بیزارم از وهم ها و اینهمه انکارم…این حرف ها نشانه ی سودا نیست من حدس میزنم که جنون دارم
من حدس میزنم که جنون…
با سختیِ بتها چه باید کرد؟با این تَشَتُتها چه باید کرد؟گیرم تفاوتها نمایان شد-با بیتفاوتها چه باید کرد؟
با مردمی که سیل را هر سال-بر گردنِ قسمت میاندازند-دنیایشان را میدهند اما-قبل از دعا یک سد نمیسازند
ما مردمانی عاشق کوروش-ما قومِ در تاریخ جا مانده-جداً کدام از ما فقط یک بار-یک خط از آن تاریخ را خوانده؟
تا فخرمان فرهنگ دیروز است-انکار هر یک درد تسکین است-باید پذیرفت این حقیقت را- امروز ما فرهنگمان این است
تا زخم را گردن نمیگیریم-این زخمهای کهنه پابرجاست-ما بیشتر دنبال توجیهایم-این فرق ما با مردم دنیاست
جداً اگر ما فخر دنیاییم-از مردم دنیا چه باید گفت؟-من میپذیرم سخت بدبینم-تو جای من، از ما چه باید گفت؟؟
کجا باید برم یه دنیا خاطرت تو رو یادم نیاره کجا باید برم که یک شب فکر تو منو راحت بذاره
چه کردم با خودم که مرگ و زندگی برام فرقی نداره محاله مثل من توی این حال بد کسی طاقت بیاره
کجا باید برم که تو هر ثانیه م تو رو اونجا نبینم کجا باید برم که بازم تا ابد به پای تو نشینم
قراره بعد تو چه روزایی من تو تنهایی ببینم دیگه هر جا برم چه فرقی میکنه از عشق تو همینم
جوونیمو سفر کردم که از تو دورشم یک دم منو هر جور میبینی شبیه یک سفرنامه م
این زندگیمونه یه سفره ی خالی کف خونه این زندگیمونه با ما کسی جز ما نمیمونه
هر روزمون اینه آیینمون حتی مارو نمیبینه هر روزمون اینه تشویش و بغض و حسرت و کینه
روزا هلاک نون شب نون زدن تو خون بیرون و تو زندون این زندگیمونه
چاقوی تو مشتم جا مونده تو پشتم من بچمو کشتم هر شب تو این خونه
تو حس زخم های مارو نمیفهمی تقدیر اگه اینه دنیا چه بی رحمی دنیا چه بی رحمی
با اینهمه بغض و تو اینهمه سختی هرجا بگی گشتم دنبال خوشبختی دنبال خوشبختی
دور گلوی ما از بس پر از نیشه جای نوازش هم خون مردگی میشه خون مردگی میشه
دست غرورم نیست اشکی که میریزه لعنت به اشکی که بی موقع میریزه بی موقع میریزه
اسمت که میآد، حالم بد میشه یه تریلی غم از روم رد میشه
مادرم میگه: چته بیخودی باز اسمش اومد، دیوونه شدی
میگه چیه باز این حالت شده خجالت بکش، چهل سالت شده
میگه با خودش، باز شد عینِ روح زیرِ لب میگه این شب میره کوه
رفیقهام میگن بسّه بیچاره بعد پُشتم میگن طفلی حق داره
پشتم از تو توو مهمونی میگن برمیگردم از گرونی میگن
اسمت که میآد، همه باهام بَدَن انگار سَرِ صف کُتکم زدن
انگار نه انگار دیگه بزرگم میرم بغلِ مادربزرگم
میرم بغلش میلرزه جونم میگه گریهکن دردت بهجونم
گریه کن اگه غرقِ آتیشی امّا با گریه هم خالی نمیشی
میدونم اونم دلش رو هواست اونم جوونیش یکیرو میخواست
یکی که اسمش اونقدر بزرگ نیست یکی که قطعاً بابابزرگ نیست