نیروهای خیر و شر ایران باستان
نیروهای خیر و شر ایران باستان
نیروهای خیر:
1- اهورامزدا. در بخشهای قبلی شرح داده شده.
2- امشاسپندان: اسمی که بهیک دسته از بزرگترین فرشتگان داده شده است که سپنت مینو و بعدها اهورامزدا در سر آن قرار دارند. سپنت مینو به معنی عقل مقدس و خرد پاک است. او واسطه است میان اهورامزدا و بندگان. امشاسپند به معنی بیمرگِ مقدس یا مقدسِ فناناپذیر و یا پاکانِ بیمرگ است.
3- بهمن: در اوستا وهومنه Vohumana در پهلوی وهومن و در فارسی وهمن یا بهمن گفته میشود. مجموع آن را به معنی وهمنش و خوبمنش یا نیکنهاد میگویند. بهمن فرشتهای است که در خواب روح زرتشت را به پیشگاه اهورا راهنمایی کرد. یکی از وظایف بهمن این است که به انسان گفتار نیک تعلیم میدهد و از ژاژگویی و هرزسرایی بازمیدارد. خروس که از مرغان مقدس است و بندگان را در صبح زود به عبادت میخواند، مخصوص بهمن است. همچنین لباس سفید و گل یاسمین سفید هم از آن اوست. ایزدماه، ایزدگوش و ایزدرام از همکاران بهمن شمرده میشوند. آکمناه Akamanah بدمنش یا زشتنهاد دشمن بزرگ و رقیب بهمن است.
4- اشهوهشتا یا اردیبهشت: در اوستا اشتاوهیشت Asavahista در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت میگوییم. راستی و درستی و تقدس و آیین ایزدی و پاکی از معانی آن است. اردیبهشت یعنی بهترین راستی و درستی است و در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورا است و در عالم مادی نگهبان کلیه آتشهای روی زمین به او سپرده شده است و در روز سوم اردیبهشت در ایران قدیم جشن میگرفتند به نام اردیبهشتگان. گل مرزنگوش مخصوص به اوست. ایزدآذر، ایزدسروش، ایزدبهرام از همکاران و یاران اردیبهشت هستند. اندر Indra که دیو فریفتار و گمراه کننده است، دشمن بزرگ اردیبهشت محسوب میشود.
5- شهریور: در اوستا خشتروئیریه Xsathra vaira در پهلوی خشتریور و در فارسی شهریور یا شهریر میگوییم. شهریور را به کشور آزرده شدهِ سلطنت میتوان ترجمه کرد. در اوستا از شهریور کشور جاودانی اهورامزدا سرزمین فناناپذیر و بهشت برین اراده گردیده است و به معنی قدرت و تسلط کامل است. شهریور در عالم روحانی نماینده سلطنت ایزدی و فر و اقتدار خداوند است. در جهان مادی پاسبان فلزات از اوست. چون نگهبانی فلزات با اوست، از این رو او را دستگیر فقرا و فرشته رحم و مروت خواندند. ریحان مختص شهریور است. ایزدمهر، ایزدآسمان و انیران از یاران و همکاران شهریور هستند. دیو سئورو Saurra که دیو سلطنت بد و آشوب و مستی است، رقیب و دشمن بزرگ شهریور است.
6- سپندارمذ: در اوستا سپنتا آرمئیتی Spenta Armaiti در پهلوی سپندارمت و در فارسی سپندارمد و سپندارمذ میگوییم که به معنی خرد کامل است. سپندارمذ در عالم معنوی مظهر محبت و بردباری و تواضع اهورامزدا و در جهان جسمانی فرشتهایست موکل زمین که به این مناسبت آن را مؤنث و دختر اهورامزدا دانستهاند. ایزدآبان – ایزددین و ایزداَرد از همکاران و یاران او شمرده میشوند. بیدمشک گل مخصوص سپندارمذ است.
7و8- خرداد و امرداد: در اوستا هروتات Hauravatat و امرتات Ameretat و در پهلوی خردات و امردات آمده است. این دو فرشته همیشه با هم نامیده میشوند. خرداد به معنی کمال و رسائی و صحت است. امرداد یعنی بیمرگی یا جاودانی. این دو فرشته مظهر کمال و دوام اهورامزدا هستند و در جهان دیگر این دو بخشایش رحمانی جزای اعمال نیکوکاران است. روز ششم و هفتم ماه به اسم این دو فرشته است که این دو روز را در ماههای مذکور جشن میگرفتند. به نام جشنهای خوردادگان و مردادگان. ایزدتشتر و ایزدفروردین و ایزدباد از همکاران خرداد و ایزدرشن و ایزداشتاد و ایزدزامیاد از یاران و همکاران امرداد شمرده میشوند. دیو تشنگی و گرسنگی (تئرو Taura) و زئیریچ از همیستاران و دشمنان خرداد و امرداد هستند. گل سوسن مخصوص خرداد و گل چمبک مخصوص امرداد است.
ستیز میان خوبی و بدی:
انسان در مراحل زندگی خود با فرشتههای نیکی و بدی همراه است. یکی انسان را به مقصود میرساند و دیگری سعی میکند که انسان را از راه راست دور کند. تمامی صفحات اوستا نشان دهندهِ ستیز میان خوبی و بدی است. اوصاف نیکو و پسندیده مثل راستی، درستی، جوانمردی در مقابل دروغ و فریب و ترس صف کشیده در حال جنگ و ستیز هستند. از آنجائی که در مزدیسنا بدبینی و یأس و نابودی راه ندارد، انسان را به فتح و پیروزی بشارت دادند. سرانجام پس از ظهور سوشیانس یعنی موعود مزدیسنا، شکست اهریمن و یاران آن وعده داده شده است. آیین مزدیسنا از زندگانی مجلل و باشکوه رویگردان نیست. زندگانی نیک و شریف است. جهان و آنچه در آن است مقدس است. خوشی و خرمی برای بشر یک موهبت ایزدی است. فقر و بیچارگی مذموم و نکوهیده است و به امید پاداش اخروی از نعمتهای دنیوی نباید چشم پوشید. «به همه چیزهای خوب و نیک ما درود میفرستیم.»
در مقابل گروه فرشتگان، آنچه که زشت و بد است، دیوهایی است که برای نابودی آنها باید کوشید. «ای باد طرف شمال نابود شو! ای ناخوشیها فرار کنید! ای دیوها بگریزید! ای آشوب و غوغا نابود شو! ای مرد ستمگر نابود شو!.»
آنچه در مزدیسنا بیش از همه چیز نظر انسان را جلب میکند، سه کلمهِ مقدس هومت، هوخت و هوورشت میباشد که به معنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک است. پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک سه طبقه بهشت و پندار زشت و گفتار زشت و کردار زشت سه طبقه دوزخ نامیده شده است. انعکاس مندرجات اوستا در مذمّت از دروغ در کتیبه خطوط میخی داریوش در بیستون (بهستان) و فارس نیز دیده میشود. شاه هخامنشی در کتیبه بیستون میگوید: «تو ای کسی که بعدها شاه خواهی شد، مخصوصاً از دروغ بپرهیز! اگر تو را نیز آرزوی آن است که مملکت من پایدار بماند. هر که دروغ گفت، او را سزای سخت برسان.»
دیوان و نیروهای شر:
انگرهمینو که نامش به صورت اهریمن در فارسی میانه میآید، رهبر گروه دیوان است. هدف او ویران کردن جهان است و در دوزخ اقامت دارد. او میتواند صورت ظاهریاش را عوض کند و به شکل چلپاسه و مار و یا مرد جوانی ظاهر شود.
۱- اَیشمَه، خشم، یعنی دیو خشم و غضب و خشونت بیحد، تجسم بیرحمی و قساوت است که پیوسته در صدد برانگیختن جنگ و دشمنی است. او خشم کسانی را که تحتتأثیر مسکرات قرار میگیرند، همراهی میکند و دیوان ژولیدهمو فرزندان او به شمار میروند.
۲- اژیدهاک (ضحاک): وی چهرهای است که دارای سه سر و شش چشم و سه پوزه است. ضحاک برای ناهید قربانی کرد تا بتواند جهان را از جمعیت خالی کند. اما ناهید درخواست او را رد کرد. او جم را با اره دو نیم کرد اما فریدون ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد. او دوباره به جهان حمله میکند و آسیب میرساند تا این که سرانجام به دست گرشاسب که بار دگر زنده میشود کشته میشود.
حشرات موذی: حشرات موذی در اوستا خرفستر Xrafatra آمده که به معنی کلیه جانور موذی و درنده است. در گاتها این کلمه به معنی دشمنان و راهزنان و بدخواهان مزدیسنا نامیده شده است. در سایر قسمتهای اوستا خرفستر از برای جانواران اهریمنی زیانرسان و بهخصوص جانوران خرد مضری یا حشرات موذی استعمال شده است. این حشرات موذی عبارتند از اَژی Azi (مار) کسیپ Kasyapa کشف = سنگپشت، وَزَغَ Vazagha (وزغ) مئوئیری Maoiri (مورچه) پزدو Pazda (پزدک – شپشهِ گندم و سوس) مخشی Maxsi (مگس) و سپیش Spies (شپش) مغها کشتن حشرات موذی را ثواب میشمردند لذا موبدان چوبدستی سرسیخ را که در اوستا خروفسترعن Xrafatraghna یعنی حشرهکش را همیشه برای کشتن حشرات در دست داشتند.
آفرینش:
در ازل هرمزد بود و اهریمن. یکی در روشنایی و دیگری در تاریکی بیپایان. هرمزد آفرینش را بهِاری درنگ خدای آفرید و اهریمن نیز به مقابله در برابر هر آفریده نیک هرمز، تن خاکستر تباه آفریدگان خویش را آفرید. مینوی آسمان چون ارتشتاری با اهریمن مبارزه کرد و بارویی پیرامون آسمان ساخت. ستاره تیشتر آب را بهوجود آورد. از آب سه دریای بزرگ و سی دریای کوچک به وجود آمد. دو دریا به نامهای چیچست و دیگری سووَر. از سوی شمال دو رود به وجود آورد، یکی به خراسان و یکی به خاوران که از وَندرود و وهرود است. این دو رود در دریای فراخکرت بههم میپیوندند. نخستین کوهی که از زمین در آمد، کوه البرز است که دارای بخت ایزدی است. کوههای دیگر به مدت ۱۸ سال زمین برآمدند و نخستین درختی که آفریده شد، کوکرن است که برای جلوگیری از پیری خلق شد. نخستین حیوان گاو یکتاست. که غلات و همه گیاهان درمانی از او به وجود آمدند. پس از تخمههای گاو دو گاو نر و ماده، و سپس همه حیوانات پدید آمدند. آتش به مقابله اسپنجروش بایستاد. آذر فرنبغ و گشنسب و بُرزین مهر را به پاسداری جهان آفرید. ستارگان نیز ایویانگهان یا کهکشانها را به وجود آوردند که فره بهدین مزدیسنا است که همچون کشتی زردشتیان است. هرمزد دو نوع آفرینش داشت: مادی و معنوی. معنوی شامل: هفت امشاسپندان است و مادی شامل: آسمان، آب، زمین، گیاه، گوسفند، مرد و خود هرمزد بود. در اساطیر زرتشتی جهان به سه بخش تقسیم میشود: نخست: جهان برین یا روشنی که جهان هرمزد است. دوم: جهان زیرین یا جهان تاریکی که جهان اهریمن است و سوم: فضای تهی میان این دو جهان که در ادبیات پهلوی به آن تهیگی یا گشادگی میگویند. این طرح ملهم از میدان جنگهای باستانی است که دو سپاه در دو سوی ایستادند و در میانه که تهی از دو سپاه بود، دلاوران با یکدیگر نبرد میکردند. نخستین انسان کیومرث بود. آنجا که تن کیومرث از فلز ساخته شده بود، از تن کیومرث هفت گونه فلز پدید آمد و از تخم کیومرث به مدت چهل سال مشی و مشیانه بهوجود آمدند که نخستین پدر و مادر بشر بودند.
بهشت و دوزخ:
در آیین زرتشت اعتقاد به ابدیت و سرای جاودانی مثل همهِ ادیان دیگر جهان وجود دارد، اما معنی و مفهوم حاص خود را دارد. بنابر مندرجات بند هشن که به وسیله مهرداد بهار ترجمه شده است: اسکندر مقدونی همچون اهریمنی تصور شده است که پس از حمله به ایران و سوزاندن اوستا و زند مردم ایران را که پیرو آئین زرتشت بودند، در مورد اعتقاد به سرای باقی به شک و دودلی انداخت. لذا ارداویراف انتخاب میشود تا به جهان دیگر سفر کند و از پاداش عمل مردم خبر بیاورد. پس ارداویراف را می و منگ گشتاسپی خوراندند. پس روان او از چینودپل گذشت. سروش و ایزدآذر دست او را گرفتند و او را به دیدار دوزخ و درکات آن بردند. هر گناهکار بهسزای بدکاری خویش در رنج است. «جایی فراز آمدم و روان مردی را دیدم که روانش را گویی ماری ستون آسا به نشیمن فروشد و به دهان بیرون بیامد و دیگر ماران بسیار، همه اندام همیجوَند.» «روان آن زنان بسیار نیک اندیشه، بسیار نیک گفتار و بسیار نیک کردار و فرمانبردار را که سوشیان را به سالاری قبول دارند، در جامه زرنشان، سیم نشان و گوهرنشان دیدم.» اما کسانی که گناه و ثوابشان برابر باشد جایشان را همستگان مینامند. جایی مانند دنیا و تا ابد در آن خواهند بود.
منبع تاریخ ما
نیروهای خیر و شر ایران باستان نیروهای خیر و شر ایران باستان نیروهای خیر و شر ایران باستان نیروهای خیر و شر ایران باستان
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!